این یادداشت حدود ۱۳۰۰ کلمه و برای خواندن آن نیاز به ۱۲ الی ۱۵ دقیقه وقت است.
۱.توران خانم، ساخته رخشان بنی اعتماد را امروز دیدم و به اندازه ی کافی غمگین و متاثر و اندوهگین شدم. غمگین و اندوهگین از این بابت که این فیلم نه در ساخت و نه پرداخت و نه آشنا کردن مخاطب با توران میرهادی و نه در نشان دادن ابعاد مختلف زندگی او و نه در هیچ چیز دیگر ، در اندازه ی ” قد و قامت ” توران میرهادی نبود و نیست . بلکه صدها برابر کوتاه تر و پایین تر. رخشان بنی اعتماد ، توران میرهادی را به قاب تنگ و بی قاعده وناهماهنگ و بی ظرافت و خسته کننده و بی انجام و سرانجامِ دوربین خودش برد! سرراست بخواهم بگویم، اینست که توران میرهادی، بانوی تکرار نشدنیِ جهانِ کودک ایرانی، به دستِ یک کارگردانِ سینمایی، به گونه ای ناقص ، سطحی ،محصور،محدود و گزینش شده به تصویر درآمد.
۲. “توران خانم” تصویر بسیار ناقص ، ناکامل ،سطحی و نازل از توران میرهادی و زندگی اوست . زندگی که در تکوین شخصیت فردی و اجتماعی او و نقشی که توران میرهادی در ادامه ی زندگی برعهده میگیرد تاثیر بسیار داشته است و مخاطب کمترین رد و نشانی از آنها نمی بینید. این مستند از این بابت تصویر ناقصی از توران میرهادی ست که او را فقط و فقط در قاب “شورای کتاب کودک” جا داده است و شاید ۹۰ درصد این فیلم درباره همین شوراست. آنهم در قاب هایی تکراری با لنزی که دامنه ی محدودیت خود را به ساحت محتوی نیز کشانده است. در حالی که توران میرهادی فقط این نبوده و نیست. گرچه حتی اگر “شورای کتاب کودک” و نتایج این شورا مهم ترین و موثر ترین بخش زندگی خانم میرهادی باشد، مستندی که ” توران خانم” نامیده میشود می بایست به زندگی فردی و فصول مختلف آن و ادمهای موثر آن و… میپرداخت و مخاطب را به زوایا و گوشه های دیده نشده اما با اهمیت زندگی او هدایت میکرد. اگر نام این فیلم فقط “شورای کتاب کودک و توران میرهادی ” بود شاید بهتر بود و دیگر آدم توقعی نداشت، اما وقتی میشود “توران خانم” کارگردان بهتر بود میدانست که توران میرهادی فقط شورای کتاب کودک نبود و نیست! و مشکل از همینجا آغاز میشود.
۳. آنچه رخشان بنی اعتماد ساخته است را حالا یک دانشجوی سال اول سینما نه، بلکه هر فردی که یک دوربین دارد میتواند بسازد و صد برابر بهتر. میتواند تدوین کند هزاربرابر موثرتر! کاشتن یک دوربین و گرفتن تصاویر به اصطلاح رئال و واقعی و بعد هم یک ادیت سطحی از مستندی که در باره ی یک شخصیت برجسته ی فرهنگی است ، شاید یک نوع نگاه و مستند محسوب شود اما مستند و نگاهی به غایت دور از هنرمندی، کم مایه وسطحی. گرچه شما هر ژانر از مستند را هم در نظر داشته باشید این فیلم در آن تعاریف نمی گنجند.
مستندی که ” توران خانم” نامیده میشود می بایست به زندگی فردی و فصول مختلف آن و ادمهای موثر آن و… میپرداخت و مخاطب را به زوایا و گوشه های دیده نشده اما با اهمیت زندگی او هدایت میکرد.
۴. جان گریرسون (John Grierson) مستند ساز انگلیسی مستند را “برخورد خلاقانه با مسلمات” تعریف میکند و ساخته ی رخشان بنی اعتماد چه دارد از خلاقیت؟ تقریبا هیچ. لزومی هم ندارد که به بحث تئوریک درباره فیلم مستند بپردازیم اما بهتر است همه بدانیم که سینمای مستند ، متولد شد تا در برابر سینمایی که فقط سرگرمی بود قرار بگیرد و روایتگر واقعیت ، حقیقت و ابعاد مختلف زندگی انسان ها باشد و چشم مخاطب را به زوایایی باز کند که سینمای سرگرم کننده به آنها نمی پردازد و محاطب را عریان و صریح با واقعیت و حقیقت (نه حقیقت فلسفی) رو به رو کند. ما اگرفقط در همین توافق داشته باشیم و بپذیریم که فیلم مستند ،فیلمی ست که بیشترین حقیقت را در خود داشته باشد آنوقت متاسفانه باید گفت ساخته ی رخشان بنی اعتماد مخاطب را با واقعیتی محدود و حقیقتی محصور شده رو به رو میکند.
۵. ایا در مستندی که نامش ” توران خانم” است نباید یک فصل بندی ضمنی از دوره های مختلف زندگی ایشان دیده میشد و مخاطب متوجه میشد که درهر فصل و هر دوران چه رفته است و چه شده است؟ ایا مخاطب نباید میدانست که چنینی شخصیتی کجا به دنیا آمده والدینش چه کسانی بودند و با چه فرهنگ و عقیده ای و صاحب کدام پایگاه ونقش اجتماعی؟ ایا مخاطب نباید بداند که توران میرهادی در کدام بستر فرهنگی رشد کرده که اینچنین قوه و قدرت بدست آورده است؟ توران میرهادی کجا درس خوانده و چه خوانده است؟ در اروپا چه کرده است؟ آنوقت که ایشان در اروپا درس میخواندند در ایران چه شرایطی بود؟ خودش و خانواده اش در کدام طبقه ی اجتماع بوده اند؟ ایا در مستندی که به نام ” توران خانم” است ! نه به نام ” شورای کتاب کودک” ، نباید مخاطب بداند مدرسه فرهاد چگونه متولد شد؟( به دلیلش کاری ندارم) . خانه ی شخصی خانم میرهادی و مدرسه فرهاد چه قصه ای داشتند؟ یعنی در زندگی توران میرهادی متولد ۱۳۰۶، که پنجاه و یکسال از عمرش را پیش از انقلاب ۵۷ سپری کرده است به جز مدرسه فرهاد آنهم به گونه ای ناقص، دیگر هیچ گفتنی و شنیدنی موثر و مهمی وجود ندارد؟ ایا مخاطب نباید بداند توران میرهادی بعد از سال ۵۷ چرا کم کار شد و بعد چه بر سر مدرسه فرهاد آمد و چرا؟ اینها و صدها سوال مهم و موثر دیگر، که در ساخت یک مستند از یک شخصیت برجسته فرهنگی باید به آنها پرداخته شود به کنار. آیا مخاطب حق ندارد وقتی خانم توران میرهادی در فیلم با کسی حرف میزند، یک گوشه ی فیلم اسمی و نشانی از فرد مورد نظر بیاید ومخاطب بفهمد که این اقا و خانم کیستند وماجرا چیست و چگونه؟ از این ساده تر؟
۶. فیلم ساخته شده توسط رخشان بنی اعتماد، درباره ی “بانوی تکرار نشدنیِ جهانِ کودک ایرانی” نقص و کوتاهی بیش از اندازه دارد هم در ساخت و هم در محتوی . این فیلم ناامید و مایوس کننده است که چرا و چطور شخصیت های مهم و تاثیر گذار فرهنگی ما توسط بعضی ها (با هر نیتی) اینچنین محدود و ناقص تصویر میشوند و آنها را انچنان به ما نشان میدهند که خودشان میخواهند نه آنچنان که بوده اند و زیست کرده اند. این فیلم فاقد هرگونه پژوهش و تحقیق جدی در زندگی خانم میرهادی بوده است. امری که ستون مستند سازی ست و مستند بدون پژوهش پوچ میشود. نابود میشود. رخشان بنی اعتماد اگر نمیتوانست یا نمی خواست “همه” را بگوید ، بهتر بود که “ناقص” نمیگفت. رخشان بنی اعتماد اگر قاب دوربینش را نمیتوانست ( به هر دلیلی) به اندازه عرض عریض زندگی و شخصیت توران میرهادی باز کند ف بهتر بود او را در قاب تنگ و باریک و ناقص خودش جا نمیداد.
یعنی در زندگی توران میرهادی متولد ۱۳۰۶، که پنجاه و یکسال از عمرش را پیش از انقلاب ۵۷ سپری کرده است به جز مدرسه فرهاد آنهم به گونه ای ناقص، دیگر هیچ گفتنی و شنیدنی موثر و مهمی وجود ندارد؟ ایا مخاطب نباید بداند توران میرهادی بعد از سال ۵۷ چرا کم کار شد و بعد چه بر سر مدرسه فرهاد آمد و چرا؟
۷. من تماشای این فیلم را به کسی پیشنهاد نمیکنم مگر کسانی که میخواهند بدانند شورای کتاب کودک چیست و چه میکند و چرا و نقش توران میرهادی در آن چگونه است. و یا کسانی که میخواهند به شورای کتاب کودک کمکی بکنند برای اینکه شنیده ام عواید ناشی از فروش آن به شورا تعلق میگیرد و این یکی از معدود و محدود خیرات این فیلم است. ولی اگر کسی میخواهد توران میرهادی را واقعا بشناسد من این فیلم را پیشنهاد نمیکنم. یا بهتر بگویم این فیلم ده یا پانزده درصد از این شخصیت را به تصویر میکشد. برای اینکه تقریبا بیشتر از هشتاد تا نود درصد فیلم مختص به آن شوراست نه توران میرهادی. این فیلم درجه ی استنادش در حد ویکی پدیا هم نیست. چون تحقیق و پژوهشی صورت نگرفته است. اصولا کاشتن دوربین و فیلم گرفتن و ادیت کردن با ساده ترین شیوه، چه پژوهشی میخواهد؟ واقعا کجای این مستند نشان از یک پژوهش جدی داشت؟ شما یک جستجوی ساده درباره ی خانم میرهادی انجام بدهید صدها صفحه مطلب و تصاویر زیبا، خواندنی، درس آموز در باره ی ایشان بدست می آورید که صدبار عمیق تر و وسیع تر شخصیت خانم میرهادی را به شما نشان میدهند. اگر مخاطب خودش درباره ی توران میرهادی چیزی نخواند و نداند، این فیلم نه تنها چیزی به شما نخواهد داد، بلکه کارگردان با قاب کوچک و لنزِ بسته ی خود، شما را از شناخت ابعاد گوناگون شخصیتِ فردی و اجتماعی و مراحل مختلف زندگی در تکوین شخصیت ایشان نیز، منحرف میکند.
توران میرهادی بزرگتر ، عمیق تر، و وسیع تر از قاب دوربینِ رخشان بنی اعتماد بوده و هست و به همین دلیل ” توران خانم” توران میرهادی نیست!
افزونه: حرف بیش از اینهاست.اینها را نوشتم و رها کردم. آدم اندوهگین میشود. متاثر.
#توران_خانم
#توران_میرهادی
#شورای_کتاب_کودک
#رخشان_بنی_اعتماد
#مستند_بی_استناد
امیدوارم این شروع مجدد ، آغاز مبارک و نقطه عطف دیگری در تعاطی و تبادل اندیشه باشد .
نمی دانم خانم بنی اعتماد قبل از ساخت این مستند اقلا مصاحبه تاریخ شفاهی کتابخانه ملی با خانم توران را دیده است یا خیر! شاید اگر دقیق آن متن را می خواندند این مستند حال و هوای دیگری می داشت.
گرچه اخیرا کم مایگی محتوا و ساخت در تولید سریال ها و فیلمها بسیار نمایان است. اخیرا فیلمی از حاتمی کیا دیدم که موجب تعجبم شد!