همیشه بر سر دو راهی

تردید و گم کرده راهی یکی از بزرگترین آفت‌های زندگی انسان است. اگرچه مختار بودن یکی از صفات منحصر به فرد انسان است و او را از سایر حیوانات متمایز می کند، اما تردید نیز پیامد این صفت ممیزه و نیکو است. انسان مردد، نمی تواند قدم بردارد و همین طور بلاتکلیف می‌ماند تا انتخاب کند که از کدام راه برود. در این حالت عدم قطعیت، هزاران فکر، برنامه و کار متنوع به ذهن آدم هجوم می‌آورد اما قدرت حرکتی وجود ندارد. وقتی تردید داشته باشیم، ذهن نامتمرکز می شود و چون نمی تواند تصمیم بگیرد، حرکت هم اتفاق نمی‌افتد. در این حالت، دو مشکل عمده پیش می‌آید. اول اینکه چون هنوز نمی دانیم چه کنیم و راه را نمی دانیم، اقدامی هم نمی توانیم بکنیم و زمان و انرژی را از دست می دهیم. بر اثر عدم قطعیت و تردیدی که داریم و در پی بی اقدامی، از نظر روحی و روانی دچار فشار شده و اختلال روحی به هم می زنیم. همه اینها، باعث می شود که کارها پیچیده تر و سخت تر از قبل شود. هر چه گزینه ها بیشتر باشد، انتخاب سخت تر است و نتیجه هم مبهم‌تر.

یکی از دلایل آرامش قدیمی ها این بود که در خیلی امور قطعیت داشتند. گزینه هایشان کم بود و هم سریع می‌توانستند تصمیم بگیرند و هم بعد از انجام کارها، ارزیابی خیلی راحت تر بود. دایره محدودی را در نظر می‎گرفتند و بر اساس آن زندگی را پیش می‌بردند.

آن قدیمها در شهر ما، مغازه‌ها کم بود و بعضی از جنس‌ها فقط در یک مغازه یافت می‌شد. یا اگر مغازه‌های دیگر هم داشتند همه تقریباً مشابه بودند. به همین خاطر انتخاب شما محدود و اطمینان و راحتی بیشتر بود. چون همه آنها را می‌توانستی در یک دور در کل شهر ببینی و دیگر دغدغه اینکه آن بهتر بود یا فلان جا مدل دیگری بود وجود نداشت.

حالا اما، گزینه‌ها بسیار و تنوع اجناس هم بیشتر شده. هر مغازه به تنهایی به اندازه تمامی مغازه‌های قدیم جنس‌های متنوع دارد. یک مشکل حال حاضر که آرامش را از همه می‌گیرد به بعد از اقدام یا خرید مربوط می‌شود. از آنجا که انسان روح کمال طلبی دارد، همیشه به دنبال انتخاب و اجرای بهترینها و کاملترینها است. ولو اینکه احتیاجی هم به آنها نداشته باشد ولی به این راحتی نمی تواند غریزه و درونش را مجاب کند که می شود با کمتر از بهترین هم زندگی کرد. با اینکه هنگام خرید، تمام دقتت را به کار برده ای که انتخابت از هر جهت مناسب باشد، اما باز هم بعد از خرید تردید داری که بهترین باشد. وای به روزی که بعد از خرید یک جنس دوباره به مغازه‌ای بروی و مشابه آن را پیدا کنی و قیمت کنی و ببینی که چند صدم درصد از قیمت تو ارزان‌تر است. در این موارد دیگر منطق و تعقل هم چندان کارکردی ندارد و گویی زندگی سراسر تباهی و سیاهی می شود.

تنوع و گزینه‌های زیاد که یکی از پیامدهایش تردید بود، مشکل دیگری نیز پدید می‌آورد. چندگزینگی، وقت زیادی از شما می‌گیرد تا بتوانید معیارهایی برای کار یا جنس خوب و بد تعیین کنید و این کار بدون صرف وقت و بررسی امکان پذیر نیست. یعنی باید آنقدر بگردید تا بتوانید از مجراهای مختلف راه‌های تشخیص کار یا جنس خوب و بد را پیدا کرده و شیوه‌های مقایسه را بیابید و در هنگام اجرا یا خرید هم امکان مقایسه را داشته باشید. حالا اگر در کشورهای در حال توسعه که اطمینان به کیفیت هم کمتر است زندگی کنید، مشکل چند برابر می شود چون اول باید اصل و فرع بودن را تشخیص دهید و در مرحله دوم از بین خوبها، بهترین را انتخاب کنید. یکی از دلایل استقبال از خرید در فروشگاه‌های بزرگ -با اینکه میدانیم گرانتر می‌فروشند- همین امکان مقایسه و اطمینان به کیفیت است.

یکی از دلایلی که انسان معاصر، با اینکه امکانات فراوان و متنوعی دارد، اما سرگردانی و تردید دست از سرش بر نمی‌دارد همین تنوع و گستردگی گزینه ها است. او همیشه بر سر دو راهی‌هاست. هر چه را انتخاب می‌کند، تن و بدنش می‌لرزد که گزینه دیگر بهتر بود یا خیر؟ آیا اگر به آن راه می‌رفت موفقیت بیشتری کسب نمی‌کرد؟ به دنبال این تردیدها دائم پی جویی می‌کند که راه‌ها و چیزهایی غیرمنتخب را رد کند. یعنی توجیه کند که آنچه انتخاب نکرده مناسب نبوده است. وقتی بخواهد چیزی را رد کند، خیلی وقتها از دایره منطق و اعتدال خارج شده و دچار قضاوت اشتباه هم می شود. وقتی هم بخواهد چیزی را رد کند یعنی بدخواهی کرده. بدخواهی برای دیگران و چیزهای دیگر -که گاه با بی‌انصافی و غرض ورزی همراه می‌شود- بر سر وجدانش هوار می‌شود و خود عاملی برای عدم آرامش می‌گردد. از قضا سرک انگبین صفرا فزود.

حال چه باید کرد؟ به هر حال ما در این دنیای پر از انتخابهای ریز و درشت و پر تنوع گیر افتاده‌ایم ودائم مجبور به ارزیابی، گزینش و انتخاب هستیم. برای همین است که انسان امروزین همیشه به دنبال پاسخ به این پرسش مهم است که چطور می شود از این سردرگمی دائمی نجات یافت و قدم بر ساحل آرامش زندگی گذارد؟

در پاسخ به این پرسش –مثل هر پرسش دیگری- راهکارهای مختلفی می‌شود ارائه کرد. اما یکی از بهترین و عملیاتی‌ترین آنها این است که گزینه‌ها و انتخابها را تا جایی که ممکن است محدود و دقیق کنیم. برای محدودسازی گزینه ها نیز چیزی جز عنصر حیاتی “اطلاعات” به کار نمی آید. هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشیم، یعنی شناخت بیشتری به دست آورده ایم و از طریق شناخت بیشتر می توانیم گزینه های غیرمفید را حذف کنیم و بر روی گزینه های مناسب متمرکز شویم. همچنین، اطلاعات باعث می شود که روشمند و منطقی تر عمل کرده و تصمیم بگیریم. علاوه بر این، اطلاعات باعث می شود که به دانسته هایمان اعتماد بیشتری کنیم و تردیدهایمان کمتر شود. اطلاعات صحیح هم از راهی جز مطالعه به دست نمی آید. پس برای رهایی از تردید، شک، دودلی، بی تصمیمی، بحران و دوراهی بهتر است مطلع باشیم و برای مطلع بودن، ضروری است که مطالعه بیشتری داشته باشیم.

بنا بر آنچه ذکر شد، می شود پیشنهاد کرد که در آستانه سال نو، یکی از برنامه های زندگی خود را “زندگی بدون تردید” قرار دهیم و در طول سال همه تلاش خود را بکنیم که هر وقت با موضوعی مواجه شدیم که احساس کردیم آرامش ما را به چالش می کشد و سایه تردید را بر روی زندگیمان گسترده می کند، به سراغ کتابها برویم و با مطالعه دقیق، بهترین گزینه را انتخاب کنیم و آرامش را با تمام وجود احساس کنیم.

 

About محسن حاجي زين العابديني

View all posts by محسن حاجي زين العابديني →

3 Comments on “همیشه بر سر دو راهی”

  1. سپاس از یادداشت تأمل برانگیز و دغدغه مدار شما، فکر می کنم در این بحث باید به مرز باریک تردید، میان قطعیت و جزمیت هم توجه داشت و شاید چیزهای دیگر که می توان در “سواد دوراهی” آنها را جست.

  2. سپاس از مطلب خوب و اثربخش تان.
    با اطلاعات خوب و صحیح، بهتر میتوانیم در موارد مختلفی که با آن مواجه میشویم، درست فکر کنیم ، انتخاب کنیم و تصمیم بگیریم. همان طور که در متن هم اشاره کردید که: ” اطلاعات باعث میشود که روشمند و منطقی تر عمل کرده و تصمیم بگیریم و به دانسته هایمان اعتماد بیشتری کنیم و تردید هایمان کمتر شود.” به راستی که این چنین است. اطلاعات درست و صحیح از راهی جز مطالعه به دست نمی آید و همین امر باعث میشود که بنیاد فکری مان دگرگون شود و از شک و دودلی و تردید رهایی یابیم.

  3. سلام، خیلی مقاله مفیدی بود، توقف کردن توی دوراهی ها و شک و تردید و کمال طلبی خیلی از فرصت های زندگی رو از ما میگیره. در همین زمینه مطالعه مقاله زیر رو هم پیشنهاد می کنم:

    https://goo.gl/MtFFVA

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *