سفر پرماجرای من و شازده[۱] با خرید یک کتاب حمام از انتشارات خانه ادبیات شروع شد. البته میتوان گفت در آن زمان بیشتر نقش دندانگیر داشت تا کتاب و چه خوش شانس بود که از پس حوادث روزگار جان سالم به در برد. پس از آن، چندین کتاب پارچهای از انتشارات بافرزندان و کتابهای جلد سخت، ما را در شناخت حیوانات، صداها و اشیاء پیرامونمان یاری کردند. با شعرهای زیبای شکوه قاسمنیای عزیز پابه پای نخودیها سلام کردیم، دست زدیم، ساز زدیم و لالا کردیم.
کیتی، گربه محبوب، به ما آموخت که خوردنیها را دوست داشته باشیم، اسباب بازیهایمان را جمع و جور کنیم، مسواک بزنیم، خودمان لباس بپوشیم، خودمان به دستشویی برویم، به همه سلام کنیم و خلاصه دوست داشتنی باشیم.
چیچیل، شخصیت بانمک، به برکت طبع شعر مصطفی رحماندوست، یک روز، بد بد شد، یک روز خوشحال و غمگین، یک روز آروم و پرسرو صدا شد و دام دارا دام دام راه انداخت.
شیمو، موش کوچولوی تمیز و مرتب به همراه دوستان خوبش با شعرهای زیبای ناصر کشاورز، ساعتها لحظههای من و شازده را به هم پیوند داد. با شیمو و دوستانش راننده شدیم و مسافرکشی کردیم، لوکوموتیوران شدیم و بوبو چی چی کردیم، شربت درست کردیم، خانه را تر و تمیز کردیم، به مهمانی رفتیم، شیرینی پختیم، باغبانی کردیم و آتش نشان شدیم.
همراه میمینی، بچه میمون بازیگوش، به روایت ناصر کشاورز، دست به کبریت زدیم و خطر کردیم، روی دیوارهای اتاق نقاشی کشیدیم و مامان را غافلگیر کردیم، به مهد کودک رفتیم و دوست پیدا کردیم، توپ دوستمان را قایم کردیم و شیطنت کردیم.
مک مزرعهدار، بیلی بنا، مونا معلم، آنی آرایشگر، اشلی آتشنشان و شخصیتهای جذاب دیگر به همراه تصاویر بسیار زیبا و ترجمه خوب فرزاد امامی ما را با مشاغل گوناگون آشنا کرد. هرگز لحظهای را که گربه ملوس مک مزرعه دار در انبار کاه چند تا بچه گربه ناز به دنیا آورد از یاد نمیبرم. چنان برق شوق و هیجان در چشمان شازده هویدا بود که بارها و بارها مرا به خواندن آن دعوت کرد تا جایی که کل کتاب را هر دو از بر شده بودیم.
با فسقلیها لجبازی کردیم، شکمو، فراموشکار، حال به همزن، خبرچین، خجالتی، اخمو و جیغ جیغو و نازنازی شدیم. خندیدیم، اخم کردیم، هیجان زده شدیم و تعجب کردیم. به لطف شکوه قاسم نیا و محمدرضا مهرافزا تلاش شخصیتهای داستان در آموزش مفاهیم تربیتی به ثمر نشست.
بعد سر و کله لودی با ماجراهایش پیدا شد و تلاش کرد به ما بیاموزد میتوانیم به زندگی و مشکلاتش با چشم طنز نگاه کنیم و این قدر همه چیز را جدی نگیریم. شوخیهای لودی با ترجمه خوب فروغالزمان جمالی همراه با آموزش مهارتهای زندگی، حسابی دلشادمان کرد.
لولا و چارلی، این خواهر بامزه و برادر صبور، با ترجمه ساره ارض پیما، سعی کردند ما را با مسائل زندگی روزمره آشنا و مثبت نگریمان را تقویت کنند. لولا با خیال بافیها و دوست خیالیاش ما را هم به دنیای خیال و رویا برد.
وقتی با فرانکلین، این لاک پشت محبوب به لطف ترجمه شهره هاشمی آشنا شدیم، آنقدر هیجان زده شده بودیم که تمام مجموعه کتابهای فرانکلین را در طرح “کتاب من” به خانم کتابدار سفارش دادیم. نقاشیهای کتاب بسیار جذاب و طبیعی است تا جایی که تصویرگر کتاب، خانم برندا کلارک[۲] را گوگل کردیم و اطلاعات بیشتری در مورد ایشان و فرانکلین به دست آوردیم. به جرات میتوانم بگویم حضور مجموعه فرانکلین در زندگی ما و پرورش هوش هیجانی شازده، بسیار تاثیرگذار بود.
تابستان ۱۳۹۳ با خانواده خرسها گذشت. به شهر کتاب رفتیم و سری کامل خانواده خرسها را با ترجمه سعید خاکسار خریدیم. با خرس خواهر و برادر، پدر و مادر و دوستانشان ماجراها داشتیم. تجربه همسایههای جدید، تجربه اولین روز مدرسه، دروغ گفتن، شاغل شدن مامان، اسباب کشی، پرستار بچه جدید، شرکت در مسابقات ورزشی و دهها تجربه دیگر در راستای آموزش مهارتهای زندگی و شهروندی همراه با تصاویر زیبای کتاب تابستانمان را پر بار کرد.
با کتابهای یک اسم و چند قصه فرا گرفتیم که هر کس میتواند با یک اسم قصه خودش را بنویسد و میشود با یک اسم قصههای جورواجور نوشت. اسمهایی مثل بزغاله، اتوبوس، جوراب پشمی، درخت، کلاه، و … که به قلم نویسندگان توانا از جمله شکوه قاسم نیا، لاله جعفری، ناصر کشاورز، طاهره خردور، مهری ماهوتی، سوسن طاقدیس، و مجید راستی نوشته شدهاند.
از بین کتابهای مرجع کودک و نوجوان، پرچمها چنان مورد علاقه شازده قرار گرفتند که تصور میکنم بیش از نیمی از نام کشورهای مربوط به آن را با ذوق و شوق وصف ناشدنی فرا گرفته و آنها را روی کره جغرافیاییاش مکانیابی میکند.
در این سفر کتابهای بسیار دیگری همراه ما بودند. داستانهای قشنگ و فکری مرتضی خسرو نژاد از جمله “قصه، بازی، شادی”، از همه من غول ترم، هم این و هم آن، دنیا را دارد آب میبرد؛ داستان زیبای کک به تنور به قلم محمد رضا سرشار که بارها و بارها خواندیم و لذت بردیم؛ قصههای شاهنامه به روایت حسین فتاحی و همراهی با رستم در نبردهایش با اکوان دیو و دیو سپید، داستانهای کلیله و دمنه، سفر به گذشته به همراه فلیکس، کشف معماهای جنگل، الفی اتکینز، قصههای شب، قصههای کوچک برای بچههای کوچک، پینوکیو و تعجب شازده از بزرگ شدن بینیاش، و دهها قصه و شعر و افسانه دیگر. در کنار کتابها، مجلهها نیز با مطالب مفید و متنوعشان در سفر یاریمان کردهاند، از جمله قصههای طنزگونه کوتی کوتی نوشته فرهاد حسنزاده، هزارپایی با ماجراهایی جالب در مجله سنجاقک که محبوب شازده بوده و هست.
سفر ما همچنان ادامه خواهد داشت اما از آن جا که همسفر من خیلی زود خواندن را فرا گرفته، به تازگی همراهی من در این سفر کم رنگتر از گذشته شده است. اکنون به مناسبت هفته کتاب فرصتی دست داد تا با خود بیاندیشم تمامی لحظههایی که بر بالین شازده کوچولویم نشستم و تمامی لحظههایی که او را در آغوش گرفتم و با هم همسفر شدیم و از خواندن شعر و داستان و دیدن تصاویر کتابها لذت بردیم، میسر نمیشد مگر به همت، فکر و تلاش، مطالعه و طبع لطیف تمامی دست اندرکاران حوزه ادبیات کودک و نوجوان. پس برخود لازم میدانم از تمامی تصویرگران، نویسندگان، مترجمان، ناشران و اندیشمندان این حوزه قدردانی نمایم. عزیزانی که با همت و تلاش خویش در چاپ و نشر کتاب کودک و نوجوان، شازده کوچولوی من و بسیاری از شازده کوچولوهای این مرز و بوم را با کتاب اهلی کردهاید، دستان توانمند شما را به گرمی میفشاریم و منتظر آثار تاثیرگذار بعدیتان هستیم.
[۱]. شازده لقبی است که نویسنده از کودکی برای پسرش به کار برده و برگرفته از داستان معروف شازده کوچولوی اگزوپری است، از آن رو که هر کودکی در دوران کودکی خود در جستجوی جهان پیرامون خویش است.
[۲] . Brenda Clark
سفر شیرینی است که بعد از مدتی مسافران آن ما را به سفر خواهند برد با معرفی کتابهای خوب به پدران و مادران
سلام
عالی بود