کدام مقصر است؟ کتابداری، کتابدارها یا …؟

بعد از نگرانی فراوان از اینکه ممکن است قطار را از دست بدهم، بالاخره به ایستگاه قطار رسیدم. وارد کوپه شدم. بعدازکمی استراحت تصمیم گرفتم درمورد اجرای یک طرح پژوهشی دردانشگاه و گرفتن مشاوره با استادم تماس بگیرم، این تماس دلیلی شد برای گفتگوی من و یکی از هم کوپه ای هایم که مرد جوانی بود.

 این گفتگو بااین سوال مردجوان آغاز شد:

پرسید: دانشجو هستی؟ پاسخ دادم: بله!

با کنجکاوی، مجددا پرسید: در چه رشته ای؟ گفتم: مقطع کارشناسی ارشد کتابداری. حیرت زده پرسید: عجب! مگر رشته کتابداری هم کارشناسی ارشد دارد؟! انتظار پرسش این سوال را نداشتم و دیدم گویا باز باید یک نبردی را برای پاسخگویی شروع کنم. ” کسی که کتابداری می خواند دائما باید در جنگ باشد. کسی که کتابداری می خواند باید دائما وقتی نام رشته را برای کسی بازگو می کند،خودش را برای یک جدل واقعی آماده کند. کسی که کتابداری می خواند باید به اندازه ی کافی جنگ جو باشد. باید چالش طلب باشد.”  این را در یکی از شماره های خبرنامه انجمن کتابداری ایران به قلم آقای رجب زاده خوانده بودم. کمی دلخور شدم. ولی قضیه به همینجا ختم نشد. بعد ازاین سوال  ادامه داد: دولت واسه اینکه جوان ها را سرگرم کنه، رشته های جدید و بی محتوایی را وارد دانشگاه کرده، و بعدش هم ارشد و دکترا…! ببخشید ناراحت نشیا، آخه مگه کتابداری چی داره که ارشد داشته باشه؟؟ خلاصه کلام،دلش حسابی پر بود! او میگفت و من می شنیدم و حرس میخوردم. مانده بودم چه جوابش بدهم.

وقتی حرفهایش تمام شد، از او پرسیدم: شماهم دانشجوهستید؟ با افتخار گفت: با اجازه، بنده دانشجوی سال دوم دکترای هوا فضای دانشگاه صنعتی شریف هستم. با خودم گفتم وقتی تو کشور ما با وجود قدمت طولانی رشته هوافضا، هنوز توان تولید  یک هواپیمای استاندارد را نداریم و سالانه پول کلانی ازکشور برای اجاره هواپیماهای دسته سوم روسی به هدرمی رود، تازه تعداد زیادی از این هواپیماها هم به دفعات به علت نقص فنی مجبور به فرود می شوند یا اینکه سقوط می کنند و مسافران زیادی را به کشتن می دهند، چرا دانشجوی رشته ای مرتبط با این اتفاقات ناخوشایند، به خود اجازه می دهد که به رشته خود افتخار کرده و رشته ی کتابداری را هم  به مسخره بگیرد؟ اما بیخیال بحث شدم.

بالاخره آن شب به هرصورت به پایان رسید و صبح که به مقصد رسیدیم، مرد جوان که حالا دیگر باید او را دکتر صدا می زدند با عذرخواهی ازحرفهای شب گذشته ،ازمن خداحافظی کرد ورفت.

این مقدمه طولانی را گفتم که وارد بحث اصلی شوم. از زمانی که دوره دانشجویی خود را در رشته کتابداری آغاز کردم بارها برای فهم اینکه مشکل از کجاست، ساعتها ازوقت خود را به اندیشه درباره این موضوع اختصاص دادم که چه مشکلی در رشته کتابداری هست که دیگران به خود اجازه می­دهند که به راحتی این رشته و دانشجویانش را زیرسوال ببرند. غرض از ذکر ماجرایی که بیان شد، پرداختن به برخی مسائلی است که باعث مبهم و ناکارآمد جلوه کردن رشته کتابداری می شود.که این مسائل بترتیب در ذیل آمده است.زمانی که فرد دوره دانشجویی خود را با رشته کتابداری آغازمی کند، مشکل چندانی با رشته خود ندارد، اما هرچه از دوران دانشجویی وی می گذرد، به تدریج با مشکل عدم اعتماد به نفس روبرو خواهد شد. می توان موارد زیر را بعنوان برخی از دلایل عمده این امر ذکرنمود:

الف: عدم توانایی یا عدم توجه برخی استادان به توضیح وتبیین رشته: برخلاف نظر خیلی از کتابداران که اعتقادی به استفاده از اساتید توانمند و عالم در همان ترم های اول ندارند بنده معتقدم باید در کشور در ترم های اول و دوم با استفاده از اساتیدی که صاحب نظرند مبانی کتابداری را به نحو احسن و گویا به دانشجو آموزش دهیم تا هم دانشجو با دیدن استاد صاحب نام نسبت به ارتقا در رشته خود دید مثبتی پیدا کند و هم اینکه به درستی و به دقت، جزییات و خواص رشته کتابداری به دانشجوی ترم اولی ارائه گردد.   

از زمانی که دوره دانشجویی خود را در رشته کتابداری آغاز کردم بارها برای فهم اینکه مشکل از کجاست، ساعتها ازوقت خود را به اندیشه درباره این موضوع اختصاص دادم که چه مشکلی در رشته کتابداری هست که دیگران به خود اجازه می­دهند که به راحتی این رشته و دانشجویانش را زیرسوال ببرند

مگر جامعه از یک فرد تحصیل کرده چه انتظاری دارد؟؟؟

برای مثال در رشته پرستاری، دانشجو با انسان بیمار سروکار دارد و خدمات مربوط به وی را انجام می دهد، اما یک کتابدار خدمات مربوط به کتاب و مراجعانش را انجام می دهد. تفاوت اصلی این دو رشته در مشتری هایش هست. در اینجا فقط طرز تفکر جامعه است که برای ما مشکل ساز شده است ،نوع تفکر جامعه نسبت به اطلاعات.

اگر جامعه ما همانند جوامع پیشرفته به ارزش اطلاعات واقف بود، اکنون نه تنها در مواجهه با اسم رشته کتابداری جبهه نمی­گرفت، بلکه در مقابل کتابداران تعظیم می کرد.به همین است که امروزه جهل درصد قابل توجهی از جامعه را فراگرفته است.

 ب: کتابخانه بعنوان مکان: در اکثر کتابخانه ها زمانی که مراجعه کننده وارد کتابخانه می شود با قفسه هایی پر از کتاب و تعداد دو یا بیشتر کامپیوتر روبرو می شود که در محیطی قدیمی، انبار مانند و تاریک قرار گرفته است و چند کتابدار در پشت میز امانت مشغول امانت دادن کتاب و یا تنظیم آنها در قفسه ها می باشند. انصافا نامناسب است. حال تصور کنید شما وارد این محیط شوید، چه احساسی نسبت به کتاب و کتابداری و کتابخانه به شما دست می دهد؟!

راه حل چیست؟

اگر شما اخیرا از مرکز اسناد و کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی تهران بازدید کرده باشید، با یک ساختمان با ابهت و کاملا مدرن و مجهز روبرو خواهیدشد که در آنجا عظمت کتاب و کتابداری و کتابخانه به رخ مراجع  کشیده خواهد شد. بنده زمانی که وارد این محیط شدم،به رشته خود بالیدم. اشتباه نشود هدف تبلیغ نیست، بلکه هدف در اینجا ارائه مثالی در توضیح نقش و اهمیت یک مکان زیبا و مجهز در ارزشمند جلوه دادن یک رشته میباشد.

ج) محدود بودن دانشجویان کتابداری به واحدهای رشته:” در تعریف سرفصل های  جدید تقریب به حوزه فناوری اطلاعات کاملا مشهود است. بعضی دروس کاملا ماهیت فناورانه دارند”(خسروی، فریبرز. دکتر علی شکویی و تغییر نام. لیزنا،سخن هفته شماره ۱۰۱. ۱ آبان ۱۳۹۱).با توجه به متمایل شدن دروس رشته به سمت علوم فناوری و کامپیوتری،درصورتی که ما دانشجویان بخواهیم تنها به توانایی هایی که درطول دوره تحصیلی کسب کرده ایم تکیه کنیم، پاسخگوی انتقادات و پرسشها و انتظارات جامعه خود نخواهیم بود. با توجه به اینکه فرد متخصص یا کارشناس در رشته ما با کتاب و اطلاعات سر وکار دارد جامعه توقع دارد کتابدار پاسخگوی اکثریت سوالات وی باشد.

کتابدار امروز باید کار با کامپیوتر را بداند و نیز با امور مرتبط ازجمله: وب، پایگاهای اطلاعاتی و انواع منابع اطلاعاتی و نرم افزارها و … آشنایی داشته باشد.اما متاسفانه در خیلی از موارد شاهد هستیم که حتی کتابدار نمی تواند ویندوز کامپیوتر محل کار خود را هم تعویض کند.

آنچه بیان شد از موارد اصلی مشکلات رشته کتابداری و کتابداران امروز است و بنده به عنوان عضو کوچکی ازاین رشته، تلاش کردم دراین یادداشت به بیان آنها بپردازم،هرچند که مسایل و موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که در این نوشته مجال بیان آنها نیست. به امید روزی که همه ی اساتید و دانشجویان کتابدار بتوانند حقی که کتاب و کتابداری بر دوش آنها قرار داده است را به گونه ای رضایت بخش ادا کنند.

About امید یوسفیان زاده

View all posts by امید یوسفیان زاده →

15 Comments on “کدام مقصر است؟ کتابداری، کتابدارها یا …؟”

  1. مشکل ما این است که زیادی سر این موضوعات جزیی حساسیت به خرج می دهیم. به اصطلاح طبعمان زیادی حساس شده است. این همه رشته مورد نقد قرار می گیرند و متولیان و صاحبان آن رشته ها این همه حساسیت بیهوده ندارند.نمی دانم جماعت کتابدار تا کی می خواهند به این بحث های بیهوده و خاله زنکی بپردازند !

  2. سلام خدمت آقای یوسفیان زاده گرامی
    امیدوارم هر جا هستی پیروز و شاد باشی
    در این مطلب، شما به موارد خوبی اشاره کردی که به نوعی درد همه ما دانشجویان فعلی و شاغلان آتی هست و خواهد بود
    از آن جا که مردم جامعه ما کمتر اهل کتاب، کتابخوانی و مطالعه هسستند و به جز قشر دانشگاهی و تحصیلکرده، قشر عادی کمتر با کتابخانه عجین و همگام اند،باعث شده تا وقتی اسم رشته را می شنوند (کتابداری و اطلاع رسانی/ کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی)، متعجب شده یا تمسخر کنند.
    در اینجا دو حالت وجود دارد یا فرد دانشجو آنقدر به رشته و جنبه های مختلف نظری و عملی آن آشناست که می تواند پاسخ آن فرد را بدهد یا فقط مستمع است و چیزی نمی گوید یا سخنان آن فرد را تأیید می کند!
    البته خوشبختانه نام رشته در وزارت علوم تغییر یافت اما ما کتابداران پزشکی چه کنیم که هنوز با این نام کذایی و سرفصل های فسیل شده، دست و پنجه نرم می کنیم و امان از تلاش بــــــــــــزرگــــــــــان رشته!
    موفق باشی

    1. سلام بر دوست گرامی
      از اظهار لطف شما بسیار ممنون
      در مورد تغییر نام رشته کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی هم مباحثی در حال شکل گیری است اما به نظر بنده تنها تغییر نام مهم نیست و آنچه در این میان از همه مهم تر است تغییر نام به همراه تغییر محتوای دروس و واحدها می باشد که باید به طور دقیق مورد کارشناسی قرار بگیرد. از قدیم گفتن “عجله کار شیطانه”
      شاد باشی

  3. با سلام
    ممنون از متن زیبای آقای یوسفیان زاده
    شدیدا با مورد اول موافقم . چرا که نقطه شروع و آشنایی دانشجویان با یک استاد با تجربه و اشنا به رشته باشد یا با یک فارغ التحصیل تازه کار از زمین تا اسمات تفاوت می کند. و نقش بسزایی در تعریف اولیهرشته برای دانشجو دارد.

    1. با سلام
      ممنون از بزرگواری جنابعالی
      آنچه در متن آمده است حاصل تجربه های بنده در طول تحصیل ۶ ساله در رشته کتابداری و اطلاع رسانی می باشد و همانطور که شما فرمودید مورد اول تاثیر فراوانی در افزایش اعتماد به نفس دانشجویان کتابداری دارد.

  4. از این بحث های بیهوده و تکراری خسته نشدید؟ چه نتیجه ای میخواهید بگیرید؟
    بهتر نیست بجای این همه نگرانی و نگران نگاه جامعه بودن کمی در اصلاح و تقویت خود بکوشیم؟

    1. با سلام خدمت کتابدار محترم
      هدف بنده از این نوشتار، بیان مباحث تکراری نبود بلکه هدف اصلی ارائه راه حل هایی در جهت هرچه بهتر شناساندن رشته پربار کتابداری به اقشار مختلف جامعه بود و همانطور که از نظرات دیگر دوستان مشخص است متن مفید واقع شده است.

  5. درود
    جناب یوسفیان بنده نیز با چنین برخوردهایی بارها و بارها روبرو شده ام.حتی در هندوستان دانشجویان رشته فیزیک خاطرات بسیار بدی را برایم به جا گذاردند.بماند که وقتی دچار مشکل می شدند این من بودم که درانجام پایان نامه و حتی تهیه پروپوزال دکترایشان یاریشان رساندم.زیرا حتی ناتوان در سرج بودند.این همه دب دبه و کب کبه و اینکه دنیابروی فیزیک استواراست ،ولی حتی قادر نبودند یک مقاله از پایگاهی بیابند.جدای از اینها ،نباید از کمبودهای کتابداران و رشته کتابداری نیز غافل ماند.این بی مهری جامعه دلیلی بر انکار ناقص بودن سیلابس درسها،عدم مطالعه کتابداران ، کمبود استادهای توانمند؛ نامهربانی برخی کتابداران و … نمی باشد.

  6. سلام
    ممنون ازآقای یوسفیان
    موارد خوبی رااشاره کردید، فکر می کنم این موارد همه واقعیت هایی است که در جامعه ی ماوجود دارد،عدم شناخت وآگاهی بعضی ازافرادازرشته کتابداری ربطی به بحث های بیهوده و خاله زنکی ندارد،
    اتفاقا وظیفه ی اساتید، متخصصین و دانشجویان کتابداری است که با ظرافت خاصی بتوانند رشته کتابداری را اول به دانشجویان و سپس به افرادی که اطلاعات و شناخت کافی ندارند معرفی کنند و بتوانند آنها را به این رشته جذب و علاقه مند کنند.
    زمانی هم ممکن است برای ما پیش بیاید که نسبت به رشته ای دیگر شناخت و آگاهی کافی نداشته باشیم. پس عجولانه نباید در باره ی آن قضاوت کنیم.

  7. سلام
    مطلب بسیار جالبی بود، ممنون ازآقای یوسفیان.
    تمام مواردی که اشاره کردید واقعیت دارد و فکر می کنم که وظیفه ی تمام افراد در جامعه کتابداری است که بتوانند با ظرافت خاصی در صدد معرفی رشته کتابداری باشند.

  8. آقای یوسفیان عزیز
    اول اینکه خیلی خوشحالم که دست نوشته تان را خواندم. یقیناً قابلیت های نوشته های بعدی را هم دارید. در ثانی، در مورد بحث شما باید عرض شود که برجسته کردن خدمات در کتابخانه ها به هر نحوی که باشد، اثر مثبتی بر مراجعان و جامعه کاربری خواهد گذاشت. کوچکترین فعالیت مثبت در کتابخانه، باید مکتوب شود و در اختیار مقامات سازمان مادر و نیز جامعه کاربری، به شیوه های مختلف قرار گیرد. هرچقدر این برجسته سازی خدمات و فعالیتها بیشتر باشد، اثرگذاری افزون تری بر جامعه خواهد گذاشت و کم کم در آنها احساس نیاز به کتابداران و کتابخانه ها شکل می گیرد و انتظاراتشان را افزایش میدهد. همین امر را باید در حوزه های آکادمیک و آموزشی نیز تسری داد و از این شیوه برای برجسته سازی حوزه های آموزشی و پژوهشی رشته بهره برداری کرد.

    1. با سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم
      بنده انتشار این متن را ابتدا مدیون خداوند و در مرحله بعد مدیون جنابعالی هستم. تشویق و راهنمایی شما بود که باعث شد بنده متن حاضر را نوشته و به مجله الکترونیکی عطف ارسال نمایم.
      امیدوارم همچنان که گفتید این مباحث در جهت هر چه شناخته تر شدن رشته در میان اقشار مختلف جامعه مفید واقع شود.
      با تشکر

  9. بنده کتابدارم و مسئول کتابخانه ای دوراز پایتخت مسلماکارهایی که همکاران بنده انجام داده اند اهمیت این رشته را می رساند واما شمه ای از آن ۱- سخنرانی یک نفر کارشناس ارشد کتابداری درمهدکودکهای سطح شهر باموضوع علاقه مندنمودن فرزندان به کتاب۲-قصه گویی یکی از کارکنان کتابخانه به صورتهفتگی درجمع دانش آموزان پیش دبستانی۳-ساخت قفسه ای منحصر به فردو گذاشتن آن درآرایشگاههای سطح شهر وبا کربردی چند گانه منجمله قفسه کتاب ، میز عسلی آرایشگاه ، مخزننگهداری کتاب…۴-تبلیغ کتاب دراتوبوس بازهم به شیوه ای که مراجعه کننده برای تهیه آن به کتابخانه می اید و…به رشته ام می بالم

  10. لازم میدانم مطالبی را خدمت دوستان و همکاران گرامی ذکر کنم:
    اینکه چرا جامعه رشته ما را نمیشناسد، مهمترین سهم را نوع جامعه ما دارد جامعه ای جهان سومی که تصمیم گیریها بر مبنای شنیده ها و فرهنگ و آداب شفاهی میباشد، جامعه ای که تکامل نیافته نسبت به جوامع مدرن و اطلاعاتی امروز، شهروندان آن مسئولیت خود را پذیرا نیستند. قریب به چهل میلیون این جامعه سوادی تا مقطع دبیرستان دارند. در حالی که رشته علم اطلاعات نیاز اطلاعاتی جامعه را برطرف میکند و به عبارتی خدمات لوکس ارائه میدهد، جامعه بایستی به حدی از تکامل برسد که این خدمت را درک کند. اما در مجموع، رشته در صورتی موفق است که همه مجموعه به تعادل برسد، یعنی جامعه احساس نیاز کند، متخصصان خوب آموزش ببینند توانمند باشند، و خدمات بهینه ارائه دهند.
    سوال اینجاست پس باید با وضع موجود چه باید کرد؟
    ۱. اولین برخورد جامعه با رشته ما چه آنهایی که به کتابخانه مراجعه کرده اند چه آنهایی که اصلا قدمی در کتابخانه نگذاشته اند، عنوان رشته میباشد. در ابتدا که عنوان برای رشته انتخاب شده اطلاعات فقط در قالب کتاب و شکل چاپی بوده است ، اما با رشد تکنولوژی قالب های اطلاعاتی جدید ایجاد شده و دیگر محدود شدن به کتاب معنی ندارد، به عبارتی دست اندرکاران همزمان با این تغییر می بایست عنوان را تغییر میدادند تا این سر خوردگی ایجاد نشود. البته عنوان رشته در کشورهای پیشرفته LIS میباشد که حتی الگو برداری از آن در همان ابتدای امر می توانست به عنوان “علم اطلاعات و کتابخانه” منجر شود. چه بسا زیبنده بود که همین عنوان را برمیگزیدند. خوشبختانه بعد از گذشت سالیان دراز نهایتا عنوان تغییر کرد که جای بسی امیدواری دارد و شروع یک تحول می باشد.
    2. بازنگری اساسی در سرفصل دروس رشته، حتما بایستی دروس مرتبط با فن آوری اطلاعات در برنامه درسی وارد شود. به عنوان مثال دانشجوی لیسانس علم اطلاعات در بحث سازماندهی دانش باید با استاندارهای ابرداده، هستی شناسی، وب معنایی، زبان های نشانه گذاری و همچنین ساختمان داده، یک زبان برنامه نویسی، زیرساختهای اطلاعاتی آشنایی کامل داشته باشد. این را هم ما بایستی به یاد داشته باشیم که دانشجوی امروز استاد فردای ماست. در مقطع فعلی اساتید کنونی تغییر را بپذیرند مطالعات خود را به روز کنند، حتی در مواردی که نقصان وجود داشت از گروهای کامپیوتر کمک بگیرند.
    3. دانشجو بایستی در ابتدا با شناخت از رشته خود را متقاعد کند یا به عبارتی اول با خودش کنار بیاید، بعد به دنبال ارتقاء و توانمند کردن خودش باشد. در موجهه با یک فرد ناآشنا باید جسور بود. از فرد سوال کننده بخواهید اگر حوصله دارد کارکردهای رشته را توضیح دهید، درس هایی که می خوانیم.
    فراموش نکنید که این مساله فقط مختص رشته ما نیست اگثر رشته ها بغیر از تعداد انگشت شماری با عدم شناخت جامعه مواجهه هستند. شرایط و فرهنگ جامعه برای همه رشته های یکسان است.
    این موارد در این وقت اندک به ذهن بنده میرسید که گفتم، وگر نه جای بحث بسیار است. نویسنده گذرا از بحث گذشته بود.
    برای همه دوستان و هم رشته های عزیزم آرزوی موفقیت و سربلندی دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *