چکیده
یکی از مهم ترین روش های مدیریتی در جهان، نظام مدیریت مشارکتی است. با اجرای مدیریت مشارکتی، کارکنان ضمن تقویت قوه ی خلاقیت به تدریج آمادگی مشارکت در تصمیم گیری های گروهی را کسب و انگیزه های لازم در جهت تحولات مثبت سازمانی پیدا می کنند. هدف اصلی این مقاله بررسی و مطالعه در زمینه مدیریت مشارکتی و کاربرد آن در محیط های مرتبط با کتابداری، اطلاع رسانی و کتابخانه ها است که به مطالعه موردی مدیریت مشارکتی در شورای کتاب کودک می پردازد.
مقدمه
موضوع مشارکت و همکاری از دیر باز در زندگی بشر مورد توجه بوده و به صورت های گوناگون جلوه گر شده است. یکی از دلایل مهم مشارکت و همکاری، بروز حوادث غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی نظیر سیل، زلزله و آتش سوزی بوده است که منشأ آن برای بشر ناشناخته بوده و زیان های جبران ناپذیری به او وارد می ساخت. در هنگام وقوع این گونه حوادث مشارکت و همکاری جنبه جدی تر و الزامی تری به خود می گرفت و با توجه به این واقعیت، انسانها به همکاری، کمک و مساعدت به آسیب دیدگان می شتافتند.
با توجه به اهمیت مشارکت و مشورت و همیاری و جنبه های انسانی و اجتماعی آن، ادیان الهی هم بدان توجه خاصی مبذول داشته و پیامبران این روش پسندیده را مورد تایید و تشویق قرارداده و در کتب آسمانی نیز انسان ها به همکاری و مشورت دعوت شده اند، چنان که در سوره ی آل عمران آیه ۱۵۹ قرآن خداوند به پیامبر می فرماید: “وشاور هم فالامر واذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین “
در اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ نیز همه کوشش ها و اقدامات معطوف به جلب مشارکت و مسئولیت پذیری در میان گروه ها و ملت های مختلف جهان بوده است.
ایجاد جامعه ملل، پس از جنگ جهانی اول و نیز تاسیس سازمان ملل متحد و در تعقیب آن اتحادیه ناتو، ورشو و سرانجام سازمان تجارت جهانی و بسیاری از اتحادیه ها و سازمان های منطقه ای مانند اوپک، سازمان کشورهای اسلامی و نظیر آنها نشان دهنده توسعه و گسترش اندیشه مشارکت و همگامی گروه های مردم و ملت های مختلف جهان است که به منظور همکاری و در جهت استفاده از یک قدرت فکری برتر و نیروی عملیاتی گسترده تر برای نیل به هدف های موردنظر انجام پذیرفته است. مشارکت به تدریج به سایر زمینه های زندگی انسان نیز گسترش یافته که مهمترین آن مشارکت در عرصه ی تولید و در واحدها و بنگاه های اقتصادی است.
تعریف مشارکت
مشارکت به معنای مردم سالاری، یکی از میراث های کهن یونان باستان است. اندیشمندان، محققین و صاحبنظران مشارکت را از دیدگاه های مختلفی تعریف کرده و مورد بحث قرار داده اند. فرهنگ انگلیسی اکسفورد، مشارکت [۱] را به عنوان “عمل یا واقعیت شرکت کردن، بخشی از چیزی را داشتن یا تشکیل دادن” دانسته است.
موسسه تحقیقاتی ملل متحد برای توسعه اجتماعی، مشارکت را «کوشش های سازمان یافته برای افزایش کنترل بر منابع و نهادهای نظم دهنده در شرایط اجتماعی معین از سوی برخی از گروه ها و جنبش هایی که تاکنون از حیطه اعمال چنین کنترلی محروم و مستثنی بوده اند» تعریف می کند. همچنین مشارکت عامل موثر در افزایش همبستگی، همدلی و هم سوﺋﻰ بین مدیران و کارکنان است و بستری مناسب برای پاسخگوﺋﻰ به انگیزه های درونی کارکنان ایجاد می کند.
نظام مشارکتی تکنیکی انسان مدار است که با استفاده از خرد جمعی برای بهبود و ارتقای بهره وری سازمانی به کار گرفته می شود(برومند، سکاکی، ۱۳۸۹،ص ۱۳-۱۴).
مشارکت یک مفهوم قدیمی است که ریشه در اداره امور عمومی و افکار مذهبی دارد. موضوع مشارکت از دیدگاه ایدئولوژیک نیز از پشتیبانی مکاتب مختلف برخوردار بوده است به عنوان مثال “بر اساس نگرش اسلام، مشارکت در تصمیم گیری باعث پرورش افراد از طریق ارضای روح جمعی آنها می شود. اسلام رشد و پرورش افراد از طریق کار را مورد تاکید قرار می دهد و بر شکوفایی استعدادهای بالقوه ی آنها به عنوان انسان نظر دارد. مشارکت برمبنای مشورت در اسلام تحت عنوان “شورا” مورد توجه قرارگرفته است.
در عرصه بین المللی مشارکت یک ارزش است. افراد فکر می کنند کارها را به تنهایی بهتر می توانند انجام دهند ولی واقعیت این است که کارهایی که در عرصه بین المللی با مشارکت و همکاری صورت می گیرد، نسبت به کارهایی که انفرادی و به تنهایی انجام می گیرد پر ارزش تر است. در تمام اسناد بین المللی یکی از مهم ترین راه کارها برای تحقیق هر اندیشه ای مشارکت است. مشارکت در چارچوب جدیدش از قرن شانزدهم و هفدهم در اروپا آغاز شد. مشارکت باعث می شود دردیگران روحیه ی تعاون و همکاری تقویت شود، ایجاد علاقه در کارها به وجود بیاید و حس تعلق در جامعه افزایش یابد و همبستگی برای هر موضوعی تقویت شود(نسرین پی،۱۳۸۹،ص ۱۳۶-۱۳۷).
مفهوم مدیریت مشارکتی
اگرمدیریت مشارکتی را بسان رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کنیم و بر این باور باشیم که مدیریت مشارکتی [۲]ارتباط دائم، متقابل و نزدیک بین مدیریت ارشد و کارکنان است می توان گفت که:
مدیریت مشارکتی به معنای مشارکت افراد مناسب، در زمان مناسب و برای انجام کار مناسب است. بر پایه این تعریف، مشارکت کارکنان در کارهایی که به خود آنها مربوط می شود؛ مشارکتی داوطلبانه، آزاد و آگاهانه خواهد بود که این درگیری شخص را تشویق می کند که به تحقق هدف های گروه کمک کند و در مسئولیت ها و پیامدهای آنها سهیم شود.
مدیریت مشارکتی عقلا نیتی را با ارزش هایی مانند خلاقیت، بیان نظرات و همکاری و تشریک مساعی وفق داده است و منطق آن در اصول زیر خلاصه می شود:
- دراین شیوه مدیریت، سلسله مراتب شغلی به هم نزدیکتر می شود و کارکنان در شماری از وظایف که در مدل مدیریت علمی درانحصار کارکنان خاصی بود، مشارکت می جویند.
- سرپرستی مبتنی بر اقتدار جای خود را به سرپرستی مبتنی بر رقابت می سپارد و نتیجه ی آن مشاوره های تخصصی و روابط انسانی میان گروه های کوچک است.
- در استخدام و ارتقا نه فقط توانایی های تخصصی کارکنان، بلکه میزان مشارکت آنها در امور سازمان نیز در نظر گرفته می شود. مدیریت و کارکنان با استفاده از نظام های سنجش رضایت و فعالیت، یکدیگر را به صورت متقابل ارزیابی می کنند.
- فعالیت های کارکنان به دلیل علاقه مندی و توجه آنها به کیفیت کار، با اهداف سازمان گره می خورد و با پیشگامی مدیریت و تشکیل گروه های مشارکت، اهداف فرهنگی مانند ارتباطات وسیع و جریان روان اطلاعات به ثمر می رسد.
استفاده از مشارکت کارکنان فرآیندی است که هدف آن تشویق و ترغیب کارکنان و اعضای سازمان به همیاری هر چه بیشتر به امر موفقیت سازمان است. پایه و اساس اندیشه ی فوق بر این منطق قرار دارد که کارکنان در فرآیند تصمیماتی که بر سرنوشت آنها اثر می گذارد، مشارکت می کنند; در کار اداری و سازمانی خود از آزادی عمل بیشتری برخوردارند و بر زندگی کاری خود کنترل بیشتری دارند(حریری،۱۳۷۹).
در مدیریت مشارکتی همه کارمندان اعم از حرفه ای، نیمه حرفه ای و دفتری تمام وقت و پاره وقت باید در مدیریت سازمان مشارکت داشته باشند. در نهایت آنچه کل این فرآیند بر آن تاکید دارد، تصمیم گیری جمعی است. برای دست یابی به این مسئله باید بحث های گروهی وجود داشته باشد(اونز،لیزل وارد،رگاس، ۱۳۸۸،ص ۳۵۹).
سیرتکوین مدیریت مشارکتی
نخستین نشانه های ظهور اندیشه ی مدیریت مشارکتی را باید در تجارب التون مایو[۳] در سال های پایانی دهه ی ۱۹۲۰ جستجو کرد. مایو نقش عوامل اجتماعی مانند روحیه کارکنان و روابط رضایت بخش بین اعضای گروه های کاری را مورد تاکید قرار داد و مدیریت موثر را درک رفتار گروه و اعمال مهارت های لازم برای ایجاد انگیزه در گروه های کاری دانست.
از دهه ی ۱۹۵۰ به این طرف رویکردهای جدیدی در مدیریت به ظهور رسیده است که از پالایش مفاهیم مدیریت تیلور [۴]و مکتب روابط انسانی مایو و ترکیب برخی اصول این مکاتب با زمینه های علمی دیگر حاصل شده اند. به رغم تفاوت هایی که در دیدگاه های مکاتب مدیریت علمی و روابط انسانی وجود داشت، هر دو مکتب در این باور شریک بودند که میان تلاش سازمان ها برای به کار گیری اصول عقلانی و علمی و جست و جوی رضایت از سوی کارکنان، تضادی بنیادی وجود ندارد. ایده مدیریت مشارکتی در ابتدا توسط نویسندگان آمریکایی مطرح گردید و برای اولین بار در ژاپن مورد استفاده قرار گرفت و از آنجا به سازمان تجاری امریکا و اروپا راه یافت.
مدیریت مشارکتی با کار اندیشمندانی چون مازلو [۵] مک گرگور[۶]، آرگیریس [۷]، هرزبرگ [۸]، لیکرت [۹]، بلیک و موتون[۱۰] رو به رشد نهاد و بیشترین اثر را در اندیشه ی مدیریت بر جای گذاشته اند. مازلو نظریه معروف سلسله مراتب نیازها را مطرح کرد که از معروف ترین نظریه های انگیزش است. مک گرگور در قالب دو نظریه ی X,Y فرضیاتی را در مورد ماهیت انسان مطرح کرد. آرگیریس با مطالعه در مورد سازمان های مختلف و روش های گوناگون مدیریت، اثر محیط سازمانی را بر روی افراد و رشد شخصیت آنها مورد توجه قرار داد. وی با ذکر ویژگی های شخصیت آدمی در مراحل بلوغ و عدم بلوغ را مطرح کرد. هرزبرگ در مطالعات خود در زمینه ی انگیزش انسان، دو دسته از عوامل را تحت عوامل بهداشتی و عوامل انگیزشی از یکدیگر مجزا کرد. لیکرت به مدت سی سال سازمان ها را از نظر ویژگی هایی مانند رهبری، انگیزش، تصمیم گیری، ارتباطات، تعامل میان افراد، اهداف و فرآیندهای کنترل مورد مطالعه ی جدی قرار داد و بر اساس مطالعات خود نظام های مدیریتی را بر حسب درجه ی اعتماد مدیریت به کارکنان و ساز و کارهای مورد استفاده برای انگیزش آنان و کمیت و کیفیت تعامل میان مدیریت و کارکنان و عواملی از این قبیل به چهار نظام تقسیم کرد(حریری،۱۳۷۹).
آثار مدیریت مشارکتی
با توجه به آنچه در مورد مشارکت و مدیریت مشارکتی و شیوه های آن بیان شد لازم است در مورد آثار مشارکت از دو جنبه اجتماعی و جنبه اقتصادی اشاره ای داشته باشیم:
۱. جنبه اجتماعی
۲. جنبه اقتصادی
۱. منظور از جنبه اجتماعی آثاری است که مشارکت بر کارکنان بجای می نهد و تغییرات شگرفی که از لحاظ اخلاق و رفتار و بروز خلاقیت ها در آنان پدید می آورد.
۲. منظور از جنبه اقتصادی، اثرات سودمند اقتصادی که مشارکت در امر بهبود کیفی و کیفی تولید و یا ارائه خدمات خواهد نهاد(همدانی،۱۳۷۸،ص ۱۵-۱۶).
مدیریت مشارکتی در حوزه کتابداری و کتابخانه ها
در دهه ی ۱۹۹۰ پژوهش های متعددی در مورد مدیریت مشارکتی در کتابخانه ها انجام گرفته است. شمار روز افزون این پژوهش ها نشانگر توجه کتابداران به این شیوه ی نوین مدیریت است. هورنستین[۱۱] در سال ۱۹۹۳ از پژوهشی که در مورد مشارکت کتابداران در اداره ی کتابخانه ها و رابطه ی آن با رضایت شغلی آنها انجام داد، نتیجه گرفت که بین مشارکت کتابداران در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های کتابخانه و رضایت شغلی آنها رابطه معنی داری وجود دارد. کتابدارانی که در جریان امور کتابخانه قرار می گیرند و شرکت فعال تری در شوراهای کتابخانه دارند، خشنودی بیشتری از کار خود کسب می کنند.
در سال ۱۹۹۷ آکپنا [۱۲]، چگونگی و میزان مشارکت کتابداران را در کتابخانه دانشگاهی ابوبکر تافاوا بالووا[۱۳] در نیجریه مورد بررسی قرارداد. از آنجا که تشکیل کمیته های مشورتی در زمینه های مختلف از سازو کارهای مشارکت در مدیریت است، چگونگی شرکت کتابداران در کمیته های کتابخانه توسط پژوهشگر مورد مطالعه قرار گرفت. کتابداران کتابخانه ابوبکر نیجریه از طریق سرپرستان بخش ها به خوبی در جریان اخبار و اطلاعات درونی سازمانی قرار میگیرند و الگوی ارتباطی موجود برای کتابداران رضایتبخش است و به طور کلی نظام کمیته ای اجرا شده در کتابخانه فوق در هماهنگ کردن فعالیت ها و استفاده از مشارکت کتابداران بسیار موفق بوده است(حریری،۱۳۷۹).
از مدیریت مشارکتی در کتابخانه ها، می توان چنین گفت که مدیریت مشارکتی ساده ترین نظام مدیریت در کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی است که با اجرای آن کارکنان ضمن تقویت قوه ی خلاقیت به تدریج آمادگی مشارکت در تصمیم گیری های گروهی کسب و انگیزه های لازم در جهت تحولات مثبت سازمانی پیدا می کنند. از پژوهش های متعددی که در مورد مدیریت مشارکتی در کتابخانه ها انجام گرفته است، می توان گفت که شمار روز افزون این پژوهش ها نشانگر توجه کتابداران به این شیوه ی نوین مدیریت است و نمایانگر توجه کتابخانه ها به شیوه های مختلف مشارکت کارکنان و بهره های عملی حاصل از این مشارکت ها است.
در ادامه به منظور تبیین مدیریت مشارکت، مطالعه ی موردی شورای کتاب کودک، و مدیریت مشارکتی مورد بررسی قرار گرفته است که یافته های آن ارائه می شود.
معرفی شورای کتاب کودک
شورای کتاب کودک، سازمانی فرهنگی- پرورشی، غیر دولتی و غیر انتفاعی است که در سال ۱۳۴۱ توسط گروهی از نویسندگان، تصویرگران، کتابداران، معلمان، و متخصصان آموزش و پرورش، مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان تاسیس شده است. شورا زیر نظر هیات مدیره ای مرکب از ۷ نفر عضو اصلی و ۳ نفر عضو علی البدل تشکیل شده است که اعضاءهیات مدیره هر دو سال یک بار با رای اعضای رسمی در مجمع عمومی انتخاب می شوند. هیات مدیره نماینده قانونی ” شورای کتاب کودک” بوده که دارای وظایف و اختیارات در شورا می باشد.
مدیریت مشارکتی دو هدف عمده را دنبال می کند: نخست، ارج نهادن به ارزش های انسانی و به یاری طلبیدن افرادی که به نوعی با سازمان در ارتباط اند. دوم، رسیدن به هدف های از پیش تعیین شده به کمک همین افراد.
با توجه به این که مدیریتمشارکتی از دیدگاه اعضای شورای کتاب کودک مهم تلقی می شود می توان گفت که اعضای شورای کتاب کودک با استقلال کامل در قسمت های مورد علاقه به کار داوطلبانه مشغول می باشند و روند امور را در جهت اهداف اصولی پیش می برند از دید اعضای شورای کتاب کودک، احترام به نقش فرد به دلیل تاثیر برحرکت جمعی و نقش جمع بر حرکت فردی؛ استقبال از بازآموزی، تجربه های نو و تحول، تطبیق با شرایط و نیازهای خاص، مشاهده ی مداوم حرکت ها و عمل کردها بر توفیق مدیریت موثر است.
اکثر فعالیت هایی که در شورا انجام می شود داوطلبانه است و اندیشه ی حاکم بر هیات مدیره شورا باور بر توان مندی همه است و از این رو است که همه دراین نظام داوطلبانه کار می کنند.
سبک مدیریت در شورای کتاب کودک و شیوه اجرای آن: شورا از بدو تاسیس یک سازمان مردم نهاد بوده و فعالیت های آن داوطلبانه بوده است. بنابراین، سبک مدیریت در آن مدیریت مشارکتی است، شورا دارای نمودار سازمانی خود است و این سبک از بدو تاسیس اعمال شده است. افراد به خواست خود در کمیته ها و گروهها عضو می شوند. کلیه کمیته ها و گروهها با هم ارتباط دارند. در هیات مدیره بر روی همه باز است، هر کسی می تواند با اعضای هیات مدیره دیدار کند و نظرهای خود را ابراز نماید. شورای کتاب کودک نهادی، فعالیت مدار است و هدف این است که نه تنها کارها به موقع انجام شود بلکه کیفیت کار هم بهتر شود و این، بدان معنی است که هیچ کس در انجام کارها درمانده نشود. بنابراین هرگاه مشکلی و یا کمبودی پیش می آید، همیشه همگی اعضاء یاری می رسانند. افزون بر این مسئولین شورا همگی یک نگاه عاطفی به حضور جمعی و به شورا دارند. دررابطه با شیوه های اجرای مدیریت در شورای کتاب کودک اطلاعات حاصل نشان می دهد که نزدیک ترین شکل به وضع فعلی اداره شورا، تشکیل کمیته ها و گروه های مرکب از نمایندگان کارکنان(نیروهای داوطلب) و هیات مدیره است و نیز تشکیل شوراهای مختلف کارکنان(نیروهای داوطلب در قالب گروه ها و کمیته همراه با نیروهای موظف) می باشد.
اجرای مدیریت مشارکتی در شورا تاثیر زیادی بر روند امور و بهره وری در آن داشته است.نهاد غیر دولتی شورای کتاب کودک با حمایت نیروهای داوطلب کار می کند، و برای مقاصد خود الگویی بهتری از الگوی مشارکتی نمی شناسد. تاثیر این الگو بر روند امور و بهره وری بسیار مطلوب بوده است.
بخشی از مدیریت مشارکتی در شورای کتاب کودک را می توان در شیوه ی خط مشی و تصمیم گیری حاکم بر فعالیت های بخش فرهنگنامه کودکان و نوجوانان شورای کتاب کودک مشاهده کرد. بخش فرهنگنامه دارای یک شورای اجرایی و کمیته های گوناگون است و کمیته پی گیری کمیته سوال جلدها و غیره از جمله آنهاست. جلسات این کمیته ها و گروه ها به صورت مرتب تشکیل می شود و سرپرست فرهنگنامه هم در جریان امور و تصمیم های گوناگونی که گرفته می شود قرار می گیرد. البته نمودار سازمانی موجود در باره فرهنگنامه شورای کتاب کودک تنظیم کننده روابط بین گروه ها و کمیته های موجود برای تهیه فرهنگنامه کودکان و نوجوانان است.
با توجه به مطالب مطرح شده،می توان به این نتایج دست یافت: یکی از مهم ترین جنبه های مدیریت، دوستی و ارتباط انسانی با سایرین است و از جاذبه های لذت بخش مدیریت این است که انسان بتواند تصمیم بگیرد و آگاه باشد که تصمیم گرفته شده تا چه اندازه به سود خود او و تا چه اندازه به سود دیگران بوده است. مدیریت مشارکتی در زمینه ی استفاده از نیروی انسانی و بهره وری اجتماعی ابزاری توانمند است که به نوعی با ارج نهادن به ارزش های انسانی و یاری طلبیدن از افراد و مشارکت افراد با یکدیگر به اداره ی امور سازمان می پردازد. از یافته های این پژوهش که به مدیریت مشارکتی در شورای کتاب کودک می پردازد می توان نتیجه گرفت که سبک مدیریتی شورای کتاب کودک از بدو تاسیس اش تاکنون مدیریت مشارکتی بوده است که بوسیله ی هیات مدیره اداره می شود و اندیشه ی حاکم بر هیات مدیره شورا باور توان مندی همه است چون همه اعضای شورا در یک نظام داوطلبانه کار می کنند.”اختیار داشتن، دوست داشتن و آرمان گرایی” از نکات مهم در شورا است. همه ی کارها در جهت یک آرمان انجام می شود و آن آرمان همیشه چراغ هدایت اعضای شورا بوده است و آرمانی که اعضاء را هدایت می کند، از “من” به”ما” رسیدن است. مسئولان شورای کتاب کودک همگی یک نگاه عاطفی به حضور جمعی و به شورا دارند و در میان اعضاء این نگرش رشد می کند و از نظر عاطفی به یکدیگر و به شورا نزدیک اند که به سختی می توانند به “من” تبدیل شوند. بنابراین می توان گفت که در یک مدیریت مشارکتی، موضوع وظیفه شناسی مطرح است و این که کارهای تعیین شده باید به نحو احسن انجام شود و به ثمر برسد. تمام نیروها باید برای به ثمر رسیدن کار همراه شوند، آنچه را که انجام می شود به مجموعه خبر دهند و باور داشته باشند که”جریان اطلاعات قلب تپنده نهادی مانند شورا است”. در شورای کتاب کودک به عنوان یک نهاد غیر دولتی مدیریت دو گانه ای وجود ندارد.
حاصل سخن
با توجه به نکاتی که ذکر شد می توان نتیجه گرفت که مدیریت مشارکتی می تواند باعث ارتباطات درست و انسانی در روابط میان افراد از یک سو و افراد و مدیران از سوی دیگر شود و باعث خلاقیت و نوآوری و انگیزه ی بیشتر جهت کارکرد و عملکرد بهتر افراد در سازمان ها بویژه در کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی شود. از دیدگاه اعضای شورای کتاب کودک، تاکید بر نقش فرد به دلیل تاثیر بر حرکت جمعی و نقش جمع برحرکت فردی، استقبال از بازآموزی، تجربه های نو و تحول، تطبیق با شرایط و نیازهای خاص، مشاهده ی مداوم حرکت ها و عمل کردها بر توفیق مدیریت موثر است و این امر نه تنها موجب قوام وپایداری شورای کتاب کودک در طول زمان شده است بلکه توانسته است بر افزایش بهره وری و توسعه نهادهای وابسته به شورای کتاب کودک شود. به نوعی برتری استفاده از مدیریت مشارکتی را نسبت به سایر شیوه های مدیریتی به لحاظ اشتیاق افزون تر کارکنان، رضایت بیشتر کارکنان و بهره وری بیشتر برای کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی را به همراه دارد.
یادداشتها
[۱] Participation
[۲] Participation Management
[۳] Elton Mayo
[۴] Taylor
[۵] Maslow
[۶] Mc Gregor
[۷] Argyris
[۸] Herzberg
[۹] Likert
[۱۰] Blak and Monton
[۱۱] Horenstein
[۱۲] Akpena
[۱۳] Abubakar Tafawa Balewa
منابع
انصاری، نوش آفرین (۱۳۸۷). “مدیریت، من ما شده”. نامه مربی،(۴۹). ص.۱۰-۲۱.
اونز،جی.ادوارد؛ لیزل وارد،پاتریشیا؛ رگاس .بندیک (۱۳۸۸). مبانیمدیریت برای متخصصان اطلاع رسانی. ترجمه مینو واعظ زاده و دیگران. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
بروشور شورای کتاب کودک (۱۳۹۰). تهران: شورای کتاب کودک۰
برومند،زهرا؛ سکاکی،مهدی (۱۳۸۹). رهبری مشارکتی. تهران: جنگل، جاودانه.
حریری،نجلا (۱۳۷۹).”مدیریت مشارکتی و کاربردآن در کتابخانه ها”. فصلنامه کتاب،۱۱(۴). ص. ۸۸- ۱۰۰.
شورای کتاب کودک (۱۳۹۰). اساسنامه شورای کتاب کودک. تهران: شورای کتاب کودک.
نسرین پی، پریچهر (۱۳۸۹). صلح را باید از کودکی آموخت جلد دوم: گفتگو با نوش آفرین انصاری، منیر پوراصلانی(همایونی)، نسرین مصفا، مریم احمدی. تهران، کارگاه کودک.
همدانی،علی الله (۱۳۷۸). جایگاه روابط کاردر مدیریت مشارکتی. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.
پی نوشت
این مقاله با راهنمایی استاد ارجمند آقای دکتر محسن حاجی زین العابدینی برای درس ” سازمان و اداره مراکز مدارک و کتابخانه” در دوره کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه خوارزمی تهیه شده است. از توجه و راهنمایی های ارزنده استاد گرامی، کمال تشکر را دارم.