صبح که کرکره رایانه را بالا میکشیم، یکی از اولین کارهایمان سرکشی به رایانامهمان (پست الکترونیکی) است. در رایانامه، مطالب مختلفی به چشم میخورد که معمولا اگر دستهبندی شوند در چند دسته قابل تقسیم هستند که این تقسیم بندی در اینجا مورد نظر ما نیست. یک دسته از رایانامهها که در سالهای اخیر تعداد آنها هم خیلی زیاد شده و به نوعی در زمره ساکنین دائمی رایانامهها درآمدهاند، “التماسنامهها” یا گاهی اوقات “دستورینامههایی[۱]” هستند که با خواهش و تمنا یا با دستور و امر، خواستهاند برای تکمیل پژوهش مدنظر ایشان، ابزار پژوهش که معمولا پرسشنامه یا سیاهه وارسی است را یا رواییسنجی کنیم یا تکمیل کرده و عودت دهیم. همه هم قسم و آیه آوردهاند که اطلاعات شما محرمانه است و فقط برای پیشبرد یکی از مسائل مهم و حیاتی جهان بشریت که در این پژوهش به آن پرداخته شده است استفاده میشود و لاغیر.
این نوع پژوهشها که این روزها برکت یافته و رو به فزونی هم هست، در ذات خود پژوهشهای ارزشمندی هستند که قرار است به بررسی نظرات واقعی افراد درگیر در کاری و یا صاحب نظران حوزهای بپردازند. اما مانند همه چیزهای دیگری که در جامعه ما به نوعی دچار افراط و تفریط و تعریف غلط شدهاند، این نوع پژوهش ها هم با سوء برداشتهایی همراه شدهاند که قضیه را از حالت طبیعی خارج کرده و به یک معضل تبدیل کرده است. معضلی که اغلب اعضای هیات علمی و متخصصان با آن دست به گریبان هستند و از آن خلاصی ندارند.
به نظر میرسد این نوع پژوهشها، که نام “پژوهشهای خلقالله پایه” برازنده آنهاست، یکی از راحتترین انواع پژوهشها شده است. یعنی پژوهشگر و کلا گروه پژوهشی، از همان اول همه چیز را میاندازد گردن دیگران و بدون شناخت درست و زحمت زیاد، حاصل فکر و نظر دیگران را گردآوری و تدوین و به نام خود منتشر می کنند. درست مانند این مثل قدیمی که در مورد تازه عروسها به کار برده میشود که: “همسایهها یاری کنید تا من شوهرداری کنم”. یعنی همه بسیج شوند تا خانم یا آقای محترم به پژوهش بپردازند و گلیم خود را از این آب گل آلود بیرون بکشند.
قبل از پرداختن به معایب این نوع پژوهش ها و در ابتدا باید ذکر شود که هر عضو هیات علمی، پژوهشگر یا متخصص در حوزه موضوعی خود در قبال جامعه علمی که به آن تعلق دارد، وظایف و رسالتهایی دارد که یکی از آنها کمک به توسعه، تکمیل و اصلاح وضعیت علمی و پیشبرد پژوهشها در آن حوزه است. بر این اساس، طبیعی است که جامعه علمی و به خصوص همتایان یا دانشجویان آن حوزه انتظار داشته باشند که از این استاد محترم راهنمایی و کمک بگیرند و آن عضو محترم هیئت علمی یا پژوهشگر هم وظیفهای اخلاقی دارد که در حد مقدورات و دانش و به ویژه وقت خود به این درخواستها پاسخ دهد. اما موضوع به همین احساس وظیفه ختم نمی شود و مسائل مختلفی در این حوزه وارد می شود که در این کوتاهنوشته تلاش میشود به برخی از مسائل مهم آن اشاره شود:
- در نظر نگرفتن مولفههای صحیح پژوهش: نظرسنجی یا درخواست تائید یا تکمیل اطلاعات برای انجام پژوهش چیزی است که به خصوص در حوزه علوم انسانی رایج است، اما حدود، شرایط و ملزومات خاص خود را می طلبد. اتفاقا چون با افراد دیگر از نوع انسانی سروکار دارد، زمینه حساسی به شمار آمده و بسیار با دقت و سنجیده باید انتخاب، ارسال و گردآوری شود. اما به نظر می رسد کسی توجه چندانی به صحت ابزار، متناسب بودن آن با پژوهش، پاسخگو، تخصص، وقت و سایر مسائلی که مربوط به حریم خصوصی فرد است ندارد و فقط او را همچون ماشینی که موظف است این اطلاعات را تکمیل کند می پندارند.
- دستور به تکمیل اطلاعات: اغلب درخواستها بدون توضیح و تشریح درست آنچه خواسته اند و گاهی اوقات به صورت دستوری ارسال می شوند. یعنی نه در موضوع رایانامه، نه در متن و نه بر روی فایل پیوستی توضیحی وجود ندارد که نشان دهد چه چیزی خواسته شده است. در برخی موارد هم کاملا دستوری و از بالا به پائین خواسته شده که سریعا تکمیل و ارسال شود؛ انگار که پژوهشگر لطف بزرگی در حق صاحبنظر بی نوا کرده که این فرصت اظهار نظر را در اختیار او قرار داده است. گاهی این دستورها بی ادبانه و دور از شان فرد صاحب نظر است که نشانگر ضعف و بیتجربگی پژوهشگری است که درخواست اطلاعات کرده است. خیلی وقتها حتی اسم پژوهشگر، شماره تماس یا نشانی برای عودت فرم تکمیل شده یا درخواست توضیحات هم وجود ندارد.
- انتظار پاسخ سریع: فردی که درخواست تکمیل اطلاعات دارد، تصور می کند که تنها فردی است که با آن صاحب نظر سر و کار دارد و بر همین اساس انتظار دارد کار او در اولویت قرار گیرد و اگر کمی طولانی شود سر و صدا و گلایه اش در می آید؛ چون او فقط با یک نفر سر و کار دارد اما فرد صاحب نظر که باید اطلاعات را تکمیل کند، با چندین و چند نفر درگیر است که هر یک به نوعی درخواست یا فرمهای مشابه دارند. به همین خاطر، اغلب پژوهشگران که دانشجو و جوان و کمتجربه و البته کم حوصله هستند، انتظار دارند در اسرع وقت پاسخ خود را بگیرند و کاری به شرایط فردی که باید پاسخ بدهد ندارند.
- تقاضا برای تکمیل اطلاعات نادرست: بسیاری از پرسشنامه ها یا سیاهه های وارسی که برای اظهار نظر یا تکمیل ارسال می شوند، دارای اشکال بوده و اصلا اشتباه تهیه شده اند. یعنی با توجه به موضوع و عنوان، اطلاعاتی را می خواهند که ربطی به موضوع ندارد یا آنچه را مد نظر است پوشش نمی دهد یا اشکالات دیگری دارد. این مساله باعث می شود که فرد تکمیل کننده نتواند پاسخی به مطلب بدهد. زیرا، اطلاعات درخواستی اشتباه است و فرصت و مسئولیت او نیز نیست که بخواهد به اصلاح اشتباه درخواست کننده بپردازد. اگر هم به این کار مبادرت کند خود را به ورطه سختی انداخته است که باید تا انتهای پژوهش پاسخگوی اشکال وارده بوده و قدم به قدم برای رفع آن اشکال همراه شود. در این گونه موارد، واقعا آدم بر سر دوراهی قرار می گیرد که نه می تواند اشکال را توضیح دهد چون ترس از دریافت غلط موضوع را دارد و از سوی دیگر وقت و وظیفهای در این خصوص ندارد که بتواند به پا به پای درخواستهای بعدی پیش برود.
- درخواست اطلاعات خصوصی و محرمانه: در بسیاری از این درخواستها، اطلاعاتی خواسته میشود که مربوط به حریم خصوصی فرد بوده و حتی محرمانه به شمار می آید. اما به راحتی درخواست می شود که این اطلاعات تکمیل شود و فرد صاحب نظر را در معذوریت قرار میدهند.
- درخواست اطلاعاتی که معلوم نیست به چه کار میآید: خیلی وقتها اطلاعاتی طولانی و تکراری در این فرمها خواسته می شود که واقعا وقت زیادی از پاسخ دهنده می گیرد و معلوم نیست به چه کاری می آید. اگر امکان دسترسی به پژوهش تکمیل شده باشد ملاحظه می شود که این اطلاعات به هیچ کار پژوهش نمی آمده و اگر هم در گزارش نهایی پژوهش ارائه شود، مانند وصله ناچسبی است که چیزی را به پژوهش نمی افزاید و اطلاعات زائدی است اما به بر اساس عادت و رسمی که وجود دارد اطلاعات گرفته می شود.
- وقت گیر بودن تکمیل اطلاعات درخواستی: گاهی اوقات اطلاعات درخواستی آنقدر زیاد و طولانی است که وقت خیلی زیادی می گیرد و اگر بخواهد به درستی پاسخ داده شود چندین ساعت وقت لازم دارد. برخی پرسشنامه ها یا سیاهه های وارسی در چندین صفحه با قلمهای ریز تهیه شدهاند که تشخیص مطالب و تکمیل آنها واقعا سخت و زمان بر است.
- پاسخهای نادرست: خیلی وقتها، آنقدر فرد پاسخگو تحت فشار قرار می گیرد که مجبور می شود به هر حال پاسخی به آن درخواست بدهد. چون پژوهشگر به روشهای مختلف از جمله دوستان و همکاران فرد متوسل می شود که حتما بخواهند مطلب مورد ارزیابی قرار گیرد. در اینگونه موارد که فرد به اجبار و از روی بی میلی مجبور به پاسخ است، بدون دقت و شناخت مطلب درخواست شده و صرفا برای خلاصی از فشار وارده، به تکمیل اطلاعات می پردازد. به همین خاطر ممکن است پاسخهای غیردقیق و نادرستی بدهد و فقط بخواهد فرم را پر کرده و خودش را از شر آن خلاص کند. این اطلاعات متاسفانه خیلی وقتها مبنای پژوهش و تحلیلهای بعدی قرار می گیرد که اعتبار پژوهش را دچار خدشه می کنند.
- عدم اطمینان به صحت اطلاعات گردآوری شده: مطالبی که به این طریق گردآوری می شوند، مطالبی هستند که بر اساس نظرات پاسخگو به عنوان یک انسان تهیه شده اند. روشن است که انسان به عنوان موجودی که در شرایط مختلف حالات مختلفی دارد، ممکن است عکس العملهایش یکسان نباشد. یعنی اگر یک پرسشنامه را در دو زمان مختلف به یک نفر بدهیم ممکن است اطلاعات کاملا متفاوت و حتی گاه متناقض به دست بیاوریم و این بستگی به وضعیت فیزیولوژیکی، روحی و روانی فرد دارد. به همین خاطر نمی شود چندان به صحت اطلاعاتی که یکبار و با زور و از روی بی میلی تکمیل شده است تکیه کرده. چون معمولا ابزارهای کنترلی و صحتسنجی هم وجود ندارد، باید داده هایی از این دست را با احتیاط به کار گرفت اما اغلب مشاهده می شود که این اطلاعات را وحی منزل تلقی کرده و بر اساس آنها فرضیه ها و پرسشهای پژوهش را تحلیل و ارزیابی می کنند.
- انتظار بیجا از دیگران: بارها اتفاق میافتد که دانشجویی یکی از همین فرمها، پرسشنامه ها یا سیاهه های کذایی را فرستاده و انتظار داشته که بلافاصله هم پاسخ بگیرد بدون توجه به شرایط زمانی و مشغله های یک عضو هیئت علمی بعد از یکی دو روز طلبکارانه دوباره پیگیری کرده و بعد هم با بی ادبی تمام پیامک فرستاده و کلی بد و بیراه گفته که چرا این عضو هیئت علمی پاسخ مطلبش را نداده. حتی اگر محترمانه پاسخ بدهند که این موضوع در حیطه تخصصی آنها نیست و از تکمیل اطلاعات معذور هستند، بازهم خیلی وقتها مورد گلایه قرار می گیرند و قضاوت بدی در مورد آنها می شود.
به خاطر می آورم که در سفر بودم و چند روزی دسترسی به اینترنت نداشتم. یکی از این پیامکها با لحنی تند به دستم رسید که چندبار هم تکراری ارسال شده بود. واقعا بی اطلاع از موضوع تماس گرفتم و پرس و جو کردم که موضوع چیست؟ دانشجویی که به سختی فارسی صحبت می کرد گفت که پرسشنامه اش را فرستاده که تکمیل کنم و من پاسخ نداده ام و به خاطر این بیمسئولیتی بنده ایشان مجبور شده اند که دفاعشان را عقب بیاندازند و کلی شهریه باید پرداخت کنند. همه این توضیحات با حالتی عصبی و طلبکارانه و همراه با بی ادبی تام ارائه شد. حالا فکرش را بکنید آدمی در سفر برای استراحت که روحش هم از ارسال چنین چیزی خبر نداشته چه حالی پیدا میکند؟
- عذاب وجدان: یکی از عواقب و اثرات منفی این گونه پژوهشها و انتظارات نابجای مجریان آنها این است که عضو هیات علمی یا صاحب نظر را دچار عذاب وجدان می کند. از یک سوی بر اساس همان احساس وظیفه و تعهد اخلاقی که اعضای هیات علمی دارند و در ابتدا به آن اشاره شد، علاقهمند هستند که به همه کمک کنند؛ از دیگر سو، محدودیتهای وقتی، تخصصی و سایر معذوریتها باعث می شود که نتوانند پاسخگوی همه باشند. این مساله که دوست دارند کمک کنند اما نمی توانند به همه موارد پاسخ مثبت دهند، ناخودآگاه باعث عذاب وجدان افراد می شود که به خاطر کاری نکرده باید تشویش های ناشی از آن را تحمل کنند.
بر اساس آنچه ارائه شد، این نوع پژوهشها که حجم آنها هم کم نیست و به بدعادتی پژوهشی بدل شده است و روز به روز هم افزایش می یابد، حاصل نظام آموزشی و پژوهشی ناصحیح موجود است. نظام دانشگاهی ما به دلایل مختلف که یکی از مهمترین های آن مسائل پولی و درآمدزایی است به جذب بی رویه دانشجو رو آورده است. این شیوه به خصوص در تحصیلات تکمیلی که کشش درآمدی بیشتری هم دارد به یک بازار پرسود بدل شده و کسی هم جلودار آن نیست. نتیجه اینکه دانشگاه ها بدون ملاحظات علمی و تخصصی تا می توانند دانشجو می گیرند و این دانشجویان هم باید برای فارغ التحصیلی و طی کردن مراحل بعدی پژوهش کنند و چه چیزی راحت تر از اینکه یک سیاهه یا پرسشنامه را کپی کرده و برای افرادی بفرستند و آنها را تحت فشار بگذارند تا به هر روشی تکمیل کنند و چرخ این بازار مکاره علمی را بچرخانند.
اگر چه آرزو و دعا و رویاپردازی ما برای پژوهش های ناب و علمی خالص راه به جایی نمی برد، اما بازهم به این امید که شاید کورسویی باشد در تاریکی موجود این “آرزو-پیشنهاد” را اضافه می کنیم:
به امید آن روز که پژوهشگران با تکیه بر دانش و توانایی های تخصصی خود موضوعات پژوهشی را انتخاب کرده و در راه گردآوری، تکمیل و ارائه پژوهش خود مزاحم دیگران نشوند و پژوهشهای “پژوهشگرپایه” بیش از پژوهشهای “خلقاللهپایه” رونق یابد.
[۱] . به این دلیل “دستورینامه” ذکر شده است که اولا با “دستورنامه” اشتباه نشود و دوم اینکه، لحن دستوری کاملی دارند که انگار درخواست کننده در حق پاسخگو لطف کرده که چنین چیزی را از او خواسته است.
آقای دکتر زین العابدینی
در نوشتار خود از «دانشجویی که به سختی فارسی صحبت می کرد» یاد کرده اید و او را به صفات منفی متصف نموده اید.
آقای دکتر،
لطفا توضیح دهید که نحوه فارسی صحبت کردن آن دانشجو چه ربطی به مطلب شما دارد؟
آیا دانشجویانی که به راحتی فارسی صحبت می کنند، برای شما مزاحمت ندارند؟
آیا این حرف شما توهین آشکار به اقوام ایرانی غیرفارسی زبان نیست؟
آیا شما هنوز همچون بسیاری از هم وطنانمان در قید و بند نژادپرستی هستید؟
فقط می توانم بگویم متاسفم …
برای مجله عطف هم متاسفم که هر مطلبی را بدون بررسی منتشر می کند
هنوز نظر من را تایید نکرده اید. این یعنی شما هم مثل دکتر زین العابدینی نژادپرست هستید و حتی سانسورچی هم هستید. پس این قدر ژست روشنفکری نگیرید لطفا!
استاد ارجمند آقای دکتر زین العابدینی
مطلب بسیار خوب و در خور توجهی را در باب مسائل پژوهش های خلق … مطرح کردید. مواردی را که اشاره فرمودید تا حدودی برایم ملموس است. دراین باب از نزدیکانم مثل شما با این طور مسائل و مشکلات مواجه بوده اند و من تا حدودی در جریان این جور مسائل و برخوردهای ناپسند بودم. تمام این مسائل متاسفانه در نظام آموزشی دانشگاه ها، چه درست و چه نادرست وجود داشته و دارد. دراین راستا نیاز به یک برنامه ریزی کارآمدتر و علمی تری در نظام آموزشی و پژوهشی در سطوح دانشگاه هایمان داریم.
امید به روزی که این مشکلات عدیده، در جامعه علمی و پژوهشی کم و کمرنگ تر شوند و جایگاه و معنای واقعی درست پژوهش و پژوهشگر به درستی نمایان و برجسته شود.
مثل همیشه خواندنی. به نکته خوبی اشاره کردید، بارها شده به اجبار و خواهش پژوهشگر مجبور به تکمیل پرسشنامه هایی شدم که جدا در صلاحیت و توانایی بنده نبود. مثلا اخیرا به اجبار پرسشنامه ای را پر کردم که به طراحان وبلاگ مربوط می شد و چون در ایران تعداد طراحان وبلاگ محدود است، از تمامی وبلاگ نویسان دعوت شده بود که حتما پرسشنامه را پر کنند! این که وبلاگ نویس به طراح وبلاگ چه ربطی دارد به کنار، مایلم نتیجه این پژوهش وزین را که از یکی از دانشگاه های بسیار معتبر تهران است مطالعه نمایم!
مطلب بسیار جالبی بود.
در همین رابطه به چند مورد دیگرر هم می توان اشاره کرد. ازجمله:
1. مواردی که متقاضی، به دور از ادب علمی، با نام مستعار به ارسال پرسشنامه می پردازد و انتظار نهایت همکاری را دارد.
2. مواردی که متقاضی، پرسشنامه خود را برای همه اعضای گروه پستی می فرستد و به این ترتیب عملا اعتبار تحقیق خود را خدشه دار می کند.
3. مواردی که متقاضی، پرسشنامه خود را به نشانی ایمیل های متعدد یک فرد خاص می فرستدو بدون توجه به این امر، انتظار دریافت پاسخ از همه ایمیل ها را دارد.
4. مواردی که متقاضی، پاسخ پرسشنامه را دریافت کرده اما بدون بازبینی نامه های دریافتی، مکررا برای همه و از جمله کسانی که به پرسشنامه پاسخ داده اند، نامه پیگیری و تکرار درخواست می فرستد.
5. مواردی که متقاضی، انتظار راهنمایی هایی در حد استاد راهنما از دریافت کننده ایمیل خود دارد.
6. مواردی که متقاضی، متاسفانه فاقد مبانی دانشی اولیه برای درک و دریافت راهنمایی ها و مباحث ارائه شده از سوی دریافت کننده ایمیل می باشد.
لازم به ذکر است که عده بسیاری از استادان محترم خود را اخلاقا ملزم به پاسخگویی بیشینه می دانند. اما نکاتی از جمله آنچه که در متن مقاله آمده مانع این امر می شود.
عرض ادب.
از دکتر زینالعابدینی ممنونم که دیدگاه متفاوت خود را به اشتراک گذاشتند. این نوشته، به احتمال زیاد برای عدهی کثیری از دانشجویان، حاوی اطلاعات مفیدی است.
بدون اینکه بخوام با تمام این نوشته یا بخشی از اون اعلام خالفت کنم، فکر میکنم بد نیست به بستر آموزشی و پژوهشی آموزش عالی هم اشاره کنیم.
بسیاری از نکاتی که آقای دکتر مطرح نمودند، خطاها، لغزشها و اشتباههای پژوهشی است. تعداد زیادی از درخواستهای پژوهشگران، درخواستهای پایاننامهایست. مطمئنا اگر سیستم آموزشی و مشخصاً اساتید ما وظایف خود را در راهنمایی و مشاوره دانشجویانشان (پژوهشگران تازهکار) بهخوبی انجام دهند، تعداد زیادی از این مشکلات برطرف میشود یا کمرنگتر خواهد شد. بهعلاوه، تعداد زیادی از این پژوهشهای بهاصلاح خلقاللهمحور را خود اساتید طرح و تصویب میکنند. اینکه خود اساتید هم گرفتار سیستم آموزشی هستند و با زمان محدود، انتظارات زیادی از آنها میرود، جای خود دارد، اما واقعاً نقش اساتید راهنما و مشاور روزبهروز کمرنگتر میشود.
همین چند روز پیش مشاهده کردم که دانشجویی در جریان انجام یک پژوهش خلقاللهمحور، با راهنمایی خوبی که از سوی استاد خود دریافت کرد، از ارتکاب لغزشهایی که دکتر زینالعابدینی عنوان کردند، مصون موند.
با سلام
جناب آقای دکتر زینالعابدینی
با تمام احترامی که برای شخصیت شما استاد گرامی قائل هستم باید بگم که کاملا با نظر شما مخالف هستم. وقتی دانشجو یه موضوعی رو برمیداره که کلا شاید تو رشته ۵ نفر صاحب نظر تو اون حوزه باشن و روشش هم مکاشفهای باشه. اگه بخواد پژوهش درستی انجام بده باید این سیاهه وارسی رو برای افراد متخصصی مثل شما بفرسته. اگه دانشجویی باشه که بخواد کارو سمبل کنه، خودش میشینه جای ۵ نفر نظر میده و یا پرسشنامه یا سیاهه وارسی رو میده چند تااز دوستان، خانواده و یا هرکسی که زیاد تو این حوزه اطلاعاتی ندارن براش پر میکنن کارشو سریع تحویل میده. ولی امان از اون روزی که دانشجو متعهد باشه و بخواد پژوهش درست باشه. اونوقته که به این مشکلات بر میخوره. متاسفانه تو جامعه ما پژوهش ارزش چندانی نداره. بنده هم میخواستم سیاهه رو واسه شما بفرستم که با دین این مطلب منصرف شدم و نگران (البته من خودم تمام موارد رو دیدم و بهتنهایی میتونم ارزیابی کنم ولی خواستم برای اینکه کار درست پیش بره برای چند متخصص هم بفرستم). نگران از این که دوست ندارم کارم سمبل شه و برای شاخص ها و پژوهشم زحمتم زیادی کشیدم. دلخور از اینکه تو این جامعه کسی حامیِ ما نیست. متاسفانه اساتید راهنما و مشاور که اینقدر سر خودشون رو شلوغ میکنن که اصلا دانشجو رو در حین انجام پژوهش هیچ راهنمایی نمیکنن، اساتید دیگر هم که حداقل میتونن در زمینه روش پژوهش کمک کنند اینطور مثل شما گله میکنند. پس بفرمایید دانشجوها چی کار کنند؟
به امید روزی که اساتید واسه دانشجو و پژوهشش ارزش قائل بشن.
سلام و احترام خدمت شما استاد بزرگوار. ممتون از نوشته زیبای شما
به نکات بسیار جالبی اشاره فرمودید.
مطلبی که خوندم خیلی نکته های مفیدی داشت اینکه درخواست منطقی داشته باشیم، روش درست پژوهش کردن و اخلاق پژوهشی را یاد بگیریم. سعی کنیم خودمون رو جای افراد متقابل قرار دهیم و با دید باز به قضیه بنگریم و بدانیم که وقت برای ما ارزشمند هست.
خیلی از آدم ها در میان هزاران خوبی و نعمت و زیبایی، فقط و فقط اون یک گزینه ای رو که باب میلشون نیست رو می بینند.در میان نکته های خیلی خوبی که در مطلب بود این شخصی که نسبت به “دانشجویی که به سختی فارسی حرف می زند” انقد حساسیت نشون داده بهتره مطلب رو دوباره بخونه! چرا که جمله “دانشجویی که به سختی فارسی حرف می زند” اصلا صفت منفی در خودش نداره مگر اینکه خود خواننده این برداشت رو داشته. شاد باشید
سپاس از اینکه بطور جامع مشکلات مربوط به پرسشنامه های ارسالی را برشمردید
تعجب میکنم اقای دکتر زین العابدینی همچین شخصیتی را صاحب نیستند که به یک دانشجوی غیر فارسی زبان توهین کنند. یا اصلا بخواهند به نحوه صحبت کردن ایشون خرده ای بگیرند. در ضمن خیلی هم به غیر فارسی زبان ها ارزش و اهمیت قائل هستند. ولی یک نکته را خیلی خوب می دانم که ایشان شدیدا به ادب و احترام و نگه داشتن حرمت و حدود و ثغور دانشجویی و استادی حساسند.البته نمی توانم یکطرفه قضاوت کنم ولی به نظر اینگونه می اید که ان دانشجو دیگه اخر بی ادبی بوده که باعث شده صبر و تحمل دکتر زین العابدینی تموم بشه و مجبور به نوشتن چنین مطلبی(دانشجویی که به سختی فارسی صحبت می کند) شدند. که به این طریق به اطلاع ان فرد برسانند که رفتار شایسته ای با یک استاد صاحبنظر رشته نداشته هست.
البته به اقای دکتر زین العابدین و اساتید امثال ایشان نیزاز طرفی حق می دهم چون ایشان یک نفر هستند و تعداد دانشجویان درخواست کننده زیاد، منتها اینها دسته بندی می شوند. یک طرف دوستان و دانشجویان ویژه و خاص و نور چشمی که فوری پاسخ شان را دریافت خواهند کرد و طرف دیگه دانشجویان به ظاهر بی کس و اواره و در نهایت مزاحم تلقی می شوند که اینطوری محکوم می شوند و پاسخی که دریافت نمی کنند هیچ ، جندتا حرف اب و تابدار هم مثل الان باید به سمعشان برسد.
سلام ما در کتابخانه معمولا”(اگر مبالغه نباشد)هر روز پرسشنامه های مختلفی را پر می کنیم و من معمولا” بدون اعتراض این کار انجام می دهم چون دوست دارم کار دانشجویان زودتر راه بیافتد ولی در عین حال مواردی بوده که از اصطلاحات خاص بعضی پرسش نامه ها سر در نیاوردم و یا سوال پرسیدم و گاها” هم خسته شدم که باید هر روز جوابگوی این همه سوال باشم(گاهی هم فکر می کنم شاید ما دسترس ترین آدم ها باشیم که تا هر کس وارد کتابخانه می شود یک پرسش نامه به دستمان می دهد تا پر کنیم)ولی مثل اینکه اساتید محترم هم سرنوشتی بهتر از ما ندارند.از شناختی که از آقای دکتر دارم تا کاسه صبرشان لبریز نمی شد این گونه سخن نمی گفتند چون ایشان از نظر احترام و کمک به دیگران معمولا” پیش قدمند بالاخره باید شرایط آن ها راهم درک کنیم.
سلام آقای دکتر
به نکته های خیلی خوبی اشاره کردید. حیف که این نوشته را دیر دیدم. بهتر بود قبل از نوشتن یادداشت “روایتی پیرامون روایی” آن را می خواندم. بهرحال فکر می کنم این دو نوشته تا اندازه ای مکمل هم هستند؛ هم باید این ها را رعایت کرد و هم آنها را. البته شق سومی هم دارد که بررسی کننده روایی در آن مورد بحث است. شاید زمانی یک بنده خدایی هم در مورد این شق بنویسد.
پایدار باشید