محیط آکادمیک با کدام اصول و معیار “آکادمیک” می شود؟

محیط آکادمیک با کدام اصول و معیار “آکادمیک”  می شود؟

 گروه های آموزشی ما کجا هستند؟ دانشجویان کجا تحصیل می کنند؟

بارها شنیده و یا خوانده ایم که برخی گروه های آموزشی در کشورهای پیشرفته از آنچنان جایگاه علمی برخوردارند که از آنها به منزله الگو در سطح ملی یا جهانی یاد می شود. این جایگاه در درجه نخست به دلیل وجهه علمی و فضای آکادمیک آنهاست. معیارهایی که این گروه ها را ممتاز و در میان رقبا، شاخص می سازد کاملا علمی و قابل ارزیابی است. در ایران و به دلیل توسعه کمّی نظام آموزش عالی از جمله در قلمرو کتابداری و اطلاع رسانی در یک دهه اخیر، شرایطی در گروه های آموزشی به وجود آمده که بیشتر آنها را از معیارهای بایسته یک محیط آکادمیک دور ساخته است. اوج کاستی ها در این زمینه را می توان در تمایل و اصرار برخی گروه ها در راه اندازی دوره های ارشد و بویژه دکترا مشاهده کرد بدون آنکه آن گروه ها از کمترین شرایط محیط های آکادمیک برخوردار باشند.[۱]

هدف نوشته حاضر توجه دادن همکاران عضو هیئت علمی در گروه های آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی ایران نسبت به الزامات و معیارهایی است که با لحاظ کردن آنها می توان محیط علمی پویا و با کیفیتی را در گروه آموزشی ایجاد کرد. هدف غایی، کمک به رشد علم اطلاعات و دانش شناسی ایران و در نتیجه، کمک به آموزش و پژوهش در راستای توسعه کشور است. چنانچه این گروه ها بتوانند نقش خود را در تربیت دانشجویان و آماده کردن آنان برای ایفای وظایف حرفه ای به خوبی ایفا کنند می توان انتظار داشت که خدمات آنها در فرایند توسعه کشور اثربخش خواهد بود.

هرچند که معیارهایی رسمی، و عموما کمّی، برای ارزیابی گروه های آموزشی وجود دارد که با استفاده از آنها سازمان مادر و یا حتی خود گروه می توانند به ارزیابی خود بپردازند اما در نوشته حاضر، این معیارها مورد نظر نیست بلکه نگارنده تلاش دارد تا دریافت خود را در زمینه اصول و الزامات محیط آکادمیک به همکاران هیئت علمی بازتاب دهد. آنچه که در سده های گذشته دانشگاهها را نسبت به دیگر نهادهای آموزشی ممتاز و شاخص ساخته و همچنان برجسته کرده است همانا باور به اصول و معیارهای خدشه ناپذیر نهاد علم و فضیلت، یعنی دانشگاه است.

ویژگیها و معیارهای محیط آکادمیک

محیط آکادمیک محیطی است که معیارها، رویه ها و روابط علمی و حرفه ای تعریف شده ای بر آن حاکم است و فرد یا افراد مجاز نیستند برنامه ها، سلیقه ها و یا اغراض شخصی خود را بر آن تحمیل کنند. این معیارها در ارتباط با سرشت علم و اصول علمی تعریف می شود، اصولی که حاصل چند سده تجربه دانشگاهها و به دور از گرایشات سیاسی و فرقه ای است. محیط آکادمیک می کوشد تا روح علم را در ساختار و فرایندهای آموزشی و پژوهشی حاکم و جاری کند. پذیرش اصول علمی در حقیقت موجب ایجاد هویت، انسجام و پویایی در دانشگاهها، دانشکده ها و نیز گروه های آموزشی می شود و اجازه نمی دهد سلایق شخصی و یا گرایشات سیاسی و اعتقادی در گزینش اعضای هیئت علمی و در فعالیتهای آموزشی جایگرین اصول علمی گردد. تجربه موفق دانشگاههای مطرح و معتبر در جهان چنین امری را به اثبات رسانیده است. از این رو، حرکت در جهت خلاف آن، در حقیقت توسعه وارونه به شمار می آید و در تضاد با سرشت علم است.

آنچه در زیر می آید اشاره به اصول و معیارهایی است که توجه به آنها می تواند به شکل گیری و استقرار محیط آکادمیک در یک گروه آموزشی منتهی شود:

الف. اصول:

۱.      باور به کیان دانشگاه و نهاد علم: هر گروه آموزشی عضو یک نهاد بزرگتر یعنی دانشگاه است و بدون آن هویت نخواهد داشت. از این رو، توجه به اصولی که دانشگاه را به یک نهاد برجسته و سرنوشت ساز تبدیل کرده است برای گروه آموزشی و اعضای آن نیز یک الزام است. دانشگاه و پیرو آن، گروه آموزشی و اعضایش رسالت خطیر و سرنوشت سازی را برعهده دارند. آنها با احساس مسئولیت حرفه ای و اجتماعی، تاثیر مستقیم بر سعادت جامعه دارند. به همین دلیل است که هر جامعه ای تلاش می کند دانشگاههای با کیفیت تر و با مسئولیت تری را برای پیشرفت همه جانبه خویش تاسیس کند. استقلال فکری، آزاداندیشی، خدمت به جامعه بشری، و تلاش در پیشبرد علم نافع از جمله ویژگیهایی است که کیان دانشگاه ها را شکل می دهد. به همین دلیل، باور به این اصول باید جزوه باورهای نظری و عملی هر عضو هیئت علمی باشد.

۲.      تلاش برای توسعه دانش اندوزی، دانش ورزی، دانش پروری و دانش گستری: ویژگی عمده و اصلی نهاد دانشگاه و هر گروه آموزشی، فعالیتهای آن در راستای دانش اندوزی (یادگیری) و دانش گستری (یاد دهی) است. ساختار و فرایندهای کاری نیز بر همین مبنا تعریف شده و شکل گرفته است. پس، وظیفه اصلی هر عضو هیئت علمی، تلاش در این راستا است. به بیان دیگر، چارچوب و سمت و سوی فعالیتهای آموزشی و پژوهشی باید به گونه ای باشد که فرایند دانش اندوزی، دانش ورزی، دانش پروری و دانش گستری را تسهیل کرده و معنا دهد. لازمه این باور، احساس مسئولیت و انجام فعالیتهای کیفی است.

۳.      عدم تحمیل باورهای سیاسی و اعتقادی در جامعه دانشگاهی: تاریخ نشان داده است که تلاش برای سیاسی کردن و تحمیل برخی باورها بر نهاد دانشگاه موجب پس رفت و تخریب دانشگاه ها شده است. از این رو، مدیران و اعضای هیئت علمی جدا باید از تحمیل باورهای سیاسی و اعتقادی خود در امور و فرایندهای مرسوم دانشگاهی پرهیز کنند. برای مثال، یکی از رویه های محیط آکادمیک آنست که هنگام استخدام اعضای هیئت علمی، باید شرایط و فرصت برابر برای داوطلبان، بدور از پرداختن به باورهای سیاسی و ایدئولوژیک آنها فراهم شود و قابلیتها و ویژگیهای همه بر پایه معیارهای یکدست بررسی و ارزیابی شود تا آنان که شایسته ترند بتوانند به استخدام درآیند. نتیجه این رویه می تواند به رشد کیفیت در گروه آموزشی بیانجامد. همچنین، شایسته نیست مدرسی به بهانه تفاوت دیدگاه ایدئولوژیک دانشجو، نگاه متفاوتی نسبت به وی در ارزیابی درسها و پایان نامه داشته باشد و پیشینه آموزشی و علمی او را خدشه دار نماید.

۴.      تلاش برای ترویج اخلاق علمی و حرفه ای و جلوگیری از سوء رفتار: فضیلت های اخلاقی از مهمترین ویژگیهای افرادی است که در نهاد دانشگاه به تدریس یا تحصیل مشغولند. درک جامعه نیز از دانشگاه به منزله نهاد مروج فضیلتهای اخلاقی درکی مسبوق به پیشینه تاریخی است. به همین دلیل، وظیفه هر عضو هیئت علمی تلاش برای ترویج اخلاق علمی و حرفه ای است. این یک اصل اساسی در محیط های آکادمیک است. تعهد فردی و گروهی به مبحث اخلاق و جلوگیری از سوء استفاده و سوء رفتار در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی باید جو غالب در گروه آموزشی باشد و به دانشجویان نیز آموزش داده شود. این اصل می تواند از بروز خلافهایی چون سرقت علمی و تقلب جلوگیری کند.

ب. معیارها:

۵.      وجود ساختار و برنامه مشخص: نخستین معیاری که یک گروه آموزشی معتبر باید دارا باشد و یا تلاش کند به آن برسد وجود ساختار و برنامه منسجم و تعریف شده برای محدوده فعالیتهای خود است. این برنامه می تواند یک برنامه پنج یا ده ساله باشد که در چارچوب هدفها و رسالتهای دانشگاه مادر و نیازهای ملی تعریف شود. در چنین برنامه ای، می توان گرایشهای تخصصی و مقاطع تحصیلی که گروه توانایی راه اندازی و یا اجرای آنها را دارد تعریف نمود. واقعیت های موجود در ایران نشان می دهد بسیاری از گروه های آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی فاقد چنین برنامه ای هستند و یا توانایی و امکانات اجرای آن را در اختیار ندارند. بسیاری از گروه ها، بدون داشتن اعضای هیئت علمی متخصص در یک یا دو قلمرو خاص، اقدام به راه اندازی گرایش های تخصصی نموده اند که سرانجام آن، حرکت در سطح و نهایتا تربیت دانش آموختگانی است که توانایی فعالیت و خدمت اثربخش در محیط واقعی را ندارند. نتیجه بدیهی این فقدان، عدم حرکت در راستای درست می باشد، چیزی که با اصول علمی همخوانی ندارد.

۶.      وجود تعداد کافی اعضای هیئت علمی متخصص و باتجربه: این معیاری بس مهم می باشد. مشهور بودن برخی گروه های آموزشی در سطح جهانی بیشتر به خاطر وجود اعضایی است که هر یک در موضوع یا قلمرو خاص خود جزو سرآمدان رشته به شمار می آیند. آنها افرادی اند که تنها در یک یا دو زمینه موضوعی به تدریس، پژوهش و راهنمایی پایان نامه می پردازند. معمولا آثار علمی این افراد از اثربخشی (استناد) بسیار بالایی در سطح ملی و بین المللی برخوردار است و برخی کتابها یا مقاله های آنان به منزله منبع درسی در سطح ملی یا جهانی مورد استفاده قرار می گیرد.

گاه مشاهده می شود برخی اعضای هیئت علمی به محض فارغ التحصیل شدن و کسب مدرک دکترا به آموزش در مقاطع تحصیلات تکمیلی و حتی راهنمایی پایان نامه می پردازند بدون آنکه از دانش و تجربه لازم برخوردار باشند.

۷.      گرایش های تخصصی و پژوهش های کاربردی: وجود گرایش تخصصی یکی از معیارهای مطرح در محیط های آکادمیک و بویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی است[۲]. در ایران کمتر گروهی در علم اطلاعات و دانش شناسی وجود دارد که از ابتدا دارای گرایش تخصصی در آموزش بوده باشد. تنها در چهار پنج سال اخیر و به دنبال تصویب گرایشهای تخصصی از سوی کمیته برنامه ریزی علم اطلاعات و دانش شناسی در وزارت علوم است که برخی گروه ها اقدام به راه اندازی گرایش تخصصی کرده اند. حتی برخی از این گروه ها نیز به تعداد کافی از اعضای هیئت علمی که دارای گرایشهای تخصصی و با ویژگیهای بالا باشند برخوردار نیستند.

هر عضو هیئت علمی باید در گرایش تخصصی خود حداقل در سطح ملی مطرح بوده و حرفی برای گفتن داشته باشد. برخی گروه ها تنها دارای دو یا سه نفر عضو هیئت علمی هستند و به همین دلیل نمی توانند دارای گرایش تخصصی در تدریس باشند. آنها ناچارند تدریس تعداد زیادی درس در زمینه های مختلف را بر عهده گیرند. بسیاری از ما در چنین شرایط ناخواسته ای گرفتار شده ایم که با الزامات محیط آکادمیک فاصله دارد.

افزون بر وجود گرایش های تخصصی در گروه، تاکید اعضای گروه بر انجام پژوهشهای کاربردی نیز از دیگر ویژگیهای محیط های آکادمیک پیشرو می باشد. چه اعضای گروه و چه دانشجویانی که در مقاطع ارشد و دکترا دست به انتخاب موضوع پژوهشی می زنند باید به این نکته توجه کنند که پژوهش آنها تا حد ممکن دستاوردهای مشخص و کاربردی داشته باشد یعنی بتواند به حل یکی از مشکلات موجود جامعه کمک کند و یا پتانسیل تبدیل به یک محصول یا خدمت جدید را داشته باشد. سرشت دانش همین رویکرد را می طلبد. هر پژوهشگر، به جای حرکت در سطح، بتدریج و با انجام پژوهشهای بیشتر، باید وارد عمق مسائل پژوهشی شود و مرزهای دانش را به این ترتیب به پیش برد. این ویژگی را می توان در بسیاری از گروه های آموزشی دانشگاههای مطرح جهان مشاهده کرد. سرگشتگی و پراکنده کاری ما در زمینه پژوهش، بویژه پایان نامه ها، حکایت از غیرتخصصی بودن گرایشها و غیرکاربردی بودن پژوهشهای ما دارد.

۸.      فعالیتهای حرفه ای و مسئولیتهای فرا آموزشی: از سوی دیگر، می توان به جایگاه اعضای هیئت علمی در فعالیتهای فراآموزشی اشاره کرد که بازهم از مهمترین ویژگی های محیط آکادمیک می باشد. هر عضو هیئت علمی می تواند در یک یا چند فعالیت حرفه ای و  فرا آموزشی همکاری داشته و به توسعه فضای دانش ورزی و دانش گستری کمک کند. برخی از این فعالیتها عبارتند از:

          انتشار مقاله در مجله های علمی داخلی و خارجی

          تالیف و یا ترجمه کتابهای آموزشی و علمی

          انجام طرح های پژوهشی

          سردبیری و یا عضویت در هیئت تحریریه مجله های علمی داخلی یا بین المللی

          عضویت در هیئت مدیره انجمنهای علمی و حرفه ای

          عضویت در کمیته های برنامه ریزی و یا اجرایی در سطح دانشکده، دانشگاه، استان و یا کشور

          عضویت در کمیته علمی همایشهای داخلی و یا بین المللی

          داشتن وب سایت اختصاصی روزآمد و پرمحتوا

۹.      وجود امکانات پشتیبان فعالیتهای علمی: بدون تردید، لازمه پویایی و انجام فعالیت در هر گروه آموزشی، وجود امکانات مناسب و کافی از جمله دسترسی روزآمد به منابع علمی و آموزشی و نیز فضاها و ابزارهای ویژه است. آیا اعضای هیئت علمی و دانشجویان همه گروه های آموزشی به کتابخانه غنی، پایگاههای اطلاعاتی معتبر، کارگاه منابع مرجع و کتابشناختی، سایت رایانه و اینترنت، و مانند آنها دسترسی دارند؟ آیا شرایط استفاده از این امکانات به سادگی برای آنها فراهم است؟

همچنین، داشتن وب سایت پویا و غنی برای گروه آموزشی که اطلاعات لازم در باره گروه، اعضای هیئت علمی، گرایشها و برنامه های درسی، پژوهشها و پایان نامه ها، آثار و انتشارات اعضای هیئت علمی و .. را در بر داشته باشد از الزامات اصلی است. تا چه اندازه این وب سایت اطلاعات مورد نیاز دانشجویان و اعضای هیئت علمی را در بر دارد و می تواند فضای فعالیتهای علمی را نشان دهد؟

۱۰.  وجود برنامه برای فعالیتهای آکادمیک: یکی از مهمترین شاخص های پویایی و یکی از ویژگیهای آکادمیک در هر گروه آموزشی، وجود برنامه مدون و هدفمند برای فعالیتهای علمی همچون برگزاری منظم و هدفمند سخنرانیها و کارگاه های آموزشی در زمینه های تخصصی و توسط همه اعضای هیئت علمی است. همچنین برگزاری همایشهای ملی و یا مشارکت در برگزاری اینگونه همایشها از دیگر شاخصهای پویایی گروه های آموزشی به شمار می رود. شواهد نشان می دهد که بسیاری از گروهای آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران فاقد اینگونه فعالیتها هستند و برخی از آنها هیچگاه فعالیت خاصی نداشته اند و از این نظر، مورد انتقاد دانشجویان خود قرار دارند.

۱۱.  انتشار و یا همکاری در انتشار مجله علمی: می دانیم که راه اندازی یک مجله علمی نیازمند یک بستر علمی و قوی است. برخی گروه ها که دارای چنین بستری هستند توانسته اند به طور مستقل و یا با همکاری برخی سازمانها به انتشار مجله علمی بپردازند. کسب رتبه علمی-پژوهشی نیز مستلزم وجود و رعایت معیارهای ویژه است که به طور غیرمستقیم می تواند نشان دهنده اعتبار گروه آموزشی باشد. همچنین، تداوم انتشار منظم این گونه مجله های علمی می تواند میزان استقبال جامعه علمی را نسبت به مجلات آشکار کند. میزان دریافت مقاله برای انتشار، میزان همکاری اعضای هیئت علمی سایر گروه ها با مجله در زمینه هایی همچون عضویت در هیئت تحریریه، داوری مقاله، انتشار مقاله، و میزان استناد به مقاله های آن مجله و مواردی از این قبیل، می تواند نشان دهنده اقبال جامعه علمی به این مجلات و گروه آموزشی ناشر آن باشد. واقعیت آنست که تنها سه یا چهار گروه در ایران دارای مجله علمی هستند که آن هم در سالهای دهه اخیر شکل گرفته است. برخی گروه ها امکانات راه اندازی مستقل مجله علمی را ندارند اما می توانند به همکاری با گروه های دیگر که از این امکان برخوردارند در جهت راه اندازی مجله تلاش کنند.

۱۲.  تعامل درون گروهی: آشکار است که لازمه نخست یک محیط آکادمیک تعامل نزدیک و پیوسته میان اعضای گروه است. دلیل این اهمیت، لزوم همفکری و همکاری در برنامه ریزی درسی و تقسیم درسها بر پایه تخصص ها و شایستگیهای اعضاء و نیز تبادل تجربه برای بالابردن کیفیت آموزشی است. اینکه اعضای یک گروه آموزشی بیشتر اوقات در دفاتر دربسته خود و بدون تعامل با همکاران خود به سر ببرند در تضاد با الزامات محیط های آکادمیک است. این رویکرد نمی تواند به هم افزایی دانشی و ارتقاء کیفیت منتهی شود.

۱۳.  تعامل علمی با سایر گروه های آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی: برون گرایی و هم افزایی دانش یکی از الزامات زندگی در عصر حاضر بویژه در محیط های علمی و آموزشی است. اعضای گروه های آموزشی می توانند با هم در ارتباط باشند تا از آن طریق از دانش و تجربه یکدیگر در زمینه هایی چون برنامه درسی، شرح درسها، منابع علمی، همکاری در راهنمایی و یا مشاوره پایان نامه ها، برگزاری کارگاه های آموزشی تخصصی، سخنرانی های علمی، انجام طرح های پژوهشی مشترک، تالیف یا ترجمه مشترک (کتاب و مقاله)، و مانند آنها استفاده کنند. هرچه این گونه تعاملات بیشتر باشد می توان انتظار داشت که پیامدهای مثبت تری برای هر دو طرف دربر خواهد داشت. شوربختانه باید به این واقعیت اشاره کرد که تعامل بسیار ضعیف و محدودی میان گروه های آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی ایران وجود دارد[۳].

۱۴.  وجود تعامل علمی با گروه های آموزشی سایر رشته های مرتبط: رشته کتابداری و اطلاع رسانی و یا علم اطلاعات و دانش شناسی یکی از رشته هایی است که ادعای میان رشته ای و چندرشته ای بودن دارد. اگر چنین باشد، گروه های آموزشی باید با گروه های رشته های مرتبط با خود از جمله زبانشناسی، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم تربیتی، علوم رایانه، و مانند آنها تعامل علمی داشته باشند. این رویکرد را می توان به طور عملی در زمینه هایی چون برنامه ریزی درسی، تدوین سرفصلهای درسی، تدریس مشترک، انجام طرح های پژوهشی مشترک، انتشار مجله، کتاب و مقاله مشترک، برگزاری همایشها و کارگاههای آموزشی مشترک، و نیز تشکیل کمیته های کاری مشترک پیاده کرد.

با وجود مزیتهای بیشمار همکاری با سایر گروه های آموزشی مرتبط، متاسفانه چنین فرهنگی در میان گروه های آموزشی در ایران وجود ندارد. این امر یکی از کاستی ها در شکل دادن به محیط های آکادمیک می باشد.

۱۵.  تعامل با دانشجویان: بدون تردید، وجود هر گروه آموزشی وابسته به دانشجویان آنست و بدون آن معنا نمی یابد. در جریان این تعامل است که دانشجویان می توانند از دانش، بینش و تجربه استادان خود بهره ببرند و خود را ارتقاء دهند. تعامل استاد-دانشجو به شیوه ها و در شکل های مختلف تحقق می یابد، از آنجمله در کلاس های درس و پرسش و پاسخ، در برگزاری سمینارهای کلاسی، در سخنرانی های علمی، در فعالیتهای فرا آموزشی و حرفه ای، در فرایند دفاع از پایان نامه، در تهیه و انتشار آثار مشترک (کتاب و مقاله)، در شرکت در همایشهای علمی (ملی یا بین المللی) و مانند آنها. وجود اینگونه ارتباط ها و تعاملات نشان دهنده پویایی و ذات محیط آکادمیک می باشد. بدیهی است لازمه این شکل تعاملات، خواست و اراده هر دو طرف، بویژه از سوی اعضای هیئت علمی است.

چگونگی برگزاری جلسات دفاع از پایان نامه ها و میزان شرکت دانشجویان در این جلسات می تواند منعکس کننده کیفیت تعامل میان استادان و دانشجویان باشد. برخی گروه های آموزشی اهمیت بسیار زیادی به جلسات دفاع از پایان نامه می دهند و آنها را فرصت مناسبی برای تعامل علمی و دانش اندوزی برای دانشجویان می دانند. به همین دلیل، مشاهده می شود که این جلسات با شکوه و گستردگی زیاد و با شرکت جمع بسیار قابل توجهی از دانشجویان تشکیل می شود. به عکس، برخی گروه های آموزشی جلسات دفاع را تنها با شرکت محدود استادان راهنما، مشاور، و داور برگزار می کنند و دانشجویان را از این فرصت محروم می کنند.

سرانجام سخن:

با داشتن معیارهایی که در نوشته حاضر به آنها اشاره شد، هر گروه آموزشی می تواند به ارزیابی خود بپردازد. اعضای هیئت علمی که قصد ورود به گروه های آموزشی دارند می توانند گروه مورد نظر خود را به لحاظ برخورداری از شاخصهای علمی محک زنند. اعضای موجود هر گروه آموزشی نیز که تمایل و یا اصرار به ایجاد مقاطع تحصیلات تکمیلی دارند می توانند با توجه به چنین شاخصهایی به ارزیابی واقع بینانه امکانات و شرایط خود بپردازند و از بروز بحران های آتی (فروکاهی کیفیت علمی و آموزشی) جلوگیری نمایند. دانشجویانی هم که تمایل دارند در مقاطع بالاتر (بویژه دوره دکترا) وارد برخی گروه های آموزشی شوند می توانند آن گروه ها را برپایه معیارهای گفته شده ارزیابی کنند. آنها می توانند این پرسش را مطرح کنند که آیا ورود به مقطع ارشد و یا دکترا در گروه مورد نظر ارزشمند و دارای دستاورد مشخصی (غیر از یک مدرک) خواهد بود؟ شوربختانه باید گفت که برخی اعضای هیئت علمی و یا برخی داوطلبان دوره دکترا به این معیارها توجه ندارند و تنها هدفشان ورود به گروه آموزشی و یا دوره دکتراست، بدون آنکه به اعتبار علمی آن گروه توجه داشته باشند. آیا دانشجویان دکترا به طور جدی به این مسئله می اندیشند که چه استادانی قرار است به آنها درس بدهند و یا پایان نامه آنها را هدایت کنند؟

اکنون می توان ادعا کرد که بسیاری از بیش از ۸۰ گروه آموزشی که بویژه در دهه اخیر در ایران ایجاد شده اند از حداقل شاخص های محیط آکادمیک برخوردار نیستند و در نتیجه نمی توان انتظار داشت دانش آموختگان آنها بتوانند موفق و تاثیرگذار باشند. بسیاری از گروه های موجود باید به بازنگری در سرنوشت خود بپردازند تا بتوانند به محیط های آکادمیک نزدیک شوند.

از سوی دیگر و با توجه به واقعیتهای موجود در زمینه کاهش تعداد دانشجویان ورودی به رشته علم اطلاعات و دانش شناسی (که به دلیل بازار کار محدود و سنتی است)، به نظر می رسد برخی گروه ها با بحران منتهی به تعطیلی روبرو خواهند شد. یک پیشنهاد برای چنین گروه هایی آنست که، در صورت داشتن معیارهای لازم، تنها در مقاطع تحصیلات تکمیلی به پذیرش دانشجو بپردازند و یا در هم ادغام شوند و تشکیل گروه بزرگتری را بدهند که قادر باشند گرایشهای جدید تصویب شده از سوی وزارت علوم را راه اندازی کنند. این رویکرد یک رویکرد منطقی در محیط های آکادمیک برای بقا و حفظ پویایی است.

همچنین، راه دیگر در برابر گروه های آموزشی آنست که کمیته ویژه ای تشکیل داده و برنامه ای برای تحقق محیط آکادمیک تدوین کرده و ملزومات پیاده سازی آن را فراهم سازند. آنچه در این نوشته به منزله معیارهای محیط آکادمیک پیشنهاد شد می توان به گروه ها در بقای اثربخش آنها در محیط های آکادمیک کمک کند. گروه آموزشی باید فضایی علمی، پویا و پرجنب و جوش، یادگیرنده و یاددهنده، پژوهنده، مولد و منتقد دانش، و پیشاهنگ در شناخت مسائل و پاسخ به نیازهای جامعه داشته باشد؛ در غیر اینصورت، نمی توان آن را علمی و آکادمیک نامید.


[۱] پیشتر در مقاله ای الزامات دوره دکترا را مطرح کرده ام. نگاه کنید به:

رحمت الله فتاحی. (۱۳۸۰). “دوره دکترای کتابداری و اطلاع رسانی: ملاحظاتی پیرامون شرایط، ویژگیها و ملزومات نظری و کاربردی این مقطع و شایستگی های دانش آموختگان آن. فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی. ۴ (۱): ۸-۲۵  .

[۲]رحمت الله فتاحی. (۱۳۸۳).تخصص گرایی در حرفه، فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، ۷ (۴): ۱-۲.

[۳]رحمت الله فتاحی. (۱۳۹۰). “تعامل گروه های آموزشی کتابداری و اطلاع رسانی در ایران: آیا امیدی هست؟” کتاب ماه (کلیات)، ۱۶۶: ۱۲

About رحمت‌الله فتاحی

View all posts by رحمت‌الله فتاحی →

3 Comments on “محیط آکادمیک با کدام اصول و معیار “آکادمیک” می شود؟”

  1. برای برخی متاطفانه و برای برخی خوشبختانه شرایطی بوجود آمده است که همه از آن نفع می برند: مثلا
    کشور با سرعتی غیر قابل تصور خود را به سطح بالای تولید علمی – در معنای نشر مقاله – می رساند
    کشور با سرعتی غیرقابل تصور آمار اعضای هیئت علمی استاد، دانشیار، استادیار، دانشجوی دکتری و ارشد را بالا می برد
    اعضای هیئت علمی با سرعتی غیر قابل تصور به درجه دانشیاری و استادی می رسند

    درآمد اعضای هیئت علمی افزایش می یابد
    تعداد کسانی که تمایل دارند به دانشگاه بیایند و درسحی بالاتر از کارشناسی تحصیل کنند از این موقعیت بسیار استقبال می کنند
    دانشگاهها از وجوهی که از دانشجویان مازاد بر ظرفیت – چه کاربرد غیر معقولی – به دست می آورند شادمانند.
    دانشگاهها با مقالات مستخرج از پایان نامه ها، در رتبه بندی ها جای بالاتری به دست می آورند
    پایگاه اطلاعات پایان نامه های مرکز علمی ایران پر حجم تر می شود
    و ….

    خوراک تعداد بیشتر و بیشتری از مجلات تولید می شود

    تحت این شرایط که همه چیز خوب است یا عالی نمایانده می شود، چه انگیزه ای برای تغییر در وضعیت وجود دارد.
    باور کنید که اگر نمره مقاله را از پایان نامه بردارند و حق التدریس اعضای هیئت علمی را حذف کنند ئ مانند سابق عضو هیئت علمی اجازه نداشته باشد در جای دیگری غیر از دانشگاه خود تدریس کند، بسیاری از این امتیازها از بین می رود و شرایط رشد ساختگی علمی، برهم می خورد، در آنصورت بجای اینکه تعداد اندکی بر کیفیت در مفهومی که شما برآن تاکید دارید،تاکید کنند، همه طرفدار کیفیت می شوند. اگر قبل از انقلاب به عضو هیئت علمی می گفتند از دو عنوان درس بیشتر تدریس کن، پرخاش می کردند که مگر اینجا دبستان است!!

    بحث حذف نمره را در جاهای مختلف مطرح کرده ام و چند یادداشتی درباره آن در سایتم نگاشته ام. محمد حسین دیانی

  2. درود بر استاد فتّاحی عزیز،
    سپاسگزارم، مطلب بسیار مفیدی بود،
    ایکاش متخصصان دلسوزی چون شما راهی می یافتند که با یکدیگر منسجم شوند. در شرایط فعلی از یک سو با یک سیلاب رانتیِ کمّی گرای ضدّ کیفیّت مواجه ایم و از سوی دیگر معدود متخصصان دلسوزی که به صورت پراکنده نکات ارزشمند خود را مطرح می کنند.
    یکی از کارهایی که در جهت انسجام منتقدان وضعیّت کنونی حاکم بر فضای آموزشی-پژوهشی کشور صورت گرفته وبلاگ «استادان علیه تقلّب» است. جا دارد در خصوص سایر انتقادهایی که به نظام آموزشی-پژوهشی کشور وارد است نیز تشکّل های مشابهی شکل بگیرد، ولو در فضای مجازی.
    هم صدا شدن متخصصان دلسوز مسلّما امکان اثرگذاری توصیه های کارشناسانه و دلسوزانۀ آنها را افزایش میدهد.
    شاد و تندرست باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *