فریبرز خسروی: قرار بود برای تلطیف فصلنامه کتاب هر شماره یادداشت طنزی تهیه شود. در اولین گام ها قرعه فال به نام کامران فانی و پوری سلطانی زده شد.هر دو با استقبال این بزرگواران روبه رو شد.حال که سالیان بیشماری می گذرد فکر می کنم که استقبال این دو از یادداشت های طنز هم برای ما می تواند درس آموز باشد. تحمل،تسامح و بزرگی کاری می کند که آدم با هرکلام و کلمه ای خاطرش آزرده نشود جایگاه خود را متزلزل نبیند. بودن در جایگاه پو ری سلطانی و کامران فانی و آنگاه تحمل و مدارا ،مساله ای است که خیلی ها نه تابش را دارند نه توان درک و هضمش را.
عطف: این یادداشت را پس از سالها مکرر منتشر میکنیم تا همه درس تحمل و صبوری و بزرگی بگیریم و یاد پوراندخت سلطانی را گرامی بداریم.
اندر احوال خیرالخازنین، سلطانه العلماء
(۱۳۱۰-۱۵۱۰)
آن سخنور محفل ایفلا و آن یکه تاز عرصه فیپا از اجله علمای اعشاریه بود. مدت نیم دهه در ینگه دنیا و یورپ طی طریق کردو از کبار اعشاریه شد. به عدد ۱۰ به غایت عشق می ورزید. تولدش ۱۳۱۰ بود و در همان زمان به والدین سفارش کرد که نامش را ده حرفی برگزینند ، و این شد که شد : پوری سلطانی.
گروهی از شیفتگان از مراحل سلوک جویا شدند. فرمود :
هفته را ۱۰ قسمت کنید، هر قسمت رابه ۱۰ قسمت دیگر و… به همین سیاق ادامه دهید تا به خلسه ای خوش درشوید. درهمان حال جناب ملویل دیویی بر شما ظاهر می شود . اگر او خندان بود شما از کبار اعشاریه اید و اگر او ناخندان بود شهروند و کتابدار درجه ۲ محسوب و فقط از بعضی مزایا برخوردار خواهید بود . اگر زبانم لال جان دیویی بر شما حلول کند بدانید دچار ادبار شده و به جامعه مدنی در غلطیده اید و در بین ذوالفنونان این فن شریف بی معین خواهید بود .
منقول است که شب هنگام دزدی به خانه وی شد و او را بیدار یافت . به او گفت : خود بگو چه برم؟ آن خبره فن پرسید : اولین بار با چه نامی دزدی کرده ای و تاکنون نیز چه نام هایی را در این کسوت به خود بسته ای؟ دزد که گویی تپانچه ای بر گونه اش نواخته باشند دلیل این سوال عجیب را جویا شد؟
فخرالنساء فرمود : می خواهم سرشناسه ات را تعیین کنم و ارجاعات لازم را بسازم. دزد که حیران شده بود معترضا گفت که زود بگو چه برم ؟ فرمود : از رده ۰۰۴ مرا صداعی عظیم است .
هر چه هست بردار و برو که خدای ترا خیر دهاد. دزد گفت: چه می گویی؟ فرمود : عرض کردم رده QA76 . دزد که تصور کرده بود به خانه پریان پای گذارده موزه وانهاد و بگریخت . در همان حال خیر الخازنین جای موزه اش را نیز چنین فرمود : TS1020یا ۴۱۳/۳۹۱٫
از تبار آن شیرازی الاصل تهرانی نسب سوال شد فی البداهه سرود :
نیمیم زکانگرس نیمیم زدیویی
نیمیم زرانگانا و نیم دیگر نیز به لحاظ ریخت شناسی هنوز تعیین تبار نشده است . سوال شد که مگر وجود مبارک شما چند نیمه است که تا کنون فقط سه نیمه اش شناخته شده است ؟ فرمود : این غوامص عقیله را از قطب الاقطابم کامران خان جویا شوید .
در محضر ادیبان مطرح شد که از میان همه نویسندگان چرا اریک فروم را انتخاب کرده و دیلماج یکی از کتب او شده اید : چهره دژم کرده ، فرمود : ای بی خبران ، شما بویی از اعشار و اعشاریت نبرده اید .
اریک فروم از نادر نویسندگانی است که تولدش در ۱۹۰۰- نهصد یعنی ۹۰تا ۱۰ تا- ( برای ایضاح قضیه فرمودند) و مرگ وی نیز ۱۹۸۰ بوده است .
سوال شد که چه چیزی را خوش تر می دارید؟ فرمود : فروردین را اگر راستین باشد و اکباش را در گله های ده تایی در ارتفاعات زردبند و فرودی شادمان و آرام را در ماهان .