مدتی پیش مطلبی ترجمه شده از فردی به اسم آرکیبالد مک لیش مطلبی تحت عنوان رسالت کتابدار توسط خانم فرشته کاشفی او در نامه انجمن کتابداران در سال ۱۳۵۳ مطلبی چاپ شده بود. برایم این سؤال مطرح بود که مک لیش کیست؟ تا به حال اسم این نویسنده یعنی مک لیش در حوزه کتابداری به گوشم نخورده بود یا در متون از او مطلبی ندیده بودم. کنجکاو شدم که ببینم این کتابدار گمنام چه کرده است؟
نام او را در موتور کاوش گوگل جستجو کردم. مطالبی از او به دست آمد که جامع ترین آنها در ویکی پدیا بود. بخشهایی که به نظرم رسید بیشتر به سرگذشت او در کار کتابخانه ارتباط دارد را انتخاب کردم تا با شما اهالی کتابخانه و کتابداری، قسمت کنم.
آرکیبالد مک لیش، در هفت ماه می ۱۸۹۲ در شهر گلنکو در ایالت ایلینویز امریکا متولد شد. آرکیبالد، نویسنده، شاعر و کتابدار کتابخانه کنگره امریکا بود. وی برای کارش، سه بار جایزه ادبی پولیتزر را دریافت کرد. کار پدرش آندرو، تجارت کالاهای خشک بود. مادرش، مارتا هیلارد مدرس دانشگاه بود و در کالج راکفورد در سمت رئیس، فعالیت می کرد. آرکیبالد، پس از سپری کردن دوران دبیرستان در مدرسه هاتکینسون، به دانشگاه ییل رفت. وی برای دانشکده حقوق هاروارد نام نویسی کرد و در مجله The New Republicدر سمت ویراستار فعالیت می نمود.
نشریه کتابخانههای امریکایی، مک لیش را یکی از صدها شخصیت برجسته و تأثیر گذار در کتابداری در قرن بیستم در ایالات متحده نامیده است. او کار خود را در کتابخانه ها در بخش خدمات عمومی آغاز کرد نه به میل شخصی خود، بلکه با اصرار زیاد دوست نزدیکش، فلیکس فرانکفورتر. او خواهش دوستش را پذیرفت. رئیس جمهور، تصمیم گرفت که او کتابدار کنگره باشد
در سال ۱۹۱۶، او با آدا هیچکاک ازدواج کرد. هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد، او به عنوان یک راننده آمبولانس و بعد به عنوان سرگروه فعالیت میکرد و همین امر، مطالعات او را متوقف کرد و تحت الشعاع قرار داد. مک لیش، در سال ۱۹۱۶ از هاروارد دانش آموخته شد و یک نیمسال تحصیلی، برای بخش دولتی هاروارد به تدریس حقوق مشغول شد، سپس در مدت زمان کوتاهی در سمت ویراستار در نشریه فعالیت نمود. او به مدت سه سال، خود را با علم حقوق مشغول کرد. در سال ۱۹۲۳ مک لیش، شرکت حقوقی خود را ترک کرد با همسرش به پاریس مهاجرت نمود، در آنجا به انجمن ادبی تبعیدیها پیوست. افرادی نظیر ارنست همینگوی و گرترود اشتاین نیز عضو این مجمع بودند. او در سال ۱۹۲۸ به امریکا بازگشت. از ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۸ به عنوان نویسنده و ویراستار برای کار میکرد، در این مدت، فعالیتهای سیاسی او به دلایل ضد فاشیستی فزونی یافته بود
نشریه کتابخانههای امریکایی، مک لیش را یکی از صدها شخصیت برجسته و تأثیر گذار در کتابداری در قرن بیستم در ایالات متحده نامیده است. او کار خود را در کتابخانه ها در بخش خدمات عمومی آغاز کرد نه به میل شخصی خود، بلکه با اصرار زیاد دوست نزدیکش، فلیکس فرانکفورتر. او خواهش دوستش را پذیرفت. رئیس جمهور، تصمیم گرفت که او کتابدار کنگره باشد. نامزدی مک لیش از جانب فرانکلین روزولت، مملواز چالشهای متعدد، مباحثات جدلی و ژستهای سیاسی فراوان بود. هربرت پوتنام، که نزدیک به چهل سال کتابدار کنگره بود، مجبور به بازنشستگی از این سمت شد. او را کتابداری نامیدند که به افتخار بازنشستگی نائل آمده است. روزولت نیز از طرف دیگر تمایل داشت کسی در سمت کتابدار کنگره باشد که به لحاظ سیاسی به او نزدیک باشد، با اصول جدید مدیریتی عموم امریکایی ها را متقاعد سازد که کار بی سابقهای محسوب میشد. البته این قضیه که مک لیش به عنوان یک شاعر و مورخ در انجمن تبعیدیها در پاریس عضو شده بود، جمهوری خواهان را خشمگین ساخته بود. مک لیش دانشی در حوزه علوم کتابداری نداشت. انجمن کتابداران امریکا هم چندان با این انتخاب موافق نبود و میخواست یک نفر ازاعضای خود را به عنوان کتابدار کنگره معرفی سازد. علیرغم همه این چالشها، رئیس جمهور روزولت و جاستین فرانکفوتر احساس میکردند که ترکیبی از علاقه مک لیش به ادبیات، تواناییهای او در سازماندهی و برانگیختن مردم، و تجربیات او در دانشکده حقوق همان چیزی است که کتابخانه کنگره نیاز دارد.
مک لیش انتظار داشت که به خاطر کار جدیدش، از طرف افرادی نظیر رئیس دانشگاه هاروارد، مورد حمایت قرار گیرد لیکن این اتفاق روی نداد. در عوض، به صورت غیرمنتظره از سوی کتابخانههای دانشگاه شیکاگو که در نامه انجمن کتابداران امریکا علیه نامزدی مک لیش شرکت نکرده بود، مورد حمایت قرار گرفت. هرچند که بسیاری از جمهوری خواهان مخالف حضور او در کنگره بودند، زیرا عقیده آنها این بود که مک لیش کمونیست است که خود مک لیش این قضیه را رد میکرد. در هرصورت، مک لیش به عنوان کتابدار کنگره، کار خود را آغاز کرد. در آغاز کارش دریافت که این کتابخانه بی نهایت، بی نظم است و مجموعه کتابخانه نیز باید گسترش یابد. وی جلسات خصوصی با روزولت داشت و از او خواست توجه بیشتری به کتابخانه معطوف دارد. مک لیش با پوتنام در نیویورک نیز ملاقاتی داشت و از او درخواست کرد برای کار و کمک به او به کتابخانه کنگره بازگردد. لیکن پوتنام بیان داشت که میتواند هر زمان سؤالی داشت به دفتر او مراجعه کند. دختر مک لیش، از او میپرسید که چرا اینقدر به سراغ کتابها میرود و همین امر سبب شد او درباره کتابداری عمیقتر بیاندیشد. مک لیش دریافت که هیچ چیز دشوار تر از این برای یک کتابدار تازه کار و آماتور نیست که بخواهد عمق حرفهای را که درگیر آن است درک کند. مک لیش، برای خود مجموعهای از دستنامه ها و قواعد را تنظیم کرد تا بیشتر درباره کتابخانه و سازماندهی آن بداند. مک لیش با همکاری کتابداران و کارکنان کتابخانه، کمیته های تخصصی سیاستگذاری فراهم آوری، فهرست نویسی و خدمات عمومی را در کتابخانه کنگره راه اندازی کرد و این کمیته ها، باید مشکلات و مسائل موجود را شناسایی و به مک لیش منعکس میکردند.
مک لیش به عنوان کتابدار کنگره، کار خود را آغاز کرد. در آغاز کارش دریافت که این کتابخانه بی نهایت، بی نظم است و مجموعه کتابخانه نیز باید گسترش یابد. وی جلسات خصوصی با روزولت داشت و از او خواست توجه بیشتری به کتابخانه معطوف دارد. مک لیش با پوتنام در نیویورک نیز ملاقاتی داشت و از او درخواست کرد برای کار و کمک به او به کتابخانه کنگره بازگردد. لیکن پوتنام بیان داشت که میتواند هر زمان سؤالی داشت به دفتر او مراجعه کند. دختر مک لیش، از او میپرسید که چرا اینقدر به سراغ کتابها میرود و همین امر سبب شد او درباره کتابداری عمیقتر بیاندیشد
در ابتدای کار، تحت نظارت پوتنام، کتابهای فراوانی فراهم و فهرست نویسی شدند. تا سال ۱۹۳۹، بیش از یک چهارم از کتابهای کتابخانه، فهرست نویسی نشده بودند. با تلاش و پیگیری مک لیش و همکاری پوتنام و کتابداران دیگر، مجموعهای از اصول عمومی در خصوص فراهم آوری مواد کتابخانهای و نیز سازماندهی آنها در کتابخانه کنگره تنظیم گردید. مک لیش تصمیم گرفت ساختار کارکردی کتابخانه کنگره را سازماندهی مجدد نماید. از پژوهشگران حوزه کتابداری و اطلاع رسانی، دعوت کرد تا ساختار مدیریت کتابخانه را تحلیل نمایند. این پژوهشگران بعد از دو ماه بررسی و مطالعه، بیان داشتند که تغییر ساختاری و عمده در کتابخانه کنگره ضروری است. بر این اساس، مک لیش فعالیتهای کتابخانه را به سه بخش تقسیم کرد: بخش مدیریت، پردازش و بخش مرجع. با بهره گیری از مشاوره متخصصان حوزه کتابداری، مک لیش موفق شد که کتابخانه کنگره را در مسیر صحیح خود، مدیریت نماید و کتابخانه را به مرکز ارائه منابع اطلاعاتی رهنمون سازد. لیکن برای مک لیش این پایان کار نبود. او از کنگره ایالات متحده، افزایش بودجه کتابخانه را درخواست کرد. به دنبال افزایش بودجه کتابخانه، فعالیتهای آن گسترش یافت و موقعیتهای جدیدی در آن ایجاد گردید. در ۵ ژوئن ۱۹۷۲ در مجله مک لیش، در مقاله خود، فلسفه کتابداری و کتابداری را از دیدگاه تفکر مدرن مورد تحلیل قرار داد. وی در آن مقاله تأکید داشت که کتابخانهها فراتر از مجموعهای از کتابهاست. وی عقیده داشت که اگر کتابها، اسرار جهان و تجربیات نسلهای مختلف را انتقال میدهند کتابخانهها سرزمینهایی هستند که این اسرار و تجربیات را نگه میدارند.
به نظر میرسد خواندن سرگذشت کتابداران پیشکسوت که با همت و پشتکار عالی و دست تقریباً خالی در این حوزه زحمت کشیدند برای نسل جدید کتابداری امروز، نه تنها خالی از لطف نیست بلکه به آنها نشان خواهد داد توسعه و پیشرفت این رشته، چگونه صورت گرفته تا امروز به دست ما رسیده است و هنوز هم در حال تحول است. اگر رانگاناتانها، پوتنام ها، جاناها، سلطانیها، انصاریها، حری ها، افشارها، فانیها و… نبودند معلوم نبود که کتابداری ایران و جهان چه سرنوشتی پیدا میکرد.
در انتها بد نیست به بخشی از مقاله مک لیش اشاره کنم که در آن مقاله اشاره میکند: “به نظر من، هدف این شغل محافظت از گنجینه دانش عمومی است که در کتابها و دست نبشته ها ضبط شده است و سعی در افزودن به آن و عرضه داشتن به دیگران به طریقی که بالاترین استفاده را به عموم برساند. نقش کتابدار در این صورت، نقش یک عنصر فعال در خدمت آموزش است و خزانه داری که منابع دانش بشری را مراقبت می کند و توزیع کنندهای که آنها را برای استفاده عرضه می دارد و دقت دارد که از آنها خوب استفاده شود یا حداقل سوء استفاده نشود. در حالیکه در گذشته، به خصوص قبل از جنگ جهانی اول، کتابدار نیازی به آموختن نداشت”.
مطلب بسیار خوبی بود. کاش کتابداران ما هم از موقعیتهای شغلی خود نهایت استفاده را ببرند و از دیدن مسایل کوچک و روزمره و موردی نتایج کلی بگیرند تا بتوانند در سیاستهای کلان و راهبردی کتابخانه ها تصمیم گیری هایی داشته باشند که بیشترین تا ثیر را داشته باشد.یعنی هیچ وقت به آن چیزی که دارند راضی نباشند و در جهت ارتقای اهداف سازماندهی اطلاعاتی و خدمت رسانی تا حد امکان موفق تر عمل کنند.سیری در کارها و برنامه ریزی های کتابداران موفق خود گامی بلند است والبته شرایط متنوع اثرگذار و خلاقیت کتابداران و همکاری مسوولین و تامین بودجه از ابزارهای مهم پیروزی بر موانع میباشد.و البته هم اکنون نیز از این ناجیان فرهنگ و به زبان دیگر نا خدایان کشتی نچات علم و فرهنگ و انسان سازی یعنی کتابداران کم نداشته و نداریم.