تراژدی تبریک و تسلیت، گروه بحث، ریا نیز به همچنین!

ما علاقه شدیدی داریم که هر جور شده سفرهای خارجی برویم، خارجکی ! حرف بزنیم و بیاییم بگوییم ما در محیط ! بودیم. حالا اگر از ترس شماتت اخلاقی اطرافیان نشد پاتایا و آنتالیا برویم، دیگر بلیط استانبول را حتماً باید بگیریم. اصلاً مگر می شود ما ایرانی های با فرهنگ ! شهر تاریخی استانبول را نبینیم !؟ بالاخره یک تور استانبول رفتن که حق مسلم همه ما به حساب می آید ! بین خودمان بماند ! اگر فرصتی دست داد آنجا و دور از چشم نزدیکان یک بلیطکی هم می گیریم از استانبول به مقصد آنتالیا ! اگر شد عکس هم می گیریم. اما وقتی برگشتیم آنها را در کنار عکس های استانبول نشان فامیل نمی دهیم ! حواستان باشد ! این قاعده کار است.

ولی همین مای اینجوری ! نمی خواهیم یا نمی توانیم دست از آنچه فرهنگ ایرانی نامیده می شود برداریم. پدیده ذو وجهینی که در آن، هم عزاداری های متعدد و مطول و مفصل وجود دارد و هم جشن های اهورایی که به گان و مان و این قبیل آن ها ختم می شود. هم مشکی می پوشیم و به سر و سینه می زنیم و هم در یک مناسبت هایی برای اینکه با بعضی ها ! مخالفت کنیم و نافرمانی مدنی مان ! را به رخ بکشیم، جشن اسپندارمذگان ! را ولنتاین گونه ! پاس می داریم.

برشی از این فرهنگ غنی ! مربوط می شود به عادت ما ایرانی ها در ابراز همدلی و همدردی با سایرین. تبریک و تسلیت گفتن ما ایرانی ها به یکدیگر داستانی چند صد ساله دارد. همین ریشه تاریخی سبب شده که هر ایرانی به محض اینکه صاحب نشانه های بلوغ – دست کم جسمی – می شود، خود را مکلف بداند که در برابر رخدادهای دلچسب و آزاردهنده، واکنش عاطفی ثابتی را به نمایش بگذارد. تبریک گفتن و موفقیت های روزافزون را آرزو کردن ! یا تسلیت گفتن و صبر بازماندگان را از درگاه ایزد منان طلب کردن ! آن هم با ساختار نحوی نسبتاً ثابت از جمله هنرهای ماست. مهم نیست که بهانه یا علت تبریک و تسلیت گفتن چیست. مهم این است که ما از قافله تبریک و تسلیت گویان جا نمانیم !

از دیگر هنرهای ما که با تطور جهان مادی به ما این امکان را داده که با دنیای دیجیتال آداپته !!! شویم، آن است که همزمان با کوبیدن گوشت کوبیده آبگوشت ! یک بوس می نویسم زیر آخرین عکسی که کتی (کبرا) دختر عمه صغرا در وضعیتی بغرنج ! از خودش گرفته و گذاشته توی پِیجَش در فیس بوک ! یا زیر آخرین تحلیل افزایش نرخ دلار و ارتباط آن با جنگ داخلی سوریه و تقسیم قدرت بین رهبر جدید کره شمالی و عمه جانش ! در جی پلاس یک لایک می زنیم !

ما خیلی کارمان درست است دوستان؛ آن قدر که یک گروه بحث الکترونیکی را با بهشت زهرا  اشتباه می گیریم و تسلیتی را که باید به خانواده مرحوم بگوییم می فرستیم به اینباکس چند هزار آدم که نه ما را می شناسند و نه ما آنها را می شناسیم. ما حتی خانواده مرحوم را هم نمی شناسیم ! این یکی دیگر آخر طنز است ! موقع تبریک گفتن هم ایضاً. اهمیتی هم ندارد برای ما که هزاران آدم که نه ما را می شناسند و نه فرد متبرک ! را پیغام های فدایت شوم و دورت بگردم ! ما را دریافت کنند. چشمشان کور، دندشان نرم ! اینجا ایران است؛ حتی یک گروه بحث الکترونیکی هم بخشی از خاک ایران به حساب می آید ! در خاک ایران باید مثل یک ایرانی اصیل ! رفتار کنید !!!

این روزها برای بار هزارم هاج و واج مانده ام از این همه ابراز محبت و عشق و علاقه این به آن؛ آن هم در جایی که خانواده نشسته است !!! موعد کنکور دکترا سر آمده و معلوم شده سرآمدان قافله طالبان ! مدرک چه انسان های سِلِبریتی کاردرستی هستند !!! طرف می نویسد:

“دکتر فلانی !

قبول شدنتان در آزمون دکترای ! دانشگاه بهمان را به شما تبریک عرض می کنم. شما نشان دادید شایستگی رسیدن به موقعیتی که سال ها از آن دور مانده بودید را دارید. باشد که الخ !”

بعد یکی هم نیست بیاید بگوید آخر عزیز من ! اگر این حضرت آقا یا سرکار خانوم محبوب شما ! دکتر است، پس دیگر چرا رفته در آزمون دکترا شرکت کرده !؟ اگه تازه قرار است بشود دانشجوی دکترا پس آن دکتر نوشتن شما دیگر چیست !؟ از این گذشته، این محبوب که تازه وارد بیست و پنج سالگی شده کلاً چند سال از خدا عمر گرفته که شما نوشته اید سال ها از این موقعیت دور مانده بوده !؟ کأنه گویا ! یک عده ای مانع می شدند از اینکه محبوب پیشرفت علمی بکند در زندگی اش !!! خُب عزیز دل برادر ! شما اگر نمی خواهید یا نمی توانید یک پیام ساده را بنویسید، ما را مستفیض و مستفید نکنید از این ادبیاتتان !!

مطلب دیگر اینکه حالا اگر دوست دارید تعارف تکه و پاره کنید، بکنید. ولی دست کم دروغ و دغل نبافید ! خُب ما که می دانیم، شما هم که می دانید، ما هم می دانیم که شما می دانید که ما می دانیم، شما خودتان هم که می دانید که ما می دانیم که شما می دانید که ما می دانیم، پس دیگر چرا از در دغل بازی وارد می شوید !؟ چرا آنچه را نیست هست می کنید و مفروضتان می شود نبودن آنچه که هست !؟ آقای کارشناس، خانم ارشد، شما از تحصیلتان راضی بوده اید !؟ نه، انصافاً از تحصیل در دانشگاه فلان رضایت داشته اید که حالا قبول شدن در همان دانشگاه را به مقبول و مقبول علیه ! تبریک می گویید !؟ شمایی که من می دانمتان، شمایی که من می شناسمتان، شما مگر نبودید که از ضعف علمی و بی توجهی و بی انصافی دکتر فلان و دکتر بهمان ناله می کردید !؟ چطور شده که یک شبه تغییر موضع داده اید !؟ شما که برای فلان دستگاه علمی شأن و آبرویی قائل نیستید، دست کم با آبروی خودتان بازی نکنید !!! شمایی که رویای دکترای خارج دیوانه اتان کرده بود، چرا صاف و پوست کنده نمی آیید بگویید من طالب ! مدرک بودم و دیگر هیچ !؟ اگر می شد خارج می رفتیم، هم فال بود و هم تماشا. حالا که نشده دست کم فالش از کفمان نرود. بعد با همین فال، حال خواهیم کرد و از حال، مال خواهیم ساخت !!!

درست این است ، اگر جسارت نداریم انگیزه پنهان شده را عیان کنیم، دیگر خلق الله را مسخره خودمان نکنیم ! بنده متواضعانه هشدار می دهم این راهی که ما می رویم به ترکستان است. این چند شخصیتی بودن، این لاپوشانی، این کتمان حقیقت، این نقش بازی کردن، این تعریف و تمجید دروغین، این منفعت طلبی، اینها فردای روزگار، حتی زندگی منِ منفعت طلب را هم نخواهد ساخت. نخواهد ساخت که بماند، از اساس نابودش خواهد کرد. مگر ما چند دانشگاه داریم که دوره دکترا را اجرا می کنند؟ مگر ما چند عضو هیئت علمی داریم که در این دوره تدریس می کنند؟ جز تهران و مشهد و اهواز و آزاد شما جای دیگری را هم سراغ دارید؟ گزینه های جدید که هنوز از راه نرسیده ده ها منتقد دارند. روشن است که در این چهار دانشگاه چه کسانی با دانشجویان دکترا ارتباط دارند. وقتی من از تهران و مشهد و اهواز و آزاد نقد شدید می شنوم، چگونه باید این تبریکات پوچ را جدی بگیرم؟ استادان ! دانشجویان ! دوستان ! بیایید قدری واقع گرا باشیم و کمتر اوقاتمان را به فریب خود و دیگران سپری کنیم. من اینجا به صراحت ادعا می کنم که حتی ضعیف ترین فرد پذیرفته شده در آزمون دکترای داخل امسال هم اگر مجالش فراهم می شد، دکترای خارج را ترجیح می داد. پس بیایید با هم رو راست باشیم و پشت واژه ها رد گم نکنیم.

About داريوش عليمحمدي

View all posts by داريوش عليمحمدي →

6 Comments on “تراژدی تبریک و تسلیت، گروه بحث، ریا نیز به همچنین!”

  1. باعرض سلام. واقعا گل گفتید به خدا ما هم امانمون بریده از این پیام های تبریک و تسلیت خدا شماروخیربده که بالاخره بابیانی محترمو کوبنده حرف دل مارا به گوش این افراد چابلوس رساندید بابا ما اشتباه کردیم عضو گروه بحث یا نه بهتره بگویم عضو گروه مجلس گرم کنندگان شدیم روزانه ۵۰ پیام تبریک و تسلیت میاد کم مونده دیگه بیان بگن جناب اقایا خانم فلانی با عرض تبریک فراوان از این که کفش ، لباس یا مانتویا کت و شلوار نو گرفتی

  2. سلام،
    واقعا دست شما بابت این متن درد نکنه، هرگاه ایمیلم را باز میکنم با موجی از ایمیلها در این باکس روبرو میشوم که واقعا باور کنید اکثریت آن را بدون باز کردن حذف میکنم، چون یکسره تبریک و تسلیت است که واریز شده است به حساب این باکس ما.
    همین بحث تعویض نام رشته هم کم کم به تسلیت رسید و وقتی سخنان استاد عمرانی در لیزنا را خواندم واقعا دست مریزاد گفتم.
    از همه اینها گذشته وقتی دفاعی انجام میشه باز هم موج تبریکات سرازیر میشود و ای کاش به جای اینکارا یک نفر چکیده کوتاهی از پایان نامه دفاع شده را ارائه میداد نه که ….
    در جمع برای همدیگر تعارف پاره میکنیم و در دل میخواهیم که….

  3. توی دنیایی بی دلخوشی و یا کم دلخوشی ، این هم یک نوع دلخوشی است.
    شاید هم بخاطر نشان دادن ارادت و محبت خود به شخصی باشد که دکتری قبول شده و شاید بخاطر اینکه همگان متوجه قبولی فرد خاصی شوند.
    شاید اگر ما هم در همان موقعیت قرار بگیریم از این همه تعریف و تمجید دوستانمان در گروه بحث سرمست شویم ! شاید؟

  4. سلام
    آقای علیمحمدی…متن تان خیلی جالب بود. یه جورایی حرف دل همه رو زدین….اما خب اینم یه جور اطلاع رسانیه دیگه…شاید بعضی ها می خوان به گوش بعضی ها برسونن که بعضی ها دکترا قبول شدن…حالا بماند که این دو سال اخیر با این وضعیت کنکور دکتری… ببخشید به قول ظریفی دکتری دیگه شده پشم…..هر کی رو می بینی دکتره!!!…. امابرایاونایی که در سالهای قبلتر از این برای امتحان دکتری اونم دو یه سه سال یکبار باید یه تور ایرانگردی می رفتن و سه روز صبح و بعدازظهر عریضه می نوشتند و طومار…بعدشم از سد مصاحبه های سلیقه ای می گذشتند دکتر شدن طعم دیگه ای داره… آقای علیمحمدی شما خودتون این هفت خوان رو گذروندید…به نظرم اونها جای تبریک و دست مریزاد داشتن ولو اینکه توی گروه بحث هم مطرح می شد…
    در مورد تسلیتها که نگین دیگه… البته باید یه سوزن به خودمون بزنیم و یه جوالدوز به بقیه… خیلی از این تسلیتها رو خود اساتید می فرستن…چرا؟!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *