عطف برای ماندن هیچ دلیلی ندارد و نمی خواهد، مگر نوشتهها و حرفهای شما !
این جمله حداقل دو سه باری از سوی نشریه عطف منتشر شده است و نشان می دهد که میزان مشارکت در ارسال مطالب به این نشریه در حد خوبی نیست ! حداقل من چنین برداشتی کرده ام و مطمئنم که اگر روال بدین منوال پیش برود، دیگر نباید منتظر انتشار شماره ی جدیدی از این نشریه ی خوب باشیم.
تقصیر عطف نیست ! تقصیر مخاطبان هم نیست ! تقصیر روزگار است ؟ تقصیر کیست نمی دانم؟ ولی می دانم که مشارکت پایین است ! نه تنها در مورد عطف که در مورد اکثر مسایل. حداقل مسایل کتابداری و اطلاع رسانی !
چندی پیش دومین مجمع انجمن کتابداری و اطلاع رسانی گیلان پس از برگزاری کارگاه وب ۲ برگزار شد. حتی عده ای که برای کارگاه امده بودند نیز پس از دریافت گواهی حضور خود حاضر به شرکت در مجمع نشدند. گویی فقط آمده بودند سرکلاسی بنشینند و گواهی بگیرند و بروند ! هر چند همین حضور آنان به هر علتی هم جای شکر دارد ! ولی ما مجمع را برای این برگزار کردیم که بیایند و خودشان حرف بزنند و خواسته هایشان را مطرح کنند ! ولی انگار همه می خواهند که یک نفر برایشان صحبت کند ! یک نفر برایشان مجله منتشر کند و آنها فقط دو ماه دو ماه زحمت کشیده و مطالبش را بخوانند !
مشغله را کم و بیش همه دارند. آیا عزیزانی مثل دکتر منصوریان، دکتر اصنافی، دکتر زین العابدینی و آقای علیمحمدی که از نویسندگان تقریبا ثابت عطف هستند افرادی بدون مشغله و با وقت آزاد زیاد هستند ؟
عطف هم که نشریه پژوهشی نیست که بخاطر انتشار مطلبی در آن به نویسندگان پاداش و جایزه و رتبه ای بدهند. پس چه عاملی باعث مشارکت این افراد و عدم مشارکت سایرین در نوشتن مطلب می شود؟
مشکل این جاست که ما همیشه فکر می کنیم افراد دیگری هستند که جور بقیه را بکشند و مطلب بنویسند ! پس نیازی به مشارکت ما نیست ! شایدبعضیها هم فکر کنند با انتشار مطلبی در عطف شان و منزلت شان پایین می آید ! بعضیها هم ترجیح می دهند کلا چراغ خاموش باشند ! چراغ خاموش درس بخوانند، چراغ خاموش تدریس کنند ! چراغ خاموش دکتری بگیرند ! چراغ خاموش هیات علمی شوند ! چراغ خاموش حقوق میلیونی بگیرند ! چراغ خاموش رتبه بگیرند ! نه اثری، نه تاثیری ! در هیچ مسئله ای اظهار نظری از آنان نمی بینیم ! نه موافقت ! نه مخالفت ! فقط سکوت ! در همین قضیه پذیرش دانشجویان دکتری کتابداری برای دانشگاه غیرانتفاعی، عده ی قلیلی از صاحبنظران در گروه بحث به اظهار نظر می پرداختند و بقیه فقط نظاره گرند ! چرا؟ در قضایای مختلف دیگر هم متاسفانه این رویه را دیده ایم.
البته این واضح و مبرهن است که همه ی افراد قلم خوبی ندارند که بتوانند بنویسند و این ربطی به اینکه طرف استاد باشد یا دانشجو ندارد ! ولی حداقل توقع این است افرادی که بنیه این کار را دارند قلم به دست گرفته و مطلب بنویسند ! همان طوری که قبلا هم در عطف گفته ام لازم نیست که نوشته حتما پژوهشی و علمی باشد. بلکه یک خاطره شما می تواند تاثیر گذار باشد. اخیرا مطلبی از خانم پازوکی با عنوان : کتابداری در آن سوی شهر[۱] در لیزنا منتشر شد. یک خاطره نگاری ساده که از نظراتی که پای آن نوشته شده مشخص است که نوشته تاثیر گذار و خوبی است. مطمئنم که از این دست مسایل و مسایل دیگر به ذهن شما می رسد. جای آن ها فقط در ذهن شما نیست. تجربیات و حرفهای خود را با دیگران در عطف به انتشار بگذارید ! حالا یک بنده ی خدایی مثل آقای حیدری نژاد پیدا شده که بی مزد و منت دارد برای جامعه ی کتابداری مطلب منتشر می کند. ما باید حمایتش کنیم. با مطالب خود و نه اینکه این قدر او و تیمش را تنها بگذاریم که مجبور شود چنین چیزی بنویسد : “عطف برای ماندن هیچ دلیلی ندارد و نمی خواهد، مگر نوشتهها و حرفهای شما” ! آن روز مباد !
[۱] http://www.lisna.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=9279:1391-04-13-17-55-58&catid=90:1390-12-11-16-30-06
خیلی ها می ترسند. حرف دارند. خودشان را کوچک می شمارند. شاید ما یک وظیفه دیگر هم داریم. بکشانیمشان به صحنه. با یک تعارف شاید. با یک تمجید یا یادآوری.
جناب آقای علیپوراز توجه و محبت شما سپاسگزارم.
امیدوارم بتوانیم با کمک و همراهی یکدیگر نشریۀ محترم «عطف» را که جایگاهی خاص در جامعه کتابداری ایران دارد؛ بیش از پیش پشتیبانی کنیم.