۱- اولین تاثیر انتشار خبر تغییر نام رشته کتابداری به “علم اطلاعات و دانش شناسی” که توسط جناب دکتر مهراد بیان شد، تغییر شتابزده تعداد زیادی از رزومه های دانشجویان و فارغ التحصیلان این رشته بوده است، که دل خوشی از نام قبلی نداشتند. البته این واکنش، تاکنون، تنها اثر این تغییر نام بوده و شاید تنها اثر هم بماند. زیرا در کنکور ۹۲ هنوز نام قبلی رسمیت دارد.*** به هرحال باید منتظر گذشت زمان بود.
۲- چنانچه عبارت ”Knowledge and Information Science” را، که به عنوان معادل انگلیسی رشته ذکر کرده اند، در گوگل جستجو کنید نتیجه جالب توجهی بدست می آید. از ۱۰ صفحه نخست که مجموعا ۱۰۰ سایت است ۲۹ سایت مربوط به ایران بوده و تنها ۱۱ سایت با دامنه edu بازیابی می شود که در هیچ کدام از آنها عبارت جستجو شده ناظر بر عنوان رشته دانشگاهی نیست. این امر در سایر موارد هم صادق است. حدس می زنید جستجوی عبارت “Department of Knowledge and Information Science” چه نتیجه ای در بر دارد. نمی گویم زیرا چنانچه خودتان جستجو کنید، در می یابید که ارزش گفتن هم نداشت! ناگفته نماند برخی از علما گفته اند رایج نبودن این معادل فی نفسه دارای اشکال نیست. الله اعلم
۳- پژوهشگر توانا و دوست گرامی جناب آقای داریوش علیمحمدی در مطلبی خواندنی، واکنشها به خبر تغییر نام رشته را به سه دسته تقسیم کرده اند. البته بنده پس از خواندن مطلب ایشان متوجه نشدم که ایشان در کدام دسته قرار می گیرند؟ به هرحال دو واکنش به زعم بنده مهم که میخواهم به آنها اشاره ای گذرا بکنم، اول، واکنش کتابداران دانشمند و حرفه ای و دوم، واکنش غیرکتابداران است. فرض بنده براساس شنیده ها و برخی خوانده ها اینست که ، دسته اول از نام جدید ذوق زده نشده اند و استقبال چندانی هم نکرده اند. هرچند میدانم خیلی از آنها موافق تغییر نام رشته متناسب با پیشرفتهای علم و فناوری هستند. اهمیت این دسته برای امثال من اینست که چه در دوران تحصیل و چه اکنون پس از یک دهه فعالیت شغلی به عنوان کتابدار، یگانه منبع و عامل ارتقاء منزلت رشته ای و حرفه ای بوده اند. اما در مورد دسته دوم که فکر می کنم همگان اتفاق نظر دارند که ریشه همه این دردسرها از آنهاست، به تحقیق میگویم و شما هم میتوانید به تحقیق دریابید که تغییر نام نه تنها باعث تغییر نگرششان نشده بلکه بر ابهام های پیشین و نیز بر توضیحاتی که میبایست درجهت رفع ابهام های جدید بدهیم افزوده است. البته در مورد برخی از دوستان بر پریشان خاطری و اضطرابشان برای ادای پاره ای از توضیحات جدید!
۴- به فرض، از پس ادای پاره ای از توضیحات جدید بر آمدیم، از پس پاسخ به این پرسش که شغلتان چیست؟ چگونه برآییم؟ بگوییم اطلاع رسان یا دانش شناس! شاید بپرسید چه اشکال دارد؟ از کتابدار که بهتر است. قبول دارم که گفتن “کتابدار” در جواب به سئوال فوق اعتماد به نفس بالایی میخواهد، اما به نظرم، “اطلاع رسان” یا “دانش شناس” نیز همانطور است. به هر حال امتحان کنید و نتیجه اش را اعلام. بنده کماکان ترجیح میدهم به غیر کتابداران بگویم “کارمند کتابخانه”. کارمندش که ابهام ندارد، منزلتش هم حساسیت برانگیز نیست. تازه گاهی برای مظلوم نمایی هم مفید است. کتابخانه اش هم همینطور است و جالب اینکه گاهی بار مثبتش به کمک کلمه کارمند آمده است. البته باز جای شکر دارد “مهندسی ناوبری اطلاعات“به عنوان نام جدید تصویب نشد. زیرا احتمال داشت امنیت آندسته از کتابدارانی که در محیط های مهندسی مشغول بودند به خطر بیافتد!
۵- در عالم فلسفه برخی مقولات هستند که هنوز بعد از صدها سال تفلسف لاینحل مانده اند. جا دارد نام رشته کتابداری و حتی کل رشته کتابداری را در زمره یکی از همان مقولات فرض کنیم. از اینرو مایلم شما را دعوت کنم به مطالعه سرمقاله خواندنی کتابدار دانشمند جناب آقای دکتر حری.
۶- و اما چند پیشنهاد:
اول: ادغام رشته با رشته ای دیگر. البته نمی دانم آیا رشته ای وجود دارد که حاضر باشد ما را بپذیرد؟ البته میتوان مانند ادغام سازمانها و وزارتخانه ها، که هنوز هم بازارش گرم است عمل کرد. در آن قضیه، ادغام اجباری بود و نه از روی رضایت.
دوم: “تغییر رشته” به جای “تغییر نام رشته”. این کار با گسترش روز افزون انواع و اقسام مراکز آموزش عالی کاملا امکان پذیر به نظر می رسد. جالب است بدانید افرادی که تا کنون اینکار را کرده اند، در رشته جدید به واسطه توانمندیهایی که در رشته قبلی کسب کرده بودند، موفق بوده اند.
سوم: حذف دوره لیسانس و برگزاری دوره فوق لیسانس و دکتری برای کلیه فارغ التحصیلان رشته های دانشگاهی. چیزی شبیه به نظامی که در ابتدای بنیانگذاری کتابداری وجود داشت. با این تفاوت که میتوان گرایشهای تخصصی متنوعی ایجاد کرد. غنای علمی این گرایشها در جلب توجه فارغ التحصیلان سایر رشته ها جهت ادامه تحصیل در رشته کتابداری موثر خواهد بود. این پیشنهاد حداقل دو امتیاز منحصر به فرد نیز دارد: اول آنکه، دیگر رشته ای با عنوان کتابداری در دوره لیسانس وجود نخواهد داشت که حالا راجع به رضایت یا عدم رضایت شغلی اش این همه دغدغه بوجود بیاید. دوم آنکه، در صورت تخصصی شدن گرایشها در مقطع ارشد و دکتری، ارتقاء و پیشرفت کتابخانه ها و مراکز علمی و پژوهشی و به تبع آن توسعه یافتگی علمی قابل توجهی را می توان متصور شد. ناگفته نماند که همواره مطرح ترین کتابداران مرجع و بهترین نمایه سازان از میان همین قشر بوده اند. کتابدار تربیت شده در این نظام، قابلیت تبدیل شدن به یک دستیار علمی و پژوهشی تمام عیار را نیز خواهد داشت. رشد روزافزون تولیدات علمی و ضرورت پاسخگویی به نیازهای پیچیده در حوزه های گردآوری، سازماندهی و اشاعه اطلاعات یپیشنهاد آخر را قابل تامل میکند. تا نظر صاحبنظران چه باشد؟
۷- و اما کلام آخر، هنوز نسبت به رسمیت یافتن تغییر نام رشته به دیده تردید مینگرم. همه چیز به آسانی تغییر رزومه نیست. جا افتادن نام جدید در انبوهی از منابع درسی و غیر درسی، کلاس های درس، سخنرانیها، احکام استخدامی و غیره از یک طرف و پذیرش محیط اجتماعی از سویی دیگر. به راستی آیا “کتابداری” را می توان حذف کرد؟
این متن به بهانه انتشار دفترچه آزمون سال ۹۲ تهیه شد.
درود بر رضا شجری که سرانجام دست به قلم شد…
آخه این هم شد اسم؟
اگر بگم “اطلاعاتی” هستم، متهم به دروغگویی می شوم چون در وزارت اطلاعات کار نمی کنم.
اگر بگم “دانش شناس” هستم، با خنده ای بدرقه ام می کنند که: برو بابا، تو و دانش؟! از کی تا حالا دانش اینقدر محدود شده که توی مخ تو جا بگیره؟ اون هم دانش قرن ۲۱!
اگر بگم “کتابدار” هستم، میگن: “خب لابد توی یک کتابخانه ای کار می کنه، کتابخانه هم که محل نگهداری کتاب و محمل دانش و علمه”. اینطوری به خدا بیشتر منو درک می کنن!
همش فکر این هستین که دیگران راجع به شما چی فکر میکنن!کی پشت سر شما خندید؟کی راجع به شما چی گفت!!!بهتره دیدتونو عوض کنید. ما اول راه هستیم و من امیدوارم هستم به زودی با این تغییر عنوان کتابداران در حوزه های مختلف و با عنوانهای شغلی مختلف مشغول به کار خواهند بشن.به امید اون روز
امان از دست این آدم های مرده پرست. آدم هایی که حتی توان تفکر در خصوص تغییر را ندارند. آدم هایی که در گذشته زندگی می کنند و زنده را می کشندو بر سر مرده وا مصیبتا می خوانند. آقایان چقدرباید گفت که کتابداری حذف نشده است. کتابدار و کتابداری هستند و خواهند بود. عنوان رشته گسترش یافته است.
خدا عاقبت ما را به خیر کند با این به اصطلاح متخصصانی که فلش نگاه شان همیشه به عقب است و ماشین ذهن شان روی دنده عقب. اینها به آینده راهی نخواهند داشت. اینها به اشتباه به دانشگاه آمده اند و علم می آموزند. اینها فکر می کنم به جادو و جنبل اعتقاد دارند که این چنین بدون منطق با جمع کردن مطلب از این سو و آن سو تلاش می کنند صفحات بی کران اینترنت را پر کنند. آقا به اینده فکر کنید گذشته تمام شد. از این به بعد باید چه کار کنیم. چه برنامه ای برای آینده دارید. چه پیشنهاد عملیاتی دارید تاکنون همه نقد کرده اند دریغ از یک پیشنهاد
عزیز من، اگه به کچل بگن زلفعلی، روی سرش مو در نمیاد، باید بره انستیتوی زیبایی و کلی روی سرش کار انجام بشه تا مودار بشه!
با سلام
واقعا نمیفهم تا کی بحث تغییر نام رشته ادامه پیدا خواهد کرد!آقا جوون تموم شد تموم شد!عنوان جدید حتی اگه به مذاق شما خوش نیاد دارای حوزه وسیعی برای کار کردنه!به مرور زمان برای شما عنوان شغلی هم پیدا میکنیم که با افتخار بگین فلان کاره هستین!در ضمن قرار نیست عنوان شغلی از روی نام رشته انتخاب بشه!من نمیدونم چرا بعضیا میخان زحمت هایی که اساتید در این مسیر و برای عتلای رشته کشیدن رو بی ارزش کنن!از دید من هر نوشته ایی از این به بعد درباره تغییر نام رشته و نقد اون بی ارزش و به دردنخوره!بهتره رو تغییر و پیشرفت در حوزه کاریمون تمرکز کنیم.
با تشکر
تا قبل از این اگر می گفتیم کتابداریم، می فهمیدن چیکاره ایم و به چه دردی می خوریم یا نمی خوریم، حالا باید دو ساعت توضیح بدیم چی هستیم تا آخرش بگن: «نه، ما درسازمانمون همچین رشته ای را لازم نداریم»!
تغییر نام رشته مبارکتون. من یکی روی مدرکم نوشته کتابداری و اطلاع رسانی. هیچ وقت هم عنوان جدید رشته رو به کار نخواهم برد.
دکتر حری: ﺟﻮاﻧﺎن ﭘﺮﺷﻮری ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ رﺷﺘﻪ وارد ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎرھﺎ اﯾﻦ ﺳﺆال را ﭘﺮﺳﯿﺪه اﻧﺪ ﮐﻪ”ﮐﺘﺎﺑﺪاری ﭼﯿﺴﺖ؟” ﺣﺘﯽ از اﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ دﯾﮕﺮاﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺎرج از اﯾﻦ ﺣﻮزه ھﺴﺘﻨﺪ و ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪرﺷﺘﻪ ﻧﺪارﻧﺪ،آن را ﺗﻔﮫﯿﻢ و ﺑﺎ ﺳﺮاﻓﺮازی از آن ﯾﺎد ﮐﻨﻨﺪ اﻧﺪوھﮕﯿﻦاﻧﺪ.ﮔﺮﭼﻪ ﭘﺲ از ﮔﺬﺷﺖ ﭼﻨﺪ ﺳﺎل،ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺧﻮﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎ اﯾﻦ رﺷﺘﻪ و ﯾﺎ ﻣﺴﺘﺄﺻﻞ ﺷﺪن و ﻧﺸﻨﯿﺪه ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﺆاﻻت دﯾﮕﺮان،ﺑﻪ ﻣﺼﺪاق”ﭼﻮن ﺑﻪ ﮔﺮدش ﻧﻤﯽرﺳﯽ و اﮔﺮد”اﯾﻦ ﺳﺆال را ﺑﯽﭘﺎﺳﺦ رھﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﯾﮑﯽ از وﯾﮋﮔﯽھﺎی اﯾﻦ رﺷﺘﻪ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ در آن وارد ﺷﻮی ﺗﺎ آن را ﺑﺸﻨﺎﺳﯽ،و ﭼﻮن وارد ﺷﺪی ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﯽ آن را ﺑﻪ دﯾﮕﺮاﻧﯽ ﮐﻪ در آن وارد ﻧﺸﺪهاﻧﺪ ﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻧﯽ.ﺑﻪ ھﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ،ﮔﺎه ﺑﻪ ﻣﺰاح، ﺑﻪ ﭘﮋوھﻨﺪﮔﺎن ﺟﻮان ﮔﻔﺘﻪام ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺪاری ﻣﺜﻞ ﻣﺮگ اﺳﺖ.ﺑﺮای آﻧﮑﻪ ﺑﺪاﻧﯽ ﻣﺮگ ﭼﯿﺴﺖ،ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻤﯿﺮی.ﭘﺲ از ﻣﺮگ ﻧﯿﺰ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﯽ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺸﮕﺮان اﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪه ﺑﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮگ ﭼﯿﺴﺖ.
متن زیبایی بود. مخصوصن اینکه آیا در عوض شدنِ نام رویکرد کتابداران لحاظ شده است یا غیر کتابداران.
نمیدانم چه اصراری ست که هر نوشته ای که درباره ی نام رشته است، خود را ملزم میکند به اینکه جوابی همگانی و همه مکانی و همه زمانی برای سوالِ “چه کاره می شید؟” پیدا کند. بیشترِ گاردی که طرفِ مقابل در برابر انسان میگیرد ناشی از رفتارِ ماست که حین ازتباط از خود بروز میدهیم: اگر با اعتمادبه نفس بگوییم کتابداری؛ یا ترسان و لرزان. شروعی بوده است برای یک مبادله ی اطلاعات درباره ی یک رشته ی دانشگاهی و سرانجامی خوش؛ و یا شروعِ یک بحثِ از پیش باخته شده و در اتمام از بحث به بیرون پرت می شوی در حالی که کوبیده شده به قول سعدی: چنان که پولاد کوبد آهنگران.
البته بیشتر این پارادایمهایِ غلطِ موجود در جوامع نشات گرفته از تاریخِ و روند اجتماعی سیاسی آن موضوع است.
مطالعه ی مقاله ای با قلم “دکتر افشار” و دیگران تحت عنوان”ظهور و سقوطِ نخستین اجمن کتابداری ایران” میتوند شروعی باشد برای اینکه چرا به ما اینگونه نگاه می کنند؟ جواب: چون همه ی شان دفعه ی اولشان میشنونند.چرا دفعه اولشان است؟ داستانش دراز است. با فهمیدنش میفهمید که آب از کجای چشمه گل آلود است. و هیچ کس مقصر کامل نیست فقط با کارهایش یا آب را گل آلودتر می کند یا برای چندی زلال.