در آستانه سال نو …

در آستانه سال نو و پایان دوران دهساله تدریس به دانشجویان کتابداری مایلم از فرصت استفاده کنم و یک توصیه (تو بخوان وصیت) به دانشجویان جاری و آتی این رشته بکنم و تمام!

الف: خود را به “شهروندی آگاه” تبدیل کنیم. شهروند آگاه را اجازه بدهید دارای دو نوع آگاهی بدانیم: ۱) آگاهی از آنچه که امروزه در جامعه می گذرد؛ و ۲) آگاهی از اینکه چگونه آنچه که امروزه در جامعه می گذرد، به شکلی که ما می بینیم شکل گرفته است و نه به شکلی دیگر

برای مورد ۱ لازم است دانش اجتماعی مان را ارتقا بدهیم، و برای مورد ۲ دانش تاریخی مان را.

توصیه ام به دانشجویان جدیِ فعلی و آتی رشته این است که فکر نکنید نوشته های رشته تان کفایت می کند تا کتابداران آگاه و توانمند و پژوهشگران مطرح شوید. لطفا کسانی را الگوی خود قرار ندهید که دنیای ذهنی آنها را ادبیات بعضاً کم مایه رشته تشکیل می دهد و “فرصت نمی کنند به چیز دیگری” توجه کنند.

ارتقای دانش اجتماعی از طریق گوش سپردن به و تأمل بر تحلیل های اهل نظر و تحقیقات علمی از طرز کار نهادهای مختلف اجتماعی که ما را در محاصره خود دارند به دست می آید. دانش تاریخی نیر با گوش سپردن و تأمل بر تحقیقات تاریخی معتبر حاصل می شود. تاریخ رشته و نهادهای آن در ایران و جهان، تاریخ ایران و جهان دست کم از آغاز قرن بیستم به بعد، و جامعه شناسی را فراموش نکنید، نه فقط با خواندن کتابها، بلکه با خواندن دائره المعارف ها و دیدن مستندهای تلویزیونی (خوشبختانه برای کسب شناخت در هر دو عرصه کتابخوانی” تنها راه نیست. امروزه علاوه بر کتاب، مستندهای تلویزیونی بسیاری وجود دارد که می تواند در فرصت کوتاه و همراه با لذت تماشا، به دانش اجتماعی و تاریخی و علمی ما حسابی بیفزایند).

شاید برایتان تعجب آور باشد که در ادامه، از شما دعوت کنم رمان خواندن را جدی بگیرید! چون رمان ( و سایر آثار داستانی) دانش اجتماعی و تاریخی را در قالب داستان به شما بازمی گویند. به عبارت دقیقتر، رمان ها هم تاریخ هستند و هم جامعه شناسی در قالب قصه. از آن ها غافل نمانید!

 

 

About ابراهيم افشار زنجاني

View all posts by ابراهيم افشار زنجاني →

2 Comments on “در آستانه سال نو …”

  1. دکتر افشار عزیز
    توصیه های شما من را به یاد یکی از بهترین استادهای دوره کارشناسی ام انداخته است. آقای علی بیگ.
    یک بار در کلاس اصول کار مرجع ایشان درباره مدل های ارتباط صحبت می کردند که ناگهان با دلسوزی همیشگی شان که البته کمی هم گله مندی از کاهلی ما چاشنی اش بود، گفتند:”راستی چرا شما رمان نمی خوانید؟ و چرا اینقدر از تاثیری که رمان بر ذهن می گذارد، غافلید؟” و چند دقیقه ای در این باره صحبت کردند.

    سخنان آن روز ایشان به اندازه ای تاثیر گذار بود، که از آن شب تا چند ترم بعد کتابخانه خوابگاه که مسئولش بودم، پر شده بود از همکلاسی هایی که برای امانت گرفتن رمان های خوب به مشورت باهم می نشستند.

    امیدوارم هر جا هستند سلامت و تندرست باشند.

  2. با سلام خدمت استاد عزیزم
    بنده فکر نمی کنم رمان و مطالعه کتب داستانی زیاد مثمر ثمر باشد بیشتر سرگرم کننده است بلکه باید به مطالعه منابع دیگر ازجمله مجلات علمی ، ترویجی و تخصصی و کتب لاتین میان رشته ای پرداخت .
    زیاد با نظرات شما موافق نیستم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *