من قطاری دیدم که سیاست می برد
و چه خالی می رفت “
سهراب سپهری
- حجه الاسلام حسن روحانی حالا رییس جمهور است. هم با هیجده میلون نفری که به ایشان رای دادند و هم با هفده میلیونی که اصلا رای ندادند! به هر حال ایشان حالا رییس جمهور است. رییس جمهوری با پلاکارد “اعتدال”. کلمه ای که این روزها آنچنان خوش آهنگ شده است که گویا هر کس در برابر آن باشد کاری قبیح! انجام داده و از دایره خوبان بیرون میشود. اینهم از ضعف مزاج! ما مردم است که اگر چیزی باب دندانمان شود دیگر چیزها را تاب نمی آوریم. البته کسی موید افراط و تفریط نیست اما همین “اعتدال” اگر بسته به عقلانیت نباشد بی خاصیت میشود و هم بی اثر! آشی میشود نه صقیل و نه روان! گرسنگی را بر طرف نمیکند اما قوه هاضمه را هم معطل!! نمی گذارد. به شیوه ای قوه هاضمه سر گرم می شود اما نه از ویتامین خبری است و نه ازپروتئین! کار مملکت هم از سرگرمی گذشته است! ویتامین و پروتیین کافی نرسد کسالت ها بیشتر و زخم ها عفونی تر و درد ها عمیق تر و فریادها جانکاه تر میشوند. این رساندن ویتامین و پروتیین هم بسته به درد و زخمش دارد! زخمی که عفونت بسیار دارد و نفس بیمار را به شماره انداخته و تب را چیره کرده و هزیان را بر زبان بیمار جاری نموده شاید به دوا و درمان ضربتی نیاز داشته باشد و اعتدال آنچنان راهگشا نباشد. نمی گویم بیمار را یکبند ببندیم به انتی بیوتیک! می گویم نکند بعضی ها از واژه “اعتدال”، کندی و رخوت بیرون بیاورند که سرانجام بیمار زیر لبخند طبیبان جان بدهد!
اعتدال البته نقطه ایست به غایت نسبی که موضوع و تاریخ و جغرافیا و دیگر موارد، مختصاتش را تعیین میکنند. و این اعتدال تنها با همراهی عقلانیت است که کارآمد می شود. البته ایشان از “عقلانیت” هم گفته اند اما تحلیل محتوی صحبت های ایشان چه قبل از انتخابات، چه در زمان مناظره ها وچه بعد از انتخابات نشان می دهد که واژه “اعتدال” نسبت به “عقلانیت” از فراوانی بیشتری برخوردار بوده است و ای کاش این مساله برعکس بود. ستون گفتمان ایشان “اعتدال ” است که اگر بهحفره هایمعنایی و مفهومی آن توجه و آن را روشن و شفاف نکنند انوقت باید آماده باشند تا خیلی ها به محض سرعت گرفتن ایشان در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری هایی که باب میلشان نیست اما ضرورت ملک و ملت است ، ایشان را به تندروی! و خروج از جاده اعتدال وحتی خلف وعده متهم کنند. و این میتواند پاشنه آشیل گفتمان اعتدال باشد. حالا دیگر همه از صدر تا ذیل میدانند و معترفند که کشور به دلیل سوء مدیریت ، کسالت های بیشمار داشته که بعضی از آنها حتی نیاز به مداوی ضرب الاجلی دارند. حالا دیگر همه میدانند که جامعه تب دارد ، تبی که دلیلش عفونت های پیدا و پنهان است و اگر فکر اساسی نشود بی تابی بیشتر میشود و این مساله نیاز به تدابیر و دوا و درمان صحیح والبته سریع دارد. نسخه ی خوبی که دیر برسد همان نوشداروی سهراب است ،البته پس از مرگ.
مخلص کلام اینکه گرچه از یک زاویه “اعتدال” نیز ثمره ی عقل است اما همانطور که اشاره شد، اعتدال برای اعتدال ما را به جایی نمیرساند مگر آنکه از روی نقشه ای حرکت کنیم که عقل آن را ترسیم کرده است. اگر ستون گفتمان ایشان “عقلانیت” بود آنگاه با تکیه به تندی و کندی حرکت ها و تصمیم ها و تدابیر امکان سوء برداشت وجود نداشت و همواره میشد مخالفان را به چهارچوب های منطقی و عقلانی ارجاع داد.. اما حالا که پای “اعتدال” در میان است همواره باید آماده بود تا تصمیم و ها و تدبیرهای ناخوشایند به مذاق بعضی ها، به خروج از جاده اعتدال تفسیر و تعبیر شود
۲. در اولین گفتگوی مطبوعاتی حجه الاسلام حسن روحانی به عنوان رییس جمهور منتخب، رسانه رسمی دولت یعنی ایرنا در حرکتی قابل تحلیل، که جایش اینجا نیست مدیر مسئول ایران سپید! را مامور پرسش از رییس جمهور میکند. ایشان هم به عنوان یک “احمدی نژادی” !! دو نکته را در جامه ی پرسشی بیان میکند ، نکته اول رسیدگی به وضع معلولین بود! طبیعی ترین سوال از جانب مدیر مسول نشریه ای که مخاطبانش روشندلان هستند البته همین میتوانست باشد اما پرسش دوم که یک ” احمدی نژادی” (ایشان خودشان را یک احمدی نژادی خواندند) برایش اهمیت داشت چه بود ” آیا شما مدیران دولت قبلی را درو خواهید کرد؟” این سوال را ابدا نباید مساله شخص ایشان تلقی کرد بلکه این را باید پرسش رسانه ی دولت دانست. رسانه ای که همه مدیران دولتی میخوانند و حامی آن هستند . حتی شاید بشود این را پرسش همه مدیران دولتی دانست که حالا دیگر افتاب دوران مدیریت خود را بر لب بام می بینند.این پرسش بسیار جای تحلیل دارد و یکی انکه آیا “احمدی نژادی” ها فقط مدیران هستند؟ و اینکه در برابر رییس جمهوری که هزار معضل و مشکل در برابرش دارد فقط باید مساله غم انگیز! عزل یا بقای !مدیران مطرح شود؟ پرسش و مساله طرح شده حقیقتا کسالت آور و غم انگیز است و ما به هر دو درد کسالت و غم مبتلاییم ! حقیقت اینست که این را باید پرسش همه مدیرانی دانست که به توانایی خود اعتقاد و باور ندارند و میدانند که قطع رانت های گوناگون دستشان را از این پست ها کوتاه خواهد کرد. وگرنه مدیر شایسته و باسواد چه جای نگرانی دارد؟ مدیر با صلاحیت که مدیریت را گدایی نمیکند. مدیر صاحب نظر و اهل عمل نیاز به حسن روحانی ندارد بلکه حسن روحانی به او نیاز دارد. طرح این سوال موجب شد تا رییس جمهور اینگونه پاسخ بدهد که : ” ما کلید داریم ، داس نداریم. دولت آینده ، کارآمدی و شایسته سالاری را ملاک کارش قرار می دهند. همه مدیران شایسته ای که در این ۸ سال کار کردند از آنها استفاده می کنیم البته جز کسانی که بدون بلیط و اتوبوسی آمده اند. ”
پاسخ حجه الاسلام حسن روحانی، صندلی مدیران بی صلاحیت را لرزان کرد و گدایی پست و مقام را در جامه دیپلماتیک “رایزنی” !!! فعال نمود. البته چشم رییس جمهور و مشاوران ایشان باز است و بهتر میدانند که اوضاع و احوال مملکت در درون و بیرون هرچه باشد نتیجه هشت سال مدیریتی ست که نمره اش پیش عقلا و سیاسیون و اهل فرهنگ و اهل ادب و روحانیون و…معلوم است و اگر مدیریت ها تغییر نکند احتمال رفع کسالت چه با تدبیر و چه با امید و چه با کلید و ایضا شاه کلید، به جایی نخواهد رسید. و این حوزه اتفاقا جایی ست که نیاز به مداوای ضرب الاجلی دارد.جایی ست که پای بیت المال و حق الناس در میان است و هرگونه کندی و رخوت به نام اعتدال یعنی حراج کردن بیت المال و حرام کردم حق الناس. یعنی هم پا شدن با کسانی که به زعم رییس جمهور هم بدون بلیط آمده اند و هم با اتوبوس! مدیرانی که با اتوبوس می آیند بی لیاقت ترین مدیرانی هستند که حوزه تصمیم و تدبیر را که باید با عقلانیت پیش برود میخواهند به ضرب و زور گماشتگان حلقه به گوش پیش ببرند. اگر اینطور نبود چه نیاز بود به اتوبوس و فک و فامیل؟ مدیری که به تواناییش اطمینان دارد کجا رفیق بازی میکند و دوستان را بر خلاف شرع و عقل و عرف و اخلاق ،بر سر سفره ای می نشاند که نه لیاقتش را دارند و نه صلاحیت! این مدیران لابد گوششان پر است از روایت امیر مومنان و برادرشان عقیل ! اما حتما اینجا صرف نمیکند که از ایشان پیروی کنند.البته آدم “تیم مدیرتی” را درک میکند اما حد دارد، مرز دارد،ملاک دارد، معیار دارد.اندازه دارد. مدیری که به گفته حجه الاسلام روحانی،رییس جمهور منتخب، با اتوبوس و بدون بلیط آمده است؛ هیچ وقت نمیتواند مدعی باشد که الگویش انسانی بود که بیت المال و حق الناس را در دستش داشت اما حتیبه برادر نابینایش به جای چند دینار درفش آتشین داد!!..مدیران مدعی حقیقتا با کدام معنا از همین یک روایت هماهنگ هستند؟!.دین فروشی البته مرز ندارد و متاسفانه از آفت های جامعه ی ماست و خدا قطعا از این کسب و کار نافرجام ،خشنود نیست و نظاره میکند تا روز موعود!
۳. آقای روحانی! اعتدال در سرعت تغییر و تصحیح جامعه ی مدیرانی که مملکت را به اینجا رسانده اند را شفاف معنا کنید و نگذارید مفهوم این وآژه به دست مدیرانی که نه پروای حق الناس دارند و نه پارسایی درمواجهه با پست و مقام،واژگون شود.(حقیقتا کسی که پروا وپارسایی دارد اتوبوسی مدیریت میکند؟) . اجازه ندهید به بهانه اعتدال دست و پای مدیران بی صلاحیت باز باشد در حراج بیت المال و حق الناس حتی یک روز بیشتر! شما از مدیران اتوبوسی گفتید اما حتما خبر دارید که کسانی نیز با قطار! امده اند! آنها را زودتر دریابید!
کاملا درسته.هر مساله ای اگه درست تعریف نشه میشه سو استفاده کرد ازش و متاسفانه خیلی ها با اتوبوس میان برای مدیریت گاهی هم نیت خوبی دارن ولی چون راهشون اشتباه هست همه چی خراب مبشه.
سلام کاملا موافقم
مردم چرا رای دادند؟ فقط به خاطر نجات از درد های عفونی والا؟
اگر قرار باشد دردهای عفونی درمان نشود جامعه رو به زوال و مرگ پیش می رود …..
به هر حال کشور ما باید ساخته شود و مردم امیدشان را ثابت کردند امیدوارم مردم با نام اعتدال یکبار دیگر امیدشان نا امید نشود. ساختار، مدیران و … باید اساسی تغییر کند.
با اهدای سلام و ادب
بدون تعارف عرض کنم، این مطلبی را که درج کرده اید اصلا جالب نیست.
کاش یک نگاهی به خط مشی عطف، مندرج در همین سایت، می انداختید و سپس در مورد انتشار این مطلب تصمیم می گرفتید.
متاسفانه هم حب و بغض سیاسی شما پدیدار شد و هم از وزن این نشریه حداقل به نظر بنده به شدت کاسته شد. کاش که با برداشتن آن کمی جبران مافات نمایید.
با تشکر از زحماتی که در زمینه تخصصی می کشید
خانم یا آقای کتابدار
شما چطور تعیین تکلیف میکنید برای عطف؟ البته من نمیدونم این خطی مشی که شما حرفشو میزنین اصولا تابع چه چیزایی هست ولی فکر نمیکنم دست اندرکاران عطف خطی مشی و چهارچوب و ساختار خودشونو اندازه شما ندونن. بعد هم اینکه شما اگه فکر میکنید حرفتون خیلی جالب و درسته کاش شهامت داشتی و لااقل اسمتو ن رو مینوشتید.فکر نمیکنم کسی که حرف درست بزنه مجبور به اسم مستعار باشه.سوم اینکه من به شخصه از عطف متشکرم فقط برای اینکه همین کامنت شما رو منتشر کرده و این کاریه که کمتر سایت و مجله ای انجام میده.باید قدرشو بدونیم
آقا یا خانم محمدی با آقا یا خانم کتابدار موفق هستم.
بهترین مدیر برای نهاد کتابخانهها همان است که هست خواب از این بهتر را هم نخواهید دید ایشان پاکترین و زحمت کش ترین گزینه است مردی که ساعت شش صبح به اداره میآید و ۱۱ شب اگر قسمتش شود میرود هیچیک از اعضای خانوادهاش از قبلش نانی به گزاف نخوردهاند برایش سمت مهم نیست وای به حال ما کارمندان نهاد اگر بد قضاوت کنیم و بیانصاف خدا میداند که هیچ نسبتی با او ندارم و اینها که نوشتم فقط از میزان عقلم و مقایسهاش با مدیران قبلی است که در طول ۶سال کارم با او به چشم دیدهام او مرا به نام نمیشناسد اما من کارمند میدانم و از نزذیک همهی دلسوزیهایش برای برخی غرضورزان را هم دیده و شنیدهام؛ همیشه هر کجا باشد برایش دعای خیر میکنم.
درسته ما تقریبا همه جا از مدیران بی لیاقت ضربه خوردیم و میخوریم.اتفاقا بدتریم ضربه رو حوزه فرهنگ خورده که به مدیر سیاسی بلا سرش بوده.اگه قرار بشه درست بهش که اول باید دست سیاست ز سرفرهنگ برداشته بشه.نکته درستی رو نوشتین .اینم که نوشتین مدیران ما از کی الگو میگیرین سوال مهمیه ولی بعید میدونم یه مدیر بخواد به این سوال جواب بده.چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. با تشکر از شما
اگه خوب و با دقت نگاه کنیم ریشه خیلی از مشکلات ما کتابدارها ریشه در همین نکاتی داره که نوشته شده..مشکلاتی که خیلی از ما در جمع های خصوصی میگیم ولی حالا که به نوعی مطرح شده نمیتونیم ازش دفاع کنیم. .یه نگاه به کتابخونه ها و پست های مدیریتی بندازیم بد نیست.مگه ما همش نق نمیزنیم که چرا کتابخونه ها رو به کتابدارها نمیدان؟ مگه نمیگیم مدیریت کتابخونه باید کتابدار باشه؟ کدوم کتابدار با این مخالفه؟ اگه کسی مخالف خب بیاد و بگه. من با این استدلالی که در این نوشته هست کاملا موافقم و هر کس کمی شجاعت داشته تاییدش میکنه اونایی هم که تایید نمیکنن بهتره تو جمع های خصوصی شیر نشن و رجز نخونن. من از عطف و همه کسایی که براش زحمت میکشن متشکرم. اینجا تنها جایی هست که میتونه حرفایی رو بزنه که متاسفانه اکثر ما کتابدارها فقط در جمع های خصوصی توان مطرح کردنش رو داریم.لطفا به همین رویه ادامه بدین.حقیقت پشت ابر پنهان نمیمونه.
در ضمن با آفای پیروز موافقم.حوزه فرهنگ باید مدیر فرهنگی داشته باشه نه سیاسی.کتابخونه ها هم از همین ضربه میخورن دیگه.
سپاسگزارم
این مطلبی که گذاشته اید نشان از افراط دارد نه اعتدال .جامعه فرهنگی همیشه معتدل بوده است و آنان که در حزب باد تشریف دارند برایشان فرقی نمی کند خاتمی باسد یااحمدی نژادیاروحانی.کمی به خود بیایید .
واقعا جالب بود
به درد خودسانسوری در این چند سال بیشتر گرفتار بوده ایم تا سانسور واقعی ممنون از اینکه این مطلب را نوشتی. شوخی میگفت برخی ها که با کامیون آمده اند و نه با اتوبوس تکلیفشان چیست؟! تازه قطعا کامیون ها بلیط هم نمیدهند. کاش در همه سازمانها از انسانهای فرهیخته و اهل فرهنگ و نه کاسب کاران فرهنگی استفاده شود.