دکتر عاطفه شریف فارغ التحصیل دوره دکتری از دانشگاه فردوسی مشهد است
پرسش و پاسخهای این نوشته را از زبان کسی بخوانید که نه سابقه مدیریتی داشته و نه حوزه پژوهشیویژهاش مباحث مدیریتی بوده است. تجربهای نیمبند دارد از گرداندن برخی گروههای دانشجویی و اندک زمانی است که چرخ برخی آسیابهای کمآب را میچرخاند. لذا پاسخها از نگاه یک کتابدار با قابلیتهای مدیریتی قابل توجه و قابل تقدیر! نیست و شاید به مذاق برخی دوستان خوش نیاید و آن را نقد کنند که البته بسیار خوشحالکننده است. شاید اگر اندک زمانی بر مسند مدیریت مینشستم چنین کفر نمیگفتم! در این سالها خواسته یا ناخواسته گوشهایم پر شده از گلایهها و این ترجیعبند تکراری که “مدیران درست عمل نمیکنند” و “ما دچار ضعف مدیریت هستیم”.
۱. آیا شما مدیریت کتابداران در کتابخانه ها را حق کتابداران میدانید و یا متخصصان دیگر حوزه ها نیز جواز حضور و مدیریت باید داشته باشند؟ دلایلی خود را در صورت موافق یا مخالف بودن لطفا ذکر کنید.
حق کاربران، کتابداران و در واقع سازمان کتابخانه به عنوان شخصیتی حقوقی آن است که مدیری شایسته داشته باشد. به این ترتیب مدیر شایسته حق مدیریت دارد و تعریف ما از شایستگی میتواند ملاک ارزیابی باشد. ایدهآل آن است که مدیر، از دانش، تخصص و مهارتهای مدیریتی در کنار دانش مباحث تخصصی سازمانی که صندلی مدیریت آن را اختیار کرده است، برخوردار باشد. اما اگر این دو در یک فرد جمع نشد، آنگاه لازم است از میان دو گزینه مدیر غیرکتابدار یا کتابدار نامدیر دست به انتخاب بزنیم. من مدیر غیرکتابدار را ترجیح میدهم و باور دارم که قویترین دشمن هر صنفی، عملکرد بد اعضای همان صنف است . شاید این نظر به مذاق برخی از دوستان خوش نیاید اما گاه عوارض ناشی از حضور مدیریت کتابدار ناوارد به بحثهای مدیریتی چنان ضربهای به سازمان میزند که به مراتب بیشتر از یک مدیر غیرکتابدار است. البته در همین جاست که پرسشی مطرح میشود: “آیا ما میپذیریم که مدیریت نیازمند دانشی تخصصی است؟” اگر نه “دلیل وجودی رشتههای مدیریت در گرایشهای مختلفش چیست؟” و “چرا از حضور غیرکتابداران در پست کتابدار رنج میبریم و آن را کاری غیراخلاقی و غیرتخصصی میدانیم”. قصدم تنها طرح چند پرسش و تفکر پیرامون آنهاست. و گرنه کاملا منطقی و شایسته است که فردی متخصص و البته با دانش مدیریت بر صندلی ریاست کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی تکیه زند.
۲. حضور افراد غیر متخصص بر صدر کتابخانه ها چه مسائل و عوارضی را برای کتابداران و به طور کلی این حوزه به دنبال خواهد داشت؟
بگذارید به پرسش شما یک شرط دیگر هم بیافزایم و پاسخی کوتاه بگویم که فرد غیرمتخصص که از توان مدیریتی مناسبی نیز برخوردار نباشد، برای سازمان خطرآفرین است. اگر چه ظاهر کتابخانه سالم و پویا به نظر رسد، به مرور زمان عوارض ناشی از عدم تخصص خودش را نشان میدهد و انواع امراض، گریبان منابع انسانی را خواهد گرفت.
• نداشتن درک درست و واقعی از خدمات کتابداری و اطلاعرسانی
• ناآشنایی با فلسفه و ارزشهای حاکم بر این حرفه
• سادهانگاری فرایندها و فعالیتها
• شناخت اندک توانمندیهای مجموعه نیروی انسانی و عدم تناسب میان وظایف محوله و توانمندیهای افراد
• نا آشنایی با برخی فناوریها و ضرورت همگامی با تغییرهای حیاتی بخشی از تهدیدهایی است که یک فرد غیرمتخصص نامدیر برای کتابخانه خواهد داشت.
اما نکتهای وجود دارد و آن هم این است که قرار نیست مدیریت کتابخانه در ریز و درشت چگونگی انجام فرایندها و فعالیتها نظر دهد و یا دخل و تصرفی خلاف جریان دانشی حوزه کتابداری و اطلاعرسانی داشته باشد. شرح وظایف و ساختار سازمانی در کتابخانهها تا اندازهای روشن است. چنانچه منابع انسانی از میان متخصصان کتابداری انتخاب شوند، از آموزشهای لازم برخوردار باشند و از دانش و مهارت سطح خوبی برخوردار باشند و مدیریت در مقابل فناوری و تغییرات آن مقاوت غیرمنطقی و نامعقول نداشته باشد، چهار رکن سازمان به سامان خواهد بود و مدیریت غیرکتابدار نیز، به شرط مدیر شایستهای بودن، و نیروی انسانی صادقی داشتن، میتواند به مدیریت بپردازد. استدلالم آن است که مدیر شایسته میتواند با تفویض اختیارات و سپردن کار تخصصی به متخصصان، و همچنین با دریافت مشاورههای تخصصی، ضعف دانش موضوعی خود را مدیریت کند اما کتابدار نامدیر چگونه میتواند در ریز و درشت تصمیمگیریهای مدیریتی، وابسته عمل کند و خارج از موضع قاطعیت و تصمیمگیری باشد؟ باز هم صرفا پرسشی برای تفکر است و شاید نظرات مخالفی هم در این زمینه وجود داشته باشد.
۳. آیا حضور کتابداران را جایگاه مدیریت کتابخانه ها موجب ارتقاء جایگاه اجتماعی آنان و همچنین در روند هویت یابی و تعمیق آن موثر می دانید؟
نمیتوان موضوعاتی چون ارتقا جایگاه اجتماعی کتابداران و هویتیابی را فرو کاست و عوامل موثر بر آن را نادیده گرفت. این موضوعات، چند وجهیاند. از بدو ورود افراد به رشته کتابداری و سپس ورود آنها به فضای کار و حرفه، اتفاقهای فراوانی رخ میدهد که باعث تضعیف روحیه و یا تقویت آن میشود و تزلزل یا ثبات و استحکام هویت حرفهای را متاثر میسازد. سخن از یک حرفه در خلا نیست. زیست اجتماعی و هویت خدمتمحوری باعث میشود که کتابدار در دل جامعه معنا شود و هویت یابد.
متاسفانه از بدو ورود به رشته، موجی از تبلیغات مثبت! که اتفاقا اثرات منفی آن به مراتب بیشتر است، دانشجویان را احاطه میکند. حرفهایی از جنس ” قسم به … که رشته، رشته خوبیست …” دانشجو را به این پیشفرض میکشاند که گوینده در ذهنش دارد؛ پیشفرض گوینده اغلب این است که در نگاه دیگران – خارج از حرفه – این رشته چنگی به دل نمیزند.
فکر میکنم بهتر است سادهانگاری نکنیم و مجموعهای از شرایط وعوامل را، که تار و پود پارچه سست یا محکم جایگاه اجتماعی و هویت حرفهای را میسازد، باور کنیم. نقش نظام آموزشی، انجمنهای حرفهای و تشکلهای دانشجویی را دست کم نگیریم و بسیاری عوامل دیگر که بازگو کردنش در این مجال نمیگنجد. باز گردیم به پرسش، چنین به نظر میرسد که مدیران قوی با تخصص کتابداری به ارتقاء اعتماد به نفس حرفهای کمک خواهند کرد و میتوانند فرصتسازیهای خوبی نیز داشته باشند. اعتماد به نفس حرفهای بسیار حیاتیست و در درازمدت میتواند حرکتی به سمت ارتقاء جایگاه اجتماعی کتابداران باشد به شرط آن که حرکت مثبت از جانب تک تک دوستان کتابدار اتفاق بیفتد.
۴. هر نکته و یا مورد خاصی که میتواند به این موضواعت مرتبط بوده و موجب روشنگری اذهان میشود بیان کنید.
در حال حاضر واحدهای تعیین شده برای رشتهی ما چنان نیست که بتواند دانش مدیریتی مناسبی را رقم زند. این نکته باید در تصمیمگیریها مدنظر باشد و در مورد آن تدبیری اندیشیده شود.
دوست عزیز، شما فرمودید “مدیر شایسته میتواند با تفویض اختیارات و سپردن کار تخصصی به متخصصان، و همچنین با دریافت مشاورههایی، ضعف دانش موضوعی خود را مدیریت کند “!! پس چگونه یک کتابدار که دانش تخصصی دارد و در موضوع مدیریت کتابخانه آموزش دیده است نمی تواند با دریافت مشاوره هایی، ضعف مدیریتی خود را ، اگر ضعفی وجود داشته باشد، مدیریت کند؟
فکر می کنم دانشجویی که بدون شناخت قبلی وارد رشته کتابداری می شود، وقتی ببیند که دانش آموختگان این رشته مدیریت کتابخانه ملی و دیگر کتابخانه های بزرگ کشور را به عهده دارند، حتماآینده شغلی درخشانی را در پیش روی خود می بیند و اعتماد به نفس پیدا می کند.
سلام بر شما
سپاس از خانم طباطبایی عزیز که وقت گذاشته اند و مطلب را خوانده اند و مهمتر آن که شجاعت کرده اند و نقد. از این موضوع بسیار خوشحالم و قدردان. چند مورد است که شاید نیاز به توضیح داشته باشد:
نخست: عنوانی که برای مطلب انتخاب شده می توانست به گونه ای دیگر باشد تا در خواننده، معنای نزدیک تر به متن را ایجاد کند. در متن آمده است که
ایدهآل آن است که مدیر، از دانش، تخصص و مهارتهای مدیریتی در کنار دانش مباحث تخصصی سازمانی که صندلی مدیریت آن را اختیار کرده است، برخوردار باشد. اما اگر این دو در یک فرد جمع نشد، آنگاه لازم است از میان دو گزینه مدیر غیرکتابدار یا کتابدار نامدیر دست به انتخاب بزنیم. من مدیر غیرکتابدار را ترجیح میدهم و باور دارم که قویترین دشمن هر صنفی، عملکرد بد اعضای همان صنف است .
دوم: اگر مطلب سایر اساتید و از میان آن ها دکتر خسروی و همچنین استاد عمرانی را نیز بخوانید مشخص می شود که این نظرسنجی برای مشخص شدن دیدگاه های مختلف و البته گفتگو و تفکر است.
سوم: با نظر شما کاملا موافقم که اگر کتابدار مدیری داشتیم او بهترین گزینه برای مدیریت است و همین را نیز در متن آورده ام و البته تاثیرات مثبتش را بیان کرده ام.
چهارم: بر این باورم که ضعف مدیریتی، بی تدبیری و نداشتن دانش مدیریت نمی تواند با مشورت گرفتن ها و مسکن های مقطعی برطرف شود. اما شما می توانید منتقد این باور باشید و همین فضای نقد، سازنده و مفید است. این جا برای همین گفتگوها و تامل کردن هاست.
پنجم: سپاس
سلام
شاید داشتن مدرک ونیز کمی استعداد برای یک مدیر کافی نباشد
یعنی شما یک مدیر موفق را براساس مدرک گرایی و میزان موفقیت ظاهری او نسبت به دیگر افراد تششخیص میدهید؟
سلام
بر این باورم که شما توان بالقوه یک مدیر متخصص در حوزه کتابداری را دارا می باشید. فقط باید باور داشته باشید و در جهت شکوفایی آن بدون هر گونه شکسته نفسی و تعارفی کوشا باشید.
مدیریت اکتسابی است و به تاسی از آن و بر گرفته از روح مکتسب ، شکوفا می شود