ادغام،آغاز پایان حیات معنوی کتابخانه ملی است !

کتابخانه ملی ایران روزهای سختی را می گذراند. در این وانفسا حیات کتابخانه ملی فریاد های کتابداران دلسوخته  بیشتر به ناله شبیه شده است. ظاهرا غم کتابخانه ملی دلها را بدرد نمی آورد. شاهدش همین که لااقل چهار ماه است رئیس ندارد و هیچ کس سراغی از آن نمی گیرد و حتی خبر از ادغامش با نهاد کتابخانه های عمومی را می دهند بی آنکه با یک کارشناس و متخصص کتابداری مشورتی کرده باشند. ادغام کتابخانه ملی با نهاد کتابخانه های عمومی آغاز پایان حیات فرهنگی و معنوی کتابخانه ملی و کتابخانه های عمومی است. بخصوص اگر این شایعه که در گام بعدی احتمالا سازمان اسناد ( به دلیل اینکه بیشتر یک موسسه و سازمان تاریخی است) به میراث فرهنگی منتقل خواهد شد و کتابخانه ملی و کتابخانه های عمومی هم به وزارت ارشاد خواهد پیوست عملی شود که دیگر نه از تاک نشانی باقی می ماند و نه از تاک نشان. می گویید دلایل این دلشوره چیست. اولا — همانطور که در نامه انجمن کتابداران به ریاست جمهوری آمده خاستگاه و اهداف و رسالت این دو نوع کتابخانه با هم فرق اساسی دارند (که شما را حواله میدهم به آن نامه). بعلاوه کتابخانه ملی  با توجه به اینکه کتابداری بومی و ملی کشورمان را مد نظر دارد وظیفه اش آن است که کارهایی در سطح ملی انجام دهد که دیگر کتابخانه ها نمی توانند به دلیل فقدان نیروی انسانی , بودجه و جامعیت و فرا گیر بودن, آن کارها را انجام دهند. مثلا تهیه سرعنوان موضوعی فارسی, فهرست مستند مشاهیر , انواع اصطلاحنامه ها , گسترشهای موضوعی , مطالعات و پژوهشهای کتابداری در سطح ملی, مطالعه و پژوهش در مورد نسخه های خطی و منابع غیر کتابی , آموزش کتابدار, برقرای و تبادل اطلاع با موسسات کتابداری در سطح بین المللی و….دهها موضوع  دیگر. در مقابل کتابخانه های عمومی هم وظایف خاص خود را دارند. وظایفی که موجب شده به آنها “دانشگاه مردم” بگویند.وظیفه کتابخانه های عمومی ارائه خدمات به همه آحاد جامعه است در حالیکه وظیفه کتابخانه ملی برنامه ریزی کلان و پژوهش در کتابداری و اطلاع رسانی کشور و کار و پژوهش در حوزه های ایرانشناسی و اسلام شناسی است و بعلاوه کتابخانه ملی آرشیو ملی آثار چاپی منتشره در کشور است.

ادغام کتابخانه ملی با نهاد کتابخانه های عمومی آغاز پایان حیات فرهنگی و معنوی کتابخانه ملی و کتابخانه های عمومی است. بخصوص اگر این شایعه که در گام بعدی احتمالا سازمان اسناد ( به دلیل اینکه بیشتر یک موسسه و سازمان تاریخی است) به میراث فرهنگی منتقل خواهد شد و کتابخانه ملی و کتابخانه های عمومی هم به وزارت ارشاد خواهد پیوست عملی شود که دیگر نه از تاک نشانی باقی می ماند و نه از تاک نشان.

 

اگر این دو سازمان در هم ادغام شوند که هر دو فلج می شوند و فاتحه هر دو خوانده است , اگر بگویند که این دو سازمان در کنار هم با حفظ استقلال کار خودشان را می کنندکه می توان این سئوال را مطرح کرد  که آیا تعیین یک رئیس مافوق دو رئیس حاضر به معنی گسترش بیشتر بوروکراسی نیست. کاری که عملا در سازمان کنونی اسناد و کتابخانه ملی ایران بوجود آمده است. قبل از ادغام هر یک از دو سازمان یک رئیس و یک دفتر ریاست و یک دبیر خانه و …. داشت بعد از ادغام اینها بجا خود ماندند و یک رئیس سازمان با یک دفتر و یک دبیر خانه و …. به مجموعه اضافه شد ( فقط عنوان دو رئیس قبلی شد معاون). نکته ای را دوستان بارها مطرح کرده اند کاملا متین و قیاس بجایی است : به این شرح که با نک مرکزی را نمی توان با یکی از انواع بانکهای کشور ادغام کرد زیرا بانک مرکزی وظیفه اش برنامه ریزی کلان و در سطخ ملی است و بانکهای کشور وظیفه ارائه خدمات بانکی به شهروندان کشور را بر عهده دارند. نتیجه بگیرم که ادغام کتابخانه ملی و نهاد کتابخانه های کشور کاری نابجا و غلط است و دودش بد جوری به چشم فرهنگ کشور خواهد رفت. بخصوص در شرایطی که هر دو نهاد کارهای انجام نشده و عقب مانده بسیاری دارند و باید با یک برنامه ریزی دقیق و علمی و یک عزم راسخ در سطح ملی بکوشند که این عقب ماندگیها را رفع کنند.

4 Comments on “ادغام،آغاز پایان حیات معنوی کتابخانه ملی است !”

  1. استاد خیلی متشکریم از این مطلب خواندنی و زیبا .گرچه هر اهل کتاب و اهل فرهنگی با خوندن مطلب شماغمگین میشه. ما نمیدونیم این تصمیم گیرها با کی مشورت کردن ولی امیدواریم اینقدر آزاده باشن که اشتباه خودشون را بپذیرند و بدونن اساتیدی مثل شما به جز خوبی فرهنگ و کتابخانه ملی هدف دیگه ای ندارند. باتشکر مجدد از شما

  2. مطالب خوبی نوشتین ولی کتابداران فقط در کتابخانه ملی کار نمی کنند بیش از ۵۰۰۰ کتابدار در کتابخانه های عمومی مشغول اند برید نظر ایشان را جویا شوید باتشکر

    1. دوست گرامی. فراموش نکنیم موضوع بحث ادغام مربوط به کتابخانه ملی و نهاد کتابخانه های عمومی است و نه کتابداران کتابخانه ملی یا کتابخانه های عمومی. برای بهبود وضعیت کتابداران لازم نیست کتابخانه ها را با هم ادغام کرد.

  3. سلام!
    امیدوارم سری هم به وبلاگ اشاره شده بزنید. نظرهایی هم ذیل مطلب دکتر رضایی نوشته ام . قانون تاسیس و نحوه کتابخانه های عمومی کشور مصوب ۱۳۸۲ و آیین نامه اجرایی آن همچنین سایر دستورالعمل های مربوط بسیار موارد نقص و نقض درباره کتابخانه های عمومی و نیروی انسانی و سایر امور مربوطه دارد. که ظاهرا برای برون رفت از وضعیت معلول قوانین و مدیریت به جای حل مسئله می خواهند صورت مسئله را پاک کنند. که در این میان زورشان به شهرداری ها و موقوفه ها و مساجد نرسیده و دیواری کوتاهتر از کتابخانه ملی به عنوان پیشانی فرهنگ و مواریث مکتوب کشور ندیده اند. خدا به داد کتابخانه ملی و کتابخانه های عمومی نهاد برسد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *