اطلاع‌رسانان شترسوار: سفری به تاریخ در جستجوی ریشه‌های ملی و آیینی کتابداری

       در مطالعه تاریخ پرافتخار دانش در این سرزمین کهن گاه به مردمانی برمیخوریم که با ویژگیهای ممتاز فردی و اجتماعی  خود  دلیل راه ما در بررسی ریشه های فرهنگی و تاریخی کتابداری و اطلاع رسانی  هستند . مردمانی که اگرچه عنوان کتابدار و اطلاع رسان را با خود همراه ندارند، طبیعت مشترک تلاش ها و خدماتشان با هویت کتابداری مارا شگفت زده میکند. این واقعیت ما را وا میدارد تا در جستارهای تاریخی خود درسفرهای خودشناسانه، فرا تر از کلیدواژگانی کلیشه ای چون کتابداری و کتابخانه ، به جستجو پرداخته و گوهر های معرفت به مبانی خود را در دنیاهای به ظاهر ناشناخته تری بیابیم.

       هزار سال پیش، آن هنگام که پدران ساده دل و پاک نهاد ما از مزایای عصر اطلاعات بی بهره بودند و ابزارهای اطلاعاتی و رسانه های ارتباط جمعی روح و ذهن آنان را در میان نگرفته بود، آن هنگام که ارتباطات بسیار پراکنده و تبادل اطلاعات  غالبا  فرد به فرد و چهره به چهره در جریان بود، جهاد گران پرشور و ایمانی با وسایل و امکانات بسیار ابتدایی رنج سفر و خطر راه را برخود هموار میکرده اند تا شبکه ای گسترده را در سراسر سرزمین های اسلامی تشکیل دهند و جان خود را محمل اطلاعات ارزشمند و دانش و حکمت سازند. این مردمان در آن عصر با عنوان «محدث » شناخته میشدند. محدثین کسانی بودند که با گردآوری  تامین سند و سند شناسی به نقل و اشاعه احادیث حکیمانه به ویژه سخنان نبی اکرم(ص) و ائمه دین(ع) می پرداختند. این مسئله آن چنان ساده که در نگاه اول به نظر میرسد نیست ، چه برای نا آشنایان علم کتابداری در عصر حاضر نیز کار ما چنین به نظر میرسد. همین فعالیت به ظاهر ابتدایی سنگ بنای تمدنی بزرگ و پویا گردید و سبب پا گرفتن بسیاری از علوم و دانشها شد.علی اصغر حلبی در  تاریخ تمدن اسلامی از این مردمان چنین یاد میکند :«چون صحابه پس از فتوح در روی زمین پراکنده شدند و هرکس از گوشه فرارفتند[کذا] احادیث نیز متفرق و پراکنده شد. پس جماعتی از اهل قریحه و ذوق به جمع آوری و تدوین آنها پرداختند و از این کار به تدریج و با گذشت روزگار، علوم متعلق به حدیث مانند شرح حدیث ، ناسخ و منسوخ و رموز و غرائب لغات آنها و نیز احوال راویان و جز اینها پدیدار گردید. در هریک از این علوم تالیفات و بحث ها و عالمان متعددی به هم رسیدند»(حلبی، ۱۳۷۲: ۴۹).

       این شبکه اجتماعی و علمی که در سرزمین های پهناور اسلامی از هند تا شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترده بود کار خود را از اوایل ظهور آیین اسلام آغاز کرد و در دوران درخشان تاریخ تمدن اسلامی در قرن های بعد به اوج خود رسید. آنچه ظهور این شبکه را میسر کرد مسافرت های طولانی و پی در پی شیفتگان دانش و حکمت بود که گاه برای استمـاع و ثبت حتی  یک حدیث از سـرزمینی به سرزمینی دیگر سفـر میکرده اند و آتش اشتیاق خود را بدین سان

فرو مینشانده اند. «کسب علم در قرن اول هجری فقط به وسیله مسافرت میسر میشد و سفرهایی که در طلب علم میکردند در وهله نخست به مقتضای اوضاع و احوال هر سفر جهات موجبه ای داشت  لکن به تدریج سفر رسم شد  و سرانجام به یک نوع جنون مبدل گردید و احادیثی از قبیل حدیث ذیل موید سفرهای علمی شد. پیغمبر فرمود هرکه راهی را در طلب علم طی کند ، خدا او را به راهی که به بهشت منتهی می گردد می برد.»(مطهری، ۱۳۷۷ . به نقل از ادوارد براون). « کسی که به دنبال جمع آوری و فراگرفتن احادیث بر می آمد ناچار به مکه و مدینه و بصره و کوفه و مصر و ری و سایر شهرها میرفت، در هرنقطه ای علم و حدیثی می آموخت. این همان است که مسلمانان آن را رحله در طلب علم می نامند( همان:۴۰۶ . به نقل از جرجی زیدان). در این میان آنچه این اشخاص را شایسته شناخته شدن به عنوان اسلاف اطلاع رسانان در یک دوره تاریخی می کند  جد و جهد ایشان است  در ثبت و ضبط دانشی که در قالب حدیث فراهم میشده است. در شرح حال ها و تذکره ها بسیار به توصیفاتی از این دست که جامی در نفحات الانس از شیخ نجم الدین کبری نقل کرده است بر می خوریم:« نجم کبری به همدان رفت و اجازت حدیث حاصل کرد و شنید که در اسکندریه محدثی بزرگ است با اسناد عالی، هم از آنجا به اسکندریه رفت و از وی نیز اجازت حاصل کرد»(محمدی،۱۳۸۰: ۱۵).

       یک بار دیگر روزگاری را تصور کنیم که مردمان از طریق کشاورزی و دامداری روزگار میگذرانده اند. بیشتر جمعیت کشور در روستاها و قریه ها ساکن بوده اند . نسبت  افراد باسواد و توانا در خواندن و نوشتن به کل جمعیت پایین تر از امروز بود و از ابزارهای ارتباط جمعی امروز و واسطه های اطلاعاتی اثری نبود. در چنان روزگاری عبور یک محدث از یک روستا و حتی شهر و دیدار او با مردم آن سامان چه شورانگیز و پرهیجان بوده است . دیدارکسی که با کوله باری از اطلاعات  به صورت شفاهی و غالبا مکتوب با مردم دیدار می کرده و سامان به سامان اطلاعات خود را با دانشمندان و مردم مبادله میکرده است یک فرصت استثنایی برای روح های مشتاق دانستن، فراتر از امکانات محلی بوده است.بسیاری از مردمان آن روزگار اگر چه خود سواد خواندن و نوشتن نداشته اند از فردی باسواد درخواست میکرده اند تا حدیث یا روایتی را برایشان بنویسد تا بدین ترتیب آن را همواره نگاه دارند و در آینده از فرزندی و یا آشنایی بخواهند برایشان قرائت کند.

      آنچه مشوق ما در این دست کاوش های تاریخی است دریافت این واقعیت از مفهوم اطلاع رسانی و به تعبیر صحیح تر علوم و فن آوری اطلاعات است که این دانش، از دل دانش شناسی و اشاعه آن، فرا تر از یک مکان خاص برمیخیزد(فدایی، ۱۳۸۹: ۲۲۱).

        نگارنده بر این باور است  انسانهای مصصمی که در طلب دانش و همچنین گردآوری ، ثبت و سازماندهی آن به مدت بیش از هزار سال راههای پر خطر و غالبا نا امن را طی میکرده اند و جان خود را در راه اشاعه آگاهی به خطر می انداخته اند بخشی از ریشه های تاریخی علم و حرفه ما را تشکیل می دهند . اینان همان کسانی  هستند که ما امروز میتوانیم به وجود و همتشان افتخار کنیم و خود را ادامه دهندگان و فرزندان معنوی ایشان بدانیم.

       منابع:

۱-    حلبی، علی اصغر. تاریخ تمدن اسلامی. تهران : اساطیر، ۱۳۷۲.

۲-    فدایی، غلامرضا. مقدمه ای بر هویت کتابداری و اطلاع رسانی. تهران: نهاد کتابخانه های عمومی کشور، ۱۳۸۹.

۳-    محمدی، کاظم. نجم الدین کبری. تهران : طرح نو، ۱۳۸۰.

۴-    مطهری، مرتضی. خدمات متقابل اسلام و ایران. تهران : صدرا، ۱۳۷۷.

2 Comments on “اطلاع‌رسانان شترسوار: سفری به تاریخ در جستجوی ریشه‌های ملی و آیینی کتابداری”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *