کلاف سردرگم همایش های انجمن و چند پیشنهاد

بیان مسأله

همایش های ماهانه انجمن دیگر رنگ و بوی سابق را ندارد؛ چرا؟ تا کنون چند بار این پرسش ذهنم را خَلیده و وادارم کرده تا قدری در مورد این پیچیدگی حرفه ای بیاندیشم. پاسخ منصفانه ای که از سوی انجمن ارائه شده تغییر شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است؛ به طوری که نوعی بی اعتنایی نسبت به فعالیت های گروهی و علمی را سبب شده است. اما در کنار تغییرات بیرونی – که نمودهای عینی اش را حتماً شما هم درک کرده اید –  شاید بتوان برخی زمینه های درونی را نیز شناسایی کرد.

اصول هفت گانه

یکانجمن علمی ست اما فقط برای علماء نیست!

 موضوع همایش های ماهانه باید معطوف به نیاز اکثریت جامعه ای باشد که انجمن، داعیه نمایندگی آن را دارد. به نظر شما چالش های دکترای خارج دغدغه چند درصد از شاغلان حرفه کتابداری است؟ اگر گله می کنیم که چرا کتابداران سری به برنامه های انجمن نمی زنند بهتر است نگاهی به محیط کتابخانه ها داشته باشیم و بعد محور برنامه را مشخص کنیم. کتابداری که بیست سال با مدرک کارشناسی فعالیت داشته و در این مدت به واسطه حقوق ناکافی، سوء مدیریت و فقدان آموزش ضمن خدمت تبدیل به عنصری فرسوده شده که از انجام وظایف روزمره اش هم عاجز است چه نیازی به کسب اطلاع از کم و کیف دکترای خارج دارد؟ کتابداری که تمام دغدغه اش در اضافه کار آخر ماه، حق شیر، سبد ماه رمضان و چک کردن سایت خبرگزاری ها برای کسب اطلاع از میزان عیدی کارمندان دولت، سه ماه قبل از پایان سال خلاصه می شود چرا باید وقت و پولش را در گرمای چهل درجه ای تابستان تهران صرف حضور در برنامه انجمن کند؟ آیا کتابداری که از سر بی پولی، تنها و تنها قبولی فرزندش در دوره رایگان یکی از دانشگاه های دولتی را از خدا می خواهد، می تواند به ادامه تحصیل دویست میلیونی خود در مقطع دکترا آن هم در خارج فکر کند؟ آیا کتابداری که نهایت حمیت حرفه ای اش پیگیری و حل مشکلات بی پایان کتابخانه تحت مدیریتش است، خواهد توانست در کنار تهیه بودجه خرید از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، تعمیر سقفی که نم داده و کم مانده بر سر ارباب رجوع آوار شود، تعویض میز و صندلی های مستعمل، صحافی کتاب ها و مجلات فرسوده، چانه زنی و راضی کردن رئیس برای استخدام نیروی تازه نفس و خرید ورژن جدید نرم افزار، به همایش های شیک انجمن فکر کند؟ اعتراف می کنم چنین کتابداری اگر نسبت به انجمن بی اعتنا باشد در حقش جفا که نکرده لطف هم کرده است. همین که کتابداران، به کژراهه رفتن انجمن را می ببینند و بزرگوارانه دم بر نمی آورند و فی المثل در جایی همچون مجمع عمومی و در مقابل نماینده وزارت علوم وجود و فعالیت انجمن را به چالش نمی کشند انجمن باید کلاهش را به آسمان هفتم بیاندازد و خدا را شاکر باشد. اگر خود را به جای کتابداران بگذاریم نمی توانیم طرف انجمن را بگیریم. سال هفتاد و چهار وقتی دانشجوی کارشناسی بودم کتاب مخزن کتابخانه اثر ویلیام اِچ. جِسی با ترجمه مجتبی اسدی انجیله از انتشارات جهاد دانشگاهی را خواندم. با همه جوانی ام دریافتم این کتاب به واسطه طرح یک مسأله ملموس و ارائه برنامه و پیشنهاد قابل اجرا، بسیار بهتر از متون دیگر در محیط کتابخانه به کار خواهد آمد. حالا همین قیاس را برای همایش های انجمن به کار می گیرم. شما می توانید مرا همان جوانک سال هفتاد و چهار فرض کنید البته. انجمنی که همایشش به مسأله امروز اعضایش مربوط نشود همان بهتر که همایشی اجرا نکند اصلاً. علمای اقتصاد خرج نکردن پول را بهتر از بد خرج کردنش می دانند. به همین ترتیب، فقدان همایش ماهانه بهتر از اجرای همایشی است که موضوعش در حقیقت رویای تعدادی از دانشجویان و دانش آموختگان کارشناسی ارشد است؛ گروهی که تنها درصد اندکی از جامعه کتابداری و اطلاع رسانی ایران را می سازند. البته می شود موعظه کرد که ای فلانی ها قدری به روزآمد کردن دانش تخصصی و افزایش آگاهی خود بیاندیشید. اما این دست توصیه های بهداشتی برای کتابداری که وصفش آمد و شما بهتر می شناسیدش محلی از اِعراب ندارد. به هر حال، کتابداران ما بعضاً همین آدم های بی انگیزه ای هستند که می بینید. اینجا از کتابداران استثنائی سخن نمی گویم. بحث من درباره اکثریت است. انجمن اگر می خواهد در دل و ذهن اعضایش باقی بماند باید این اکثریت – خاموش – را دریابد. به این منظور، بهتر است ببینیم مسأله گریبانگیر کتابداران شاغل چیست؟ شاید نیازی هم نباشد که پژوهش جدیدی اجرا شود. همان تحقیقات قبلی خیلی چیزها را نشان خواهد داد. کافیست متون را مرور و چالش ها را استخراج کنیم. بعد بر اساس همان ها موضوع همایش ماهانه را مشخص کنیم. دوستان، همکاران، استادان، انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ،انجمنی  علمی است؛ اما صرفا برای علما نیست. انجمنی است برای خدمت علما به دست اندرکاران[۱]. قرار نبوده و نیست که انجمن میتینگ تبلیغاتی و سیاسی راه بیاندازد. کسی نمی خواهد انجمن تجمع مدنی ترتیب دهد. اما مطالبه ای که بعضاً با ابروی درهم کشیده انجمنی ها مواجه می شود در حقیقت پرداختن به درد واقعی کسی است که منِ انجمنی، خود را سینه چاکش می دانم. مطالبه، بد طرح می شود گاهی. ظرافت آن است که پدر، نیاز حقیقی فرزندش را از پَسِ گلایه های نه چندان مهم وی دریابد.

همین که کتابداران، به کژراهه رفتن انجمن را می ببینند و بزرگوارانه دم بر نمی آورند و فی المثل در جایی همچون مجمع عمومی و در مقابل نماینده وزارت علوم وجود و فعالیت انجمن را به چالش نمی کشند انجمن باید کلاهش را به آسمان هفتم بیاندازد و خدا را شاکر باشد

دوزمان از دست رفته

 زمان همایش های ماهانه باید متناسب با وقت آزاد کتابداران تنظیم شود. به عنوان کسی که از ابتدای شکل گیری انجمن جدید در کنار و دوره ای نیز در دلش بوده ام نیک می دانم که علت اصلی تعیین چهارشنبه های آخر ماه به عنوان زمان اجرای همایش ماهانه، ترغیب مدرسان و دانشجویان این رشته به حضور در برنامه ها بوده است. دانشگاه ها غالباً در چهارشنبه ها کلاسی ندارند. هم عضو هیئت علمی و هم دانشجو پس از وقت اداری آخرین روز فعالیت دانشگاه می توانند زمان آزادی را به برنامه انجمن اختصاص دهند. اما این رویه تنها در طول ترم جاری است. وقتی دانشگاه کلاً تعطیل است چه نیازی داریم برنامه را چهارشنبه اجرا کنیم؟ وقتی یکی از تعطیلات رسمی جایی از هفته قرار می گیرد که احتمال مسافرت های مناسبتی افزایش می یابد چرا باید هفته و روز برنامه را تغییر ندهیم؟ اصلاً وقتی انجمن از عدم حضور کتابداران می نالد چرا باید دانشگاهیان را مبنای تنظیم زمان برنامه قرار دهد؟ لطفاً روی این پرسش آخر خوب فکر کنید.

سهجغرافیای همایش !

مکان همایش های ماهانه در یکی دو سال اول، دانشگاه تهران بود. بعد اما به دلایلی از جمله مطالبه پول از طرف دانشگاه تهران و لطف کتابخانه ملی، دفتر و برنامه های انجمن به محل فعلی هجرت کردند. آنچه این مکان را تبدیل به مشکل کرده دوری راه و بدی مسیر است. انصافاً اگر کسی خودرو شخصی نداشته باشد و همچنان برای همایش های ماهانه وقت صرف کند باید به همتش کارت صد آفرین داد. بد نیست انجمن روی این پیشنهاد فکر کند. در حال حاضر برخی از سازمان های دولتی مستقر در تهران با استفاده از نیروهای انجمن برنامه هایی را برای کارکنان خود تدارک می بینند. بهتر است انجمن رسماً با این سازمان ها وارد مذاکره شده و متقاعدشان کند که به شرط استفاده از سالن اجتماعات یک یا چند نوبت از همایش های ماهانه اش را به مسائل کتابداران آن سازمان اختصاص خواهد داد. در این صورت، هم موضوع همایش های ماهانه و به تَبَع آن انجمن به نیاز واقعی کتابداران نزدیک خواهند شد و هم مکان مرکزی تری برای مخاطبان فراهم می شود. اجرای همایش در جای دیگری از شهر می تواند انگیزه افراد برای شرکت در آن را افزایش دهد. ترسی در انجمن وجود دارد که اگر از کتابخانه ملی خارج شویم همین جای فعلی را هم از دست خواهیم داد. این البته به باور من فوبیا است. اجرای تناوبی همایش ماهانه در کتابخانه ملی از بروز این مشکل جلوگیری خواهد کرد.

 مکان همایش های ماهانه در یکی دو سال اول، دانشگاه تهران بود. بعد اما به دلایلی از جمله مطالبه پول از طرف دانشگاه تهران و لطف کتابخانه ملی، دفتر و برنامه های انجمن به محل فعلی هجرت کردند. آنچه این مکان را تبدیل به مشکل کرده دوری راه و بدی مسیر است. انصافاً اگر کسی خودرو شخصی نداشته باشد و همچنان برای همایش های ماهانه وقت صرف کند باید به همتش کارت صد آفرین داد

چهاربوقچی که وجود ندارد!

 شیوه تبلیغ همایش های ماهانه باید متناسب با شرایط مخاطبان آن باشد. تبلیغات هم اکنون حرف اول در هر حرفه ای را می زند. چه بسیار فعالیت های غیر انتفاعی ای که به خاطر سوء تبلیغ فراموش شده اند و چه بسیار فعالیت های انتفاعی ای که با تبلیع مناسب بر مشتری های خود افزوده اند. یکی از نقاط ضعف انجمن برگزیدن شیوه تبلیغی نه چندان کارآمد است. البته قرار دادن آگهی همایش ماهانه روی سایت انجمن، انتشار آن در گروه بحث دانشگاه فردوسی، لیزنا، وبلاگ ها و تکثیر و نصب آگهی در سازمان های مختلف گام مناسبی برای معرفی برنامه است. اما تبلیغ چیزی است وَرای معرفی. در تبلیغ باید دست روی نقطه ضعف مخاطب گذاشت؛ همان جایی که مخاطب کُمِیتَش می لنگد. باید به مخاطب نشان داد که چه چیزی را کم می شناسد و چه چیزی را اصلاً نمی داند. پس از اینکه آیینه را مقابلش گرفتی و نشانش دادی که کجای صورتش زشت است آن وقت باید محصول خود را عرضه کنی. نیازی ندارید که حتماً بگویید بیا؛ او خودش خواهد آمد. همین که بفهمد چه چیزی را نمی داند و جایی هست که کسی در آن در مورد همان چیز صحبت خواهد کرد کافیست. آنچه در اعلام برنامه های انجمن کمتر دیده می شود همین تبلیغ است. می توان هر همایش ماهانه را چند بار و به شیوه های مختلف تبلیغ کرد. یک بار از زاویه دید یک دانشجو به موضوع نگاه کنید. بار دیگر نگاه کلان یک عضو هیئت علمی را مبنای تبلیغ قرار دهید. دفعه بعد خود را جای کتابدار شاغل بگذارید و از خود بپرسید چه چیز این همایش می تواند یک کتابدار را به خود جذب کند. با تغییر موضع و طرح پرسش های متفاوت پیام هایی را بفرستید که در میان مخاطبان انگیزه لازم برای شرکت در همایش را ایجاد کند. یک بار به دوستی گفتم که انجمن یک بوقچی حسابی لازم دارد؛ کسی مثل بوقچی مظفرالدین شاه. زمانی که وی اولین اتومبیل را وارد ایران کرد، بوقچی برای آگاهی دادن به عابرانِ مسیر، قدری جلوتر از اتومبیل می دوید و البته جبران بوقی را می کرد که اتومبیل های اولیه فاقد آن بودند. بوقچی انجمن هم باید قدری جلوتر از انجمن بدود و کاری کند که تا رسیدن انجمن، تماشاچی ها به خط شوند. به این منظور، باید بدانیم کجا و با استفاده از چه رسانه و مجرایی تبلیغ کنیم. اما یادمان باشد که بی نظمی در برنامه ریزی بهترین تبلیغ را هم بی اثر خواهد کرد. زمانی که ترکیب شرکت گنندکان برنامه، یک هفته مانده به اجرایش چهار بار تغییر می کند نمی توان انتظار داشت که مخاطب، همایش را جدی بگیرد و وقت، صرفش کند.

یادمان باشد که بی نظمی در برنامه ریزی بهترین تبلیغ را هم بی اثر خواهد کرد. زمانی که ترکیب شرکت گنندکان برنامه، یک هفته مانده به اجرایش چهار بار تغییر می کند نمی توان انتظار داشت که مخاطب، همایش را جدی بگیرد و وقت، صرفش کند.

پنجدر انجمن باید گفتگو شود نه سخنرانی!

شیوه ارائه همایش های ماهانه باید متناسب با ذوق و سلیقه مخاطب امروزی باشد. باید فکری کرد در مورد بیشتر مشارکت دادن وی. این نمی شود که منِ نوعی وقت صرف کنم و در گرما و سرما هفت تپه را زیر پا بگذارم تا به کتابخانه ملی برسم و در پایان صُمٌ بُکم سالن را ترک کنم. اولاً انجمن باید ارائه دهنده را کنترل کند که زیاده سخن نگوید. درد دل زیاد است و حرف حساب هم کم نیست. اما زمان همایش محدود است و اگر قرار است همایش انجمن دست کم یک تفاوت اساسی با کلاس درس دانشگاه داشته باشد باید در مقدار زمانی باشد که به پرسش و پاسخ اختصاص داده می شود. گاهی سخنران آنقدر حرف می زندکه دیگر رمقی در شنونده نمی ماند تا پرسش یک خطی اش را طرح کند. همه سخنرانان هنر مدیریت زمان و به حرف کشیدن مخاطب را ندارند. دقیقاً به همین دلیل، این وظیفه انجمن است که جریان را کنترل کند. وقتی مخاطب ببیند زمان کافی برای طرح پرسش و به چالش کشیدن سخنران را دارد انگیزه اش برای شرکت در همایش های بعدی افزایش خواهد یافت؛ و بالعکس. ثانیاً انجمن می تواند از طریق بهینه سازی وب سایت و تعبیه سرور اینترنتی اش در جایی که پهنای باند لازم برای دریافت و ارسال همزمان ویدئو را داشته باشد، همایش های ماهانه خود را به صورت آنلاین هم منتشر نماید. این تجربه را قریب به یک سال است که پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران تکرار کرده. مزایا و مشکلات این کار را از آنها می توان پرسید و درس گرفت برای انجمن. البته باید اذعان کرد که پهنای باند مخاطب هم شرط اساسی تحقق این امر است. ثالثاً مخاطب امروز انجمن عضو چند گروه مجازی و شبکه اجتماعی است. اگر انجمن کتابداری و اطلاع رسانی قرار است فعالیتی برازنده نامش داشته باشد باید مجراهای نوین انتقال اطلاعات را دریابد. این همان چالشی است که کتابخانه ها هم اکنون گرفتارش شده اند. چگونه می توان کاربر را متقاعد کرد که در کنار فیس بوک و جی پلاس و اَمثالُهُم سری هم به کتابخانه بزند؟ کتابداران غربی البته در مقابله با این چالش آزموده شده و راه حل های مناسبی را نیز تدارک دیده اند. این چالشِ انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران هم هست. چگونه می توان مخاطب را ترغیب کرد که از میان ده ها گروه و شبکه ای که در آنها عضویت دارد ماهی دو ساعت را به این عضویتش اختصاص دهد؟

وقتی مخاطب ببیند زمان کافی برای طرح پرسش و به چالش کشیدن سخنران را دارد انگیزه اش برای شرکت در همایش های بعدی افزایش خواهد یافت

شش

 ارائه دهنده باید متناسب با نیاز مخاطب انتخاب شود. همانگونه که هر موضوعی بایسته طرح در همایش ماهانه انجمن نیست، هر ارائه دهنده ای نیز شایسته سخنرانی در این برنامه نیست. برخورداری از وجاهت علمی و حرفه ای ملاکی اساسی است. داشتن فکر منظم و قدرت بیان شرط دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. ارائه دهنده حائز شرایط، همچنین باید بتواند جو جلسه را درک و به اندازه کافی جسورانه و انتقادی و در عین حال محتاط و هدایتگرانه سخن بگوید. تنوع در گزینش ارائه دهنده ها از حیث وابستگی سازمانی و حوزه تخصص می تواند بر جذابیت همایش های ماهانه و تغییر ترکیب مخاطبان اثرگذار باشد.

هفت پیوسته گی حلقه ها

 همایش های ماهانه باید با سایر برنامه های انجمن پیوستگی داشته باشند. آنچه در یک نگاه از بیرون به انجمن هویداست فقدان پیوستگی میان فعالیت کمیته همایش ها از یک سو و فعالیت سایر کمیته ها از دیگر سو است. انجمن زمانی خواهد توانست توجه تعداد بیشتری از مخاطبان و رضایت آنها را جلب نماید که نشان دهد حرکتی نظام مند دارد. گذشته از اینکه می توان در مورد افت فعالیت کمیته های مختلف اظهار نظر کرد باید بر این نکته اساسی پای فشرد که موضوع یک همایش ماهانه می تواند در ارتباط با یک کارگاه آموزشی، یک پژوهش خرد – مقیاس، یا درج مطلبی بخصوص در نشریات حرفه باشد. هر گاه انجمن به لزوم حرکت به سوی اهل حرفه، معتقد و نسبت به آن پایبند شود باید ارتباطی بسامان و مشهود را میان فعالیت های خود ایجاد نماید؛ نه اینکه هر پاره اش سازی جداگانه بزند.

 تلف کردن یک همایش ماهانه، تلف کردن یک برنامه نیست؛ سلب اندک اعتماد باقی مانده از انجمن است و از دست دادن تعداد بیشتری از مخاطبان

نکته پایانی

دشواری ها زیاد است و انجمن، سخت کار می کند. در عین حال، توقعات، روزافزون هستند و مخاطبان، گریزان از کار داوطلبانه. گاهی انجمن فاقد ارتباط با اهل حرفه دیده می شود؛ و این به بی اعتمادی عمومی ناشی از ناتوانی انجمن در حل برخی از مسائل کتابداران دامن می زند. اگر فرایندی که به زایش مجدد انجمن های علمی منجر شد ادامه می یافت انجمن های صنفی نیز شکل می گرفتند. اما اندوه مندانه این امر میسر نشد. دانشگاه های ما نیز پر شده از دانشجویان بی انگیزه و استادان گرفتار. تحت چنین شرایطی انجمن باید هوشمندانه رفتار کند. هم اکنون در وضعیتی قرار گرفته ایم که کوچکترین اشتباهی ما را از لحاظ اجتماعی و فناورانه نه یک گام، بلکه ده گام عقب می اندازد. تلف کردن یک همایش ماهانه، تلف کردن یک برنامه نیست؛ سلب اندک اعتماد باقی مانده از انجمن است و از دست دادن تعداد بیشتری از مخاطبان. بهتر است ملاحظات هفت گانه فوق الذکر را مورد توجه قرار داده و برنامه ریزی ژرفتری داشته باشیم. توفیق انجمن آرزوی همه ماست.


[۱]. Practitioners

About داريوش عليمحمدي

View all posts by داريوش عليمحمدي →

One Comment on “کلاف سردرگم همایش های انجمن و چند پیشنهاد”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *