قبل از آغاز
در آخرین شماره شیرازه که مربوط به سالگرد ظهورش در دنیای رسانه ها بود طی مطلبی خیلی کوتاه، گفته بودیم که شیرازه خوانی ما مستدام. اما به مخیله مان خطور نمی کرد که ممکن است شیرازه هم به سرنوشت خیلی از مجلات کتابدارانه، چه چاپی و چه الکترونیکی، دچار شود و این شیرازه از هم بپاشد. فی الحال که قرار است مجددا در سپهر بی کران اطلاعات، کتابداران و آرشیویستها سهمی ساختار شکن داشته باشند، عرض می کنیم که انشاله شیرازه مان مستحکم باشد و عطفمان بر شیرازه، پایدار و خوانا باد. ظهور عطف، نقطه عطف باشد بر مشارکت هر چه بیشتر اهالی کتابخانه و آرشیو در امور مختلف کتابدارانه و آرشیوی و خروج از لاک کارهای یک نواخت و روزمره.
اما برویم سراغ این گفتار.
در نیسمال تحصیلی که رو به پایان است با دانشجویان غیر کتابداری یکی از دانشگاههای دولتی کشور، درس آشنایی با اصول کتابخانه و کتابداری را می گذراندیم. اول سال، با خود فکر می کردیم که چه بگوییم که کمی متفاوت باشد. آنهم برای عده ای از دانشجوی تازه وارد غیر کتابداری که هرکس تصویری خاص از کتابدار و کتابخانه دارد. نهایت دقت و وسواس لازم بود. هرچند که در ظاهر از اطراف و اکناف می شنیدیم که دو واحد چه ارزشی دارد، این درس که گلابی است و نظایری از این قبیل، اما فکر می کردیم مسئولیت ارائه این درس بسیار سنگین است. باید همه تلاش خود را بکنیم تا حداقل بتوان دیدگاه ۳۰ نفر را تغییر داد. طی جلسات متعدد در مورد کارها و وظایف مختلف کتابدار، نظریات مختلف موجود در کتابداری، معرفی انواع کتابخانه ها، خدمات تحت وب و غیره بحث کردیم و دیدیم که این دانشجویان چقدر علاقه مند نشان می دهند. این بود که در خواست کردیم که دیدگاه خود را قبل از برگزاری کلاس و بعد از برگزاری کلاس اصول کتابخانه و کتابداری نسبت به کتابداری و کتابدار بنگارند. آنچه می آید مختصری است از دیدگاههای مختلف برخی از این دانشجویان که عینا ذکر می شود و بد نیست با هم مرور کنیم:
۱. کتابداری، رشته ای است که شخصی که هیچ جا شانس قبول شدن ندارند به آن می روند. اما الان میدانم که کتابداری، رشته ای است که با دانش و اطلاعات بسیاری سروکار دارد. کتابداران راهنمای محققان و دانشجویان برای دسترسی به اطلاعات مورد نظرشان هستند. کتابدار، باید دارای روابط عمومی بالا، تخصص کافی و آگاهی نسبت به بسیاری از رشته ها داشته باشد. او شخصی متین و قابل احترام است. آنها نقش مهمی در جذب افراد برای مطالعه دارند.
۲. کتابدار در کتابخانه می نشیند و کتاب درخواستی مراجعه کننده را به او می دهد. اصولاً کتابداری را در همین دادو ستند کتاب می دانستم. الان فهمیدم که کتابداران باید درسهای مختلفی مثل آمار، رایانه، حقوق و …بخوانند تا بتوانند پاسخ مراجعه کنندگان را بدهند. نمیدانستم که در کتابخانه ها ، نابینایان و معلولان نیز می توانند حضور داشته باشند.
۳. کتابدارها مسئول امانت دادن کتابها به افراد و محافظت از این کتابها هستند. کتابخانه محلی برای استفاده افراد از لحاظ جسمی و روحی است. الان درک کرده ام که مهمترین کتابخانه های ایران و جهان کدامند. با طرز خرید مجلات، کتابها و پایگاههای اطلاعاتی توسط کتابخانه ها آشنا شدم.فهمیده ام که کتابدار باید یک جامعه شناس خوب باشد تا نحوه برخورد با یک کاربر را بداند و همچنین یک روانشناس خوب باشد و به رایانه و زبان انگلیسی مسلط باشد.
۴. دیدگاه من راجع به کتابداری در حد امانت گرفتن کتاب از کتابخانه مدرسه بود. نمی دانستم اطلاعات روی برچسب عطف کتاب به چه دردی می خورد. فهمیدم که به جز خواندن کتاب می توان از کتابهای صوتی نیز استفاده نمود.
۵. آشنایی با کتابداری، در حد عضو شدن در کتابخانه شهرمان و مطالعه کتاب بود. وقتی بحث از کتابخانه به میان می آمد، یا کتابدار بداخلاق کتابخانه مدرسه می افتادم. به نظر من کتابدارها بیش از حد منطقی هستند و تا حدی هم بد اخلاق هستند. افرادی را می شناسم که تحصیلات کتابداری دارند اما هیچ علاقه ای به رشته خود ندارند. تصور می کردم که کتابداری، نیازی به تخصص ندارد و درس خیلی راحتی است. تصور من بر این بود که کتابدارها دانش و اطلاعاتی محدود دارند.
۶. تصور من بر این بود که کتابداری یک رشته پیش افتاده است و کتابدار فقط مسئولیت دارد کتاب را برای کاربر پیدا کند و به اول تحویل دهد و اینکه زمان بازگشت کتاب، آن را در جای خود قرار دهد. تصور می کردم که دانشجویان کتابداری، فقط برای اینکه در دانشگاه قبول شوند و از روی ناچاری و بدون علاقه وارد این رشته می شوند. اما اکنون فهمیده ام کتابداری یک رشته میان رشته ای است و به شخصه به آن علاقه مند شده ام.
این برخی از دیدگاههای دانشجویان غیرکتابداری نسبت به کتابداران و دانشجویان کتابداری بود. سوالی که مطرح می شود این است: با وجود بیش از هفتاد گروه کتابداری و اطلاع رسانی در ایران، چگونه است که هنوز چنین اندیشه هایی بین غیر کتابداران حاکم است؟ آیا این فاجعه نیست که در این سالها فقط دور یکدیگر جمع شده ایم و برای هم سخن گفته ایم؟ برای هم مقاله نوشته ایم؟ حلقه ما خودی بود و کتابدارانه و پشت به جامعه اطلاعاتی. جامعه ای که مدعی هستیم خدمت رسان آنها هستیم. شاید به نظر خیلی ها، این مساله کم اهمیت جلوه کند که با دیدگاههای جمعی دانشجوی ترم اول رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی، کل ماهیت کتابداری ایرانی ما به زیر سوال نمی رود. اما تک تک این دانشجویان، ممکن است دوستانی و آشنایانی داشته باشند که هر یک از آنها نیز همین دیدگاه را نسبت به کتابداران داشته باشند و یک تغییر و تلنگر اندک به فکر آنها می تواند تحولات اساسی در افکار آنها پدید آورد. این تغییرات دارای طیف گسترده ای است. از یک دانشجوی ترم اول یک رشته غیرکتابداری که شاید خیلی از ما آن را به حساب نیاوریم تا مدیران سازمانها. دیدگاه هریک از این طیف می تواند نسبت به قشر کتابدار دگرگون شود. اما…
کتابداری ما کم کم خودمانی می شود اگر نشانه های موجود در این حلقه را درک نکنیم. حضور اندک کتابداران در نشستهای انجمن که حداقل حق مشارکت را به عمل نمی آورند و به همایشهای کتابدارانه به دیده اکراه می نگرند، کم کاری بعضی از نوباوگان کتابداری که شاید چون نسلهای گذشته مشتاق، خودجوش و علاقه مند نشان نمی دهند و کمتر به کارهای داوطلبانه روی می آورند از جمله این نشانه هایی است که چندان رنگ و بوی خوش بینی ندارد. بسیاری این نشانه ها را درک کرده اند و درصدد برطرف سازی موانع و مشکلات با حداقل بضاعت هستند، عده ای هم خوابند و باید بیدارشان کرد. عده ای هم خود را به خواب زده اند و هر چه تلاش کنید نمی توانید بیدارشان کنید. چون قصد ندارند بیدار شوند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که هرچیزی را باید از روی کارکردش دید و نه فقط حس. کتابداران ما و دانشجویان کتابداری ما باید Replication را دریابند تا Repetition. اگر بخواهیم مرتبا حول محور تکرار بچرخیم، یکنواخت کاری کنیم، تقلید محض صورت دهیم، از جامعه اطلاعاتی، جامعه ای باید با آن تعامل شدید داشته باشیم دوری بجوییم، نیاز حقیقی و انتظار خدمت را در آنها ایجاد نکنیم، دیری نخواهید پایید که فاجعه ای رخ خواهد داد که در آن صورت دست ما کوتاه خواهد بود و خرما هم آنچنان بر فراز نخیل است که با هیچ نردبانی قادر نیستیم به آن برسیم. اگر هشدارهای اطرافمان را جدی نگیریم، هنگام نیاز دستها به اکراه از بغل آیند برون، که این سرما سخت سوزان است…
مطلب مفید و قابل استفاده ای است
جالب بود… اما فرق replication با repetition چیست؟
مقاله جالب تان را خواندم از اینکه توانستید نگرش ۳۰ نفر را نسبت به رشته تغییر دهید بسیار خوشنود شدم .
من از تغییر دادن نگرش یک نفر خوشحال می شوم تا چه برسد ۳۰ نفر.
شما که توفیق تدریس دانشگاه را دارید باید از این نعمت کمال استفاده را نمایید.
کتابداران عزیز دیگر نیز حتی اگر بیکار هستند اگر بتوانند در هر موردی به یک کودک یا نوجوان و یا جوان به صورت حرفه ای کمک کنند می توانند اندکی در این نگاه جامعه بیرونی به شکل متاسفانه کفشداری تغییر محسوسی ایجاد نمایند.
ما باید از درون به رشته مان علاقه داشته باشیم و به دیگران در تحقیق کمک نماییم . البته این را هم بگویم کمک : کمک یعنی دست گرفتن و نه سواری دادن . من دانشجوهایی که کنار من می آیند می گویم راه و نقشه راه کتابداری این است و خودشان باید تلاش کنند وگرنه هیچ یاد نمی گیرند و بعدا فارغ التحصیل می شوند و بدون اعتماد به نفس باید کارهای مهمی انجام دهند.