درآمد
آیا ترجمه آثار علمی و ادبی فقط به معنای جایگزینی کلمات این آثار در زبان مبداء، با معادلهای آن در زبان مقصد است؟ آیا وظیفه مترجم فقط این است که معنی هر واژه در متن اصلی را با معادلش در زبان ترجمه جایگزین کند؟ بیتردید چنین برداشتی از ترجمه جفای بزرگی در حق همه مترجمان پرتلاشی است که عمری را صرف ترجمه آثار علمی و ادبی کردهاند. شاید کسانی که ارزش آثار ترجمهای را کمتر از آثار تالیفی میدانند یا چنین برداشتی از ترجمه دارند یا ترجمههای ناقصی دیدهاند که از همین برگردان واژه به واژه فراتر نرفته است. ترجمههایی که بهتر است آنها را «شبه ترجمه» بدانیم. البته وجود شبه ترجمهها در بازار نشر نه تنها از ارزش ترجمههای اصیل نمیکاهد بلکه بر قدر و ارزش آنها میافزاید و نشان میدهد که ترجمه دقیق و اصیل نه کاری است خُرد و آسان.
ترجمه در واقع انتقال پیام نویسنده از یک زبان به زبان دیگر است. مترجم موظف است این پیام را بی کم و کاست از زیان مبداء استخراج کند و در زبان مبداء آن را بازآفرینی کند. بنابراین، دو مرحله در این فرایند بسیار مهم است. در مرحله نخست مترجم باید با توجه به احاطه و تسلطی که بر زبان مبداء دارد، این پیام را به درستی درک کند. در مرحله بعد او باید با تکیه بر دانشی که در زبان مقصد دارد، آن پیام را دوباره بسازد.
بر این اساس، ترجمه تخصصی گرانقدر و شریف است که موفقیت در آن همزمان به دانش وسیع و ذوق هنری مترجم نیازمند است. دانش مترجم در سه عرصهی تسلط بر «زبان مبداء»، «زبان مقصد» و «موضوع متن» ضروری است. اگر کاستی و نقصانی در هر یک از این سه مولفه باشد، محصول ترجمه در یک نگاه خوشبینانه «نارسا» و در یک نگاه واقعبینانهتر «نادرست» خواهد بود. اما متاسفانه چه بسیارند کسانی که این تخصص حرفهای را در حد جایگزینی کلمات میدانند و با تاسف بسیار این کار دشوار را چه اندازه آسان میپندارند. آنان تصور میکنند ابزار ترجمه فقط یک فرهنگ لغت دوزبانه است و کافی است بجای هر کلمه در متن اصلی، معادل آن را در ترجمه قرار دهیم.
در نهضت ترجمه معاصر که از عصر قاجار شروع شده و تا امروز ادامه یافته است، حوزهی ترجمه آثار ادبی از وجود مترجمان زبردستی برخوردار بوده که در کار بازآفرینی آثار کلاسیک جهان شاهکارهایی همارز با متون اصلی پدید آوردهاند. اما متاسفانه در ترجمه کتابها و مقالههای علمی و دانشگاهی اتفاق دیگری رخ داده است. مرور آثار ترجمه در بازار نشر علمی نشان میدهد که در کنار معدود ترجمههای درست و دقیق تعداد نسبتاٌ زیادی از شبهترجمهها منتشر شده است
حاصل این اشتباه بزرگ انتشار ترجمههای ناقص و پرغلطی است که آنها را «شبهترجمه» مینامیم. زیرا همانطور که گفته شد و باید دوباره بر آن تاکید کنم، اگر این آثار معیوب را «ترجمه» بدانیم در حق مترجمان فرهیختهای که عمر شریف خود را صرف این هنر ارزشمند کردهاند جفا خواهیم کرد. مترجمان واقعی دانشمندان هنرمندی هستند که به بازآفرینی آثار یک زبان در زبان دیگر میپردازند و گاه ارزش کارشان از بسیاری تالیفها و تالیفنماها بیشتر است.
اگر عرصهی ترجمه را در یک تقسیمبندی کلان به دو شاخهی ترجمه آثار ادبی و ترجمه آثار علمی تقسیم کنیم، عرصه دوم آسیبی به مراتب بیشتر از عرصه نخست دیده است. چرا که در نهضت ترجمه معاصر که از عصر قاجار شروع شده و تا امروز ادامه یافته است، حوزهی ترجمه آثار ادبی از وجود مترجمان زبردستی برخوردار بوده که در کار بازآفرینی آثار کلاسیک جهان شاهکارهایی همارز با متون اصلی پدید آوردهاند. اما متاسفانه در ترجمه کتابها و مقالههای علمی و دانشگاهی اتفاق دیگری رخ داده است. مرور آثار ترجمه در بازار نشر علمی نشان میدهد که در کنار معدود ترجمههای درست و دقیق تعداد نسبتاٌ زیادی از شبهترجمهها منتشر شده است. یادداشت حاضر نه فرصتی برای پرداختن به تمام دلایل بروز چنین شرایطی را دارد و نه مجالی برای تبیین تمام تبعات آن. در مقابل یادداشت حاضر تلاش میکند فقط اشارهای به این دو مقوله داشته باشد.
گزیدهای از مهمترین دلایل شکست در ترجمه آثار علمی
یادداشت حاضر پنج عامل اصلی را در بروز شرایط موجود دخیل میداند که عبارتند از: ساده پنداشتن وظیفه دشوار ترجمه، عدم تسلط مترجم به موضوع اثر، عدم تجربه عملی مترجم در زمینه موضوعی اثر، عدم وجود معادلهای دقیق در زبان مقصد و عدم آشنایی مترجم با بافت فرهنگی و اجتماعی نویسنده متن اصلی. در ادامه توضیحاتی درباره هر یک از این عوامل ارائه میشود.
– ساده پنداشتن وظیفه دشوار ترجمه
همانطور که گفته شد، برخی به اشتباه گمان میکنند فرایند ترجمه یعنی جایگزینی واژگان متن اصلی با واژگان معادل آن در زبان مقصد. در حالی که هزار نکته باریکتر از مو اینجاست، که جایگاه ترجمه را به مراتب بالاتر از این میبرد. ترجمه فنی شریف و هنری گرانقدر است که مهارت در آن به سالها تمرین و ممارست نیاز دارد. اگر ترجمه به همین سادگی بود که تا کنون صنعت نشر با کمک «ترجمه ماشینی» مشکل برگردان متون را برای همیشه حل کرده بود، و دیگری نیازی به صرف این همه وقت و انرژی برای ترجمه آثار نبود. در حالی که همه کسانی که با ترجمههای ماشینی آشنا هستند به خوبی میدانند که تا رسیدن این ابزار به مرحلهای که بتواند جایگزین ترجمه انسانی شود، هنوز راه بسیار دراز و دشواری در پیش است. پیچیدگیها و ظرافتهای زبان آدمی هنوز در کمند ماشین ترجمه اسیر نشده است، که بتوان متنی را به ماشین سپرد و ترجمه سلیس و روان آن را تحویل گرفت. ابزار موجود در این زمینه هنوز دوران نوزادی و طفولیت خود را میگذرانند. فعلاً توان این ابزار در حد ترجمه جملات کوتاه، ساده و روزمره است و هنوز کارائی لازم برای عرض اندام در قلمرو زبان علمی و ادبی ندارد.
– عدم تسلط مترجم به موضوع اثر
ترجمه یک متن علمی بدون دانش موضوعی مترجم در زمینه موضوعی اگر نگوییم تقریباً غیر ممکن است، حداقل میتوان گفت بسیار دشوار و بسیار بعید خواهد بود. کسانی هم که تا کنون بدون برخورداری از دانش موضوعی اقدام به ترجمه آثار علمی کردهاند نتیجه مطلوبی به دست نیاوردهاند. ترجمه یک متن علمی به دانش موضوعی مترجم نیاز دارد، زیرا هر یک از مفاهیم و واژگان تخصصی در هر رشته خود تعاریف عملیاتی و نظری ویژهای دارند که مترجم باید با آنها آشنا باشد. بر این اساس، تخصص در زمینه موضوعی متن اصلی پیشنیازی ضروری در ترجمه متون علمی و تخصصی است.
– عدم تجربه عملی مترجم در زمینه موضوعی اثر
در بسیاری از رشتهها برخورداری مترجم از دانش نظری نیز کافی نیست و او باید تجربه عملی در زمینه موضوعی اثر داشته باشد. مثلاً فقط مترجمانی میتوانند کتابهای روش تحقیق را به خوبی ترجمه کنند که خود اهل تحقیق و پژوهش در آن زمینه باشند. مرور برخی از ترجمههای ناقص در حوزه روش تحقیق به خوبی این ضرورت را نشان میدهد. چرا که در بسیاری از موارد مترجم به دلیل نداشتن تجربه عملی در تحقیق پیام نویسنده را به خوبی درک نکرده است.
– عدم وجود معادلهای دقیق در زبان مقصد
گاهی نارسایی در برخی از ترجمهها بیش از آنکه ناشی از کوتاهی و تقصیر مترجم باشد، ناشی از عدم وجود معادلهای دقیق برخی از مفاهیم در زبان مقصد است. البته نبود معادلهای دقیق در یک زبان نیز به معنای کاستی و ناتوانی زبان نیز نیست. بلکه به این معناست که یا در زبان مقصد چنین مفهومی موضوعیت نداشته و ضرورتی برای ساخت واژهای با این مضمون در آن احساس نشده یا واژه مورد نظر نام یک ابزار یا فناوری نوین است که هنوز در جامعه زبانی مقصد فراگیر نشده است. مثال بارز آن انبوهی از واژگان مرتبط با فناوری وب و اینترنت است که پس از فراگیری این فناوری در دنیا به زبان فارسی وارد شده است و اکنون زمان آن فرا رسیده معادلهای مناسبی برای آنها در فارسی بسازیم. البته خوشبختانه گامهای مثبتی در این زمینه برداشته شده است و معادلهای خوبی برای برخی از مفاهیم مطرح شده است.
– عدم آشنایی مترجم با بافت فرهنگی و اجتماعی نویسنده متن اصلی
علاوه بر تمام عناصر و مولفههایی که به آنها اشاره شد، ترجمه موفق به یک پیشنیاز دیگر نیز نیاز دارد. این پیشنیاز مربوط به آشنایی مترجم به بافت فرهنگی و اجتماعی و حتی تاریخی زبان مبداء است. در بسیاری از متون به مفاهیمی اشاره میشود که ریشههای فرهنگی و تاریخی در جامعه زبان مبداء دارند و بدون توجه به آنها ترجمه دقیق برخی از آثار میسر نیست.
برخی از آسیبهای ناشی از ترجمههای نارسا و اشتباه
شبه ترجمهها نه تنها به جامعه علمی سودی نمیرسانند، بلکه آسیبها و پیامدهای ناگواری به دنبال دارند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
– ناتوانی مترجم در درک و انتقال پیام نویسنده به خواننده
مهمترین بازتاب شکست در ترجمه گم شدن پیام نویسنده متن اصلی در متن ترجمه شده است. این گم شدن پیام در یکی از دو مرحله «درک» یا «انتقال» پیام رخ میدهد. گاهی مترجم به دلیل عدم آشنایی و تسلط کافی به زبان متن اصلی (زبان مبداء) از درک پیام نویسنده عاجز است و بدیهی است که توفیقی در انتقال آن نیز نخواهد داشت. گاهی نیز عکس آن رخ میدهد. به این معنا که مترجم با زبان مبداء به خوبی آشناست، اما به ظرایف و نکات دستوری و مفهومی زبان مقصد چندان آشنا نیست. فراموش نکنیم که توانایی در سخن گفتن، خواندن و نوشتن یک زبان همواره به معنای تسلط کامل به آن زبان نیست. چه بسیارند کسانی که حتی تسلط کافی به زبان مادری خود ندارند و با ظرایف و نکات دستوری آن ناآشنا هستند. به این ترتیب در هر یک از این دو مرحله که مترجم نتواند پیام نویسنده را به درستی درک کند یا به درستی انتقال دهد، ارتباط بین نویسنده متن اصلی و خواننده متن ترجمه برقرار نمیشود و عملاً ترجمه هیچ کمکی به برقراری این ارتباط نخواهد کرد.
ترجمه ناقص و معیوب خواننده را سردرگم میکند و ذهنش را آشفته میسازد. اما ممکن است خواننده نداند که نویسنده متن اصلی هیچ تقصیری در بروز این دشواری نداشته است و این تقصیر بیش از همه متوجه مترجم کمتوان و کممایهای است که نتوانسته نقش خود را به خوبی ایفا کند. در نتیجه ممکن است در ذهن خواننده قضاوت نادرستی درباره نویسنده اصلی شکل گیرد. قضاوتی که ریشه در واقعیت ندارد و در عمل مترجمی مقصر است که از انتقال پیام نویسنده ناتوان بوده است.
– سردرگمی خواننده و عدم توانایی در یافتن معنای اصلی
ترجمه ناقص و معیوب خواننده را سردرگم میکند و ذهنش را آشفته میسازد. اما ممکن است خواننده نداند که نویسنده متن اصلی هیچ تقصیری در بروز این دشواری نداشته است و این تقصیر بیش از همه متوجه مترجم کمتوان و کممایهای است که نتوانسته نقش خود را به خوبی ایفا کند. در نتیجه ممکن است در ذهن خواننده قضاوت نادرستی درباره نویسنده اصلی شکل گیرد. قضاوتی که ریشه در واقعیت ندارد و در عمل مترجمی مقصر است که از انتقال پیام نویسنده ناتوان بوده است.
– بیزاری خواننده از استمرار مطالعه در زمینه موضوع متن اصلی
ترجمههای ضعیف خوانندگان را از ادامه مطالعه دلسرد میکنند. ممکن است آنان نقص و کاستی موجود در یک اثر را که ناشی از ناتوانی مترجم است را به نویسنده متن اصلی نسبت دهند.
– برداشتهای نادرست از متن اصلی
برداشتهای نادرست از متن اصلی از پیامدهای ناگوار ضعف در ترجمه است. تصور کنید اگر متن اصلی در زمینه موضوعی حساسی مثل پزشکی باشد و مترجمی ناشیانه برداشت نادرستی از منظور نویسنده به خواننده ارائه کند، چه عواقب وخیمی ممکن است در اثر چنین اشتباهی رخ دهد.
– آسیب به زبان مقصد و ناهمواری در نثر
تاثیر مخرب و آسیب غیرمستقیم شبهترجمهها بر زبان مبدا خود یک مقوله مستقل و قابل تامل است. وقتی دانشجویان با چنین متونی مواجه میشوند شاید در عدم درک معنای اصلی متن در ابتدا بجای «مترجمِ ناتوان» خود را سرزنش کنند. آنان ممکن است مرعوب متن چاپ شده شوند. به تدریج رواج چنین متنهای ناهموار و متزلزل ذائقه خوانندگان را تغییر خواهد داد.
سخن پایانی
بیتردید پرداختن به جزئیات بیتشر در این زمینه فراتر از معلومات نویسنده این یادداشت است و امیدورام مترجمان حرفهای و متخصص به نقد و بررسی شبه ترجمهها بپردازند. فقط در پایان باید از همه کسانی که عزم ترجمه دارند عاجزانه درخواست کنیم قبل از شروع به این کار ابتدا همه شرایط و مهارتهای لازم را برای این کار در خود ایجاد کنند. در غیر این صورت لطفاً پا در این عرصه نگذارند تا خلقی از آسیب ترجمههای ناشیانه در امان باشند و از ریزش بیشتر آوار شبه ترجمهها بر بازار نشر علمی کمی کاسته شود.
عجب آشفته بازاری است دنیا ! عجب بیهوده تکراری است دنیا !
با سلام
کتاب “ترجمه و مترجم” از آقای غلامرضا رشیدی انتشارات آستان قدس
به طور دقیق به همین مباحث اشاره کرده است و همراه با نمونه های عملی راهکارهای را توصیه می کند.
بسیار موضوع جالب و به روزی بود. واقعا شبه ترجمه ها در بازار کتاب فراوانند ولی در حوزۀ کتب دانشگاهی نیاز به آثار ترجمه ای هم هست. شاید دانشجویان با گذراندن واحد زبان تخصصی (البته به معنای واقعی و با هدف ترجمه صحیح زیر نظر متخصصان فن ترجمه) بتوانند کمی در این حوزه پیشرفت داشته باشند.
به امید آن روز
استاد طبق معمول به نکات خوبی اشاره داشتید
علاوه بر مطالب گفته شده، گاه نیز به نظر میرسد که عجله زیاد برای به چاپ رساندن اثر ترجمه شدن به کیفیت ترجمه صدمه رسانده و زمانی برای ویرایش و یک دست ساختن آن صورت نمی گیرد؛ این امر به ویژه در کارهایی که به ظاهر به صورت گروهی ترجمه شده اند، مشهود است.
خواندن کتاب مترجمان و خائنان دکتر کامشاد را هم به علاقه مندان توصیه می کنم.
اگر نمی توانیم مترجم باشیم.. حداقل می توانیم خائن نباشیم.
استاد مطلب جالب و قابل توجه ای را مطرح کردید و در واقع به یکی از مشکلات جامعه علمی ما پرداختید علاوه بر عواملی که ذکر فرمودید به نظرم عدم نظارت دقیق و علمی بر متون ترجمه شده از طرف یک مرجع علمی و قانونی را می توان دلیل دیگری ذکر کرد همچنین اگر خوانندگان نیز هوشیار بوده و بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند بازار اینگونه شبه ترجمه ها راکد خواهد شدو در نهایت اینکه فکر می کنم مسسب اصلی وضع پیش آمده دانشگاه ها و مراکز علمی ما هستند که خشت اول را کج بنا نهادند و به دانشجویان فارغ از هر رشته ای که باشند اصول صحیح ترجمه را نیاموختند و چه بسا بسیاری از اساتید هم خود از این اصول بی خبرند. با شناختی که از شما و دغدغه هایتان دارم مطمئنم تلاش شما و مقاله های مفیدتان کمک بزرگی در این جهت خواهد بود.
در ضمن کتاب “ترجمه کاوی ” استاد خرمشاهی و “فنون ترجمه” دکتر آموخته برای مطالعه علاقمندان ترجمه بسیار مفید می باشد
در زمان های گذشته استادی !!! بود که یک کتاب را کپی می گرفت و ان را میان دانشجویان توزیع می کرد و آنان باید ترجمه صفحات را به عنوان کار تحقیق می آوردند و بعد او این آشفته متن را به عنوان کتاب ترجمه به چاپ می رسانید و امتیاز کسب می کرد.
وقتی کتاب چاپ کردن و مقاله نوشتن و ترجمه کردن جز افتخارات افراد است بدون انکه کیفیت و ویرایش ادبی آن در نظر گرفته شود ، این فاجعه است که این شبه ترجمه ها و شبه مقالات و شبه پایان نامه ها بر سر مطالعه کنندگان آثار می آفرینند