جشنواره وبلاگ‌های کتابداری، قضیه این بود!

در پاییز سال ۱۳۸۹، به اتفاق دوست عزیزم، آقای دکتر محسن حاجی زین العابدینی رهسپار اهواز بودیم تا پیگیر امور مربوط به پایان نامه باشیم. در راه و در کوپه قطار، فرصتی دست داد تا درباره فعالیتهای انجمن به خصوص کمیته همایشها که مسئولیت آن را بر عهده داشتم صحبت کنیم. ایده­های جدید و فراوانی بود که یک به یک، آنها را یادداشت کرده بودم تا طی این سه سالی که عضو هیات مدیره انجمن کتابداری ایران هستم به مرور نسبت به اجرای آن اقدام نماییم. یکی از ایده­هایی که در جلسه قطاری ما مطرح و همانجا پخته شد، طرح برگزاری جشنواره وبلاگهای کتابداری ایران بود. نظر به اینکه یک دهه از وبلاگ نویسی در کتابداری ایران می گذشت لازم بود تا همایش یا جشنواره­ای برای پاسداشت وبلاگ نویسی در کتابداری و کتابداران وبلاگ نویس برگزار شود. این ایده، بعداً در جلسات هیات مدیره مطرح و تصویب شد. پس از آن به صورت مکرر با دوستان مختلف جلساتی برگزار کردیم و روی چرایی و چگونگی برگزاری این جشنواره بحث شد. کمیته­های علمی و اجرایی جشنواره تعیین شدند و مسئولیتها کاملاً تقسیم و وظایف مشخص گردید. طی بحثهایی که صورت گرفت مقرر شد جشنواره، محصول علمی ویژه داشته باشد، چیزی مثل نشست علمی و کتابشناسی و راهنمای وبلاگهای کتابداری ایران. وب سایت جشنواره هم طراحی شد و قرار شد وبلاگهای با سابقه در جشنواره حاضر شوند و کسانی که علاقه­مند به شرکت در مسابقه وبلاگ نویسی هستند، طی فرصت مقرر تقریباً سه الی چهار ماهه، وبلاگی در حوزه های مرتبط با کتابداری و اطلاع رسانی ایجاد و به انتشار مطلب بپردازند. داوران نیز مشخص شدند که در سه بخش به داوری می پرداختند. بخش جشنواره، بخش مسابقه و بخش آثار نظیر کتاب، مقاله، پایان نامه و… طبیعتاً داوران جشنواره وبلاگ نویسی باید از میان کسانی انتخاب می شدند که در وبلاگ نویسی در حوزه کتابداری دارای سابقه یا به قولی پیشکسوت این زمینه، بودند. افرادی نظیر دکتر حاجی زین العابدینی، سید مهدی حسینی، محمد زره ساز، طاهره کرمی، و سایر دوستانی که اسامی آنها را در وب سایت جشنواره دیده­اید. در زمینه ارزیابی وبلاگها، معیارهای علمی و آزمون پس داده، انتخاب شد. این معیارها بر اساس رساله کارشناسی ارشد خانم مریم پاکدامن که در زمینه ارزیابی و رتبه بندی وبلاگها کار کرده بودند انتخاب، و برای جشنواره هنجاریابی شد. برای هریک از داوران نیز معیارهایی ارسال شد تا وبلاگها را بر اساس آن معیارها داوری کنند و بعد، نظرات آنها جمع زده میشد تا وبلاگهای برتر هر محور مشخص شوند. در زمینه داوری آثار نیز، از معیارهای داوری مجلات علمی پژوهشی معتبر و سایر منابع علمی شناخته شده استفاده گردید. تا اینجای قضیه مشکلی نبود. فراخوان جشنواره هم در چند نوبت ارسال شد و علاقه مندان شروع به ثبت وبلاگهای خود در سایت جشنواره کردند. مشکلات و چالشهای جشنواره در چند مرحله نمودار شد. مشکلات مالی فراوان که تیم برگزارکننده جشنواره با آن دست و پنجه نرم می­کرد. شاید با بیش از بیست مؤسسه شناخته شده و حتی گمنام، تماس گرفته شد تا از انجمن و ادکا برای برگزاری این جشنواره حمایت کنند. اما گویی، اغلب این مؤسسات به جشنواره وبلاگ­های کتابداری، به دیده یک رخداد علمی نگاه نمی­کردند و تصور محفل شادمانی کتابدارانه را در ذهن خود داشتند! به همین منظور، بسیاری از مؤسسات نامی، از همکاری با انجمن و ادکا، به دلایلی که برای ما و آنها محترم است و لازم نیست که در این سطور نیز تکرار شود، سرباز زدند و البته مؤسساتی هم بودند که خالصانه تا آخرین لحظه برگزاری جشنواره گروه برگزار کننده را همراهی می کردند. این مشکل مالی، به قدری مشهود بود که ناگزیر شدیم با بضاعت اندکی مالی که داشتیم، یعنی مبلغی کمتر از سی میلیون ریال، به صرفه جویی فراوان در امر تدارکات و اجرای جشنواره بپردازیم.

فراخوان جشنواره هم در چند نوبت ارسال شد و علاقه مندان شروع به ثبت وبلاگهای خود در سایت جشنواره کردند. مشکلات و چالشهای جشنواره در چند مرحله نمودار شد. مشکلات مالی فراوان که تیم برگزارکننده جشنواره با آن دست و پنجه نرم می­کرد. شاید با بیش از بیست مؤسسه شناخته شده و حتی گمنام، تماس گرفته شد تا از انجمن و ادکا برای برگزاری این جشنواره حمایت کنند. اما گویی، اغلب این مؤسسات به جشنواره وبلاگ­های کتابداری، به دیده یک رخداد علمی نگاه نمی­کردند و تصور محفل شادمانی کتابدارانه را در ذهن خود داشتند!

چالش دیگر، عدم حضور اکثر داوران در تهران بود که بتوانیم با آنها جلسات متعدد بگذاریم و در مورد اصول داوری بحث کنیم. ارتباطات با داوران به صورت الکترونیکی و از طریق پست الکترونیک یا تلفنی بود و گاهی ناگزیر بودیم با برخی داوران، چندین بار تماس بگیریم تا کار داوری وبلاگها را انجام دهند. زمان بسیار تنگ بود و کار بسیار زیاد. نیروهای اجرایی هم انگشت شمار. همه در یک ماه آخر، از جان و دل مایه گذاشتند. بی خوابیهای شبانه، جلسات متعدد و چند ساعته و بحثهای مکرر از جمله کارهایی بود که برگزار کنندگان جشنواره تا آخرین روز، درگیرش بودند. برخی نکات علمی به صورت سهوی، از قلم افتاده بود و دوستان در شب قبل از برگزاری جشنواره، آن را یادآوری کردند. راجع به آن بحث کردیم و به نتیجه رسیدیم. شاید برای نخستین بار، سناریوی وظایف هرکسی در روز برگزاری جشنواره، به صورت مکتوب تهیه و در اختیار همه اعضای تیم اجرایی گذاشته شد تا اشتباهی در روز برگزاری رخ ندهد. با برندگان تماس گرفته شد که حتماً خود را به جشنواره برسانند که البته چند نفری که شهرستان بودند امکان حضور برایشان میسر نشد.

چالش دیگر، عدم حضور اکثر داوران در تهران بود که بتوانیم با آنها جلسات متعدد بگذاریم و در مورد اصول داوری بحث کنیم. ارتباطات با داوران به صورت الکترونیکی و از طریق پست الکترونیک یا تلفنی بود و گاهی ناگزیر بودیم با برخی داوران، چندین بار تماس بگیریم تا کار داوری وبلاگها را انجام دهند. زمان بسیار تنگ بود و کار بسیار زیاد. نیروهای اجرایی هم انگشت شمار.

خوشبختانه، جشنواره در ساعت مقرر با کمترین میزان تأخیر شروع شد. سخنرانی­های علمی انجام شد و در نهایت برندگان نیز معرفی شدند و همه چیز طبق برنامه پیش رفت و به موقع به پایان رسید. همگی خشنود از برگزاری موفق جشنواره، به فکر تشکیل جلسه بررسی نقاط ضعف و قوت کار بودیم که از فردای روز برگزاری جشنواره، در گروه بحث و ایمیلهایی که می­رسید، انتقادهای بی رحمانه­ای شروع شد. همه انتقادها را با جان و دل خواندیم. به همه دوستان برگزار کننده، توصیه شد تحت هیچ شرایطی پاسخی به انتقادهایی از این دست ندهند. چون فضا، فضای احساسی میشد و همه جوابها کاملاً واکنشی و به دور از تعقل صورت می­گرفت. برای آرامش فضا، همگی استراتژی سکوت را پیشه کردیم تا در زمانی که آرامش بیشتری بر ذهن حاکم است، در صورت صلاحدید، پاسخ لازم به افراد داده شود. در اینجا، قصد ندارم به فرد یا افراد خاصی پاسخ دهم. چون اولاً هیچ اهمیتی ندارد که آن بحثهای غیر کارشناسی و احساسی را چه کسی یا کسانی مطرح کرده­اند، آیا برای کسب شهرت بوده، یا هر دلیل دیگر، مهم نیست. درثانی اعتقاد راسخی به این دارم که باید به علایق و سلایق مختلف، هرچند مخالف با علایق و سلایق ما باشد، احترام گذاشت و حقی برای مطرح کردن سخنان آن عقاید قائل شد. حال، به نظر میرسد که بعد از این سکوت که نجیبانه هم بوده است، لازم است یک به یک به موارد انتقاد شده پاسخ داده شود. این موارد به شرح زیر هستند.

  1. نخست درباره داوری بحث شده بود و اینکه داوران صلاحیت نداشتند. اگر توانایی جستجو در محیط وب را داشته باشیم، کافیست نام داوران را در موتورهای کاوش جستجو کنیم. مشخص میشود که هرکدام از آنها در چه وبلاگهایی قلم زده اند یا در حوزه پژوهشی و آموزشی چقدر سابقه دارند. صلاحیت علمی داوران را تیم علمی جشنواره تأیید کرده و هیچ شائبه­ای در آن نیست. معیارهای داوری نیز، کاملاً معین و مشخص بوده­اند و هیچ داوری، بر اساس سلیقه و سوگیری اقدام به ارزیابی وبلاگها نکرده است.
  2. اگر هر وبلاگی به هر دلیلی، رتبه­ای نیاورده است، مدیر آن باید در ساختار نگارش مطالب تجدید نظر کند و این جشنواره، محک خوبی برای وبلاگهای رتبه پایین محسوب میشود که بتوانند از این فرصت به بهترین نحو برای اصلاح خط مشی وبلاگ نویسی خود استفاده کنند.
  3. در مورد پیج رنک یا رتبه بندی صفحه بحث شده است. مسلماً بین امتیاز یک تا چهار فاصله زیادی است و باید مدیر وبلاگ بررسی کند چرا وبلاگش پیج رنک پایینی دارد؟ آیا به سایر وبلاگها پیوند برقرار کرده است؟ آیا سایتها و وبلاگهای دیگر به او پیوند برقرار کرده اند؟ این موارد را با یک جستجوی ساده میتوان درک کرد.
  4. مسلماً چسب و قیچی کردن مطالب در وبلاگها یا همان به اصطلاح کپی و پیست کردن، تولید محتوا و انتقال اطلاعات نیست و هیچ وبلاگ نویس حرفه­ای نیز این رویه را نمی­پذیرد. لیکن توجه داشته باشید دوستان عزیز! این جشنواره، به تحلیل محتوای وبلاگها نپرداخته و قرار هم نبود به این کار پرداخته شود.
  5. در مورد حضور ریاست محترم کتابخانه ملی ایران در جشنواره بحث شده بود که چرا ایشان در جشنواره نبودند؟ اولاً از ایشان بسیار ممنونیم که فرصت برگزاری چنین جشنواره­ای را در کتابخانه ملی برای ما فراهم کردند. در ثانی، به هرحال، مدیریت عرصه­ای است که مشغله­های خاص خود را دارد. ایشان به دلایل گرفتاری­ها و جلساتی که آن روز داشتند امکان حضور در جشنواره را نیافتند. ولی معاونت محترم پژوهش کتابخانه ملی ایران، جناب آقای دکتر صفی پور به عنوان نماینده کتابخانه ملی ایران در این جشنواره، حضور داشتند و سخنرانی علمی خود را نیز ایراد کردند که جا دارد از ایشان تقدیر و تشکر کنیم. دوستان! ما یا معنی ضعف را نمیدانیم یا قضیه چیز دیگری است! با دلایلی که ذکر شد فکر نمیکنم عدم حضور ریاست محترم کتابخانه ملی ایران در جشنواره، مشکل و ضعف برگزار کنندگان جشنواره باشد که دوستان چنین ادعا کرده اند!
  6. در مورد حضور آنلاین خانم انوشه انصاری، پوشش ایشان و نیز چرایی انتخاب ایشان صحبت شد و بحثهای حاشیه­ای که دوست ندارم وارد آن بحثها شوم. ما نباید خیلی از مسائل را با هم مخلوط کنیم. اولاً همه ما مسلمانان، قرآن کریم را خوانده­ایم و می­خوانیم و به خوبی از واجبات و مستحبات و محرمات آگاهیم یا حداقل سعی میکنیم، درک ناقص خود از این مفاهیم با مراجعه به رساله­های آیات عظام و مراجع معظم تقلید خود کامل­تر کنیم. به هرحال، اولاً قرار بر این بود که با برخی دوستان کتابدار وبلاگ نویس داخل و خارج کشور به صورت آنلاین جلسه علمی برگزار شود که به هر دلیلی که برای ما و این دوستان محترم است، امکان حضور در جشنواره نبود. تا اینکه در حین مطالعه کتاب رویای من از انوشه انصاری و مشاهده صفحه ۱۷۷ آن که این بانوی فضانورد، از فضا به وبلاگ نویسی می­پرداخته این ایده در ذهن گروه خلق شد که در این زمان کم با ایشان تماس بگیریم و در پنل علمی ما شرکت کنند. تصور کنید که تماس با فردی که چندین منشی دارد چقدر سخت است! ایشان با روی باز پذیرفتند چند دقیقه­ای مهمان ما باشند. از طرفی به نظر می رسید دعوت به سخنرانی از فردی که خارج از رشته کتابداری است، میتواند برای سایرین جذابتر باشد. شاید اگر افراد دیگری جز کتابداران، برگزار کننده این گفتگو بودند، از نحوه زندگی، چگونگی ثروتمند شدن و مسائل حاشیه­ای دیگر از خانم انصاری می پرسیدند. ولی شاهد بودید که در دقایق محدود حضور آنلاین ایشان جز وبلاگ و کتابخانه­ها بحث دیگری مطرح نشد. از طرفی، همه میدانیم که خانم انصاری، ساکن و شهروند ایران نیستند و اگر دقت کرده بودید ظاهر ایشان، با آنچه که در تلویزیون ایران، کتابشان و روزنامه­های سه چهار سال پیش ایران، درج شده بود بسیار متفاوت بود. به گونه­ای که تصور می کردید ایشان سر خود را تراشیده­اند! با این اوصاف، دوستان ما اگر بخواهند به سفرهای علمی خارج از کشور بروند یا به تماشای سریالهای تلویزیون بنشینند چه می­کنند؟! برای همین است که عرض میکنم بهتر است مسائل را با هم مخلوط نکنیم و از هر پدیده­ای که کاه است، کوه نسازیم.
  7. در مورد وبلاگ گروهی تصویری کتابداری ایران بحث شد که کجای این وبلاگ محتوا دارد؟! عرض میکنم که این وبلاگ، اولین وبلاگ تصویری یا فتوبلاگ کتابداری ایران است. در این وبلاگ، از رخدادهای کتابداری ایران و کتابخانه­ها، فقط عکس همراه با تیتر مشاهده می­کنید. اگر دروس مجموعه سازی و مرجع شناسی را به خوبی و از روی دقت گذرانده باشیم، خواهیم دانست که یکی از منابع مهم اطلاعاتی در عصر حاضر، تصاویر هستند. بخش عظیمی از اطلاعات در قالب تصویر به انسان منتقل میشود. همینطور بحثهایی نظیر مصور سازی اطلاعات یا information visualization که ارتباط نزدیکی با انتقال سریع اطلاعات دارد به این وبلاگ گروهی نزدیک است. ۵ سال از عمر این فوتوبلاگ گذشته و در این ۵ سال، رخدادهای گوناگون کتابداری را به تصویر کشیده است. در زمانی که کتابداری ایران، خبرگزاری نداشت این فوتوبلاگ کتابداری بود که جور تصاویر نشستها و همایشها را بردوش می کشید و هنوز هم این مسئولیت خطیر را عهده دار است. پس با علم به اینکه، تصویر، بخشی از منابع اطلاعاتی محسوب میشود، فوتوبلاگ کتابداری هم یک رسانه تصویری است که نقش اساسی در انتقال اطلاعات دیداری، ایفا کرده و در تولید محتوا مشارکت نموده است. اگر بر این ادعا هستیم که عکس، تولید محتوا نمی­کند، پس همه آرشیوهای عکس در دنیا کار عبثی را دنبال می­کنند!
  8. گاهی تعجب بنده از گل به خودی هایی است که برخی دوستان به ما می­زنند! خیلی از این دوستان می­توانستند وبلاگهای خود را که بسیار با سابقه و معتبر بوده در سایت جشنواره ثبت کنند و آن را به عنوان بخشی از تاریخ وبلاگ نویسی کتابداری ایران، مطرح کنند ولی به هر دلیلی از این امر سرباز زدند و بعضاً انتقاد می­کنند که چرا داوران وبلاگ خود را در جشنواره ثبت کردند؟! مسلماً باید بین کسی که سه ماه وبلاگ نوشته تا کسی که ده سال وبلاگ نویسی می­کند فرق باشد! ضمن اینکه داوران، وبلاگ خود را بررسی و ارزیابی نکردند و خیلی از آنها قصد کناره گیری از جشنواره را داشتند. هر داور هم از مجموع ۲۲ معیار موجود، فقط یک معیار را روی وبلاگها بررسی میکرد و این معیارها بین داوران پخش شده بود.
  9. ما در حوزه تحقیقات در زمینه رسانه­های اجتماعی و کارکرد آنها در کتابخانه­ها بسیار ضعف داریم و این ضعف، حداقل در جشنواره مشهود بود که فقط ۵ مقاله به دبیرخانه ارسال شود! اینامر  نشان میدهد که باید به پدیده وبلاگ و رسانه­های اجتماعی، به صورت علمی­تر نگاه و تحقیقات پرمغز و عمیقی در این خصوص انجام شود.
  10. از این به بعد، از دوستان عزیزم، خواهش میکنم در این یک سال باقی مانده از فعالیت کمیته همایشها در هیات مدیره، اگر انتقاد یا پیشنهادی دارند شخصاً به صورت حضوری یا الکترونیکی با حقیر در میان بگذارند. فکر نمیکنم این که به صورت حضوری و در مقابلتان، از شما تعریف کنند و به خاطر برگزاری مراسم تشکر نمایند و بعد به صورت همگانی مطالبی را در نکوهش شما منتشر کنند که سبب شود افراد غایب راجع به شما فکر نادرست و افراد ناآگاه از این موقعیت مطلوب (!) سوءاستفاده کنند امری اخلاقی، دینی و انسانی باشد. از اخلاقیات یک کتابدار خوب، منصف بودن و مزور نبودن است.
  11. مساله بعدی مشارکت است. وقتی نسبت به انجمن حرفه­ای رشته خود آنقدر تعصب نداریم که مشارکت حضوری در جلسات آن داشته باشیم، حداقل راهکارهای مناسب بهبود فعالیت آن را ارسال کنیم. شاید اگر از وبلاگ نویسان برتر انگلیسی کتابداری دنیا برای سخنرانی آنلاین دعوت میشد، بر ما خرده می­گرفتند که اینها چطور برتر بوده­اند؟ چرا انگلیسی صحبت کردند و ما نفهمیدیم چه گفتند و غیره!
در مورد حضور ریاست محترم کتابخانه ملی ایران در جشنواره بحث شده بود که چرا ایشان در جشنواره نبودند؟ اولاً از ایشان بسیار ممنونیم که فرصت برگزاری چنین جشنواره­ای را در کتابخانه ملی برای ما فراهم کردند. در ثانی، به هرحال، مدیریت عرصه­ای است که مشغله­های خاص خود را دارد. ایشان به دلایل گرفتاری­ها و جلساتی که آن روز داشتند امکان حضور در جشنواره را نیافتند. ولی معاونت محترم پژوهش کتابخانه ملی ایران، جناب آقای دکتر صفی پور به عنوان نماینده کتابخانه ملی ایران در این جشنواره، حضور داشتند و سخنرانی علمی خود را نیز ایراد کردند که جا دارد از ایشان تقدیر و تشکر کنیم.

در هرصورت، قرار نیست برگزار کنندگان یک مراسم بزرگ، توقع به به و چه چه شنیدن را داشته باشند. مشتاقیم انتقادهای منصفانه همراه با پیشنهادهای سازنده را بشنویم تا در سال آینده، دومین جشنواره وبلاگهای کتابداری ایران با الهام از نظرات شما کتابداران محترم و درس گرفتن از تجربیات قبلی برگزار شود. ممنونم که برای خواندن این سطور حوصله به خرج دادید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *