حکایت بی‌پایان پایان‌نامه

می‌خواهم داستانی درباره پایان‌نامه و دفاع آن نقل کنم که شاید حکایت خیلی‌ها باشد.

ترم سوم شروع شده و دانشجویان در تکاپوی انتخاب موضوع هستند تا پروپزال خود را به دانشگاه ارائه کنند. دانشجو نمی‌داند که چه باید بکند و استاد هم به هر دلیلی نمی‌تواند آن را راهنمایی کند. دانشجو که پایان‌نامه اولین کار جدی پژوهشی اوست، حال سردرگم شده و ناچار است خود به تنهایی دست به کار شود. از دیگران پرس‌وجو می‌کند که باید برای انتخاب موضوع چه بکند. یکی مطالعه موضوعات پیشنهادی انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران را پیشنهاد می‌کند، دیگری مطالعه پیشنهادها برای پژوهش‌های آتی پایان‌نامه‌ها را توصیه می‌کند و در آخر جستجو در پایان‌نامه‌های خارجی بر اساس حوزه‌های مورد علاقه دانشجو به او پیشنهاد می‌شود. دانشجو حالا دست به کار شده آن موقع که هیچ موضوعی در سر نداشت اما اکنون موضوعات مختلفی به ذهنش رسیده و نمی‌داند که کدام را انتخاب کند و گیج شده است. استاد که نمی‌تواند به او کمک کند، دوباره دانشجو سردرگم می‌شود ناچار برای جمع‌بندی از نظر اساتید سایر دانشگاه‌ها استفاده می‌کند. خلاصه با هم‌فکری یکی از اساتید، دانشجو به نتیجه می‌رسد و نوشتن پروپزالش را آغاز می‌کند. دانشجو که پایان‌نامه اولین کار پژوهشی اوست و درس روش تحقیق را هم به درستی نیاموخته دوباره سردرگم می‌شود که چگونه پروپزال بنویسد. بالاخره هر طور شده با هم‌فکری سایر اساتید و دیگر دوستان، پروپزال خود را به سرانجام می‌رساند. حال موقع انتخاب استاد راهنما شده، اعضای گروه تا قبل از تصویب پروپزال به او گفتند که می‌توانی از اساتید خارج از دانشگاه نیز استفاده کنی، دانشجو خوشحال که توانسته بود نظر یکی از اساتیدی که به او خیلی کمک کرده بود را جلب نماید و او را به عنوان استاد راهنما انتخاب کند. موقع تصویب پروپزال شده و جلسه پیش دفاع، که یک‌‌باره ورق بر می‌گردد و اعضای گروه به او و سایر دانشجویان می‌گویند، نمی‌توانید از بیرون استاد راهنما انتخاب کنید دانشجو که کلی به خاطر انتخاب استاد راهنمایش خوشحال بود حالا کلی به ذوقش خورده و نمی‌داند که چه طور به آن استادی که خیلی هم کمکش کرده بود، بگوید که نمی‌تواند با آن پایان‌نامه بردارد. بالاخره دانشجو با کلی شرمندگی از استاد راهنمای قبلی، ناچار است استاد راهنمای تحمیلی دانشگاه را بپذیرد. خوب باز خوش به حال دانشجوست که توانسته استاد راهنما داشته باشد برخی از دانشجویان به علت پر شدن سقف اساتید نمی‌دانند که چه باید بکنند و نمی‌توانند استاد راهنما انتخاب نمایند. موقع نوشتن پایان‌نامه رسیده، دانشجو نمی‌داند که باید از کجا شروع کند، هر یک از فصول پایان‌نامه و اجزایش را چگونه باید بنویسد، جامعه پژوهشش را چگونه انتخاب کند و مهم‌تر از همه نمی‌داند که ابزار پژوهشش را چگونه طراحی کند و چگونه می‌بایست داده‌های آماری خود را تحلیل کند به ناچار از سایر اساتید و دوستان کمک می‌گیرد و برای کارهای مشاور آماری از موسسات دیگر استفاده می‌کند. ضعیف بودن زبان انگلیسی خود معضل بزرگ دیگری است که دانشجو ناچار است از مترجم استفاده نماید. دانشجو که نیز شاغل است و نمی‌تواند مرخصی بگیرد ناچار است برای توزیع پرسشنامه فردی را نیز به کار گیرد. خلاصه علاوه بر شهریه سنگین دانشگاه، دانشجو ناچار است هزینه‌های دیگری هم مانند، هزینه آماریست، هزینه افرادی که در قبال کمک به او مبلغی دریافت کرده‌اند، هزینه تکثیر و کپی، هزینه مترجم، هزینه فردی که پرسشنامه‌ها را برای او توزیع و جمع‌آوری کرده است. به هر حال با هزار زحمت و تمدید ترم، دانشجو پایان‌نامه را به نتیجه می‌رساند و موقع دفاع می‌رسد و در هول انتخاب داور و گرفتن مکان و زمان برای دفاع است. دانشجو که نتوانسته استاد داور و مشاور را از خارج از دانشگاه برگزیند در تکاپوی آن است که داورِ خارج از دانشگاه استخدام کند تا شاید داوری تیزبین ایرادهای پایان‌نامه او را استخراج نماید و بالاخره برای این کار موفق می‌شود و داور پایان‌نامه‌اش خارج از دانشگاه و داور دلخواه او می‌شود. داور تیزبین ایرادهای او را به خوبی متذکر شده و دانشجو خوشحال است که ایرادهای کارش درآمده، جلسه دفاعش به خوبی برگزار می‌شود و داور نیزبین ایرادهای او را گوشزد می‌کند و دانشجو با موفقیت دفاع می‌کند اما دانشجوی دیگر که برایش مهم نیست که ایرادهای کارش در بیاید و حوصله اصلاح آن را ندارد و فقط می‌خواهد که دفاع کند از اساتید دانشگاه خود به عنوان داور استفاده می‌کند داور هیچ ایرادی از کار او نمی‌گیرد و معاونت پژوهشی دانشگاه در تعجب که کار این دانشجو هیچ ایرادی ندارد و دانشجو سرخوش سرجلسه دفاع فقط ایرادهای نگارشی به او تذکر داده می‌شود. چنان‌چه دیده می‌شود در بسیاری از جلسات دفاع تنها ایرادهای نگارشی گرفته می‌شود و برخی از اساتید، تنها متخصص در گرفتن ایرادهای نگارشی هستند. بعد از دفاع، صفی از دانشجویان پشت درب سالن ایستاده‌اند تا بلافاصله بعد از دفاع، استاد راهنمای پایان‌نامه‌ای را که در حال دفاع است را به عنوان استاد راهنمای خود برگزینند. پس از دفاع، دانشجو با خود فکر می‌کند، این همه هزینه‌ای که کرده و خیلی از آن‌ها به خاطر کمک نکردن استاد راهنمایش بوده، آیا درست است پولی که این استاد در قبال واحد پایان‌نامه دریافت می‌کند؟ و دانشجو با خود می‌گوید استاد لااقل قسمتی از این پول را برای خرج‌های او در اختیارش بگذارد.

نمره پایان‌نامه از ۱۸ است و دانشجو در تکاپوی استخراج مقاله و ارائه آن به دانشگاه برای کسب دو نمره دیگر است. حال استخراج مقاله از پایان‌نامه و گرفتن پذیرش آن، حکایت دیگری است که در اینجا مجالش نیست.

About محدثه دخت عصمتی

View all posts by محدثه دخت عصمتی →

6 Comments on “حکایت بی‌پایان پایان‌نامه”

  1. سلام. متن جالبی بود. صرفا می توانم بگویم متاسفم برای این نظام آموزشی و این فرایندی که شما فرمودید. به نظر من اعتماد به نفس انسان در دوره ارشد به سبب استرس های مداومی که بر وی وارد می شود بارها و بارها دچار تحلیل و نقصان می شود. امیدوارم تمام دانشجویان تحصیلات تکمیلی به زودی از شر پایان نامه راحت شوند 🙂

  2. محدثه جان امیدوارم هر چه زودتر مقالات ایرانی و خارجی پایان نامه ات چاپ شوند و این حکایت بی پایان پایان نامه سرانجامی گیرد
    به امید موفقیت دانشجویان فعال و توانمند کشور همچون شما

  3. با سلام من هم ترم آینده پایان نامه دارم متن شما هم برایم جالب بود و از معدود مقالاتی بود که تا آخر مطالعه کردم .
    من دوست دارم پایان نامه خودم رو با موضوعی بنویسم که به درد کشور و جامه ام بخوره.
    باتشکر و خداقوت

  4. سلام، متن جالبی بود. شما حرف دل اکثر دانشجویان کارشناسی ارشد را بیان کردید.
    در بعضی از دانشگاه ها نمره ی پایان نامه از ۲۰ است.
    موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *