«سلام، ضمن عرض تبریک به همه کتابداران که از این پس عنوان مهندسی را یدک می کشند. امیدوارم این مسئله فقط در حد تغییر نام باقی نماند و با این رشته مثل سایر رشته های مهندسی برخورد شود و سازمان نظام مهندسی هم این رشته را در زمره رشته های مهندسی بپذیرد…»
«باورتون نمیشه، حدود ۲۰نفر از دوستان هم رشته ای، امروز پیامکهایی با مظمون: آقا یا خانم مهندس! تغییر نام رشته کتابداری را به مهندسی ناوبری اطلاعات تبریک میگوییم!!! برای بنده فرستادند…»
«من یکی از کتابداران این مرز و بوم هستم. از اینکه تلاش می کنند تا امور جاری روز آمد شود، جای قدردانی و تشکر دارد. از اینکه عنوان مهندسی برازنده این رشته زیبا و کاربردی و در عین حال تا حدودی ناشناخته است، شکی نیست. ولی کلمه «ناوبری» روان بودن تلفظ آن را کم می کند. اما یک سوال نسبتاً مهم: این عنوان شامل ما درسخوانده های قبلی این رشته هم می شود؟»
«حالا باید بریم دنبال اینکه: اول ناوبر بوده، یا اول اطلاعات، یا اول مهندسی؟ به قول دکتر فدایی اول مرغ بوده یا تخم مرغ یا برعکس؟ خب حالا اونی که توش اطلاعات میذارن، میشه ناودان یا اطلاعات دان، یا اطلاع خانه یا ناوخانه یا کتابخانه؟؟»
«اقدام و اتفاق خوشایندی است، اما در صورتی که در ابتدا ما متولیان رشته مجاب شویم که «ناوبری» چه ارتباطی با کتابداری می تواند داشته باشد. دیروز در پی یافتن این ارتباط خیلی کنکاش کردم. لغتننامه ها را زیرورو کردم، ولی در آخر به همان کشتی جنگی و کشتیرانی رسیدم!! سعی کردم کشتی را با کتابداری ارتباط دهم، اما موفق نشدم….ظاهراً اسامی زیادی پیشنهاد شده بوده، حال این نام چگونه انتخاب شده و با چه پیش فرضی؟ ای کاش برای ما هم توضیح داده می شد…»
«من که خیلی خوشحال شدم… خدا کنه که تصویب بشه و به خیر و خوشی نامش تغییر کنه. ما که رومون نمیشه بگیم کتابداری می خونیم…حداقل یه مهندسی بهمون می چسبه… ولی اگه نامش هم تغییری پیدا تا صد سال دیگه مردم این رشته رو به اسم کتابداری می شناسن نه مهندسی اطلاعات..»
«به نظر من که مهندسیش خوبه، اطلاعاتش هم خوبه، ولی ناوبری دیگه چه صیغه ایه؟ حداقل می زاشتین مهندسی مدیریت اطلاعات، خیلی هم خوب بود. من نمی دونم کی میاد این اسما رو تصویب می کنه؟»
«من نمی دونم چرا همواره باید اسم هایی برای این رشته بذارن که نیاز به تعبیر و تفسیر داشته باشه. مهندسی کامپیوتر معلومه که یه کامپیوتری هست و یه مهندسی هم هست که از اون به خوبی سر در میاره . حالا ناوبری اطلاعات باید قانع کرد که آقا یا خانوم این ناو اون ناو توی کشتی نیست. اطلاعات مثل یه دریای عظیمی است که باید یه ناو درست حسابی که مجموعه دانش برگزیده هست رو داشته باشی و برای این گردآوری ها و نیز اشاعه و استفاده درست از اون یه سری آدمایی که مهندس این کارن لازمه که در مجموع بهشون می گیم مهندسان ناوبری اطلاعات. طرف هم بعد از سه ساعت توضیح برمیگرده میگه: آهان فهمیدم همون کتابداری میشه دیگه؟!؟»
عبارتها و جملات فوق، تنها بخشی از پیامها و واکنشهای کتابداران به خبری بود که در روزهای ابتدایی بعد از تعطیلات نوروزی، دهان به دهان و سایت به سایت چرخید و خبرساز شد. خبری که به عنوان خبر دست اول از خبرگزاری مهر شروع شد. در آغاز خبر آمده بود: «پس از دو سال کش و قوس، سرانجام نام رشته کتابداری به مهندسی ناوبری اطلاعات تغییر یافت». جالب اینکه منبع خبر، گزارش خبرنگار مهر! ذکر شده بود. جالب تر اما، این بود که افتخار پیش بینی چنین اتفاقی را نیز به نام خود ثبت و ضبط کرده بودند: «مهر» حدود ۲ سال پیش از تغییر نام رشته کتابداری خبر داده و تاکید کرده بود که کمیته کتابداری و اطلاع رسانی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مسیر ایجاد تحول در این رشته، در آینده نزدیک اقدام به تغییر نام آن خواهد کرد! و در آینده نگریِ خلاقانه ای اضافه کرده بود: سازمان سنجش آموزش کشور موظف خواهد بود برای سال تحصیلی آینده با عنوان جدید یعنی «مهندسی ناوبری اطلاعات» در مقاطع مختلف تحصیلی ظرفیت اعلام کند!
اما این پایان ماجرا نبود. نهضت کپی و انتشار خبر – بدون تحقیق و راستی آزمایی که حداقل کار یک آژانس خبری معتبر باید باشد- به راه افتاد. از وبلاگها و سایتهای خبری ریز و درشت اگر بگذریم، خبرگزاریها و روزنامه های معتبری چون سایت تابناک، سایت آفتاب، خبر آنلاین، روزنامه جام جم و روزنامه قدس از پیشگامان این نهضت بودند. دامنه این بحث به شبکههای اجتماعی مانند بالاترین نیز کشیده شد. گروه بحث الکترونیکی مشهد، از دیگر محمل هایی بود که به سرعت واکنشهای مثبت و منفی کتابداران در آن سرازیر شد. برخی از این اظهارنظرها که بعضاً جالب و خواندنی ست، در ابتدای این نوشته آمده است. برخی گفته بودند: «تا حالا باید معنی کتابداری را توضیح می دادیم، حالا مشکل شد ۳ تا! چرا مهندسی؟ ناوبری یعنی چه؟ اطلاعات چیست؟ و اینکه آیا این رشته با حضور ناوهای…. در آبهای خلیج فارس ارتباطی دارد؟» خبر به حدی گسترده شده بود که توضیح روشنگرانه دکتر فتاحی نیز مانع از اظهارنظرهای بعدی نشد. اما واقعاً چه اتفاقی افتاده بود؟
بنا به تصریح روزنامه نگاران باسابقه، دروغ سیزده که برگرفته از دروغ اول آوریل است، سابقهای تقریباً شصت ساله در ایران دارد. اولین نشریه ای که یک شماره از آن به صورت سراسر دروغ منتشر شد، شماره سیزدهم فروردین «روزنامه نبرد» در سال ۱۳۲۲ بوده است. اقدامی که به توقیف روزنامه در آن زمان انجامید. اسماعیل پوروالی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی، اتفاق فوق را چنین روایت کرده است: «ما شماره سیزده فروردین سال ۱۳۲۲ شمسی روزنامه «نبرد» را یک پارچه به صورت دروغ درآوردیم. یکی از این دروغها، نطقی بود از هیتلر، که در آن بحبوحه جنگ، دستور آتشبس میداد و این مژدهای بود که همه مردم از پیر و جوان، زن و مرد و بزرگ و کوچک را خوشحال میکرد. در کنار این دروغ شادیدهنده، دروغ آزاردهندهای که در آن روز، بساط سیزده نوروز خیلی ها را به هم ریخت، خبر فوت «حاج محتشم السلطنه» رئیس مجلس وقت بود، که چون در بین مردم تهران بخصوص بازاریها وجهه و احترام و اعتباری خاص داشت. هزاران نفر راه خانه او را در پیش گرفتند تا در مراسم تشییع جنازهاش شرکت کنند!»
در سالهای اخیر نیز برخی از روزنامههای اصلاح طلب به این موضوع دامن زدند. یکی از جنجالیترین دروغ سیزده در آن دوران، خبر کج شدن و احتمال سقوط برج میلاد بود که روزنامه شرق در آخرین شماره خود در سال ۱۳۸۳ منتشر ساخت. این شوخی توسط رسانههای اپوزیسیون جدی گرفته شد و به تحلیل آن پرداختند. برخی دیگر نیز آن را به برنامه اتمی ایران نسبت دادند. همچنین شایع شد که قیمت ملک در مناطق اطراف برج برای مدتی کاهش یافته است. اما نوبتی هم باشد، این بار نوبت کتابداران بود که شانس خود را در این عرصه آزمایش نمایند. این آزمایش چنانکه از ظواهر امر پیداست، چندان هم بی توفیق نبوده است. یادداشت طنزآلود آقای عمرانی در سایت لیزنا با مضمون تغییر نام رشته کتابداری در آخرین روزهای سال ۹۰، به حدی تاثیرگذار و جنجال آفرین بود که یکی از کتابداران پیشنهاد داد این نوشته در ردیف ده مقاله برتر سال در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی انتخاب گردد. یادداشتی که اگر چه در یک سایت تخصصی کتابداری و اطلاع رسانی درج شده بود، اما چنانکه ذکر آن رفت، با بی توجهی و سهل انگاری، سر از سایت ها و خبرگزاری ها و روزنامه ها و حتی از اخبار سراسری شبکه های رادیو و تلویزیون درآورد.
بیشک این نوشته اگر درست خوانده میشد و فقط به مطالعه پاراگراف اول اکتفا نمی شد، نه تنها مضمون طنزآمیزش کاملا هویدا بود، بلکه اسامی به کار رفته در آن به نحوی مطایبه آمیز، با حروف اختصاری (مانند استاد الف. گ. ز. ل.) بیان شده بود. علاوه بر آن در پایان این نوشته، تاکید شده بود که: «لیزنا سالی یکبار بیشتر دروغ نمی گوید، آن هم به مناسبت سیزدهمین روز سال است». بدین ترتیب نه تنها بخش پایانی، که به متن و ساختار نوشته نیز توجه نشد و افتاد اتفاقی که نباید می افتاد. اما در چرایی رویدادی که بعضاً واکنشها نسبت به آن هنوز هم ادامه دارد، باید یادآور شد که این اتفاق نشان داد:
- ما عجولیم. «سرعت» را با «دقت» جایگزین کرده ایم. به جای اینکه قدری با تفکر و تعمق حرکت کنیم و کمی بر سر هر مساله و رخدادی ایست نماییم، سریع و با عجله می خواهیم به مقصد برسیم. یک ساعت تفکر را که در آموزه های دینی بالاتر از یک سال عبادت دانسته شده است، به راحتی فراموش می کنیم. مطالب، نوشته جات، مقاله ها و اخبار را سرسری و بدون تعمق و رُبات گونه نگاه می کنیم و رد می شویم. از خواندن تمام و کمال نوشته ای که توسط یکی از اساتید خوشنام و باسابقه نگاشته شده است، طفره می رویم. همه چیز را حاضر و آماده می خواهیم. برای افزایش آگاهی و دانایی خود سعی و تلاشی نداریم و هزینه ای پراخت نمی کنیم.
- ما کمی تا قسمتی سطحی نگریم. پاراگراف اول یک نوشته را مبنای قضاوت درباره کل مقاله قرار می دهیم. ایمیل یکی از اعضای گروه را بی آنکه در صحت و سقم اش تردید نماییم یا تحقیق نماییم، مبنای قضاوت و واکنش و ارسال پیام و بعضاً بد و بیراه به این و آن قرار می دهیم.
- و نهایت اینکه در این مواقع است که می توان عیار اعتبار بنگاههای خبرپراکنی دنیا را که برای خود سابقه و اعتبار و مخاطبان فراوان و سرمایه اجتماعی عظیمی دست و پا کرده اند، سنجید و درک نمود. خبرگزاری باسابقه و به اصطلاح معتبر ما به قدری به شعور مخاطبانش احترام قائل است که نه تنها حاضر نیست خطا و اشتباه سهوی یا عمدی خود را از درج بدون ذکر منبع خبر و برداشت رخدادی واقعی از مطلبی طنزآمیز را بپذیرد، بلکه از یک عذرخواهی نیم بندی نیز دریغ می ورزد.
حال نام رشته تغییر کند یا نه، این خبر دروغ باشد یا نه، مهندس بشویم یا نه، اما این اتفاق از جهاتی خوش یمن و با برکت بود، بدین لحاظ که نشان داد تغییر نام چنانکه برخی می پندارند به تنهایی حلال مشکلات نخواهد بود، لذا در این راه باید قدری محتاط بود و با مکث بیشتری تصمیم گرفت.
ای کاش در این مورد هم تفکر می کردیم که “اساساً چرا باید دروغ گفت؟!”
به نظر من کتابداری رشته جالبی است . و کتابدار در واقع دریایی است به عمق یک سانتی متر و هر نامی برازندهی رشته ی کتابداری است