یک کتابدار و یک تعمیرکار

یکی از مسائلی که خیلی از افراد در هنگام انتخاب یک شغل به آن توجه دارند مقدار دستمزد یا حقوقی است که بابت انجام یا ارائه خدمات قرار است از طرف کارفرمایان به آنها پرداخت ‏شود. کارفرمایان هم برای تعیین میزان دستمزد علاوه بر تبعیت از قوانین کار به دانش تخصصی افراد که معمولاً آن را تکنیک یا فن می نامیم نگاه می‏کنند. بهره‏مندی از این تکنیک‏ها یا فنون نه صرفاً منحصر به رشته‏های علوم ریاضی و مهندسی است بلکه رشته‏های علوم انسانی، زبان و هنرها هم فنون خاص خود را دارند. البته حساب افرادی که خود اشتغال و کارآفرین هستند از این دسته جدا است به دلیل اینکه تا حدودی مقدار دستمزد آنها دست خودشان است و شاید ارزش استفاده از تکنیک‏ها یا همان فنون تخصصی حتی برای آنها حیاتی تر باشد.

از وقتی که وارد دانشگاه شدیم در همان درس مبانی کتابداری به ما گفتندکتابداری رشته‏ای است که هم داخلش علم پیدا می‏شود و هم فن. البته بعضی‏ها به هنر بودن آن نیز اشاره داشته‏اند. اساتید و مولفان کتب این رشته می‏گفته‏اند فن است چون شما بعضی کارهایی را یاد می‏گیرید که سایرین بدون داشتن آن اصول (زیربنای فن) نمی‏توانندانجام دهند. شاهد بارز این مدعا هم کتابی بود با نام خدمات فنی که احتمالاً همه ما به عنوان دانشجویان و فارغ التحصیلان این رشته تاکنون یکبار با آن برخورد داشته‏ایم.

فکر می کنم اگر در ادبیات پدر و مادربزرگ‏های خودمان جستجو کنیم این جمله را اززبان آنها بسیار شنیده‏ایم که آموختن یک فن برای انسان کاملاً ضروری است و اصولا شخصی که فنی باشد هیچوقت بیکار نمی‏ماند. این گفته‏ای است که حتی فرهنگ و رسانه‏های ما نیز آن را القا کرده‏اند. اگرچه امروزه بعضی از مشاغل فنی هم درآمدی کمتر از یک میلیون تومان دارند و بر اساس آمارهای رسمی به ما گفته شده که درآمد ماهی یک میلیون تومان ایستادن بر لبه خط فقر است، اما قطعا خیلی از افراد را در نزدیکی خودمان سراغ داریم که دارند با درآمدهای زیر خط فقر زندگی می‏گذرانند که شاید ایده‏آل آنها هم نباشد. بر همین اساس دایره شمول این فنی بودن امروزه نسبت به گذشته تغییرات داشته است ولی موضوع بحث ما این تغییرات نیست. در اینجا سخن بر سر بهره‏مندی از فنون است. بنابراین هدف از نگارش این یادداشت بررسی فنی بودن حرفه کتابداری و مقایسه دستمزدی است که برای این فن پرداخته می‏شود با فنی مثل تعمیرکاری تلویزیون و دستمزدی که برای آن پرداخته می‏شود.

یک تعمیرکار تلویزیون شخصی است که لااقل دارای یک مهارت فنی می‏باشد. این جمله را هیچ کسی نمی‏تواند منکر شود. این مهارت فنی نه لزوماً در موسسه‏های آموزشی بلکه برحسب تجربه و مطالعه شخصی و تمرین و علاقه‏مندی نیز قابل اکتساب است. اگر نخواهیم خیلی راه دور برویم بهتر است از یک تعمیرکار تلویزیون‏های معمولی صحبت کنیم که در تخصصش نیست که تلویزیون‏های LCD و LED را تعمیر کند. برای اینکه مقایسه بین کتابدار و تعمیرکار راحت تر انجام بگیرد جداولی[۱] طراحی شده است. اولین جدول وضعیت درآمد و هزینه‏های یک تعمیرکار تلویزیون به عنوان یک فرد فنی و خانوده‏اش را نشان می‏دهد:

درآمد

هزینه‏ها

تعمیر تلویزیون

۱۰ تا ۱۰۰ هزار تومان

خوراک اساسی (گوشت- مرغ- برنج)

۱۷۰۰۰۰ هزارتومان

فروش تجهیزات پشتیبانی تلویزیون

۱۰ تا ۱۰۰ هزار تومان

خوراک فرعی (میوه – سبزی- …)

۵۰۰۰۰ هزار تومان

یارانه

۱۸۰۰۰۰ هزار تومان

قبوض (آب-برق- گاز-تلفن- اینترنت)

۵۵۰۰۰ هزار تومان

مجموع درآمد:  ۷۰۰۰۰۰ هزار تومان

مخارج همسر

۱۰۰۰۰۰ هزار تومان

پول توجیبی فرزندان( ۲نفر)

۱۰۰۰۰۰ تومان

درمان و هزینه‏های ناگهانی

۸۰۰۰۰ تومان

مجموع هزینه‏ها: ۴۷۵ هزار تومان      ۸۰ هزارتومان

نگاهی به جدول درآمدی تعمیرکار تلویزیون نشان می‏دهد که مجموع هزینه‏های زندگی برای او و خانواده‏اش در طول یک ماه ۴۷۵۰۰۰ هزارتومان     ۸۰۰۰۰ هزارتومان است. این     معنی‏اش این است که تعمیرکار تلویزیون و خانواده محترمش که قرار نیست هرماه مریض شوند و یا هزینه‏های ناگهانی به آنها تحمیل شود بنابراین مصرف این مقدار متغیر است. ممکن است در جدول جای خالی تفریح را ببینید اما پیشفرض ما این است که تعمیرکار تلویزیون و همچنین کتابدار اصولا سالی یکبار بیشتر به تفریح نمی‏روند که آن هم عید نوروز است. اگر به طور خوشبینانه فرض کنیم که به غیر از این موارد هزینه دیگری بر تعمیرکار تحمیل نشود و مقدار درآمد ماهیانه هم ثابت باشد درانتهای هرماه ۲۲۵ هزارتومان برای ایشان می‏ماند که پس انداز کند. هنگام عید نوروز باز در خوش بینانه‏ترین حالت می‏شود گفت تعمیرکار تلویزیون ۲۷۰۰۰۰۰ میلیون تومان پس انداز کرده است. اکنون به جدول زیر توجه کنید.

هزینه ها

پوشاک سال نو (کیف-کفش-لباس)

۷۰۰۰۰۰ هزار تومان

سفر نوروزی (بلیط – …)

۲۴۰۰۰۰ هزار تومان

اقامت (هتل – مهمانسرا- …)

۱۲۰۰۰۰۰ میلیون تومان

تفریح (گردش-غذا-سوغاتی)

۵۶۰۰۰۰ هزار تومان

هزینه ناگهانی

فرض می کنیم در این سه روز اتفاقی نمی‏افتد

مجموع هزینه‏ها: ۲۷۰۰۰۰۰ میلیون تومان

پس انداز: ۲۷۰۰۰۰۰ میلیون تومان

جدول بالا نشان می‏دهد که مبلغی که تعمیرکار تلویزیون در پایان یک سال پس انداز کرده کفاف یک مسافرت سه روزه جمع و جور را به او و خانواده اش می‏دهد البته با ذکر اینکه تمام پس انداز تعمیرکار مصرف خواهد شد. درباره تعمیرکار تلویزیون باید به چندین نکته دیگر هم اشاره کنیم. یکی این است که آنها یک خانواده چهار نفری هستند و دیگری اینکه مستأجر نیستند که بخواهند اجاره بدهند. مغازه آقای تعمیرکار در منطقه ای از شرق تهران قرار گرفته است که اهالی آن وضعیت معیشتی معمولی دارند. در ضمن سبد فرهنگی‏ این خانواده هم خیلی بزرگ نیست! لذا بیشتر از ماهی چند تا روزنامه و یک مجله و چندتا کتاب چیزی در آن باقی نمی‏ماند. خانم آقای تعمیرکار خانه‏دار است و از خود درآمدی ندارد. طبیعی است که وقتی هزینه درمان و هزینه‏های ناگهانی زیاد شود خب از یک هزینه دیگر می‏زنند تازه وقتی که مریض باشند خیلی از چیزها را برای مدتی نمی خورند و نکته نهایی است که در این جدول ما صرفا هزینه ها و درآمدهای یک سال فرضی را حساب کرده ایم و به زمان های قبل و بعد از آن نمی پردازیم.

اما آن سوی دیگر این مقایسه شخصی به نام کتابدار یا اطلاع رسان است که بنابر مطالب پیش گفته و دیده ها و شنیده ها او را هم می توانیم به عنوان یک فرد فنی و البته نه صرفا فنی بشناسیم. پیشفرض اساسی ما این است که آقای کتابدار در یکی از سازمان‏هایی که از کارجویان رشته کتابداری و اطلاع رسانی استفاده می‏کنند (که البته به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسند!) استخدام شده باشد. اما وضعیت درآمد و هزینه‏های یک کتابدار به عنوان یک شخص فنی و خانواده‏اش به شرح زیر است:

درآمد

هزینه‏ها

حقوق ماهیانه

۴۰۰۰۰۰ تومان

خوراک اساسی (گوشت-مرغ-برنج)

۱۷۰۰۰۰ تومان

یارانه

۱۸۰۰۰۰ تومان

خوراک فرعی (میوه-سبزی-…)

۵۰۰۰۰ تومان

مجموع درآمد: ۵۸۰۰۰۰ هزار تومان

قبوض (آب-برق- گاز-تلفن- اینترنت)

۵۵۰۰۰ تومان

مخارج همسر

۱۰۰۰۰۰ تومان

پول توجیبی فرزندان( ۲نفر)

۱۰۰۰۰۰ تومان

درمان و هزینه‏های ناگهانی

۸۰۰۰۰ تومان

مجموع هزینه‏ها: ۴۷۵ هزار تومان      ۸۰ هزارتومان

نگاهی به جدول درآمد و هزینه‏های کتابدار نشان می‏دهد که میزان هزینه‏های او هم همان مقدار ۴۷۵۰۰۰ هزار تومان      ۸۰۰۰۰ تومان است (ما عمداً هزینه‏های زندگی این دو نفر را به طور یکسان تنظیم کرده‏ایم البته درآمدها متفاوت است). درباره کتابدار هم همان نکاتی که درباره تعمیرکار تلویزیون وجود داشت قابل مشاهده است. خانواده کتابدار هم در شرق تهران و در محله ای با مردمانی نه چندان غنی و نه چندان فقیر زندگی می‏کنند. آنها هم یک خانواده چهار نفری هستند و دیگری اینکه مستأجر نیستند که بخواهند اجاره بدهند. در ضمن سبد فرهنگی‏شان هم کوچک است لذا بیشتر از ماهی چند تا روزنامه و یک مجله و چندتا کتاب چیزی در آن باقی نمی‏ماند و باقی نکات نیز مشابه است با تعمیرکار تلویزیون که پیشتر ذکر شد. اگر به طور خوشبینانه فرض کنیم که به غیر از این موارد هزینه دیگری به کتابدار تحمیل نمی‏شود و مقدار درآمد ماهیانه هم ثابت است درانتهای هرماه  ۱۰۵۰۰۰هزار تومان قابل پس انداز است. هنگام عید نوروز هم در خوشبینانه ترین حالت کتابدار عزیز ۱۲۶۰۰۰۰میلیون تومان جمع کرده است. اکنون به جدول زیر توجه کنید:

هزینه ها

پوشاک سال نو (کیف-کفش-لباس)

۷۰۰۰۰۰ هزار تومان

سفر نوروزی (بلیط – …)

۲۴۰۰۰۰ هزار تومان

اقامت (هتل – مهمانسرا- …)

۱۲۰۰۰۰۰ هراز تومان

تفریح (گردش-غذا-سوغاتی)

۵۶۰۰۰۰ هراز تومان

هزینه ناگهانی

فرض می کنیم در این سه روز اتفاقی نمی‏افتد

مجموع هزینه‏ها ۲۷۰۰۰۰۰ میلیون تومان

پس انداز: ۱۲۶۰۰۰۰ میلیون تومان

همان طور که در جدول بالا مشاهده می‏کنید اتفاقی افتاده است. در واقع مقدار هزینه‏ها از پس انداز بیشتر شده است. یعنی اینکه آقای کتابدار کم آورده است. یعنی اگر بخواهد دست خانواده را بگیرد و برای تفریح به سمت یک شهری بروند باید به اندازه ۱۴۴۰۰۰۰میلیون تومان از کسی قرض کند یا از بانکی وام بگیرد یا اینکه تمام هزینه‏ها را کاهش دهد که در این صورت به او و خانواده‏اش سخت خواهد گذشت. اکنون باید بررسی کرد که چرا این اتفاق افتاده است.

به نظر من این مسئله را از دو جهت می‏توان بررسی کرد. یکی همین مقدار دستمزدی است که به هیچ وجه با هزینه‏ها تناسب ندارد. متأسفانه بعضی از نهادها یا سازمان‏ها با این حجم از استخدام کارجویان بیکار اما امیدوار این رشته وضعیت معیشتی آنها را نه تنها بهبود بخشیده‏اند بلکه فاجعه آمیزتر از قبل هم نموده‏اند. در اینجا به این قضایا که بودجه سازمان‏ها کم است یا کتابداری شغلی راحت، تزیینی، الهی، مقدس و دلی است پس کتابدار اجرش را باید از خدا بگیرد و با او معامله کرده است و صحبت هایی از این دست کاری ندارم. من فقط می دانم که ذهن و روان من به عنوان یک کتابدار زمانی بهتر کار خواهند کرد که من در قید نان نباشم  پس بهتر است تا دیر نشده فکری برای این دستمزدهای ناپلئونی کرد.

اما از سوی دیگر این مسئله متوجه خود کتابداران نیز است. گفتیم تعمیرکاری تلویزیون فن است و گفتیم که کتابداری هم به گواه هزاران مقاله و یادداشت و نقل قول علاوه بر علم و هنر بودن فن هم هست. اما در واقعیت داریم می‏بینیم که فن کتابداری در برابر فنی مثل تعمیر تلویزیون کم می‏آورد. اشکال کجاست؟ در درس‏هایی که گذرانده‏ایم؟ در تجربه‏هایی که داشته‏ایم؟ در اقلیمی که زندگی می‏کنیم؟ سطح فکری که داریم؟ نوع نگاهی که به ما می‏شود؟. نمی دانم و شاید صلاحیتش را هم نداشته باشم که بگویم پاسخ به کدامیک از این سئوالات کلید حل کم آوردگی جنبه فنی و کم ارزشی کتابداری برای جامعه است. اما به هر حال در شرایطی که همه ما کتابداران هشت هامان گرو نه هامان است و باید با این زندگی بسوزیم و بسازیم نیاز است که تدبیری بیندیشیم. باید اگر واقعاً به فن بودن کتابداری اعتقاد قلبی داریم این فن را به فنون تبدیل کنیم. باید برای این فنون مشتری پیدا کنیم و نیازهای مشتریان را با فنون خودمان ارضا نماییم. باید برای این فنون ارزش افزوده ایجاد کنیم. باید برای این فنون برندسازی کنیم و هزار باید دیگر تا بتوانیم از این فنی بودن کسب درآمد کنیم و شکاف عمیق بین درآمدها با هزینه‏ها را با آن پرکنیم. درست است که شاید تن خسته من و شما از پس سالها بی توجهی و توهین از خودی و غیر خودی دیگر رمقی نداشته باشد برای انجام این بایدها اما چاره چیست زندگی ادامه دارد.


[۱]. اعداد و ارقامی که در این جداول مشاهده می کنید همگی بر اساس تحقیقات میدانی، بررسی وب سایت‏های صنفی و خواندن پست های بلاگ‏ها در زمینه‏های مرتبط به شغل و دستمزد جمع آوری شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *