دکتر یزدان منصوریان، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم تهران و دانشآموخته مقطع دکترای کتابداری و اطلاعرسانی در دانشگاه شفیلد انگلستان است. او تاکنون مقالات و آثار پژوهشی فراوانی تألیف کرده است.
آنچه در زیر می آید نظرات ایشان پیرامون پرسش هایی با موضوع “مدیریت کتابخانه ها و جایگاه اجتماعی کتابداران” است.لطفا بخوانید و نظرات خود را در انتهای مطلب منعکس کنید.
.۱. آیا شما مدیریت کتابداران در کتابخانه ها را حق کتابداران میدانید و یا متخصصان دیگر حوزه ها نیز جواز حضور و مدیریت باید داشته باشند؟ دلایلی خود را در صورت موافق یا مخالف بودن لطفا ذکر کنید.
* البته من با طرح این پرسش به این شکل چندان موافق نیستم. زیرا مدیریت حق هیچکس نیست و هیچکس نمیتواند خود را در به دست گرفتن مدیریت یک سازمان و نهاد عمومی مثل کتابخانه محق بداند. به سخنی دیگر مدیریت کتابخانه میراث هیچکس نیست که اگر فرد دیگری آن را غصب کرد، در صدد باز پس گرفتن آن باشد. بنابراین، شاید بهتر باشد بجای آنکه بپرسیم مدیریت کتابخانهها حق کتابداران است یا خیر، بهتر است بپرسیم: «آیا کتابداران سزاوارترین و شایستهترین گروه برای مدیریت کتابخانهها هستند؟». زیرا در مدیریت این شایستگی و صلاحیت مدیر است که مجوزی برای او در به دست گرفتن مدیریت یک سازمان خواهد بود. به سخنی دیگر، مدیریت نه یک «میراث» بلکه یک «مسئولیت» است که باید با توانمندی و شایستگی مدیر متناسب باشد. اکنون در پاسخ به پرسش شما باید گفت اگر ما کتابداران میتوانیم شایستگی و توانمندی خود را در مدیریت کتابخانهها در نظر و در عمل نشان دهیم، آنگاه بدیهی است که مدیریت کتابخانهها باید به کتابداران سپرده شود. در نیم قرن گذشته متخصصان این رشته در عرصه نظر به خوبی توانایی خود را برای مدیریت کتابخانهها نشان دادهاند، اما متاسفانه در این مدت فرصت کافی برای دانشآموختگان این رشته فراهم نشده که همین توانایی نظری را در عرصه عمل به نمایش بگذارند. حال چه عواملی باعث شده که این فرصت به آنان داده نشود خود حدیث مفصلی است که پرداختن به آن در این مختصر نمیگنجد. به این ترتیب اطمینان دارم که کتابداران ما از دانش و تخصص کافی برای مدیریت کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی برخوردارند، فقط باید فرصتهای بیشتری به آنان داده شود تا این توانایی را در عمل به اثبات برسانند.
۲. حضور افراد غیر متخصص بر صدر کتابخانه ها چه مسائل و عوارضی را برای کتابداران و به طور کلی این حوزه به دنیال خواهد داشت؟
* تجربه نشان داده که غیرمتخصصانی که مدیریت کتابخانهها را بر عهده داشتند، در دو گروه قرار دارند. گروه نخست کسانی هستند که در این رشته تخصصی ندارند، اما با امور فرهنگی مرتبط با کتابخانهها نظیر بازار نشر، مطبوعات و رسانهها آشنایی کافی دارند. در نتیجه آنان میتوانند با کمک و مشاوره کتابداران متخصص، عملکرد قابل قبولی داشته باشند. اما گروه دوم – که متاسفانه تعدادشان بیشتر است – مدیرانی هستند که هیچ تخصص و تجربهای در کار فرهنگی و حوزهها مرتبط با امور کتابخانهها ندارند. در نتیجه آنان با مبانی و اصول اولیه این رشته بیگانه هستند و با پذیرش مدیریت کتابخانهها برای خودشان و دیگران دردسر و گرفتاری درست میکنند. مثلاً تصور کنید مدیر کتابخانهای که اساساً با ماهیت کار نهادی به نام کتابخانه بیگانه است، طبیعی است که نمیتواند عملکرد قابل قبولی داشته باشد. زیرا نمیتواند تصمیمی منطقی بگیرد و ناچار است مسیر آزمون و خطا را در پیش گیرد و هزینههای هنگفتی به کتابخانه و به جامعه تحمیل کند. هزینههایی که با چند تصمیم درست و علمی قابل پیشگیری بوده است.
۳. آیا حضور کتابداران را جایگاه مدیریت کتابخانه ها موجب ارتقاء جایگاه اجتماعی آنان و همچنین در روند هویت یابی و تعمیق آن موثر می دانید؟
* البته حضور کتابداران در جایگاه مدیریت کتابخانهها بیش از آنکه موجب ارتقاء جایگاه اجتماعی آنان شود، ارتقاء عملکرد و کارآیی کتابخانهها را به دنبال خواهد داشت. زیرا ما کتابداران بیش از اینکه نگران جایگاه اجتماعی خود باشیم، نگران موفقیت کتابخانهها در عرضه خدمات اطلاعرسانی مناسب هستیم. به سخنی دیگر، مدیریت غیر کتابداران بیش از آنکه به منزلت اجتماعی ما کتابداران لطمهای وارد سازد، به عملکرد کتابخانهها آسیب زده است. زیان این آسیب به مراتب بیش از ضرری است که به منزلت اجتماعی کتابداران وارد شده است. زیرا رکود کتابخانهها – که در بسیاری از موراد ناشی از تصمیمهای غیرحرفهای مدیران غیرمتخصص است – یعنی ضربهای جانکاه بر پیکرهء فرهنگ و دانش این سرزمین که بازتاب آن را در بسیاری از شئون فرهنگی و اجتماعی میتوان دید. مثلاً رکود فرهنگ مطالعه یکی از آشکارترین آسیبهای ناشی از کم رونقی کتابخانههاست. اما ضربهای که به منزلت اجتماعی کتابداران وارد میشود فقط متوجه یک گروه است و اگر ما کتابدران از عزت نفس کافی برخوردار باشیم، نگرانی چندانی در این زمینه نخواهیم داشت. بنابراین، مسئله اصلی آسیبی است که به نهاد کتابخانه و بدنه فرهنگی و علمی کشور وارد میشود. مثلاً زمانی که پست کتابدار از وزارت آموزش و پرورش حذف میشود، هر چند از فرصتهای شغلی کتابداران خواهد کاست، اما زیانی که این تصمیم به فرایند آموزش و یادگیری وارد میسازد بسیار بیشتر است. زیرا حذف کتابدار یعنی حذف کتاب غیردرسی از فرایند آموزش، یعنی کاستن از تعامل با منابع اطلاعاتی مفید و در نهایت یعنی تمرکز بیش از پیش به کتاب درسی. مجموع این عوامل آموزش طوطیوار و غیرمولد را به دنبال خواهد داشت که فقط بر حفظ کردن محتوای کتاب درسی و پاسخ به پرسشهای مبتنی بر آن استوار است. در نهایت دانشآموزانی که فرصت مراجعه به منابع اطلاعاتی متنوع را ندارند، مهارتهای «سواد اطلاعاتی» و «تفکر انتقادی» را نخواهند آموخت و این نقص در آموزش در آینده خود را در محیط کار و زندگی آنان نشان خواهد داد. بنابراین، همانطور که میبینید، در این مثال آسیبی که به کتابخانههای آموزشگاهی وارد میشود، کل فرایند یادگیری و یاددهی را دچار رکود خواهد کرد و این ضرری به مراتب بزرگتر از آسیبی است که به منزلت کتابداران وارد خواهد ساخت.
۴. هر نکته و یا مورد خاصی که میتواند به این موضواعت مرتبط بوده و موجب روشنگری اذهان میشود بیان کنید.
* کتابخانهنهادی فرهنگی و اجتماعی است که با هدف خدمت رسانی به جامعه ایجاد شده است. با توجه به تنوع کتابخانهها این خدمات برای گروههای مختلف اجتماع و به شکلهای متفاوت وجود دارد. بنابراین، مدیر هر کتابخانه باید به خوبی بداند که او در خدمت جامعه استفادهکنندگان است و همواره نیاز و خواست آنان است که باید مبنای تصمیمگیری در کتابخانه باشد. کتابخانه متعلق به مردم و در خدمت مردم است. بنابراین، مدیر کتابخانه باید این نکته را در کانون توجه خود قرار دهد. نکته دیگر اینکه رشته علم اطلاعات و دانششناسی در این کشور بیش از نیم قرن تجربه آموزش رسمی دانشگاهی دارد. محصول همهء این سالهای آموزش و پژوهش در این رشته بدنهء دانش و آگاهی ارزشمندی است که در قالب صدها کتاب و هزاران مقاله در اختیار متخصصان این رشته قرار دارد و مدیران کتابخانهها موظفند از این دانش موجود در مدیریت کتابخانهها استفاده کنند و نسبت به آن بیاعتنا نباشند.
این حرف شما که مدیران غیر متحصص به عملرد کتابخانه ها آسیب میزنن خیلی نکته دقیقی هست و وقتی عملکردکتابخانه بیاد پایین خب معلومه که وجهه ما کتابدارا هم بد میشه.لطفا اینو به آقای عمرانی بگید.البته براشون نوشتم خودم اگه تایید بشه.
آقای دکتر میتوان روی “محق” بودن یا “سزاوار” بودن گفتگو کرد و نشان داد چه چیزهایی موجب “سزاواری: ست و چه مرزهای مشترکی با محق بودن دارد اما این محل گفتگوی من و شما نیست و من بر این عبارت شما تاکید دارم که “مدیریت نه یک «میراث» بلکه یک «مسئولیت» است… این کاملا درست است اما چه چیز مسولیت می آورد؟ آگاهی….شما که نمیتوانید از یک انسان ناآگاه همان مسولیتی را بخواهید که از یک انسان آگاه….اصلا آنسان ها به اندازه آگاهی مسولیت دارند نه به اندازه جهل! حالا شما فکر کنید که بودن متخصصین کتابداری بالاسر یک کتابخانه بیشتر مسولیت می آورد یا یک غیر متخصص.
هیچ کس نمیتواند برای کتابداری که بر سطوح بالای مدیریت کتاب خانه های بزرگ نرسیده است شرط و شروط بگذارد ….آقای دکتر منصوریان…بعضی از حضرات از ترس مرگ خودکشی می کنند ولی امثال شما که متخصص و استاد این حوزه هستید نباید بگذارید این خودکشی همه گیر شود!
امیدوارم این بحث ها در آینده ای زود دقیق تر و شفاف تر مطرح شود.