آذرنگ: جامعه کتابداری به ارزشهای فانی پی نبرده است

مقدمه:

برای استاد عبدالحسین آذرنگ بهتر آن بود که نوشتن درباره فانی در جامه ی پاسخ به پرسش هایی مشخص باشد. دست تنگ بودم از بابت وقت و همین موجب شد پرسش هایی پخته برای ایشان ارسال نکنم اما پاسخ های ایشان خواندنی اند.آنچه در ادامه می آید  نگاه کسی است که سابقه دوستی چهل ساله با کامران فانی دارد

ج. حیدری نژاد: فانی که در روزهای ابتدایی آشنایی شناختید  چگونه بود؟ فانی کنونی چگونه است، تفاوتی داشته اند یا خیر،دگرگونی رخ داده است یا خیر،اگر رخ داده در کدام زمینه و حوزه؟

آذرنگ : پیش از آنکه به دانشکدۀ علوم تربیتی وارد شوم، که کامران فانی در ۱۳۵۲ به آن دانشکده وارد شده و مشغول تحصیل بود، او را دورادور از طریق دوستانی مشترک می شناختم. همان موقع، یعنی حدود ۴۰  سال پیش، معروف بود که فانی کتابخوان قَدَری است. از چهره، ظاهر و قد و قامتش هیچ تصویری نداشتم. شاید آن موقع گمان می کردم که باسوادها و کتابخوان های قَدَر حتماً باید چاق، صاحب شکمی برآمده و کله ای طاس، عینک و صدایی بم، یا دو رگۀ خیلی بم، باشند. فانی را که برای نخستین بار در نشستی، شاید در دفتر کار خانم نوشافرین انصاری، دیدم، وجه اشتراکش با تصویر ذهنی ام فقط یک عینک بود، آن هم با قابی سیاه.  نمی دانم چرا در تصویر ذهنی ام قاب عینک کتابخوان قَدَر قهوه ای رنگ بود.

       فانی یک سال از من جلوتر بود. با او هیچ درس مشترکی نداشتم، همین طور با همزاد معنوی اش بهاء الدین خرمشاهی. از نیمسال سوم که تدریسم در دوره های کوتاه مدت کمیسیون آموزش انجمن کتابداران ایران آغاز شد، فرصت دیدار های مستقیم با فانی در نشست های آموزش نصیبم شد و اطلاعات گسترده و کم مانند او را در زمینۀ کتاب و کتاب شناسی به چشم خود دیدم. بعد که در موسسۀ تحقیقات همکار او شدم، فرصت گفت و گو ها بیش و بیشتر شد.

       عشق به دانستن در فانی عشقی بسیار عمیق است. عطش و کنجکاوی اش او را واداشته است که به طور گسترده ای بخواند و به هر شاخه ای از دانش ها و معرفت های بشری سرک بزند. این عشق با گذشت زمان انگیزه ای مختلفی را از دست داده و اکنون شاید فقط با یک انگیزۀ نیرومند اصلی حرکت می کند: دانستن، بیشتر دانستن، بهتر دانستن. حالا فانی اندیشمند باتجربه ای است که مانند او را دشوار بتوان یافت.

       فانی را در کنار دانش دوستان نامداری باید جای داد که در روزگاران قدیم کتابخانۀ اسکندریه را اداره می کردند، یا در روزگار پیش از ما مانند یوسف خان اعتصام الملک مدیر کتابخانۀ مجلس بودند، یا در روزگار نزدیک به ما مانند مک لیش و دنیل بورستین کتابخانۀ کنگره را می چرخاندند. فانی در یکی از سخنرانی هایش از نوعی وجود به نام وجود کتبی و چاپی یاد کرده و این نوع از وجود را بر سایر انواع وجود افزوده است. من هم در اینجا با الهام از او، برای خود او به «وجود کتابی» قائل می شوم، وجودی که با کتاب تعین پیدا می کند، و اگر کتاب از میان برداشته شود، آن وجود هم ناپدید می شود. فانی در کتاب فنا شده و با کتاب وحدت یافته است، کتاب هم در این کشور از او بقا گرفته است.

ج. حیدری نژاد: فانی در جامۀ یک دوست چگونه انسانی ست؟

آذرنگ : فانی به دوست پروری و دوست نوازی و حتی دوست بازی مشهور است. او در دوستی واقعاً مایه می گذارد و از هیچ لطف و کمکی دریغ ندارد، اما توقع از او در دوستی را باید به امکانات کسی محدود کرد که انزواجوست، از هیاهو و غوغا دوری می کند،و تا جای ممکن در عرصه های اجتماعی ظاهر نمی شود. در حقیقت نمی شود کسی بسیار خوان باشد، اما دچار انزوا نباشد. دانش طلبی و بسیار دانی لازمه اش پرهیز از آمد و شدهای گسترده و داشتن حریم و سر کردن در انزواست. با این حال، در مدت ۴۰ سالی که فانی را می شناسم، ندیده ام که در دوستی و در عالم همکاری از او کاری ساخته باشد، و او دریغ کرده باشد.

ج. حیدری نژاد: چه بخش هایی از شخصیت فانی برای شما جذاب تر است، و آیا تا کنون بخشی از شخصیت او برای جامعه پنهان مانده که شما قصد هویدا کردن آن را داشته باشید؟

آذرنگ: فانی در میان اهل فن شناخته شده است، به نظرم نمی آید که حتی جامعۀ کتابخوان هم او را درست بشناسند. علتش این است که اساساً وقتش صرف خواندن می شود، نه نوشتن و منتشر کردن. جامعه بیشتر کسانی را می شناسد که اثر منتشر می کنند، در رسانه ها حضور دارند، یا در انواع مجامع و محافل شرکت می کنند. به همین دلیل کمتر کسی با ویژگی های شخصی و شخصیتی او آشناست. شناختن ویژگی های فانی پیش کش جامعه، کاش فقط جامعه حق او را فقط به عنوان یکی از برجسته ترین کتاب شناسان این عصر ادا کند.

 ج. حیدری نژاد : نام فانی شما را به یاد چه مسائلی می اندازد، با اسم ایشان چه تصویری در ذهن ودلتان شکل می گیرد؟

آذرنگ : در یک کلمه: کتاب.

ج. حیدری نژاد: تجلیل و تکریم فانی به چه میزان لازم و به چه میزان مفید است برای جامعه؟چرا جامعه باید امثال فانی ها را بشناسد و چه نفعی از این می برد؟ چون خود ایشان البته نیاز به تکریم و تجلیل ندارند.

آذرنگ: دوست گرامی جناب حیدری نژاد، با نظر شما کاملاً موافقم که فانی هیچ نیازی به تجلیل و تکریم ندارد. راستش را به شما بگویم، اصلاً با تجلیل و تکریم و بزرگداشت و نکوداشت و گرامیداشت و امثال اینها هیچ میانه ای ندارم و در این گونه مراسم هم تا جایی که بتوانم و در مخمصه قرار نگیرم شرکت نمی کنم. حق این است که جایگاه واقعی هرکسی در جامعه درست شناخته و این حق ادا شود. جامعه در گام نخست باید بداند که کتاب شناسی چیست و کتاب شناس کیست. در گام دوم باید بداند چرا، به چه دلیل و بر چه پایه ای کامران فانی کتاب شناس بزرگ، اندیشمند، صاحب رای و نظر، تحلیل گر، روشن اندیش، آینده نگر، راهگشا و در عین حال مددکار جامعه است. افزون بر اینها، او ادیبی فاضل، مقاله نویسی چیره دست، مترجمی توانا و نثرنویسی است که شیوۀ نگارشش را به عنوان شیوه ای از نثر ساده، روشن، شفاف، بری از ابهام، ساختارمند و متکی به منطق و برهان قوی، پر اطلاع و آموزنده باید آموخت. از فانی کم منتشر شده است، اما همان مقدار کم از هر جهت الگوست. این شناخت، فقط همین شناخت، کافی است. جرگه های حرفه ای که فانی با آنها همکاری داشته است، نتوانسته اند این تصویر را از او به جامعه، یا جامعۀ گسترده تری انتقال بدهند. جامعۀ کتابداری و اطلاع رسانی کشور تا کنون مطلبی در بارۀ فانی انتشار نداده است که بر اساس آن بتوان گفت این جامعه ارزش های واقعی یکی از اعضای پیش کسوت خود را درست به جا آورده و درست ادا کرده است. و من از این بابت متاسفم.

ج. حیدری نژاد: از فانی چه چیزی بیشتر در ذهن شماست؟

آذرنگ :فانی، همان طور که عرض کردم، جنبه های فراوانی دارد. او مانند هر انسان زمینی دیگری از محاسنی برخوردار است و از معایبی بری نیست. ممکن است در زمینه هایی با فانی تعارض داشته باشیم، یا در قبال مسائلی نگرش یا روش او را نپسندیم، اما این تعارض ها از فانی چیزی کم نمی کند. آنچه از فانی بیشتر در ذهن من است، چند صفت و توانایی برجستۀ اوست که طی ۴۰ سال به مناسبت های مختلف بروز کرده و آنها را دیده ام و حس کرده ام. جز دانش و فضل و اطلاعات گسترده اش که به آنها اشاره کردم، از اینها باید یاد کنم:

ـ فانی انسان عمل گرایی است که به کاربرد سودمند همواره توجه داشته است، و به همین دلیل از پیچیدگی های غیر لازم، غموض، ابهام، زیاده گویی، پرگویی، دشوارگویی دوری کرده است. فانی به گمان من پراگماتیستی به معنای واقعی اصطلاح است، نه به معنای نادرستی که در جامعۀ ما از آن اصطلاح برداشت کرده اند؛

ـ فانی هر جا بوده و هر جا که کار کرده، کوشیده است بر فرهنگ این کشور اثری بگذارد. اگر روزی کسی این تاثیرها را شناسایی کند و نشان دهد ، بخشی از عمر مفید اما ناپیدای فانی آشکار خواهد شد؛

ـ فانی برای رشد و ارتقای فکری، فرهنگی، علمی و تخصصی هر کسی که از خود استعداد، توان و علاقه ای نشان داده است، از هیچ کمکی دریغ نکرده است. از این رو او بر بسیاری حق دارد؛

ـ فانی از تظاهر، ریا، دروغ، تعارف، تکلف، نمایش، مبالغه، غلو، و هرچه که از حقیقت فاصله بگیرد، بیزار بوده و به شیوۀ نرم و ملایم خودش این بیزاری را نشان داده است؛

ـ فانی منطقی شفاف، زبانی بی ابهام، بیانی صریح و روشن و سلوکی نرم و چالش گریز داشته است.

این ویژگی ها را اگرچه نتوانسته ام از او بیاموزم، اما همواره در نظر داشته ام و تحسین کرده ام. همیشه عمیقاً به او احترام گذاشته ام، ولی هیچ گاه احساسم را به او نشان نداده ام و بیان نکرده ام. از شما آقای حیدری نژاد سپاسگزارم که برای نخستین بار به من مجال دادید و سبب شدید چند جملۀ ناگفتۀ سالیان را از کنه دلم بیرون بکشم و به قلم بیاورم. خوشحالم که این جمله ها را با شما و خوانندگانتان در میان می گذارم.

                                                        تهران، فروردین ۱۳۹۳

About جلال حيدري نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

View all posts by جلال حيدري نژاد →

3 Comments on “آذرنگ: جامعه کتابداری به ارزشهای فانی پی نبرده است”

  1. جناب آذرنگ
    سلام . شما که سال هاست از عالم کتابداران خود را کنار کشیده اید چگونه اعلام کرده اید : جامعه کتابداری به ارزشهای فانی پی نبرده است!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *