پوری (پوراندخت) سلطانی، بزرگبانویی از بازماندگان عصر طلایی فرهنگ و اندیشه کشور بود که پیکر او دیروز ۱۷ آبان تشییع شد و بعد از ۸۴ سال زندگی در قطعه نامآوران آرام گرفت. او که دوست و همنشین کسانی چون احمد شاملو، امیرهوشنگ ابتهاج، شاهرخ مسکوب، خانواده رهنما و همسر مرتضی کیوان بود، عمر پربار خود را صرف فرهنگ این مملکت از زاویه ساماندهی و دسترسی به کتابها و منابع اطلاعاتی کرد. سلطانی لیسانس ادبیات میگیرد و به مدت پنج سال در ساری معلمی میکند. بعد از آن برای ادامه تحصیل به انگلستان میرود. در مدت پنج سال اقامت و تحصیل در آنجا، دیپلم زبان از کمبریج هم میگیرد. در بازگشت، بهعنوان کتابدار در کتابخانه بانک مرکزی استخدام میشود و مقدمات فهرستنویسی تجربی را میآموزد. در سال ۱۳۴۵ که رشته کتابداری در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران تأسیس میشود و او هم در جمع اولین دانشجویان آن دوره پذیرفته میشود و در دورهای که بنیانگذار آن مرحوم ایرج افشار بودند، دانشجوی رشته کتابداری میشود. به دلیل تسلط حرفهای که به فهرستنویسی داشت، از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ به تدریس فهرستنویسی در دانشگاه تهران میپردازد. در سال ۱۳۴۶ که انجمن کتابداران ایران راهاندازی شد در آن عضو میشود و از سال بعد مسئول کمیته انتشارات انجمن میشود. نامه انجمن کتابداران ایران در زمره نشریات وزین منتشرشده در این دوره است و حاوی مقالات پرباری از افراد صاحبنام کشور است. او در سال ۱۳۴۸ به مرکز خدمات کتابداری آن زمان -که در امر پژوهش و تولید ابزارها و منابع مورد نیاز کتابخانهها پیشرو بود- منتقل میشود. بعد از انقلاب و ادغام مرکز خدمات کتابداری با کتابخانه ملی ایران، پوری سلطانی به این کتابخانه میآید و در آنجا به تولید منابع مرجع کاربردی و مهمی چون سرعنوانهای موضوعی فارسی، کتابشناسی ملی ایران، راهنمای روزنامهها و مجلههای ایران، گسترش طرحهای ردهبندی کتابخانهای و…، میپردازد. خانم سلطانی، در طول بیش از ۵۰ سال فعالیت حرفهای و علمی خود، مظهر سختکوشی، انضباط، تعهد حرفهای، اخلاقمداری و روزآمدی علمی و جدیت در کار بود. از زمانهای دور تا آخرین روزهایی که با سختی فراوان در کتابخانه ملی حاضر میشد، هرگاه ایشان را میدیدی به شدت و با جدیت مشغول کار بود و در هیچ شرایطی و به هیچ بهانهای از جدیت و انضباط کاری خود کوتاه نمیآمد. آثار ارزشمندی که این بانوی فرهیخته منتشر کرده یا بانی انتشار آنها بوده است، کارهای سترگ و مرجعی هستند که سالها گرهگشای مشکلات سازماندهی اطلاعات این کشور بودهاند. کارهای گرانسنگی که انجام آنها فقط با همت و ارادهای پولادین شدنی بود و کار یک سازمان بزرگ بود که یک تنه به انجام میرسید.احمد شاملو بارها در شعرهایی که به یاد مرتضی کیوان گفته از پوری سلطانی نام برده است: (سال اشک پوری/ سال خون مرتضی…). برخی از آثار مهم خانم سلطانی به شرح زیر است:*سرعنوانهای موضوعی فارسی، کتابخانه ملی ایران/ دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی/ خدمات فنی، تهران: کتابخانه ملی ایران/ راهنمای مجلهها و روزنامههای ایران/ فرصت حضور: مجموعه مقالههای …
آقای دکتر. شما سال ها سازماندهی درس داده اید. دوره کارشناسی کتابداری با واحدهای متعدد درس سازماندهی با نام پوری سلطانی عجین است. من در آن دوره نام ایشان را بسیار از زبان شما شنیده ام. ای کاش به جای شرح زندگی ایشان که از زبان خودشان هم خوانده ایم از روزهایی می نوشتید که او را با ما آشنا می کردید.
سلام
این مطلبی بود که روز بعد از فوت استاد به روزنامه شرق دادم و در آنجا منتشر شد و تلاش کردم فقط خود استاد را بدون سایه بلند مرحوم مرتضی کیوان در حد ستون مختصر روزنامه توصیف کنم.