ترم یک که بودم یادگرفتم رشتهام را اینگونه تعریف کنم: ” علمی است میان رشتهای با ماهیتی اجتماعی که کارکردهای ویژه گردآوری، سازماندهی، اشاعه اطلاعات را با اعمال روشهای مدیریت به عهده دارد.” در یادگیری تعریف رشته، همیشه خاطرم هست که سعی میکردیم چهار رکن اصلی را فراموش نکنیم: گردآوری، سازماندهی، اشاعه و سرانجام … مدیریت.
در کنار این چهار عنصر اصلی همیشه مفهوم دو واژه میانرشتهای و ماهیت اجتماعی حرفه، برایم جالب بود که بعدها جذاب هم شد. همین تک واژه میانرشتهای هر از گاهی جرقههایی را در ذهنم ایجاد کرده که برخی شعلهور شده و برخی همچنان خاموش مانده! و به راستی شاید باور همین تک واژه رمز موفقیت کتابداران باشد در بالا بردن روحیه خدمت و تبیین پایگاه و منزلت اجتماعیشان!
میانرشتهای بودن در حرفه کتابداری آنقدر اهمیت دارد که ادکا همایشی تحت عنوان مطالعات میان رشتهای کتابداری و اطلاعرسانی: وضعیت موجود، چشمانداز مطلوب برگزار می کند و مقالاتی پیرامون آن نوشته میشود و در همین راستا در گزارشی از یک دهه جستجو در کتابداری و اطلاعرسانی ایران از دکتر منصوریان میخوانیم: “ماهیت میانرشتهای آن فرصتهای زیادی در اختیارم قرار میدهد” و او این جمله را به عنوان یکی از ده دلیل علاقه به رشته کتابداری و اطلاعرسانی مطرح میکند و شاید همین تک واژه، جذابیت حرفه را دو چندان کند؛ چرا که یک کتابدار با توجه به تنوع کتابخانهها با همه اقشار جامعه در ارتباط است و میتواند بر آنها تاثیر بگذارد و به طبع از آنها تاثیر بپذیرد. از زاویه دیگر بارها در محافل مختلف کتابداری شنیدهایم و شاید حتی برخی به این باور رسیدهایم که همواره یکی از چالشهای حرفه این است که مردم جامعه ما، کتابخوان نیستند و به اصطلاح عام دردشان دانستن نیست و به همین دلیل است که به عنوان مثال میخوانیم: ما مانند طبیبان دارای منزلت نیستیم و نخواهیم بود!
همیشه باور این مسئله برایم سخت بوده و همواره شنیدن این چالش تداعی کننده سوالی در ذهنم، که اگر از افراد غریب با کتاب، فاکتور بگیریم، در مقابل افراد کتابخوان و آشنا به فرهنگ مطالعه چه نگرشی میتوانند به حرفه و نقشمان در جامعه داشته باشند؟
حال با توجه به ماهیت اجتماعی و چند رشتهای بودن حرفهمان بر آن شدیم تا با چند تن از کتابخوانها و دانشجویان رشتههای مختلف سر صحبت را در ارتباط با تک واژههای جذاب … کتاب، کتابخانه، کتابدار و مسائلی پیرامون آنها بگشاییم تا ببینیم جامعه تحصیل کرده چه نگاهی به کتابداران دارند و چه انتظاراتی از آنها …
قبل از پرداختن به موضوع لازم میدانم از خانم محدثه دخت عصمتی و آقای امیر حسین رجب زاده عصارها بابت معرفی چند تن از دوستان تشکر نمایم.
مهران داور
اگر روزی کتابخانهها بسته شوند هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد
مهران داور ۳۸ ساله از تهران، کارشناس ارشد زبانشناسی، فارغ التحصیل از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دانشگاههای آزاد و تهران است. عضو انجمن زبانشناسان ایرانی در آمریکا و در حال حاضر مشغول ثبتنام در مقطع تحصیلی دیگری در دانشگاه سنچری است.
داور تصور بسیار خوبی از کتابخانه دارد چرا که از زمانی که کوچک بوده مادرش او و خواهرش را علیرغم مخالفت کتابخانه به علت کم بودن سن، به عضویت یکی از کتابخانههای تهران درآورده و همین اقدام مادر سبب شده تا مهران داور همواره عضو کتابخانههای مختلف شهر و دانشگاهها شود. کتابخانه برای او یادآور محیطی بسیار آرام و فرهیخته و پر رمز و راز است. او در این باره میگوید:
“آدمی در کتابخانه میان کتبی که حاصل زحمات نویسندگان و متفکران و مترجمان مختلف از تمام جهان است قرار میگیرد و اینان چونان دوستانی خموش در انتظار نقادی و یا انتخاب کاربرانی چون من قرار میگیرند. در این محیط است که آدمی ناخواسته به یاد گفته سقراط که فرهیختگی یک جامعه یا دولتشهر را به میزان مطالعه تک تک افراد آن دولتشهر پیوند میزند میافتد و باری متاسف میشود که چرا وقت کافی برای مطالعه هر آنچه او را محیط گشتهاند نمیدارد. باری به قول ارسطو اهل فضیلت بسیار اندکند ولی این اندک تعداد در کتابخانهها وقتی دور تا دور ما جمع میآیند.”
به نظر او کتابداران، نقش راهنمایان و بلد راه را به عهده دارند و سکاندار کشتی کتابخانه هستند. وی در ادامه ضمن بیان این مسئله که “کاربران، امروزه روز خود را در انباری به اندازه دنیا از کتاب میبینند”، خاطر نشان میکند که “دیگر روشهای سنتی برای بازیابی اطلاعات پاسخگو نیستند ولی متاسفانه کتابداران ما معمولاً به طرق سنتی انجام وظیفه مینمایند، در حالیکه بایستی نقش یک مشاور کتاب و مدیر اطلاعرسانی را به عهده داشته باشند.”
مهران داور در ادامه با ذکر این نکته که کتابدار باید کتابخوان باشد، افزود: “کتابدارمحترمی را به خاطر دارم که یک کتابخوان به تمام معنی حرفهای بود و اکثر کتب موجود در کتابخانه را مطالعه کرده بود و وقتی شخصی در انتخاب کتابی مردد میگشت و یا نیاز به راهنمایی در انتخاب کتاب داشت، ایشان خود پا پیش گذاشته و چکیده چند کتاب را برای شخص تعریف مینمود و معایب و مزایای آن کتاب را نسبت به سایر کتب انتخابی به کاربر متذکر میگردید.” اینچنین کتابدارنمونهای، ناخودآگاه عنوان مشاور کتاب و مدیر اطلاع رسانی را به یدک میکشد حال تحصیلات یا رتبه وی هر چه میخواهد باشد.
آقای داور معتقد است: “اگر روزی کتابخانهها بسته شوند، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. چرا که در آن صورت تفکر جمعی همگرا شده و اصطلاحاً کانونی میگردند و در نتیجه ابزار یا هیئتی جدیدتر با تکنولوژی قویتر و بهتر توسط بشر مبتکر خلق میگردد که جایگزین همان کتابخانهها خواهد گردید. منتها با امتیازات جدیدتر و امکانات بهتر. او در ادامه میگوید: “این سوال مانند اینست که بپرسیم اگر ادیسون برق را کشف نکرده بود چه اتفاقی به وجود میآمد؟ جواب اینست که در همان عصر به علت همان همگرایی اندیشهها و سطح خلاقیتهای همتراز بشر در بازه زمانی مشخص، شخص دیگری – حال هر که میخواهد باشد- اقدام به اختراع برق میکرد و اتفاق خاصی در این مورد برای نوع بشر نمیافتاد . ولی اگر بخواهیم از دید انتزاعی به این سوال نگاه کنیم باید بگویم که در صورت بسته شدن کتابخانه ها، رشد فکری بشر به شدت کاهش خواهد یافت، خشونتها میان نوع آدمی بالا میگیرد، اختراعات و ابداعات از تنوع خاص خود خواهند افتاد و از جنبهای نیز برای عدهای که با کتاب هیچ قرابتی ندارند هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد! تو گویی که گربه همسایه مرده است!”
قاسم محدث : اگر کتابخانهها بسته شوند، کتابداران بیکار میشوند که من اصلاً راضی نیستم!
قاسم محدث ۴۲ ساله از تهران کارشناس متالوژی و مدرس دانشگاه است. قاسم محدث کتابخانه را به مخزن و کتابدار را به راهنما تشبیه میکند و در ادامه در ارتباط با میزان نیاز به وجود مشاور اطلاعاتی در کارش میگوید: “دسترسی به اطلاعات روز در رشته متالوژی ضروری است چرا که دستاوردهای جدید به ما کمک میکند روشهای گذشته که بعضاً اشتباه نیز هستند تکرار نشود و کلاً به لحاظ صرفه اقتصادی، زمانی و اجتماعی و رقابتی (نسبت به رقبا) میتواند موقعیت ما را در رشته خود تثبیت کند.”
قاسم محدث انتظارش از کتابخانه را زیاد ارزیابی کرده و با بیان این نکته که چقدر خوب بود اگر کتابخانهها و مراکز اطلاعاتی، با توجه به رشته و درخواست موضوعات مورد نیاز ما، اطلاعات بروز آن موضوع را ارسال کنند انتظارش از کتابداران را بیان میکند.
او در پاسخ به سوال اتفاق حاصل از نبود کتابخانهها میگوید: “همه شما بیکار میشین که من اصلاً راضی نیستم!” اما در ادامه صحبتهایشان ، به کاهش سرعت دستیابی فناوری و تکنولوژیهای جدید و آشنایی با این دستاوردها اشاره کرده و میافزاید: “اگر کتابخانهها نباشند تحقیق شکل زیبای خود را از دست میدهد و سینهها گنجینه اسرار میشود وقیمت اطلاعات بسیار افزایش پیدا میکند وتحصیل علم گرانتر میشود.” او نظر خود را با بیان این جمله از لوئی پاستور به پایان رساند: “وقتتان را در خلوت کتابخانههایتان بگذرانید”
فرزاد نوبخت: “قانون مغز برای یادگیری تنها این است که از یک چیزی خوشش بیاید”
دانشجوی دکترای مدیریت ورزش دانشگاه تربیت مدرس و مدیر عامل شرکت تعاونی سودگستر آذربایجان است.
فرزاد نوبخت، کتابخانه را مرکز ایده ها و تفکرات هزاران انسان باهوش میداند که به صورت رایگان در اختیار افراد قرار گرفته و مسیر موفقی را برای همه آماده کرده است، و کتابدار از نظر او راهنمای تمام عیار کتابخانه است برای آنکه خوانندهها و مصرفکنندهها در آن گم نشوند.
او در ارتباط با میزان کمک گرفتن از کتابداران و اطلاعرسانان در حرفهاش میگوید: “من از بچههای کتابداری خیلی استفاده کردم و کلی اطلاعات ناب به دست آوردم که باعث موفقیت در حرفهام شده است.” او در ارتباط با اهمیت دسترسی به اطلاعات روز در رشته مدیریت ورزشی میگوید: “در رشته ما به علت تغییرپذیری محیطی نیاز به این کار خیلی زیاد است در واقع یکی از راههای کاهش فاصله با کشورهای پیشرو در این رشته استفاده از اطلاعات به روز و دقیق آنهاست.” مدیر عامل شرکت تعاونی سودگستر آذربایجان انتظار خود را از کتابداران و اطلاعرسانان اینگونه بیان میکند: “کتابخانهها بایستی سیستمهای بهروزرسانی قوی داشته و علاوه بر جمعآوری اطلاعات متعدد هنر یکپارچهسازی را نیز داشته باشند.”
فرزاد نوبخت در ارتباط با این مسئله که اگر روزی کتابخانهها بسته شوند میگوید: “به نظر من الان هم همین امر متاسفانه اتفاق میافتد و به غیر از مصارف درسی ما به بازارهای عمومی هیچ توجهی نداریم. هرچقدر ما کانالهای توزیع دانش (کتابخانه – مراکز آموزشی و …) را محدود کنیم به آن اندازه استقبال خود را از فسادهای اجتماعی اعلام میکنیم. ”
کتاب آن طرف آبها چه میگذرد را میخواهیم!
سعید حق نظری، ۲۵ ساله از تهران
دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد برق دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی است و از کودکی به کتاب و کتاب خواندن علاقه داشته است.
سعید حق نظری دو واژه کتابخانه و کتابدار را اینگونه معنا میکند:
“کتابخانه: یه جایی طبقه سوم ساختمان سلف سرویس دانشکده که هر موقع آدم لازم میشه بره اونجا، کلی نفسش میگیره، از بس پله میخوره میره بالا!!
کتابدار: یه آدمی که با رفتارش طوری نشون میده که انگار نگهبان کتابهاست و در مواقع تاخیر در بازگشت کتاب، صیغه جریمه را خوب صرف میکنه!!”
از نظر سعید حق نظری وجود یک مشاور اطلاعاتی در جستجو و بازیابی اطلاعات ضروری است. او در راستای همین بحث میگوید: “بعضی وقتا وقتی دنبال مرجع برای موضوعی میگردی منابع زیادی هست. ولی نمیدونی کدوم یکی دقیقاً به دردت میخوره”. مهندس حق نظری در ارتباط با میزان یاری جستن از کتابدار و اطلاعرسان در تسهیل دسترسی به اطلاعات میگوید: “بعضی وقتا که دنبال یه کتاب میگردم و پیداش نمیکنم از کتابدار کمک میگیرم.”
او در ادامه ضمن اشاره به حیاتی بودن نقش اطلاعات روز در رشته برق، درارتباط با وضعیت کتابخانههای دانشگاهی میگوید: “متاسفانه کتابخانههای ما به روز نیستند و منابع جدید به تعداد محدود وجود دارد، مثلا از فلان کتاب یک یا دو نسخه هست که جوابگوی تعداد دانشجوها نیست.” میزان انتظار حق نظری از کتابداران و اطلاعرسانان در سه مورد زیر خلاصه میشود:
“اول اینکه سیستم اطلاعاتی و جستجوی خیلی قوی داشته باشند بطوریکه بتوان از طریق اینترنت حتی به محل نگهداری کتاب و وضعیت آن (امانت داده شده یا نه ، تعداد آن در کتابخانه و خلاصهای از کتاب و …) دسترسی داشت. دوم اینکه در کنار کتابخانه سالنهای مطالعه با کلیه امکانات رفاهی فراهم شود. سوم اینکه کتابخانهها از طریق شبکه به هم متصل باشند و امکان دسترسی به منابع یکدیگر را داشته باشند.”
او در ارتباط با این سوال که اگر روزی کتابخانهها بسته شوند چه اتفاقی میافتد، میگوید:”اگر کتابخانهها بسته شوند اکثر تحقیقات علمی در زمینههای مختلف متوقف میشود و حرکت رو به جلو بشر در عرصههای مختلف به سکون میانجامد.”
مقداد شاهد: به همراه سایر همکاران کتابخانه نسبتاً خوبی را سازمان دادیم که متاسفانه به دلیل نبودن مسئول کتابخانه تلاشهایمان به سرانجام نرسید.
مقداد شاهد ۳۴ ساله از تهران است و دوره کارشناسی هنرهای دراماتیک را در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران به پایان رسانده است.
از نظر مقداد شاهد کتابخانه رکن رکین جامعه فرهنگی و مامن عاشقان حقیقت و کتابدار مسئول آن است.
به اعتقاد مقداد شاهد، کمبود وقت و ایضاً شرط عقل در باب استفاده از تجارب و تخصص افراد ایجاب میکند که در جستجو و بازیابی اطلاعات از مشاور اطلاعاتی کمک بگیریم. ایشان در ادامه صحبتهایش پیرامون مهم بودن نقش کتابدار در دسترسپذیر ساختن اطلاعات روز برای مخاطب، ضمن بیان تجربه تدریس هنر و پژوهش در مدارس سما یادآور شد که در دوره تدریس، کتابخانه منسجمی در مدارس وجود نداشته و او به همراه سایر همکاران کتابخانه نسبتاً خوبی را سازمان دادهاند که متاسفانه به دلیل نبودن مسئول کتابخانه تلاشهایشان به سرانجام نرسیده و اکنون نیز کتابخانه با کمک خود دانش آموزان به فعالیت آهسته خود ادامه میدهد.
مقداد شاهد نقش اطلاعات روز در رشته هنر را مهم دانسته و به نظر او وجود کتابخانههای مجازی و اینترنتی در عصر حاضر بسیار مفید فایده است. کارشناس هنرهای دراماتیک دسترسی به اطلاعات روز دنیا بدون جرح و تعدیل را به عنوان انتظار خود از کتابداران مطرح میکند.
کتابخانه و کتابداری برای او همیشه خاطره بوده به خصوص زمانی که به او اجازه دادند به داخل مخزن برود و هرچه دوست دارد بیابد، بردارد و ورق بزند. او در پایان ضمن اشاره به نقش موثر کتابخانهها در بالا بردن آگاهی مردم، تعطیلی و بسته شدن کتابخانهها را غیر قابل تصور دانسته و با بیان این مسئله به یاد حمله اعراب و مغولها به جندی شاپور میافتد.
چرا جا برای آقایون بیشتر از خانوماست؟ چرااا…؟
منیره ارچنگ ۲۳ ساله از بندر انزلی فارغ التحصیل رشته حسابداری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرانزلی است و در انتظار نتیجه ارشد بدون کنکور (ویژه ممتازین) است.
کتابخانه از نظر منیره ارچنگ مکانی است برای مطالعه و تحقیق و تهیه کتب مورد نظر و نقش کتابدار از نظر او تهیه و تحویل منابع و کمک به متقاضی در انتخاب کتاب مورد نظر است.
به نظر منیره ارچنگ هر انسانی در هر برهه زمانی و درهر سن و مقطعی که باشد به وجود بک مشاور اطلاعاتی، خصوصا کسی که واقعاً بتواند اطلاعات درست در اختیار او بگذارد، نیاز دارد. او در ادامه صحبتهایش از فردی به نام حامد فیلی (کارشناس ارشد حسابداری و عضو هیات علمی دانشگاه مازندران) نام میبرد و در عرصه اطلاعرسانی او را متبحر مینامد و میگوید کاش در همه رشتهها برای بچهها چنین اطلاعرسانانی وجود داشت و میافزاید: “برای حسابداران تا آقای فیلی هست، اطلاعات به روزم هست”!
او در ارتباط با میزان یاری جستن از کتابدار جهت تسهیل دسترسی به اطلاعات روز میگوید: تا به حال از کتابخانه کمکی نگرفتهام دیگه الان همه چی اینترنتی شده خیلی راحت تره”!
منیره ارچنگ انتظارش را از کتابداران این گونه بیان میکند: ” اگه تعداد منابع بیشتر میشد از لحاظ دسترسی سریع بهتر بود و دیگه اینکه تمام منابعی که تو کتابخونه هست از طریق اینترنت هم قابل دسترسی باشه اصلاً ای کاش میشد از طریق اینترنت به کتابی که میخوایم دست پیدا کنیم دیگه این همه راه تا کتابخونه نریم.”
منیره ارچنگ در ارتباط با اتفاقی که ممکن است بعد از بسته شدن کتابخانهها بیفتد، میگوید: “راستش به نظرم۹۰% آدما فرقی به حالشون نمیکنه جز تعداد محدودی …”
ارچنگ خاطره زیادی از کتابخانه ندارد ولی دراین رابطه برایمان میگوید: ” یکی دو باری که با برادرم برای مطالعه به کتابخونه رفتم پر از بچه دبیرستانی بود مثلاً اومده بودن درس بخونن. دیگه بگم چایی و غذا و گپ و … در ادامه میافزاید: “راستی اینم بگما چرا جا برای آقایون بیشتر از خانوماست؟ چرااا…؟”
کتابخانه در من ایجاد تمرکز و انگیزه میکند
مژگان کریمی ۲۶ ساله . فوق لیسانس تکنولوژی اطلاعات سلامت از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. به کتاب و کتابخوانی علاقمند است و کتابداران را نیز دوست دارد. مژگان کریمی کتابخانه را محیطی آرام می داند که در او ایجاد انگیزه و تمرکز میکند. او کتابدار را فردی میداند که توانایی دسترسپذیر ساختن اطلاعات در زمان کوتاه و با دقت بالاتر برای کاربران را دارد و از نظر او وجود کتابدار در هر محیطی که حرف از کتاب و یا هر منبع اطلاعاتی (الکترونیکی یا غیر الکترونیکی) پیش میآید، لازم است. او میگوید: “یه زمانی ساعتها برای یافتن مجوعههای مورد هدفم وقت صرف میکردم اما بینتیجه بود بعد فهمیدم اگه از کتابدار کمک بگیرم زودتر منبع مورد نظرم رو پیدا میکنم. ولی الان خودم یاد گرفتم که چطور به دنبال منابع اطلاعاتیم بگردم و سریع نتیجه بگیرم تا وقتم هدر نره”
او علاقه مند به کارهای تحقیقاتیست و نقش کتابداران را در عصر حاضر محدود به چارچوب کتابخانهها نمیداند تنها انتظار او از کتابداران کمک به کاربر جهت استفاده بهینه از زمانش است و در ادامه از دیگر وظایف کتابداران در عصر حاضر به ترویج سواد اطلاعاتی اشاره می کند.
ما آن قدر که بر فرهنگ کتابخوانی تأکید میکنیم، بر وجود ارزشمند کتابداران صحه نگذاشتهایم.
سجاد رحیمی مدیسه ۲۲ ساله از شهر کرد
در اهواز به دنیا آمده اما ذات و ریشهاش به روستایی زیبا در سی کیلومتری شهر اصفهان و در جوار زاینده رود به نام مدیسه برمیگردد. سال ۱۳۸۵ در رشته مدیریت بازرگانی دوره روزانه دانشگاه لرستان قبول شروع به تحصیل کرد.
تکواژه کتابخانه را در دو کلمه علم و آرامش خلاصه کرده و کتابدار را با عبارت راهنمای مهربان توصیف میکند.
او در ارتباط با میزان نیاز به مشاور اطلاعاتی در جستجو و بازیابی اطلاعات میگوید: “بسیاری از اوقات و با وجود برگهدان و سیستم اطلاعاتی کامپیوتری، این احساس به بنده دست داده است که باز هم نمیتوانم کتاب مورد نظر خود را پیدا بکنم.” او در همین راستا با بیان این سوال: “چرا در فستیوال بزرگی مثل نمایشگاه کتاب تهران به جای بهرهگیری از خدمات کتابدارانی که در این رشته تحصیل کرده اند، از خانمهایی در بخش اطلاعرسانی استفاده میکنند که صرفاً به خاطر یک چهره برای این مسئولیت انتخاب شدهاند که گاهی اوقات حتی مراجعهکننده را سردرگم مینمایند؟” به ضرورت به کارگیری کتابداران در عرصههای فرهنگی اشاره کرده و درادامه میافزاید: “ما آنقدر که بر فرهنگ کتابخوانی تأکید میکنیم، بر وجود ارزشمند کتابداران صحه نگذاشتهایم. صحبت در این زمینه بسیار است.”
مدیسه درارتباط با نقش کتابخانهها در دسترسپذیر ساختن اطلاعات روز برای ایشان میگوید: “نقش کتابخانه را تا امروز زیاد مناسب ندیدهام و بیشتر اوقات اطلاعات خود را از دنیای اینترنت گرفتهام. البته دلیل این نقص، کتابداران نیستند بلکه به کوتاهی کتابخانه و بالاتر از آن وزارت ارشاد برمیگردد که روند جایگزینی کتابهای جدید با قدیمی را درست اعمال نمینمایند.”
کارشناس مدیریت بازرگانی در ادامه سخنان خود ضمن اشاره به این مسئله که باید تغییرات اساسی در محیطهای کتابخانه و شاداب کردن هر چه بیشتر آن انجام شود، خارج کردن کتابهای قدیمی و از رده خارج به خصوص در زمینه های علمی و علوم انسانی، اتصال کتابخانه های کل کشور به اینترنت پرسرعت بیسیم (WiMax) که علاقمندان حتی با لپتابهای شخصی بتوانند به اطلاعات روز دنیا دسترسی داشته باشند، تجلیل سالیانه از کتابداران نمونه استانی و کشوری، اقدامات فرهنگی همراه با عمل (نه حرف) در گسترش فرهنگ کتابخوانی را به عنوان انتظارات خود از کتابداران عنوان نمودند.
او در ارتباط با این سوال که اگر روزی کتابخانهها بسته شوند چه اتفاقی میافتد به مزاح میگوید:
“آن روز، روز مرگ ارزشهاست!!!” در ادامه صحبتش جدیتر میشود و اینگونه ادامه میدهد: “از شوخی گذشته، وقتی در شرایط فعلی که آنقدر مردم با کتابخوانی غریبه هستند، حتی وجود ساختمان یک کتابخانه نهیبی برای این عده است. به راستی اگر روزی این کتابخانهها هم بسته بشوند چه اتفاقی میافتد؟ نیاز به گفتن ندارد. همه چیز مشخص است.”
به نظرم نقش اصلی کتابخانهها درعصر اطلاعات، طبقهبندی صحیح کتابهاست.
رویا نجارباشی 19 ساله و دانشجوی ترم یک کارشناسی رشته کامپیوتر است.
او کتابخانه را گنجینهای از دانش و فرهنگ و کتابدار را راهنمای خوب کتاب میداند. به نظر او کتابدار در کتابخانه همچون جلوداری ست که با چراغ دانش خود میتواند گنج با ارزشی را به ما نشان دهد.
به نظر او، نقش مشاوراطلاعاتی در جستجو و بازیابی اطلاعات مهم است چرا که وجود یک مشاور سبب میشود تا او از زمانی که به مطالعه اختصاص میدهد استفاده بهتری کند. این دانشجوی ترم یک کامپیوتر، تا کنون از کتابدار جهت تسهیل دسترسی به اطلاعات کمک نگرفته است اما نقش اطلاعات روز در رشتهاش را به دلیل پیشرفت روزافزون تکنولوژی و اطلاعات، بسیار مهم ارزیابی میکند و نقش اصلی کتابخانهها را درعصر اطلاعات، طبقهبندی صحیح کتابها میداند و انتظار او از کتابخانهها و مراکز اطلاعاتی، اطلاعرسانی صحیح با استفاده از تمام منابع ممکن است.
به نظر رویا نجار باشی اگر روزی کتابخانهها بسته شوند “دسترسی به اطلاعات مشکل و حتی غیرممکن میشود و به اعتقاد او علیرغم پیشرفت ارتباطات و سهولت دسترسی به اطلاعات روز، کتابخانهها هنوز نقش پررنگی در دستیابی به اطلاعات دارند.
نتیجه گیری:
آنچه مسلم است ماهیت میان رشتهای کتابداری و اطلاعرسانی با هر گرایشی که باشد، این امکان را به کتابداران میدهد تا فعالیتهایشان را در سطحی وسیع و بدون هیچ محدودیتی گسترش دهند. از طرفی جامعه کارکردگرا و طالب خدمت نیز از کتابداران انتظاری جز برآوردن نیازاطلاعاتیش ندارد. بنابراین کتابدار به عنوان اطلاعرسان و مشاور در کنار جامعه اطلاعاتی میتواند خدمتگزار باشد و این خدمتگزاری زمانی نتیجه بخش خواهد بود که او بتواند از آموختههایش در محیط آکادمیک و خارج از آن بیشترین بهره را برده و تجربیاتش را درمحیط کارش که کتابخانه است به کار بندد و با تقویت روحیه خدمت، یادگیری و برقراری ارتباط با مخاطب، بستر و زمینه مناسب را برای نشان دادن هرچه بیشتر فعالیتهایش فراهم کند.
حال با دانستن این مطلب، آیا کتابداران نمیتوانند با سایر حوزهها فعالیتهای مشترک داشته باشند؟ مثلاً تشکیل وبلاگهای مشترک بین دانشجویان رشتههای مختلف با کتابداران؟ یا برگزاری همایشهای مشترک؟ و…
و شاید تمام اینها، خبر از جذابیتهای پنهان کتابداری است و البته کمک به کتابداران برای نشان دادن بیشتر فعالیتهایشان و درحقیقت خدمت بیشتر به جامعه طالب خدمت. به امید روزی که کتابداران پا را از چارچوب درون حرفهای فراتر گذارند و ارتباطاتشان با رشته و حوزههای مختلف بیشتر شود و مشاورینی باشند به حق شایسته درکنار جامعه اطلاعاتی.
جالب بود فقط خدا به ما کتابدارا رحم کنه!!!!!
خیلی خوب بود
من هم به عنوان دانشجوی کتابداری از شما تشکر میکنم
سلام . من کتابدارم به نظر من کتابداری که در کتابخانه نشسته در یک مخزن کتاب و یک انیاری ننشسته وسط یک عالمه مغز و اندیشه ای نشسته که میراث ماندگار ماست روح حافظ روح سعدی مغز و فکر هزاران نویسنده در کتابخانه وجود دارد و این را تنها کسانی میفهمند که به کتاب علاقه دارند . کودکی که از بچگی به کتاب بزرگ بشه هزار مرتبه فرق داره باکودکی که کتاب براش غریبه.و من افتخار میکنم که کتابدارم