کتاب ده مقاله اسناد انصاری (نوش آفرین) از جمله کتابهای بینظیری است که جهت مطالعه افرادی که در ابتدای راه کتابدار شدن هستند پیشنهاد میشود. این کتاب با بحث پیرامون آنچه که وضعیت حرفهما در جامعه چگونه است شروع شده و سپس به بررسی نقش کتابدار در این محیط میپردازد. بخشی از این کتاب به بحث پیرامون آنچه که ما میتوانیم برای اعتلا و ارتقا حرفه کتابداری انجام دهیم اختصاص یافته است. در این بخش است که نکتهای جالب توجه ذکر میشود با این مضمون که، هر جا و در هر موقعیت شغلی کتابداری که هستید دست در دست یکدیگر دهید و هر کس یک گوشه از این فرش پهناور را بگیرد و بلند نماید شاید روزی فرا رسد که کتابداری نیز به اعتلا و ارتقا لازم دست یابد.
در این مقوله دیگر مهم نیست که فرد کتابدار باشد، دانشجوی کتابداری، عضو هیات علمی یا فعال در انجمن کتابداری. آن کتابدار در سازمان دولتی مشغول باشد یا غیر دولتی. مهم نیست که دانشجوی کتابداری با گرایش اطلاع رسانی باشد یا پزشکی و یا حتی گرایش فنی مهندسی. مهم نیست که دانشجوی کارشناسی باشد یا کارشناسی ارشد و یا حتی دکتری. مهم نیست که عضو هیات عملی دانشگاه سراسری باشد یا آزاد، پیام نور یا حتی علمی کاربردی. مهم نیست عضو هیات مدیره انجمن کتابداری باشد یا عضو وابسته و یا پیوسته. مهم نیست که در کدام خطه ایران و یا پا را فراتر بگذاریم، مهم نیست در کدام گوشه دنیا در حال خدمت به جامعه کتابداری است، در کدام گوشه دنیا تمام تلاش خود را جهت نشان دادن چهره واقعی این حرفه مقدس به کار بندد. زیرا بر همگان واضح است که جایگاه واقعی این حرفه در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست.
در این میان آیا جامعه کتابداری امروز ما در ایران بیشتر به کتابدار نیاز دارد یا پژوهشگر کتابداری؟ به عبارت بهتر، کدام یک از این دو قشر میتوانند نقش مفیدتری در نشان دادن وجهه واقعی کتابداری به جامعه ایفا کنند؟ کدامیک بهتر میتوانند گوشهای از این فرش پهناور را بلند نمایند؟ تربیت مستمر دانشجو که پلههای ترقی را با تکنیک تکثیر مقاله یک به یک، دو به دو، چهل به چهل طی نماید هنر است؟ یا اینکه کتابداری در کتابخانهای هر چند کوچک و تنگدست (بدون تجهیزات فناوری امروزی) بودن و به جامعه مراجعان خود نشان دادن که کتابدار کیست و چگونه می تواند در سازماندهی و نگهداری و اشاعه اطلاعات یار محقق باشد؟ کدامیک حق بیشتری بر گردن این حرفه دارند؟
بیشک کتابداری نیز همچون تمامی رشتههای علوم انسانی نیاز به پژوهش و تحقیق دارد. اما بهتر آنست که تمام ذهن جامعه حرفهای ما به این نقطه معطوف نشود و افراد دلسوزی نیز عرصه کتابخانهها را حفظ نمایند چرا که مطمئناً جبهه اصلی ما کتابداران آنجاست.
چه بسیار کتابخانهها که به دلیل نبود یک کتابدار خلاق نتوانستهاند به جایگاه خود در محله برسند. چه بسیار دانشآموزانی که به دلیل نبود کتابدار هر روز با در بسته کتابخانه مدرسه خود مواجه می شوند. چه بسیار کتابها که در گوشهای از مسجد محلهها درحال خاک خوردن است. دریغ از کتابداری که به آنها فکر کند. زنهار که برخی از ما به دنیال طی کردن مدارج بالاتر هستیم. کارشناسی ارشد، دکتری و … یافتن شغلی در کتابخانهای با تمام امکانات فناوری، یافتن گروهی برای تدریس.
دریغ که برخی از ما تنها به منافع خود مینگریم. منفعت جامعه کتابداری را زیر پا نهاده و تنها به منافع خود فکر میکنیم و بر اساس آنها قدم بر میداریم. نظام اشتباه ارزشگذاری ما به خدمات افراد و شرایط جامعه را میتوان مقصر اصلی این خشت اول دانست که با کمی سهلانگاری تا ثریا کج خواهد رفت. این ما هستیم که با ارزشگذاری اشتباه چه در مصاحبه استخدامی، مصاحبه دکتری و … بر فردی که در رزومهاش سراسر مقالههای رنگارنگ دارد و با بیاهمیت دانستن رزومه فردی که تجربه کارهای کتابخانه ارزشمند دارد این بدعت ناشایست را در جامعه رواج میدهیم. چه شایسته است این بت را در ذهن خود بشکنیم و به این مهم واقف شویم که ارزش کار تجربی یک کتابدار در کتابخانه (سازماندهی ، خدمات مرجع ، سفارش و … ) کمتر از کسب مدارج دانشگاهی نیست و با آن برابری میکند.
پیشنهاد این نوشته
جهت احترام به این نصیحت استاد نوش آفرین انصاری در کتاب ده مقاله وی، چه زیباست که فرهنگ فعالیت داوطلبانه در جامعه ما نیز رسوخ کند. تنها فعالیت در انجمن کتابداری را به عنوان سهم کار داوطلبانه خود برای جامعه کتابداری ندانیم. چه بسیار فارغ التحصیلان کتابداری که صبح را به شب و شب را به صبح در حسرت کار در کتابخانهای مجهز سپری میکنند و میتوانند از وقت خود در امر ساماندهی داوطلبانه کتابخانههای مدارس، مساجد، محلهها نقش مفیدی داشته باشند.
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
نصایحی دلسوزانه بود و ای کاش که این چنین بودیم !
سرکار خانم پاکدامن به نکته مهمی به نظر من اشاره کرده اند. البته بحث بر سر کم و زیادی تاثیر هر یک از ۳ حوزه اصلی اجرا، آموزش و پژوهش در عرصه کتابداری نیست بلکه مهم این است که هر یک از این حوزه ها وظایف و کارکردهای خود را به خوبی بشناسند و به نحو مناسب و اثربخشی عمل کنند. طبیعتاً مجموعه حرفه و رشته با تعامل و ارتباط نظام مند و هدفمند هر ۳ این حوزه ها می تواند پیشرفت کند. مشکل همانطور که در این مقاله بیان شده مغفول ماندن هر یک از این حوزه ها و تاکید بیش از اندازه و افراطی روی دیگر بخش هاست. یکی از کارکردهای مهم انجمن می تواند تعریف و هدایت همین تعامل و روابط میان ۳ حوزه باشد. در حال حاضر ضعیف ترین حلقه در فعالیت های انجمن همین حوزه اجرایی است که البته در فعالیت های هیئت مدیره جدید بارقه هایی از امید به چشم می خورد که یکی از آن ها ارتباط فعالتر انجمن با نهاد کتابخانه های عمومی است که باید آن را به فال نیک گرفت و امید که با قوت بیشتری تداوم یابد.
خانم پاکدامن گرامی اشاره ای که فرمودید بسیار قابل تامل است الان ارزش سواد افراد به تعداد مقالاتی است که گاه با تکه چسبانی و بدون هیچ خلاقیتی به چاپ می رسد .
از خودمان باید شروع کنیم تفاوت بدهیم بین مقاله خوب بد – نشریه الکترونیکی این امکان را می دهد که تعداد شمارش خواننده ها را بگوید – نظرات آنها را سریع انعکاس بدهد . اشکالی ندارد مقاله من کم ترین میزان خواننده را داشته باشد .شاید من هیچ گاه برای جدی نوشتن ساخته نشده ام .
ما باید برای منافع جمعی کار کردن را یاد بگیریم . از مقاله خوبتان استفاده کردم .
از کامنت های کامل کننده سرکار خانم فتوحی و جناب آقای مسعودی استفاده کردم . سپاسگزارم
امید که هر سه بنیان(حرفه – آموزش- پژوهش) این رشته قابل تقدیر شود
در حال حاضر که به نظر میرسد تمام قوای رشته بر روی آموزش و پژوهش متمرکز است و کمتر به نقش اجرایی و حرفه ای کتابدار توجه میشود