مرگ کتابخانه: بخوانید و بگریید

چند روز پیش وقتی وارد کتابخانه عمومی محلی لندن شدم ناگهان شوک سختی به من وارد شد. همه کتابداران محبوب و مورد علاقه من از آنجا رفته بودند و با ماشین جایگزین شده بودند. یکی از آنها مردی مهربان و دوست داشتنی بود که پشت میز امانت می‌ایستاد و من با او درباره آب و هوا، سیاست یا آخرین کتاب‌های London review of books صحبت می‌کردم.  امروز من کارت امانت کتابخانه‌ام را به ماشین دادم و با فشار دادن دکمه‌ای، دستگاه دو گزینه «امانت» یا «برگشت» را به من نشان داد.

آنها تغییرات دیگری هم در شکل و فضای ساختمان کتابخانه داده‌اند. واحد خاصی از کتابخانه، ساختمانی متعلق به دهه ۱۹۳۰ واقع در باغ خانه‌ای بود که جان کیت شاعر کتاب شعرش را  با نام چکامه­ای برای هزار دستان (Ode to a Nightingale) در آن جا نوشته بود. روزگاری سالن اصلی این کتابخانه پر از کتاب‌های بر روی هم انباشته یا، به معنای واقعی کلمه، بر روی زمین ریخته بود. اما امروز دیگر چیزی از گذشته باقی نمانده است . آن چه در نگاه اول به چشم می‌خورد میزهایی است که به طرز هنرمندانه­ای در اطراف سالن چیده شده­اند  انگار که اینجا کافه یا لژ درجه یک و شیک یکی از خطوط هواپیمایی است. (یکی از بازدیدکننده‌های سایت Online reviewer به طعنه در مورد این کتابخانه گفته است:  مثل روز روشن است که حتی معتادان هم حاضر نیستند تزریقشان را در این سالن انجام بدهند).

فقط در بریتانیای کبیر نیست که کتابخانه­ها تغییر ماهیت داده­اند و به چیز دیگری تبدیل شده اند …  گرچه کتابخانه‌ها کاملاً رو به زوال و نابودی ننهاده­اند. من مقالات زیادی درباره افول کتابخانه­ها در ایالات متحده دیده­ام. مقالاتی درباره تعطیلی شعبه­ های کتابخانه بوستون، کاهش ساعات کار کتابخانه­ ها در لس‌آنجلس، بازسازی ساختمان کتابخانه و استفاده صرفاً تزیینی از کتاب‌های کتابخانه‌هایی مثل کتابخانه کمبریج و دانشگاه ماساچوست.

بر اساس گزارش انجمن کتابداران آمریکا و مرکز نوآوری‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی دانشگاه مریلند در سال ۲۰۰۸ در حدود ۲/۵ میلیون آمریکایی بیش از ۲۰ میلیون بار از کتابخانه عمومی استفاده کرده‌اند. این تعداد ۲۰/۳ میلیون آمریکایی در سال ۲۰۰۶ بود. با افزایش رکود اقتصادی، تعداد بیشتری از آمریکایی‌ها برای اموری نظیر شغل‌یابی، دریافت خدمات دولتی و ادامه تحصیل به کتابخانه‌های عمومی روی آورده‌اند. علاوه بر آن، تعداد زیادی از آنها برای مطالعه کتابهای رایگان و استفاده از دی‌وی‌دی ها و سی‌دی ها به کتابخانه مراجعه می­کنند. براساس همین پژوهش، اکثر ایالتهای آمریکا کاهش بودجه کتابخانه‌ها را گزارش کرده­اند.

خلاصه کلام این که به نظر می­رسد تصویری که ما از مؤسسات همگانی داشتیم محکوم به زوال است، نظیر آنچه که بر سر ادارات پست آمد. سعی ما بر این است که این مؤسسات را حفظ کنیم و برای این منظور با دید تجاری به آنها نگاه می­کنیم و دوباره عرضه می­کنیم. و این تنها راه قابل قبول ساختن این مؤسسات برای عموم است. چندی قبل سفری پیاده به شرق لندن داشتم. ساختمانی شیک و مدرن با رنگ نارنجی روشن در آن جا بود که بر سر در آن با حروف رنگی کوچک نوشته شده بود “Idea store”. پرسیدم اینجا کجاست؟ راهنمای تور جواب داد: این جا ساختمان کتابخانه عمومی محلی است که امروزه “Idea store” نامیده می‌شود (از این روی کتابداران در لندن «کارشناسان خدمات مشتری» نامیده می‌شوند- با واژه «کتابخانه» که در داخل پرانتز به آن اضافه شده است. آنها موظف به نصب علامتی هستند که بر روی آن نوشته شده است: “چگونه می‌توانم به شما کمک کنم؟” بر اساس گفته یکی از آنها، چنانچه این علامت را با خود نداشته باشند اخراج می‌شوند.)

مرگ کتابخانه‌ها به دلایل عدیده‌ای باعث شرمساری و خجالت ماست. آنچه مسلم است کتابخانه محلی از نظر خانواده ما همیشه مرکزی برای ارتباط با اجتماع بوده است. زمانی که در ایالات متحده زندگی می‌کردیم کتابخانه محلی ما میزبان انجمن­ها و کانون­های کتاب، نمایشگاه­های هنری، پخش و نمایش فیلم، و گروه‌های بحث بود. موضوع بحث این گروه‌ها در زمینه­های مختلف از قوانین منطقه‌ای گرفته تا حساسیتهای چندگانه کودکان بود. چهار سال پیش که به لندن نقل مکان کردم، کتابدار کتابخانه محله ما به من و همسرم پیشنهاد کرد تا کتاب سفید دندان اثر زادی اسمیت را بخوانیم. این کتاب مقدمه‌ای برای زندگی در این شهر پر هیجان با فرهنگ‌های متعدد بود. آن کتابدار مطالعه سری کتاب‌های لیمونی اسنیکت را نیز به پسرم پیشنهاد کرد تا بتواند کتابهای هری پاتر را به مرور کنار بگذارد.

مبادا فکر کنید که من در حسرت گذشته­ها هستم و در زمان‌های بسیار دور زندگی می‌کنم. در زمانه­ای که هیچ کس به تنهایی بولینگ بازی نمی‌کند، فکر می‌کنم که دلایل عملی زیادی برای حفظ کتابخانه‌ها وجود داشته باشد.

بیایید از نسل آینده شروع کنیم. امروز خرد جمعی بر این باور است که: ” در زمانه‌ای که موتور جستجویی همچون گوگل داریم دیگر چه نیازی به کتابخانه است؟” حقیقت این است تا زمانی که از مهارت‌های لازم برای جستجو در گوگل  برخوردار نباشیم، گوگل حکم نوک یک کوه یخ را دارد. به عقیده سارا اسکرایبنر، کتابدار کتابخانه کودک در پاسادنای کالیفرنیا، “در دوره‌ای که سواد اطلاعاتی بیش از پیش نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی و کار بشر دارد، آموزش ندادن جستجوی اطلاعات به کودکان مانند این است که آنها را به جهان بیرون بفرستیم بدون این که بدانند چگونه بخوانند.”

سارا به شاگردانش مهارت‌هایی نظیر  جستجو در منابع مرجع مختلف (منابعی مثل کتاب، منابع پیوسته، پایگاه‌های اطلاعاتی دانشگاهی)، تشخیص منابع پیوسته خوب از منابع پیوسته بد، صرفه‌جویی در زمان با بهینه‌سازی اصطلاحات جستجو را آموزش می‌داد. در کشوری که مسأله آموزش و پرورش همچنان لاینحل باقی مانده است، آموزش مهارت‌های اساسی کتابخانه به کودکان باید در درجه اول اهمیت و اولویت قرار داشته باشد.

کتابخانه برای بزرگسالان هم نقش تعیین‌کننده و سرنوشت‌سازی دارد. یکی از دوستان خوب من کتابدار مرجع یکی از کتابخانه‌های عمومی مهم شهری در ایالات متحده است. او هر روز به تعداد زیادی از سؤالات مرجع از اقصی نقاط جهان، از گروه‌های سنی مختلف (۷ تا ۷۰ سال )، نژادها، مشاغل و گروه‌های درآمدی مختلف پاسخ می‌دهد. برخی از این اشخاص نمی‌توانند به خوبی انگلیسی صحبت کنند یا سالخورده‌تر از این هستند که سواد رایانه داشته باشند. او همچنین می‌گفت که مردم به این دلیل به کتابخانه مراجعه می‌کنند که «کتابخانه دانشگاه افراد بی‌بضاعت است».

دوست کتابدار من خدمات گوناگونی ارائه می‌کند: به مردم یاد می‌دهد که چگونه اختراعشان را ثبت کنند، تابعیت کسب کنند، و برای رأی دادن ثبت نام کنند. او حتی برنامه حرکت اتوبوس‌ها را تهیه می‌کند و به رایگان در اختیار مراجعان قرار می‌دهد. او به هر سؤالی پاسخ می‌دهد، از نحوه از بین بردن لکه گرفته تا این که رأی نمایندگان منتخب هر شخصی به سقط جنین، اصلاحات مالیاتی، یا مقررات بازارهای مالی چه بوده است.

دوستم یادآوری کرد که رییس جمهور باراک اوباما اولین شغلش را زمانی که در دانشگاه کلمبیا پذیرفته شد در کتابخانه عمومی نیویورک به دست آورد. او برای به دست آوردن شغل خود از اطلاعات مرکز کاریابی استفاده کرد. این مرکز، اطلاعاتی از تمام پایگاههای اطلاعاتی، رده‌ها و کتابها فراهم می‌کند و به اشخاص کمک می‌کند تا شغل مناسب و شایسته‌ای پیدا کنند، تجارت جدیدی را راه‌اندازی کنند، سابقه شغلی خود را بنویسند، برای مصاحبه استخدامی آماده شوند، و حتی در صورتی که تازه از زندان آزاد شده باشند، چگونه در جستجوی کار باشند. با وجود این مرکز شما دیگر مجبور نیستید که ۵ دلار به استارباکس بدهید تا بتوانید از این امتیاز برخوردار بشوید.

به طور خلاصه می­توانیم بگوییم که کتابخانه برای آگاهی‌بخشی به شهروندان، که از نشانه‌های دموکراسی است، حیاتی است. با از دست دادن کتابخانه‌ها چه چیزی را از دست خواهیم داد؟ مسلماً چیزهای زیادی را از دست خواهیم داد.

منبع

2 Comments on “مرگ کتابخانه: بخوانید و بگریید”

  1. دوست شما به نظر شخصی من یک کتابدار واقعی است درست است که نیاز امروزه از شاید مطالعه دانش رو به کاریابی و… رفته باشد ولی این انعطاف دوست شما برای من بسیار جالب بود .
    ایشان مفهوم واقعی کتابدار را دانسته اند و دیگر از نام رشته گلایه مند نیستند چون اینان دانش و نیاز اطلاعاتی مردم را ترویج می کنند و این نیازسنجی جامعه را به درستی انجام می دهند.
    اگر همه کتابخانه ها بسته شود به نظر من بشر همیشه نیاز به راهنمایی دارد.
    و بهترین راهنمایان کتابداران اند به شرط آنکه اول دانش خود را بالا ببرند

  2. سلام مطلبت عالی بود! به نظر من کتابدارها یه بخش جدایی ناپذیر کتابخانه محسوب میشن و گرچه الان اونجور که باید کسی قدردان اونها نیست … ولی اگر نباشن جای خالیشون شدیدا احساس میشه !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *