علی اکبر جانا،کتابداری پیش‌کسوت که ما نمی‌شناسیم!

معرفی فعالان و پیشکسوتان هر حوزه و زمینه علمی، به علم آموزان و نوباوگان آن حوزه کمک می کند تا با کسانی که با کمترین امکانات و پشتکار فراوان در رشته تلاش کردند و از خود نامی به جای گذاشتند، آشنا شوند و تلاشهای آنها را سرلوحه زندگی علمی و حتی شخصی خود کنند. گاهی از این افراد در رشته های مختلف به عنوان پدر یا مادر آن حوزه، یاد می شود، همانند زنده یاد پروفسور لوکس که پدر هوش مصنوعی در ایران لقب گرفته بود و دانشجویان افتخار می کردند شاگرد چنین استادی هستند. اشتباه نکنید! دراین مقال، قصد باز کردن روضه پدر و مادر سازی و حواشی آن را نداریم. چون همانطور که خودتان نیز مستحضرید، جدل بیهوده ای است؛ موجب سوء تفاهم های فراوان می شود و اساساً بحث چندش آوری است! هدف از این مطلب، شاید تلنگری به خودمان باشد که پیشکسوتهایمان را به بوته فراموشی نسپاریم و نیز آگاه کردن بیشتر نسل جوان کتابدار برای آشنایی بیشتر با بخشی از تاریخ کتابداری خودمانی است. اینکه ببینیم هر کسی در بخشی از تاریخ کتابداری خودمانی، چه کرده است چشم اندازی بهتر از سیر پیشرفت ما ارائه می دهد و انعکاس فعالیتهای پیشکسونان و آشنایی با آنها انگیزه تلاش بیشتر برای جوانان و تازه واردان این حوزه خواهد شد. حال به سراغ اصل قضیه می رویم.

سال گذشته، در اردیبهشت ماه ۱۳۸۸، همایشی با موضوع خلیج فارس به مدت سه روز در بنیاد ایرانشناسی برگزار گردید. افتتاحیه این همایش در کتابخانه ملی ایران با حضور مقامات مسول همچون آقایان دکتر حسن حبیبی، شهرستانی، حداد عادل، عادلی و … برگزار گردید. طی این سه روز، نزدیک به ۱۵۸ مقاله در حوزه خلیج فارس ارائه گردید. بر سر میز پذیرایی، با اساتید سایر حوزه ها مشغول گپ زدن بودیم. وقتی فهمیدند که رشته ما کتابداری است بسیار خرسند شدند و کلی تعریف کردند. جالب اینجا بود که آقایی به اسم سید محمود سجادی که دارای کتابهای متعددی در عرصه ادبیات و شعر بود، بسیاری از اساتید از جمله آقایان دکتر کوکبی، فرج پهلو، بیگدلی و معرف زاده خانم دکتر عصاره را به خوبی می شناختند. بعد فهمیدیم که ایشان دزفولی هستند. ایشان گفتند که در زمانهای ماضی، قصد داشتند دکومانتاسیون بخوانند که زمانه اجازه نداد و به ایران برگشتند. جالب بود که در مورد اسم رشته هم بحث کردند. گفتند که نام کتابداری در شان کتابداران نیست. باید نام رشته شما دانش شناسی باشد! (باز هم بحث شیرین تغییر نام!) اتفاق جالب دیگری که افتاد این بود که با آقایی به اسم موحد، پیرمرد شیرین زبانی که کتاب آشنایی با بستک(یکی از شهرهای استان هرمزگان) را نوشته بود آشنا شدیم. ایشان هم وقتی فهمیدند رشته ما کتابداری است، پرسیدند که شما یکی از با سابقه ترین کتابدار ایران را که تحصیلات آکادمیک در این زمینه داشت، می شناسید، وقتی پاسخ منفی دریافت نمودند،گفتند علی اکبر جانا. اسمش هم در دایره المعارف امریکایی آمده است. راستش اسم ایشان را نه جایی دیده بودیم و نه جایی خوانده بودیم. آقای موحد شرح مفصلی از علی اکبر جانا داد. مدتی گذشت و تصمیم گرفتیم از یکی دو نفر از اساتید و پیشکسوتهای رشته مثل آقای عمرانی و آقای حافظیان درباره علی اکبر جانا پرس و جو کنیم. هر دو ایشان را می شناختند و گفتند الان دیگر باید خیلی پیر شده باشند و مدتی در موسسه حسابرسی کار می کردند. انجمن کتابداری و اطلاع رسانی هم چند سال پیش از ایشان تقدیر و وی را به عنوان کتابدار نمونه معرفی کرده است. شماره تلفن کتابخانه‌ای را که آقای جانا سالها در آن فعال بودند، یعنی کتابخانه موسسه حسابرسی، پیدا کردیم ولی متوجه شدیم ایشان دیگر آنجا نیستند و متاسفانه بررسی هایمان همینجا قطع شد. بر آن شدیم تا در محیط وب، شانس آشنایی بیشتر با علی اکبر جانا را امتحان کنیم. اطلاعات مفصلی را در مورد وی یافتیم.

در صفحه ۳۳ جلد سیزدهم دایره‌المعارف ۳۵ جلدی علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی (Encyclopedia of Library and Information Science) از ایشان به‌عنوان اولین کتابدار آموزش دیده ایرانی یاد شده است:
“در سال ۱۹۵۴ (۱۳۳۵)، طبق توافقی که بین دانشگاه کالیفرنیا و دانشگاه تهران صورت گرفت، مؤسسه آموزشی جدیدی به‌نام مؤسسه علوم اداری، در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تأسیس شد. کتابخانه این مؤسسه در عمل پیش‌نمونه‌ای برای کتابخانه‌های دانشگاهی ایران شد. سه کتابدار امریکایی به نامهای دونالد رَمز‌دِل، ریچارد گالووِی، و جان اسمیت یکی بعد از دیگری در این کتابخانه کار کردند. یکی از کارکنان ایرانی این کتابخانه، به نام علی‌اکبر جانا، جوانی با استعداد بود که توسط کتابداران حرفه‌ای امریکایی آموزش دید، که بعدها این فرد با استعداد کتابخانه‌های دیگری را سازماندهی کرد. کتابخانه مؤسسه علوم اداری نخستین کتابخانه دانشگاهی در ایران بود که پذیرای مراجعه‌کنندگان شد. این کتابخانه دارای سازمانی منطقی با خدمات جدید بود. مؤسسه علوم اداری در سال ۱۹۶۴ (۱۳۴۳) آن قدر بزرگ شده بود که به دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی تبدیل گردید و پا به پای این رشد، کتابخانه نیز گسترش یافت”…کمی بیشتر گشتیم و دیدیم که در برخی مجلات و منابع وبی، با این پیشکسوت، مصاحبه هایی صورت گرفته است. چیزی که خیلی عجیب می نمود،این بود که چطور این کتابدار پرسابقه، سر از حوزه حسابداری در آورده است و حسابدارها با او مصاحبه ترتیب داده اند؟! نمونه آن نشریه حسابرس که مصاحبه بسیار مفصلی با او انجام داده است و نیز یکی دو وب سایت مربوط به این حوزه که به انعکاس فعالیتهای او در حوزه کتابداری و نیز موسسه حسابرسی و راه اندازی چندین کتابخانه پرداخته­اند.

علی اکبر جانا از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۸ در چند دوره آموزشی کتابداری، درسهای: فهرست‌نویسی، طبقه‌بندی، انتخاب سرعنوانهای موضوعی و مرجع‌شناسی را در دوره‌های کتابداری دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی، وزارت فرهنگ و هنر، آموزش ضمن خدمت دانشکده خدمات اجتماعی و آموزشیِ ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش، برای دانش‌آموختگان این رشته تدریس کرده است.
جانا از زبان خودش:

“من فعالیتهای کتابداری خود را از سال ۱۳۳۵ آغاز کردم. در پنج سال اول ضمن کار در کتابخانه مؤسسه علوم اداری به‌ترتیب از تخصص و تجربه ۳ نفر از کتابداران متخصص امریکایی بهره بردم. در سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۴ علاوه بر گذراندن دوره‌های مختلف کتابداری در دانشگاه تهران و شرکت در جلسه‌ها و سمینارهای کتابداری این دانشگاه، در جلسات مربوط به خط مشی کتابخانه‌های عمومی کشور، دوره‌های زبان انگلیسی انجمن ایران و امریکای آن زمان و کلاسهای زبان تخصصی دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی نیز شرکت می‌کردم. در سه دوره کتابداری در خارج از کشور نیز شرکت جستم؛ در سال ۱۳۴۳ دوره عالی کتابداری دانشگاه امریکایی بیروت، در سال ۱۳۴۹ دوره بین‌المللی مدیریت کتابخانه و خدمات اطلاع‌رسانی دانشگاههای استرالیا (سیدنی، ملبورن، کانبرا و پرت) و در سال ۱۳۵۷ دوره کتابداری دانشگاه ویلز انگلستان را گذراندم”. علی اکبر جانا از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۸ در چند دوره آموزشی کتابداری، درسهای: فهرست‌نویسی، طبقه‌بندی، انتخاب سرعنوانهای موضوعی و مرجع‌شناسی را در دوره‌های کتابداری دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی، وزارت فرهنگ و هنر، آموزش ضمن خدمت دانشکده خدمات اجتماعی و آموزشیِ ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش، برای دانش‌آموختگان این رشته تدریس کرده ام”.

علی اکبر جانا، در ایجاد و توسعه دهها  کتابخانه به عنوان سرپرست و مشاور نقش داشته است. برخی از این کتابخانه ها عبارتند از:
کتابخانه دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران،

کتابخانه موقوفه خاندان فرمانفرمائیان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران،
کتابخانه دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی،

کتابخانه دانشکده خدمات اجتماعی،

کتابخانه مؤسسه عالی حسابداری،

کتابخانه مدرسه عالی بازرگانی،

کتابخانه بانک کشاورزی و عمران روستایی ایران،

کتابخانه بانک اعتبارات صنعتی،

کتابخانه وزارت کشور،

کتابخانه دانشکده هنرهای دراماتیک،

کتابخانه سازمان اتحادیه شهرداریها،

کتابخانه دانشکده افسری،

کتابخانه مدرسه عالی مدیریت گیلان،

کتابخانه سازمان برق ایران،

کتابخانه خانه نمونه کودکان تهران،

کتابخانه مؤسسه علوم بانکی ایران،

کتابخانه سازمان حسابرسی

بی شک، جانا نیز بخشی از تاریخ کتابداری ایران زمین است. امثال وی در کشورمان کم نیستند که باید شناسایی و معرفی شوند تا نوباوگان کتابداری و اطلاع رسانی ایران، بدانند که کتابداری ایران دارای ریشه های عمیق و محکم است. نسلها تلاش شده تا کتابداری در ایران دست به دست بچرخد و اکنون به این مرحله از پیشرفت برسد. تاریخ رشته مان را با یاد کردن از تاریخ سازانش، حفظ کنیم و یاد کنیم از نسلی که تلاش کرد و ساخت، ولی گمنام ماند.

3 Comments on “علی اکبر جانا،کتابداری پیش‌کسوت که ما نمی‌شناسیم!”

  1. طبقه بندی اعشاری دیویی
    نوع ماده: کتاب
    نویسندگان: دیویی، ملویل، ۱۸۵۱-‎۱۹۳۱م.، Dewey, Melvil;جانا، علی اکبر,تالیف ملویل دیویی؛
    ترجمه علی اکبر جانا…
    موضوع: رده بندی دهدهی دیویی
    نشر: دانشگاه تهران تهران -۱۳۴۸

  2. طبقه بندی اعشاری دیویی
    نوع ماده: کتاب
    نویسندگان: دیویی، ملویل، ۱۸۵۱-‎۱۹۳۱م.، Dewey, Melvil;جانا، علی اکبر,تالیف ملویل دیویی؛
    ترجمه علی اکبر جانا…
    موضوع: رده بندی دهدهی دیویی
    نشر: دانشگاه تهران تهران -۱۳۴۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *