صغرا
شرکت های تولید کننده نرم افزار کتابخانه ای که عددشان بنا به روایتی به بیش از بیست می رسد (حاجی زین العابدینی، داوود زاده سالستانی و پازوکی، ۱۳۸۹) با کمی مسامحه بیش از بیست سال است که در معیت کتابداران مسیر خدمات اطلاع رسانی را رکاب زده اند. نه همه، اما برخی شان همراهی افزونتر خود را در پاره ای اوقات نشان داده اند؛ اگر نه پا به پا و شانه به شانه. در میان این تولیدکنندگان کم نیستند شرکت هایی که جز نام چیز دیگری از ایشان باقی نمانده. بر همین قسم، تعدادی نیز تغییر رویه داده و دیگر نرم افزار نمی نویسند؛ و البته جای خود را به نرم افزار نویسان جدید داده اند. با این حال، بنا بر ظن غالب می توان دو شرکت نرم افزار و سخت افزار ایران (نوسا) و پارس آذرخش را پای ثابت سفره کتابخانه ها به حساب آورد. این دو شرکت از مدت ها پیش گوی سبقت را از رقبا ربوده اند و تقریباً در این عرصه یکه تازی می کنند. می توان بر اساس معیارهای متفاوت به این دو امتیاز داد و یکی را بهتر از دیگری دانست؛ فی المثل می توان میزان رضایت کتابداران (واسطه های جستجو) و کاربران نهایی از کاربرپسندی محصولاتشان را مبنای قضاوت قرار داد، یا شاید بهتر باشد با عینک اقتصادی به صرفه بودن خرید محصول و بهره مندی از خدمات پشتیبانی را مبنای اظهار نظر قرار دهیم. به هر روی، در میان کتابداران که مشتریان این دو شرکت بزرگ هستند در مورد بهتر بودن یکی از این دو همچنان اختلاف نظر وجود دارد؛ و همین اختلاف نظرهاست که همچنان بازارهای جدیدی را برای هر دو ایجاد می کند. از این اختلاف ها اگر بگذریم می توان از زاویه ای دیگر پیشینه همراهی این دو شرکت با کتابداران را به قضاوت نشست؛ مشارکت با انجمن.
کبرا
اجازه دهید با دیدی بازتر موضوع را طرح کنم. نمی خواهم مثل همیشه سنگ انجمن را به سینه بزنم. نمی نالم که چرا کسی انجمن را در نمی یابد؟ یا چرا در مقابل همه زحمتی که انجمن می کشد هنوز بسیاری هستند که انجمن و برنامه هایش را به هیچ هم نمی گیرند؟ در عین حال نمی خواهم کل جامعه کتابداری و اطلاع رسانی ایران را طرف حساب انجمن به شمار آورم؛ کما اینکه اینگونه نیز نیست. نگاهی به شرکت کنندگان همایش های معمول انجمن و مشتریان همایش های همین دو شرکت اختلاف فاحشی را در طیف مخاطبان نشان می دهد. مخاطبانی که شاید انجمن تا امروز از آنها غافل بوده یا شاید نتوانسته دریابدشان؛ کتابداران یا اهل حرفه.
با این استدلال، موضوع ارتباط نوسا و پارس آذرخش با کتابداران را به پیش از شکل گیری دوره جدید انجمن می برم. اولین بار که دو طرف معامله رودرو و بی واسطه یکدیگر را ملاقات کردند همایش فهرست های رایانه ای مشهد در سال ۱۳۷۸ بود. در آن همایش این شرکت ها با تمام توان حاضر شدند و البته جمعی از دانش آموختگان کتابداری و اطلاع رسانی در حضور همکاران خود تا آنجا که توانستند پنبه محصولات این دو را زدند. آن همایش اثرات بسیار زیادی داشت. اولین نتیجه آن، اصلاح اشکالات شناسایی شده در قالب پژوهش ها بود. البته برخی نامدارایی ها نیز از مهندسان محترم دیده شد. کار به جایی رسید که یکی شان به نویسنده یکی از مقالات هشدار داده بود که در ارائه خود نام شرکت ها را با حروف الفبا جایگزین کند؛ در غیر اینصورت کذا و کذا. آن کم طاقتی ها اندک اندک برطرف شد و آنها نیز سعه صدر را آموختند. اثر ثانوی و البته پایدارتر آن، اعتماد اولیه ای بود که در مهندسان این دو شرکت نسبت به مشتریانشان ایجاد شد. نوسا و پارس آذرخش شاید تا آن زمان مشتریان خود را چندان به حساب نمی آوردند یا جز معدود اساتید و کتابداران حرفه ای که از شدت اندک شمار بودن می توان به راحتی نامشان برد بقیه را کارمندان نابلدی فرض می کردند که حتی مبانی سیستم های کامپیوتری را نیز نمی دانند، تا چه رسد به درک یک نرم افزار کاربردی.
دومین بار که این اتفاق رخ داد همایش سازماندهی اطلاعات انجمن در سال ۱۳۸۵ بود. انرژی قابل توجهی در جامعه کتابداری و اطلاع رسانی ایران ذخیره شده بود که می بایست در بستر چنین برنامه ای آزاد شود. همایش سازماندهی اطلاعات به اندازه همایش مشهد حاوی مباحث کاربردی نبود. اما همان مفاهیم نظری طرح شده جهتی جدید را ایجاد و البته سود سرشاری را به کیسه این شرکت ها سرریز کرده است.
به هر حال، در خلال ده سال گذشته دو طرف بارها و در محافل گوناگون کنار یکدیگر نشسته و به حک و اصلاح اغلاط هم پرداخته اند. در این دوره زمانی ارتباط نرم افزارنویسان با کتابداران به مرور ساماندهی شده و آنان دریافته اند که نه تنها از میان دانش آموختگان کتابداری و اطلاع رسانی می توانند نیروی کار مورد نیازشان را بیابند بلکه حسن رابطه با انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران می تواند وجهه امروز و منفعت آتی شان را تقویت و تثبیت نماید.
نتیجه
در این میان اما پرسشی اساسی وجود دارد که باید بدان پاسخ داد. حد مشارکت انجمن و شرکت های نرم افزاری کجاست؟ این پرسش از آن رو اهمیت دو چندان می یابد که ماحصل ارتباط مذکور نه تنها افزایش کیفیت نرم افزارها و ارتقاء رضایت کتابداران، بلکه رشد سودی است که بدون شک می تواند نخستین هدف هر مجموعه اقتصادی ای باشد. ناگفته پیداست که این سود در تعارض با فعالیت های انجمن به عنوان یک نهاد مدنی و غیرانتفاعی است. چگونه باید فعالیت های انتفاعی و غیرانتفاعی را جمع کرد تا هم سود مادی و هم منفعت معنوی طرفین لحاظ شود؟ هم اکنون طرح این پرسش ها ضروری به نظر می رسد. زیرا همایش سازماندهی اطلاعات انجمن بهانه ای شد برای نزدیکی هر چه بیشتر انجمن سوم و شرکت های نرم افزاری. همین رابطه در خلال یک سالی که از دوره چهارم انجمن گذشته بیشتر شده است. در این اواخر شاهد برنامه های مشترکی بوده ایم که هر دو شرکت به اتفاق انجمن اجرا کرده اند. به نظر می رسد نوعی رقابت بین نوسا و پارس آذرخش برای نزدیکی هر چه بیشتر به انجمن ایجاد شده؛ به ویژه از آن جهت که یکی از اعضای هیئت مدیره انجمن بورسیه پارس آذرخش در دوره دکتراست. شاید انگیزه های دیگری نیز وجود داشت که یکی از مدیران این شرکت را راغب به نامزدی انتخابات هیئت مدیره انجمن کرده بود. در مقابل، نوسا که به اصطلاح عنصری نفوذی در انجمن ندارد اجرای همایش مشترک را راه حلی ساده و دم دستی یافته برای حفظ جایگاه خود. در آن سوی میدان، انجمن نیز حکم پدری را یافته که صاحب دو دختر دوقلوست و دست محبت کشیدن بر سر یکی توقع ناز خریدن را در دیگری ایجاد می کند. برای پرهیز از بی عدالتی و متهم شدن به سوگیری، این پدر تلاش می کند بین ضرورت ایجاد ارتباط علمی بدنه حرفه با شرکت های نرم افزار نویس از یک سو و زیاده خواهی ذاتی آنها از سوی دیگر موازنه برقرار کند؛ این همان کاری است که در دوره سوم اجرا شد. اما گاهی این تلاش مؤثر واقع نمی شود و همین جاست که پدر وا می دهد. چون باید همان امتیاز را به دختر دیگر هم بدهد.
در اینجا نمونه هایی را ذکر می کنم تا اگر خوابیم بیدار و اگر بیداریم هوشیار شویم. در همایش مشترک ماقبل آخر از همین نوع که از سوی نوسا و با مشارکت انجمن اجرا شد دیگر کم مانده بود که کارکنان شرکت نوسا نیز به رسم یادبود به برخی از اساتید و انجمنی ها هدیه بدهند. این هدایا که روشن است حاوی سکه طلا نیز بوده اند شائبه نزدیکی انجمن به نوسا و گلایه های در گوشی را تقویت کرد. در همین برنامه کار به جایی رسید که رساله دکترای یکی از همکاران به شرکت نوسا تقدیم شد. بنده هر چه فکر می کنم نمی فهمم رساله ای را که ماحصل تلاش چند ده ماهه یک دانشجو و گروه راهنمایان و مشاوران است و البته حق مؤلفش در اختیار یک دانشگاه دولتی چگونه می توان به یک شرکت خصوصی تقدیم کرد؟ اگر قرار بود محتوای این رساله توسط مهندسان نوسا مطالعه شود می شد به گونه ای دیگر رفتار کرد که نه سیخ بسوزد نه کباب. لازم نبود به این ترتیب و در مقابل چشمان جمع کثیری از دانشجویان این ناهنجاری علمی را پایه گذاری کرده و توسعه دهیم و بعد بمانیم که حالا با این وادادگی چه کنیم و بعد بنشینیم همایشی دیگر از همان جنس را با دختر دیگرمان برنامه ریزی کنیم. در آخرین همایش مشترک نیز پارس آذرخش همان راه نوسا را پیمود. به برنامه رنگ علمی زد، به کتابداران برای ارائه میدان داد، و تقریباً به همان افراد هدیه داد. یادمان باشد همین دست خطاها که ممکن است اصلاً به چشم بسیاری از افراد نیاید کار را از حد و قطار انجمن را از خط خارج می کند. مادامی که بده و بستان انجمن و شرکت های نرم افزاری، دانش – مدار و همراه با هدایای مادی در ازاء خدمت علمی باشد می توان به سلامتش امیدوار بود. در غیر اینصورت واانجمنا !
منبع
حاجیزینالعابدینی، محسن؛ فاطمه پازوکی و سیروس داودزاده سالستانی. نرمافزارهای کتابخانهای در ایران. تهران: کتابدار، ۱۳۸۹.
نکته بسیار خوبی را مطرح کردید آقای علیمحمدی،فعلا که انجمن در ساده ترین کارها مانده است چه برسد به توضیح و تفسیر نسبت خود و شرکت های انتفاعی. البته تلاش میکند کارهای بزرگ انجام دهد ولی راهش را نمیداند.نکته بسیار خوبی را گفتید و مطمئن باشید هیچ کس در انجمن جوابی برای شما ندارد.انجمن در همه صورت منفعل است چه برای جواب دادن به شما و چه برای انتخاب چهره ماندگار و چه برای ارتباطش با این شرکت ها که به جز جیب مبارک به چیزی فکر نمیکنند.
م. ارغوان عزیز شما که خیلی منتقد خوبی هستی دوره بعد حتما کاندید انجمن شو و انجمن رو نجات بده از این همه انفعال! بیرون گود بودن و تیغ انتقاد رو کشیدن و سر عده ای رو بریدن هنر نیست …
آقای علیمحمدی به نکته مهمی اشاره کردند. همایش دوم از سوی دومین شرکت آنقدر بی برنامه، بی هدف و از سر رقابت های بی اساس و بی فکر بوده که حتی خودشان هم نمی دانند از چه کسی تقدیر کرده اند و اسامی را اشتباه درج کرده اند.
به هر حال انجمن باید قدری برای این گونه برنامه ها موضع خود را مشخص کند اگر انجمن نماد علمی رشته است نباید اجازه دهد بدون برنامه و داوری علمی از آثار پژوهشی رشته تقدیر شود، چرا که آثار علمی و پژوهشی دستخوش درگیری در همین رقابت های بی اساس خواهند شد.