نویسنده : جنیفر وگل
مترجم: حمیده معماری
در طبقه سوم کتابخانه موقتی در مرکز شهر مینیاپولیس که ساختمان تعمیر شده آن روزگاری متعلق به بانک مرکزی فدرال بود، مردی لاغر اندام با دسته گل رز پیچیده شده در پاره روزنامهای، با عجله در طول راهرو بالا و پایین میرفت. آشفته و نامرتب به نظر میرسید. چهرهاش کمی شبیه سم شپرد[۱] در روز بد، یا شاید شبیه هیوم کرونین[۲] در روز خوب بود. گرچه سالها بود که پا به کتابخانه مرکزی نگذاشته بودم، بلافاصله آن مرد را به عنوان یکی از مراجعان غیرعادی همیشگی کتابخانه، شناختم.
اینکه این مرد با دسته گلش چه میکند و چرا مرتب در امتداد قفسههای کتاب قدم میزند، منشاء حدس و گمانهای زیادی بود. او سرانجام مثل برق پیچید به راست و ناپدید شد. معلوم شد او در انتظار یافتن جایی خالی در سمت دیوار غربی آن طبقه بود که پنجرهای رو به پارک نجاتیافتگان از سرطان با منظرهای از پیادهروها و درختچههای غان داشت. از قرار معلوم، قسمت دیوار غربی کتابخانه مورد علاقه مراجعان دائمی کتابخانه بود. در آنجا ردیفی از میز و صندلی قرار دارد و اغلب پاتوق مردانی است که روزنامهها یا کتابهایی راجع به گردآوری کارتهای بیسبال میخوانند یا درباره معاملات املاک گفتگو میکنند. هر کسی با علاقهها، طرحها، و ماموریتهای محرمانه خودش سرگرم است. در جایی دیگر دو دوست سبیلو، شاید هم برادر، به زبان اسپانیایی درباره یک کتاب واژهنامه صحبت میکنند. در گوشهای دیگر، شخصی که شاید استاد دانشگاه است، با شلوار جین سفید که بر روی آن رنگ پاشیده شده، با عجله بر روی مجموعهای از دستنوشتهها و انبوهی از بیانیهها کار میکند. بر روی لبه میز نزدیک قفسه کتابهای زرد رنگ حقوقی، یک بسته دستمال کاغذی، گواهینامه رانندگی و کارت شناسایی ملی قرارگرفته است. کمی آن طرفتر مردی شق و رق نشسته و به بیرون زل زده است، با دسته گلی در دست.
هنگامی که به صورت افراد خیره شده به منظره بیرون از پنجره، یا سرک کشیده از پشت کتابها نگاهی انداختم، به مخیلهام خطور کرد که تا زمانی که این ساختمان متعلق به بانک مرکزی فدرال بود، هیچیک از اینها نمیتوانستند اینجا بنشینند و از منظره آن لذت ببرند. در آن هنگام فرصت مشاهده منظره درختان غان و عبور و مرور هزاران رهگذر تنها به مدیران اجرایی بانک اختصاص داشت. اما در کتابخانه همه چیز دموکراتیک و مردمسالارانه است.
در حقیقت کتابخانه بهترین موسسه مردمسالار است. هر شخص با کارت کتابخانه یا بدون آن میتواند در تمام طول روز در کتابخانه گشت بزند. هیچ استقبال کنندهای در آستانه کتابخانه نیست تا سلام شما را پاسخ بدهد و تازهواردان را ارزیابی کند. برعکس، کارکنان کتابخانه میدانند که اینجا پیش از این که جای آنان باشد جای شماست. چنانچه بخواهید اطلاعاتی درباره چگونگی ساختن بادبادک یا اطلاعاتی درباره مالک شرکت جنرال الکتریک به دست بیاورید، حدود یک دوجین از کارشناسان خبره را در اختیار خواهید داشت؛ کارشناسانی متبحرتر از موتور جستجوی گوگل. آنها آنچه را که نیاز دارید، از میان انبار عظیمی از کتاب، مجله، روزنامه، دی وی دی، سی دی، عکس، اسناد دولتی و میکروفیش برای شما پیدا خواهند کرد.
کتابخانهها آینه تمام نمای دولت، پیش از آن که از آن – و در نتیجه از خودمان – متنفر شویم، هستند. بخشش و سخاوتمندی موجود در کتابخانهها را در دیگر موسسات عمومی نمیتوان یافت. کتابداران نمیخواهند شما را دستگیر کنند. آنها نمیخواهند شما را با انگشت پس بزنند، یا مستمری تأمین اجتماعیتان را برای دو سال قطع کنند. در کتابخانه هیچگونه تنبیه یا گزینش اخلاقی وجود ندارد. فضای کتابخانه فضایی آکنده از اعتماد و حسن نیت است. در آنجا به شما میگویند لطفا بفرمایید از میلیونها جلد کتابی که وجود دارد به رایگان استفاده کنید. ما اطمینان داریم که شما به خوبی از آنها استفاده میکنید. ما مطمئنیم که شما آنها را دوباره به کتابخانه بازمیگردانید. تمام آنچه که [برای عضویت در کتابخانه] نیاز دارید یک کارت شناسایی و قبض تلفن است. حالا دیگر شما وارد کتابخانه شدهاید.
کتابخانه مکانی برای جویندگان دانش است. از سال ۱۹۹۰ حمایت عمومی از کتابخانهها در سراسر کشور افزایش یافته است. کتابخانه فضایی خاص و آکنده از احساس را در ذهن شهروندان به خود اختصاص داده است و چنین تعبیر شده است که جستجو و امانت در آن، به کسب دانش معنیداری منتهی میشود. بر اساس مطالعات انجام شده در موسسه نظرسنجی افکار عمومی ماریست[۳]، ۹۴ درصد از آمریکاییها کتابخانه عمومی محله خود را به عنوان مکانی«ارزشمند» یا «بسیار ارزشمند» ارزیابی کردهاند. حتی اکثریت آنها اظهار کردهاندکه برای حمایت بیشتر از کتابخانههای عمومی حاضرند مالیات بیشتری- به طور متوسط ۴۹ دلار بیشتر در سال- پرداخت کنند. در حال حاضر مالیات دهندگان سالی ۲۵ دلار میپردازند، که با هزینه خرید یک کتاب با جلد سخت برابر است.
به رغم حمایتهای پرشوری که از کتابخانهها میشود، آنها در شرایط سختی قرار دارند. بر اساس گزارش انجمن کتابداران آمریکا، بودجه کتابخانهها در ۴۱ ایالت حدود پنجاه درصد کاهش یافته است. این کاهش به معنی کاهش کارمندان، ساعت کار و کتابهای جدید در قفسههای کتابخانه است. در سالیناس کالیفرنیا، زادگاه جاناشتاینبک، به زودی درهای سه کتابخانه شهر به طور همزمان بسته خواهد شد. ایالت مینسوتا که مدت مدیدی است فعالیتهای آموزشی و سوادآموزی در اولویت قرار داده است، به سختی به دیدگاه روشنی در این زمینه رسیده است. کتابخانههای سراسر این ایالت متعاقب کاهش بودجه ایالتی برای شهرها و شهرکها، خدمات ضروری خود را لغو کردهاند.
در سال ۲۰۰۳ تیم پاولنتی[۴]، فرماندار ایالت مینسوتا، کمکهای دولت محلی را به علت کسری بودجه ایالتی به طرز چشمگیری کاهش داد. این کاهش به طور مستقیم بر کتابخانهها اثر گذاشت. هرگاه دولتهای محلی مجبور میشوند برخی خدمات خود را قطع کنند، کتابخانهها آسانترین هدف به نظر میرسند. مردم بیش از هر جا با پلیس، آتشنشانی و مدارس سر و کار دارند. این اتفاقی است که تقریباْ در تمامی پنجاه ایالت و حتی در سراسر مینسوتا روی میدهد. شهرک سنت پل[۵] برای حمایت از بودجه آینده کتابخانه، کمیتهای تشکیل داد و بخشی از مالیات شهر را به آن تخصیص داد. شهرک رمزی[۶]، شعبه سنت پل شمالی را بست و در سال ۲۰۰۳ کاهش چهل درصدی بودجه خرید کتاب اتفاق افتاد. تا این اواخر شش کتابخانه در شهرک هنپین[۷] در روزهای جمعه تعطیل بودند.
کاهش بودجه به مینیاپولیس ضربه سنگینی وارد کرد، چون کمیته کتابخانه شهر از شورای شهر مستقل است، بودجه آن نسبته به، مثلاْ، بودجه وزارت امور عمومی[۸] از انعطاف کمتری برخوردار است. پیش از کاهش بودجه، بیش از چهل درصد از بودجه کتابخانه، معادل بیست میلیون دلار، از طریق کمکهای دولت محلی تامین میشد. اکنون برخی از شعبههای کتابخانهها تنها سه روز در هفته باز هستند. بودجه خرید کتاب از ۶/۲ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰ به ۹/۱ میلیون دلار در سال ۲۰۰۴ رسیده است. حال دیگر مینیاپولیس مجبور است علاوه بر کمکهای معین دوستان کتابخانهها، بیشتر بر منابع مالی خصوصیِ کمتر قابلپیشبینی تکیه کند.
کیت هادلی[۹]، رئیس کتابخانه مینیاپولیس، میگوید: «من فکر میکنم کتابخانهها بیش از حد از چشمها پنهان هستند. به نظر من باید وجود کتابخانهها امری بدیهی فرض شود. همیشه کسانی هستند که از کتابخانهها حمایت میکنند اما هیچ یک از آنها برای این کار انگیزه بزرگی ندارند». او در ادامه با لحنی بسیار دلسوزتر از یک کتابدار عادی میافزاید: «کتابخانهها موسساتی بنیادی در یک نظام دموکراتیک هستند. ما از ارزش و اهمیت کتابخانهها در فراهم آوردن اطلاعات ضروری برای ایجاد حکومتی مستقل سخن میگوییم و بر این باوریم که این نوع قابلیتها برای بقای دموکراسی ضروری است».
میتوان با این تصور که دیگر هیچکس مطالعه نمیکند به آسانی مایوس شد. در کشورهایی شکاکیت علیه عقاید متعالی نهادینه شده است، فضای فرهنگ ستیز مشخصی حاکم است. آمریکاییان امروزه نسبت به گذشته بیشتر براساس جرأت و جسارت تا تفکر و اندیشه تصمیم میگیرند. بر اساس پژوهش سازمان پشتوانه ملی هنرهای آمریکا[۱۰]، در سال ۲۰۰۴ کاهش چشمگیری در میزان مطالعه متون ادبی مشاهده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کمتر از نیمی از مردم آمریکا حتی به خودشان زحمت نمیدهند که کتاب داستانی را در دست بگیرند. این گزارش بیانگر بحران ملی است. مطالعه باعث افزایش ظرفیت تمرکز، توجه، رشد تخیل و غنای زندگی شخصی و عمومی مردم میشود. با از دست دادن هرچه بیشتر این قابلیت در آینده جامعهای غیر فعال، بیاطلاع و با ذهنهای وابسته خواهیم داشت.
بدون تردید ارتباط مستقیمی میان کاهش میزان مطالعه و افزایش ترس اجتماعی و شوونیسم وجود دارد. آگاهی بیشتر از نقاط دیگر جهان سبب گرایش بیشتر به روشنفکری و تساهل میشود. با بالاتر رفتن سطح تحصیلات، تعصبات فردی کاهش پیدا میکند و حمایت از آزادیهای مدنی افزایش مییابد. بر اساس مطالعات انجام شده، بیشترین کاهش مطالعه در سال ۱۹۸۲ و به میزان ۲۸ درصد در میان افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله گزارش شده است. شاید این کاهش مطالعه به علت افزایش مطالعه صفحات وب باشد، این نوع مطالعه را به سختی میتوان با بیسوادی برابر گرفت. چنانچه مردم بیشتر اطلاعاتشان را از اینترنت کسب کنند، در آیندهای نزدیک دچار مشکل خواهیم شد. مطالعه از روی صفحات اینترنت با مطالعه از روی کاغذ متفاوت است. مطالعه از روی صفحات وب، نوعی آزمایش چشمها و تشویقی برای مطالعه اجمالی به جای مطالعه تدریجی و مداوم است. این رسانه، رسانه سرعت است و میخواهیم هر چه سریعتر از یک سایت به سایت دیگر برویم. به همین دلیل است که صفحات وب غالباً ترکیبی از بیتهای (Bit) اطلاعاتی کوچک هستند. گستره مطالب موجود در اینترنت گسترهای وسیع با عمق چند اینچ است، در مقابل، گستره اطلاعات موجود در کتابخانه گسترهای به وسعت چندین مایل با عمق بسیار زیاد است. آرامش واقعی زمانی به دست میآید که اتاقی که در آن نشستهای با مجموعهای از کتب خوب و بد، قدیمی و جدید از دانش گردآوری شده و تاریخ تمدن بشر احاطه شده باشد. در کتابخانه به تفکر، کشف و جستجو تشویق میشویم.
البته این روزها به اندازه کافی کتاب وجود ندارد و کتابخانهها به مراکز اطلاعاتی تبدیل شدهاند. این بدین معناست که اطلاعات در فرمهایی فراتر از آن جلدهای چرمی سنگین با شمارههای دیویی در دسترس مردم قرار دارند. کتابخانه بروک دیل واقع در ناحیه هنپین، مبتنی برآخرین تکنولوژی روز ساخته شده است. این کتابخانه در مرکز بروکلین واقع شده است و آبراهام، بواتو و همکارانش آن را طراحی کردهاند. ساختمان این کتابخانه ساختمانی بادگیر با سقفهایی شیشهای است.
در داخل ساختمان کتابخانه، مشتریان دائمی آن کتاب در دست در رفت و آمدند. در محلی دیگر پیرزنی که کلاه بافتنی صورتی رنگ پوشیده، انبوهی از کتابهای جلد شمیز را به جایگاه بازگشت کتاب باز میگرداند، صدای ضبط شده مردی پاسخ میدهد «به خاطر استفاده ازکتابخانه از شما سپاسگزاریم». پسری اهل مطالعه با موهای حنایی رنگ و عینک دورسیمدار با راهنمایی کتابدار راهنما در حال جستجو در بخش تاریخ است. در بخش نوجوانان، دو دختر سیاهپوست به آرامی در پشت میز مطالعه قوز کردهاند و غرق در خواندن متن علمی خود هستند. یک بار شاهد بودم که پسر کوچکی از مادرش تقاضا میکرد که کمی بیشتر در کتابخانه بمانند، آنگاه بود که فهمیدم تا پیش از آخرین انتخابات ریاست جمهوری، دید مثبتی نسبت به طبیعت بشری و بشریت نداشتهام.
کتابخانهها در همدلی اشخاص نقشی همهجانبه دارند. در کتابخانه افرادی از همه نژادها در مقابل بانک اطلاعاتی مینشینند و به شبکه وب با سرعت بالا وصل میشوند. اطلاعات برخی از صفحات خانگی وب به زبانهای مختلف، از جمله روسی، سومالیایی، اسپانیایی و ویتنامی ارائه میشود. این افراد ترجیح میدهند کارهای خود را در کتابخانه انجام دهند. پذیرفتن این امر که هرکس کامپیوتر شخصی دارد میتواند به اینترنت وصل شود، آسان است، اما این مسئله اصلی نیست. هادلی میگوید: وظیفه اصلی کتابخانهها در عصر دیجیتال، انتقال اطلاعات، ترویج دانش و سواد است. فناوری اطلاعات تنها در چگونگی انجام این وظیفه تغییر ایجاد کرده است. در این عصرکتابداران نقش مهمی در دسترسی به اطلاعات خالص و پردازش شده بر عهده دارند.
کتابداران همیشه نقش یک دروازهبان تیزبین را بازی میکنند و این نقش در دنیای پیوسته (Online) بسیار ارزشمند است.
جانت لیک، مدیر موقت کتابخانه ناحیه هنپین، با افتخار خاطرنشان میکند که کتابخانهها پایگاههای دادهها و اطلاعات تحت وب معتبر و قابل اطمینان را برای پژوهش و کارهای خانگی فراهم میکنند. ما نیز در وبسایتمان تلاش کردهایم تا صحت، درستی و اعتبار منابع را مورد بررسی قرار دهیم و پایگاههای اطلاعاتی موضوعی ایجاد کنیم. با ایجاد یک کتابخانه الکترونیکی، شما به همه پایگاههای دادهها دسترسی خواهید داشت. او خاطرنشان میکند که استفاده از اطلاعات ۲۲ درصد نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این، استفاده از وبسایتها و فهرستهای پیوسته کتابخانه به ترتیب ۳۱ و ۷۰ درصد افزایش یافته است.
به تازگی گوگل با ایده گسترش کتابخانههای مجازی از طریق اسکن و ارسال کتاب – عنوانهای قدیمی که اعتبار حق مولفشان منقضی شده است- از مؤسسات تحقیقاتی نظیر هاروارد جنجال به پا کرده است. اما با وجود چنین امکانات پیشرفته، هنوز نمیتوانیم دو عنصر مهم کتابدار و ساختمان آجری کتابخانه را نادیده بگیریم. آیا تاکنون تلاش کردهاید تا یک کتاب کامل را از روی صفحه کامپیوتر بخوانید؟ اگر گوگل زمانی تصمیم بگیرد برای دسترسی به این فایلهای دیجیتال هزینه دریافت کند، چه اتفاقی روی خواهد داد؟
مجموعه کتابخانهها در ایالات متحده طی سده ۱۸۰۰ میلادی گسترش پیدا کرد و از مجموعهای مختص فیلسوفان، نجیبزادگان و کتب دانشگاهی فراتر رفت. با رشد و گسترش فناوریهای چاپ، دسترسی به منابع و کتب افزایش یافت. متفکران آن زمان معتقد بودند که مردم با مطالعه بیشتر به ضعف نظریات افراطیون در زمینه فرهنگ سعادت و خوشبختی پی خواهند برد و این امر به آنها کمک میکند که برای پذیرش اصول سرمایهداری درک بهتری داشته باشند. بر اساس این فلسفه، آگاهی و روشنگری نجاتدهنده تمام نوع بشر است، نه نجات دهنده نخبگان و برگزیدگان. فرانسیس پلس، عضو سندیکای بریتانیا، میگوید: چنانچه بشر بداند که به یک فعالیت و جستجوی در خور ستایش هدایت شده است، میل و اشتیاق درونیاش برای کسب اطلاعات افزایش پیدا میکند و این امر در رفتار، بصیرت، زبان و هوشیاری او اثر خواهد گذاشت.
روزگاری دوکها و پاپها کتابخانههای عمومی را میساختند تا بر افکار عمومی اثر بگذارند یا پس از مرگشان یادگاری از آنها بر جای بماند (کاری که رؤسای جمهور آمریکا پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود انجام میدهند). کتابخانههای جدید اهداف مختلفی را تحقق میبخشند، آنها متعلق به عموم مردم هستند و به عنوان مرکز آموزشی و اجتماعی خدمات ارائه میدهند. این کتابخانهها دارای بخشهایی مانند مراکز اطلاعاتی، سالنهای مطالعه، اتاق استراحت و کافیشاپ هستند. کتابخانه محل سوم زندگی اشخاص و جایگزین مناسبی برای خانه و محل کار آنها است. کتابخانه شبیه مدرسه و پارک است. در روزگاری که فردگرایی رواج پیدا کرده است و انسانها در زندگی روزمره خود هر روز تنهاتر میشوند؛ کار در منزل، بازیهای کامپیوتری، امکان سفارش آنلاین همه چیز از پیتزا گرفته تا مبل راحتی، و زمانی که میتوانیم کتاب را در جلوی درب منزل تحویل بگیریم، چرا باید به کتابخانه برویم؟ در پاسخ باید بگوییم: در زمانه ما که جامعه کوچک و قطعه قطعه شده است، تنها در مکانهای عمومی میتوانیم همدیگر را ببینیم و خود را برای زندگی با یکدیگر منطبق کنیم. صداقت و خلوص را در چنین مکانهایی میتوانیم در خود پرورش دهیم و با استفاده از تجربیات یکدیگر و ارتباط متقابل با آنها اجتماع خود را گسترش دهیم.
اندرو کارنگی، صنعتگر بزرگ، در پایان قرن بیستم هزاران کتابخانه در ایالات متحده و جزایر بریتانیا ساخت. شاید او میخواست از این طریق تاوان رفتار خشنی را بپردازد که در برخی از کارخانههایش با کارگران میشد. کارنگی یک مهاجر اسکاتلندی بود و علت اصلی نوعدوستی و ایثار او همین بود. او برای رسیدن به موقعیتش راه سختی را پشت سر گذاشته بود. او معتقد بود که مهاجران برای موفقیت در جامعه آمریکایی باید آموزش بینند. او به نظام شایستهسالاری اعتقاد داشت. از نظر او کتابخانهها فرصتی عالی برای افراد شایسته و مشتاقان به رشد، موفقیت و ثروتمند شدن فراهم میکنند. کارنگی نوشت که در کتابخانههای عمومی فرصتهای فرهنگی برابر است. به بیانی دیگر، با دسترسی به کتابها، شخصیت و اراده انسانها میتواند سرنوشتش را بسازد.
با وجود اینکه جامعه ما نسبت به گذشته کمتر مانند یک جامعه شایستهسالار عمل میکند، اما عقاید کارنگی درباره کتابخانهها همچنان معتبر است، به ویژه برای طیف گستردهای از مهاجران که به مینسوتا و ایالات دیگر مهاجرت کردهاند. طبق گزارشهای اداره آمار، بیش از ۳۰ درصد از ساکنان مینسوتا و سنت پاول سفیدپوست نیستند. ۱۶ درصد از آنها خارجی هستند، و حدود ۲۰ درصد از شهروندان دورگه در منزل خود به زبانی غیر از زبان انگلیسی صحبت میکنند. در کتابخانهها کتب، روزنامهها، صفحات خانگی به زبانهای مختلف، گروههای یادگیری زبان انگلیسی، کلاسهای کامپیوتر به زبانهای مختلف وجود دارد.
سناتور استیو کلی عضو مجلس سنا و حامی بیهمتای نظام کتابخانهها، تاکید کرده بود که تا زمانی که پارک سنت لوئیس کانون زندگی تعدادی از مهاجران روس است، آن کتابخانه موظف است مجموعه کتب روسیاش را برای استفاده عموم گسترش دهد. از اینطریق مهاجران میتوانند همچنان در ارتباط با فرهنگ کشور قبلی خود باقی بمانند و در صورت تمایل، میتوانند از خدمات و کمکهای ارائه شده در کتابخانههای عمومی برای پذیرش فرهنگ ایالات متحده استفاده کنند.
مفاهیمی نظیر جذب و همگونی مهاجران، حمایت از دسترسی به اطلاعات و سعی در آگاه سازی مردم به روشهای مختلف در دوره رازداری دولتها، ایده افراطگرایانهای به نظر میرسد. پس از حمله یازده سپتامبر، دادستان کل جان اشکرافت در چارچوب مصوبه دسترسی آزاد به اطلاعات به دولت فدرال پیشنهاد کرد تا زمانی که اسناد و تاثیرات احتمالی آنها بر مردم کاملا بررسی نشدهاند در عرضه و انتشار اسناد عمومی عمداً تعلل کنند. سیاست او کاملا عکس سیاست دادستان قبلی جانت رنو بود، او تمام مشکلات و سختیها را تحمل میکرد تا ثابت کند که چرا از ارائه سندی خاص خودداری کرده است. یک ماه بعد رئیسجمهور جورج دبلیو بوش حکمی را امضا کرد که به موجب آن، دسترسی به اسناد تاریخی ریاست جمهوری محدود شود. شاید علت این کار او محافظت از اعتبار خاندان بوش و پدرش بوده است.
کتابخانهها به موسساتی بنیادگرایانه و افراطی تبدیل شدهاند. انجمن کتابداران آمریکا برای جلوگیری از نقض حقوق خصوصی اشخاص دردسر زیادی کشیده است. دولت فدرال کتابخانهها را مجبور کرده است تا بر روی کامپیوترهای خود نرمافزار فیلترینگ نصب کنند. علیرغم این واقعیت که هر از چندگاهی کتابداران و مشتریانی که در معرض سایتهای هرزهنگاری قرار گرفتهاند، آسیب میبینند؛ هیأت رئیسه کتابخانه مینسوتا بسیار کوشید تا از نصب فناوری فیلترینگ بر روی کامپیوترهای کتابخانه جلوگیری کند. هیئت رئیسه کتابخانه در دفاع از دسترسی آزاد به اطلاعات استدلال کرد که فناوری فیلترینگ یک فناوری ناقص و ناکارآمد است، زیرا غالبا سایتهای غیرهرزهنگاری را مسدود میکند و گاهی اجازه میدهد که سایتهای هرزهنگار بی سر و صدا از این فیلترینگ عبور کنند. سرانجام، مینیاپولیس به خاطر خواسته دولت بوش که قصد داشت از چشمان کودکان محافظت کند، نرمافزار فیلترینگ را بر روی کامپیوترهای خود نصب کرد. اگر کتابخانهای از دولت فدرال بودجه درخواست کند بر طبق قانون باید از فیلترینگ استفاده کند. هادلی در مصاحبهای با خبرنگاران گفت: وجود این محدودیتها به انسان احساسی شبیه اخاذی دست میدهد.
تردیدی وجود ندارد که کتابداران افراطی، اداره کتابخانهها به این شکل را تحسین میکنند. کتابخانهها تنها موسساتی هستند که از دسترسی آزاد به همه انواع اطلاعات دفاع کردهاند، حتی اطلاعاتی که مورد توجه و پسند همه نیست. به گفته هادلی تعدادی از این موسسات به خاطر قانون حفاظت از کودکان در اینترنت و قانون مربوط به هواداران دولت، در میانه راه قرار دارند. من فکر میکنم هیأت رئیسه عمیقاً به مفهوم دموکراسی در چارچوب آزادی فرهنگی اعتقاد دارد.
کتابخانه مرکزی مینیاپولیس از اولین کتابخانههای عمومی مینسوتا است. این نگین درخشان شهر، حافظ بیش از دو میلیون جلد کتاب است، در قیاس با مجموعه سنت پاول که یک میلیون جلد کتاب دارد. در زمانهای که به سلایق و علایق عموم اهمیت زیادی داده میشود و کتابخانهها کتابهای پرفروش و پر سر و صدایی نظیر هری پاتر و فونیکس را سفارش میدهند، مینیاپولیس عنوانهایی را در اولویت قرار میدهد که از نظر فرهنگی اهمیت بیشتری دارند و کمتر به امانت میروند. این کتابخانه بیش از یک میلیون جلد کتاب منحصر به فرد دارد و این عناوین به مراتب بیشتر از مجموعه کتب سایرکتابخانههای ایالت است. تعداد کمی از کتابخانههای دانشگاهی چنین مجموعهای را دارند. مینیاپولیس کتابهای منحصر به فرد خود را از طریق امانت کتابخانهای به کتابخانههای دیگر امانت میدهد. بنابراین، کتابخانه مرکزی شهر مجموعه دائمی و برجستهای را حفظ میکند که دیگر کتابخانههای آن ایالت چنین مجموعهای را در اختیار ندارند.
امروز موقعیت کتابداران در معرض خطر قرار دارد؛ و کتابخانه از معدود پایگاههای دولتی است که به روی همگان باز است و به ما کمک میکند تا انسانهای بهتری باشیم و جامعه خود رابهبود بخشیم ، به پول نیاز دارد؛ زمانی که حامیان اصلی دموکراسی تحت فشار قرار دارند و سیاستمدارانمان به شدت نگران انتخاب مجدد خود هستند. با بکارگیری استاندارهای خشک تجاری، مانند استاندارد اثربخشی دولتها، نمیتوان از واقعیتهای مهمی که با پول سنجیده میشوند صرفنظر کرد.
قانونگزاران کتابخانهها را به حال خود رها کردهاند؛ کتابخانههایی مانند کتابخانه مینیاپولیس ، که زمانی تکیهگاه کتابخانههای سرتاسر کشور بوده است و دولتهای محلیها چیزی حدود ۱۴۰ میلیون دلار در آنجا خرج میکردند، امروز به گدایی افتاده است. امروز این موسسات برجسته مجبورند برای گرفتن ۱۲ دلار از شهروندان در مقابل آنها زانو بزنند و خود را خوار کنند .
منبع: http://archives.secretsofthecity.com/magazine/reporting/features
[۱] . Sam Shepard
[۲] . Hume Cronyn
[۳] . Marist Institute for Public Opinion
[۴] . Tim Pawlenty
[۵] . St. Paul
[۶] . Ramsey County
[۷] . Hennepin County
[۸] . Public Works Department
[۹] . Kit Hadley
[۱۰] . National Endowment for the Arts