« نام گل سرخ » عنوان فیلمی آلمانی- فرانسوی- ایتالیایی به کارگردانی ژان ژاک آنو[۱] و محصول سال ۱۹۸۶ است. این فیلم با اقتباس از رمان پرآوازه آمبرتو اکو[۲] نویسنده و نشانه شناس ایتالیایی و با وفاداری کامل به متن داستان روایت شده است (ویکی پدیا، ۲۰۱۲). این فیلم ژانری پلیسی دارد و در تفسیر و تحلیلی از «شون کانری[۳]» در این فیلم به عنوان « شرلوک هلمز» قرون وسطایی یاد شده است.
فیلم با ورود استاد ویلیام باسکرویل[۴] قهرمان اصلی فیلم و ادسو[۵]ی جوان به یک کلیسا در شمال ایتالیا آغاز می شود. کلیسایی که قرار است ظرف چند روز آینده میزبان منازعه و جدلی باشد میان فرانسیسکن ها و کشیشان نماینده پاپ. قهرمان خیالی رمان پست مدرن اکو، وظیفه دارد تا در صومعه عظیمی که کتابخانهای به شکل لابیرنت دارد، در مباحثه ای پردامنه شرکت جوید. دیوارهای سر به فلک کشیده صومعه و کتابخانه عظیمش با راهروهای تو در تو هیبتی رعب آور دارند، شاید دلیل آن عظمت حقایقی است که این بناها سعی در کتمان آن در دل خویش دارند.
ویلیام نماد انسانی دانش مسلک است که با رویکردی تجربی تلاش در حل معماها، تفسیر وقایع و جستجوی حقیقت دارد. از بُعد کتابدارانه به نظر می رسد ویلیام ویژگی های یک کتابدار متبحر را داشته باشد! که در بخشی از فیلم به این موضوع به طور ضمنی اشاره می گردد. ادسوی جوان به زعم من نماد اروپاست، اروپایی که هنوز رنسانس را تجربه نکرده و در جوانی به سر می برد. ادسو فرزند آخر یک بارون است که برای تحصیل با استاد روحانی خویش همراه شده است. اروپا نیز در دوران خامی می بایست از دل کلیسای قرون وسطی عبور کند و در این مسیر دهشتناک تنها یک معلم و آن هم ارسطو به همراه او باقی مانده است.
در هنگام ورود ویلیام، میان رئیس صومعه و کتابدار این دیالوگ در جریان است:
– اگر او بفهمد چه؟
– شما خیلی او را دست بالا گرفته اید !
کتابدار قرون وسطایی می گوید: تنها یک مقام مسئول حق دارد که این مسائل را مورد تفحص قرار دهد، آن هم خود کلیسا و آن هم هیأت تفتیش. پس حقیقت در انحصار خودمان است.
در سکانسی قابل توجه می شنویم: «حراست از دانش، نه کاوش و تحقیق». حمایت از انحصاری کردن دانش و جهل در این فیلم تا سرحد مرگ نیز پیش می رود، تا جاییکه کتاب فکاهی ارسطو به زهر آغشته است. «سازماندهی متون در کتابخانه بر همه کس، جز کتابدار، پوشیده است. کتابدار تنها کسی است که از رمز و راز چینش کتاب ها در کتابخانه آگاه است و بالاتر از آن، تنها اوست که حق دارد در اتاق های تو در تو و لابه لای متون رفت و آمد کند. هیچ یک از راهبان چیزی از سازماندهی کتابخانه نمی داند. فقط کتابدار است که فوت و فن کار را از کتابدار سابق فرا گرفته و باید آن را به کتابدار بعد از خود نیز بیاموزد» (خندان، ۱۳۸۸). این شاخصه اول این ساختار است. ستون دوم این ساختار « ترس» است. در فیلم هم کلید ورودی در مخفی کتابخانه یک مجسمه ترسناک است. در این شرایط جریان فیلم به سمتی است که باید از عشق ترسید، از گل سرخ ترسید، از طبیعت ترسید و شیطان مظهر تمامی این هاست.
به همین چند سطر بسنده می کنم و پیشنهاد می دهم این فیلم را با نگاهی نقادانه ببینید یا این کتاب را بیابید و بخوانید. در مصاحبه ای که با خود اکو در این خصوص شده است چنین می گوید:« من جداً معتقدم که پست مدرنیسم جریانی نیست که بتوان آن را به لحاظ زمانی تعریف کرد، بلکه مقولهای است آرمانی – یا به تعبیر بهتر قماش پشمیِ مصنوعی، نوعی روش عمل یا شیوۀ اجرایی است. میتوانیم بگوییم که هر دوره، پست مدرنیسم خاص خود را دارد». این عطش اطلاعات که امروزه در غرب شاهد آن هستیم نتیجه کاوش، تحقیق و رشادتهای افرادی چون ویلیام است که بعدها رهبری کتابخانه هایشان را با بازاندیشی و تحلیل آنچه در جریان است به دست گرفتند و امروز این چنین با زبان صفر و یک چنان کاخ رفیعی برافراشته اند که جهان از فراز آن یک دهکده کوچک می نماید.
منابع
۱. اکو، امبرتو. «یادداشتی بر پست مدرنیسم». برگردان حسینعلی نوذری. موجود در:
http://www.dibache.com/text.asp?cat=38&id=1774
۲. خندان، محمد(۱۳۸۸). «سیری فلسفی در سپهر اطلاعات: جستارهایی پیرامون اطلاعات، اطلاع رسانی و تکنولوژی اطلاعات». تهران: چاپار؛ نهاد کتابخانه های عمومی کشور.
۳. دانشنامه آزاد ویکی پدیا (۲۰۱۲). موجود در:
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Name_of_the_Rose
۴. نونهالی، مهشید(۱۳۸۵). «معرفی نام گل سرخ». فرهنگ آثار، سروش. موجود در:
http://www.ketabnews.com/detail-531-fa-95.html
[۱] – Jean-Jacques Annaud
[۲] – Umberto Eco
[۳] – Sean Connery
[۴] – William of Baskerville
[۵] – Adso
سلام خانم ثابت پور
موضوه پایان نامه ی من “میزان انعکاس موضوعات کتابداری در سینما” است.به راهنمایی شما نیاز دارم. ایمیل من :zparishani@gmail.com