من که کتابدار نیستم و تاریخ خوانده ام. اما اگر کتابدار بودم نام کتابداری را برای رشته ام حفظ میکردم. شاید برای آنکه بدنبال تاریخ رشته ام میگردم و از هر نشانه ای که به استحکام آن بیانجامد و نشان دهد کسانی بیشتر در آن پا نهاده اند و از آن بهره برده اند استفاده میکردم. سازمان انرژی اتمی شعار “دل هر ذره ای که بشکافی… آفتابیش در میان بینی” را انتخاب کرد، یعنی ما قرنهاست به انرژی هسته ای پی برده و حق مسلم ماست. زمانی که سازمان آب تاسیس شد شعار خود را “و من الماء کل شیی حی” را برگزید که تاریخش را به آغاز حیات در کره زمین میرساند. هر شخص و سازمان و رشته ای تلاش دارد ثابت کند که از زیر بته عمل نیامده و ریشه ای دارد. اصلأ فرق گیاه و قارچ در ریشه آنهاست.
چرا باید نام خلیج فارس را حفظ کرد؟ چه دریایی که در اشغال دیگران است و نفت و گاز مشترکمان را دیگران میبرند. پول نفت خودمان هم خرج چیزهای دیگر میشود. محیط زیستش را آلوده کردیم و ماهی از چین میآوریم و در کنسرو میگذاریم و نام پارسی بدان میدهیم.
اصلأ چرا باید نام ایران را حفظ کرد؟ حالا سابقه چندهزار ساله به چه دردمان میخورد؟ همین کشور امارات، که سنش از من و بیشتر شما کمتر است حال و روز بهتری دارد.
چرا باید نام دیویی را حفظ کرد؟ حالا یکی آمده و علوم را بنظر خودش بصورت علمی طبقه بندی کرده که در کتابخانه ها بدنبال کتاب اینسو و آنسو نگردیم. بیاییم و اسمش را عوض کنیم. چه میشود؟
حالا اگر کسی بخواهد ریشه ای نداشته باشد (و شاید ریشه ای هم نداشته باشد) و خود را تافته ی جدا بافته !!!بداند، آیا چنین حقی برای او قائلیم؟ البته. قارچ را نمیتوان و نباید مجبور به ریشه دار بودن کرد. آنها هم جزو چرخه حیات هستند. انگلهای دیگر نیز همینطور. اصلأ وجود بی ریشه هاست که ریشه دارها را نمایان میسازد.
آیا میتوانم از استادان طرفدار تغییر نام کتابداری بپرسم برای کتابداری چه کردید که نامتان در تاریخ کتابداری بماند؟ اگر نامتان در تاریخ کتابداری بود، حاضر به از بین برده آن بودید؟ چقدر سعی کردید تاریخ کتابداری را منتقل کنید؟ آیا میدانید با تغییر نام کتابداری، تاریخ آن تغییر مییابد؟ آیا میدانید تاریخ هر موجودی با تولدش آغاز میگردد؟
البته که نامها مقدس نیستند. اما بدیهی است با تغییر نام رشته کتابداری، سرفصلهای جدیدی تدوین میگردد و برای هر سرفصلی تدوین کتابی درسی واجب؟ البته ناندانی جدیدی هم باز میشود. آیا مثلأ کتابخانه آشور بانی پال یا اسکندریه را میتوان در سوابق و تاریخچه مثلأ رشته “مهندسی ناوبری اطلاعات” دید؟ چه ربطی بین بیلوس و پاپیروس و کارتا با مهندسی جدید است؟ ابن ندیم و مهدی بیانی چه ربطی به مهندسی نوین دارند؟
چرا کتابداران باید از من تاریخی بخواهند که نام تاریخی خلیج فارس را حفظ کنم و من از آنان نخواهم که نام تاریخی کتابداری را حفظ کنند؟
از این که پا در کفش کتابداران (اگر ریگی در آن نباشد) کردم عذرمی خواهم. تاریخی ها مثل کتابداران نیستند و هرجا بروند تاریخ را هم با خود میبرند.
“از این که پا در کفش کتابداران (اگر ریگی در آن نباشد) کردم عذرمی خواهم.”
از یک مورخ بعید است بدون قرائن و شواهد کافی حتی به کنایه و احتمال، نسبتی را نسبت دادن، روا بداند! ایشان طبق کدام قرائن کتابداران طرفدار تغییر نام را در لفافه احتمال به داشتن ریگ در کفش متهم می کنند. این نوع نقد فضا را برای چون و چرایی های بعدی می بندد. از تاریخ دانی چون ایشان بعید است که چنین نقدی که به مثابه تعبیه بن بستی است برای ادامه نقادی و گفتگوهای دامنه دار بعدی، منتشر کند!!!
حرف حساب جواب ندارد
حرفش کاملا بی حساب بود!مهم نیست که استاده یا چیه!چه دلیلی داره راجع به رشته ما اظهار نظر کنه
با سلام واحترام
امروز که این کلمات را تایپ می کنم عنوان رشته کتابداری به علم اطلاعات و دانش شناسی تغییر یافت . نفوذ و گسترش تکنولوژی اطلاعات و و قابلیتهای جدید سمعی و بصری به همراه کتاب الکترونیک و توقعات بالای محققین از کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی تعیین نامی که مشتمل بر همه این فعالیتها برای یک کتابدار(دانش شناس) باشد اجتناب ناپذیر می نمود . ما دانش شناسان علاوه بر کتاب حضور منابع و فرمت های جدید را به فال نیک میگیریم و از آنها ه به عنوان یک رقیب بلکه به عنوان منابع کمکی و قبول واقعیت دنیای جدید اطلاع رسانی در کنار کتاب در قدرتمند کردن هر چه بیشتر مراکز اطلاع رسانی سعی خواهیم ورزید .