ای کاش کلاس درس طولانی‌تر بود

با شروع سال تحصیلی تعداد کمتری از کودکان و نوجوانان به خانه کتابدار کودک و نوجوان و ترویج خواندن مراجعه می‌کنند. به همین دلیل خانه کتابدار طرحی را برای کلاس سوم ابتدایی با عنوان «سبد خواندن در مدرسه» اجرا کرد. ابزار این طرح ساده است: پرده‌ای که با طلق جیب‌هایی روی آن ایجاد کرده‌اند که کتاب‌ها داخل آن‌ها قرار می‌گیرد.

برای اجرای طرح، کتابدار خانه کتابدار با تعدادی از مدارس اطرف خانه هماهنگی انجام داده است. چند روز قبل از اجرای طرح وقتی مدرسه تعطیل می‌شود این پرده را در کلاس نصب می‌کنند و فردای آن روز بچه‌ها یک پرده را در کلاسشان می‌بینند و کنجکاو که قرار است چه اتفاقی در کلاسشان رخ دهد؟

کنجکاوی‌ها با حضور مربیان خانه کتابدار در مدرسه به اوج خودش می‌رسد! کتاب‌هایی که کتابدار خانه کتابدار با خودش آورده داخل جیب‌ها قرار می‌گیرد و بعد طرح سبد خواندن برای بچه‌ها توضیح داده می‌شود. بچه‌ها می‌توانند فرم نظرسنجی که در انتهای هر کتاب وجود دارد را پر کنند و نظرشان را درباره آن کتاب بنویسند. از میان دانش‌آموزان هر کلاس کتابدار و دستیارانی انتخاب می‌شوند تا مسئولیت دفتر امانت به عهده‌یشان باشد و نام دانش‌آموزانی که کتاب به امانت می‌گیرند را در دفتر یادداشت کند.

هر ماه کتابدار و مربیان خانه کتابدار به مدارس می‌روند. کتاب‌های کلاس‌ها با هم جابه‌جا می‌شوند و برنامه ترویجی برای بچه‌ها اجرا می‌شود. در اسفند و فرودین کتاب‌ها میان کلاس‌ها جابه‌جا نمی‌شود و این امکان برای دانش‌آموزان فراهم می‌شود که بتوانند در ایام تعطیلات نوروز کتابی برای خواندن داشته باشند.

اردیبهشت ماه زمان پایان این طرح است. اما پایان این طرح یک مراسم ویژه دارد. دانش‌آموزان به کتابخانه خانه کتابدار دعوت می‌شوند. با بخش‌های مختلف خانه و برنامه‌های آن آشنا شده و دانش‌آموزانی که بیشترین تعداد کتاب را خوانده‌اند (براساس دفتر امانت) معرفی می‌شوند. با توجه به برگه‌های نظرسنجی محبوب‌ترین کتاب انتخاب می‌شود. در این مراسم مهمان‌های ویژه مثل نویسندگان کودک نیز حضور دارند.

تابستان‌خانه کتابدار پذیرای اعضای جدیدی می‌شود. کودکانی که بیشتر آن‌ها در کلاسشان طرح سبد خواندن اجرا شده است.

این طرح تمام کاستی‌های کتابخانه‌های کلاسی را از بین می‌برد. اغلب کتابخانه‌های کلاسی منابع محدودی دارند. معمولا این منابع را دانش‌آموزان به کلاس می‌آورند و شاید برخی از آن‌ها از نظر کیفیت مناسب نباشند. با اجرای طرح سبد خواندن که در آن جابه‌جایی منابع میان کلاس‌ها به صورت ماهیانه انجام می‌شود و کتاب‌ها براساس فهرست کتب برگزیده شورای کتاب کودک انتخاب می‌شود و وجود برنامه‌های ترویجی پیش‌بینی شده در این طرح، تا حدود زیادی ضعف‌های کتابخانه‌های کلاسی پوشش داده می‌شود.

یکی از روزهایی که مربی خانه به مدرسه مراجعه کرد، من نیز همراهش شدم. آن روز بارانی بود و ما ساعت تفریح به مدرسه رسیدیم. بچه‌ها با دیدن کتابدار خانه کتابدار با هیجان به سمتش می‌آمدند. کتاب‌ها میان کلاس‌ها جابه‌جا شد. پیش از اینکه به کلاس برویم در گفتگویی که با مربی خانه کتابدار داشتم نکات جالبی را متوجه شدم. ایشان معتقد بودند که هیجان حضور در کلاس بچه‌ها در این است که هیچ وقت تکرار در آن وجود ندارد. هر کلاس و هر دانش‌آموز به گونه‌ای متفاوت قضایا را می‌بیند و این باعث می‌شود هیچ‌وقت کلیشه‌ای به وجود نیاید.

شروع برنامه در کلاس با برانگیختن حواس پنجگانه بچه‌ها بود. چه می‌بینند؟ چه می‌شنوند؟ چه بویی حس می‌کنند؟ به اشیا مختلف که دست می‌زنند چه حسی دارند؟ و چه طعم‌هایی حس می‌کنند؟ وقتی که بچه‌ها پاسخ دادند، برگه‌ای به هر کدام داده شد تا این موارد را بنویسند. وقتی نوشته‌ها را می‌خواندیم مثل یک شعر شده بودند (چون به قول خانم مربی پر از حس بودند) و بعضی وقت‌ها نکات جالبی می‌خواندیم مثلا یکی از بچه‌ها نوشته بود بوی کرم را حس می‌کنم. اول همه تعجب کردند اما بعد آن دانش‌آموز توضیح داد که بوی کرم دستش را حس می‌کند. یکی دیگر از دانش‌آموزان نوشته بود که پازل بو می‌دهد. همه تعجب کردیم از این نوشته ولی وقتی که پازلش را بو کردیم متوجه شدیم که واقعا پازل بوی خاصی می‌دهد. بچه‌ها نکات جالبی را دیده بودند، مثلا یکی از بچه‌ها می‌گفت کِرمی را لای گِل‌ها دیده است.

قسمت بعدی کلاس کتابخوانی برای بچه‌ها بود. قصه انتخابی پر از حس بود و در پایان هر بخش مربی با بچه‌ها صحبت می‌کرد و نظرشان را می‌پرسید و در برخی موارد نظرات بچهýها بسیار جالب و غیرقابل انتظار بود.

در پایان از دانش‌آموزان خواسته شد که روی یک کاغذ یک عنوان کتاب بنویسند. در این قسمت برای بچه‌ها سوالات زیادی پیش آمد. این که از بین داستان‌هایی که تا به حال خوانده‌اند اسمی انتخاب کنند یا … تعدادی از بچه‌ها با توجه به داستانی که برایشان خوانده شده بود اسم قصه انتخاب کردند.

این کلاس بسیار هیجان‌انگیز بود. بچه‌ها به کمک حواسشان به محیط اطراف توجه کردند. خلاقیتشان به کار گرفته شد و مطالب جذابی خلق کردند.

نکته‌ای که به نظرم جالب آمد این بود که در ابتدا معلمان سعی می‌کردند نسبت به این کلاس بی‌توجه باشند ولی چند دقیقه بعد از شروع کلاس آن‌ها هم به برنامه توجه می‌کردند.

تجربه یک ساعت کلاس ترویج خواندن برای من بسیار شیرین بود. فکر می‌کنم برای بچه‌ها و معلمانشان نیز تجربه‌متفاوتی بود. ساعتی بدون هیچ دغدغه‌ای همه کنار هم صحبت کردیم، قصه شنیدیم، درباره قصه حرف زدیم، نوشته‌های خلق شد و همه در پایان ساعت شاد بودیم و دلمان می‌خواست که زنگ تفریح دیرتر می‌خورد.

About شهرزاد مقصودی نسب

View all posts by شهرزاد مقصودی نسب →

3 Comments on “ای کاش کلاس درس طولانی‌تر بود”

  1. سرکار خانم مقصودی نصب
    از خواندن این روایت لذت بردم. امیدوارم همه ما بیش از پیش با فلسفه، اهداف، زیرساخت ها و کارکردهای “خانه کتابدار” آشنا شویم و این دست رخدادها به همت کتابداران افزایش یابد. شایسته است کتابداران دست به قلم ببرند و در ثبت تجربیات مشارکت و مدرسان نیز از طریق بازگویی و تبیین آنها در کلاس های درس دانشجویان را تشویق به حضور در چنین برنامه هایی کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *