ساعت ۱۸:۱۸ دقیقه از گیت های زیبای تالار تخصصی پس از سبز شدن آن میگذرم. از کلید دار پس از خواندن شماره کارت کلیدی میگیرم. کلید ۶۲۱ .کمد خوبی است نه زیاد بالا و نه زیاد پایین و من همیشه از میانهها خوشم میآید. وسایلم رو که بر میدارم به سمت سیستمهای سرچ میروم. سرچ میکنم و به نداهای ذهنی ام مینگرم اگر کل کارش همان کار من باشد چه؟ . با وارد کردن اولین کلید واژه، مییابم و چه خوب است که در این همه مدت حداقل سرچ هایم رنگ و بوی سرعت دارد. از قسمت امانت پایان نامه را سفارش میدهم.”سفارش شما با موفقیت ثبت شد. مدت زمان مجاز استفاده یک ساعت” . راه میافتم از راهروی منتهی به پله های پایین میگذرم ، پله ها را که طی میکنم به سالن منابع غیر کتابی پایان نامه ها میروم. دو کتابدار با دهانی باز به من مینگرند که به سویشان میروم . میپرسد بله ، از ذهنم میگذرد که بگویم دو تا نون کنجدی میخواهم اما منصرف میشوم به نظر اهل شوخی نمیرسد میگویم پایان نامه سفارشی ام را میخواهم . آن که مسن تر است میگوید: الان؟ به ساعت نگاه کن . نگاه میکنم ۱۸:۲۵ . میپرسم مگر تا ساعت ۱۹ سرویس نمیدهید؟! میگوید بله ولی به کاربران داخل سالن! و از ساعت ۱۸:۱۵ دقیقه دیگر سفارش در سیستممان ثبت نمیشود، تا ساعت ۱۹ تمام پایان نامه هایی که دست کاربران است را تحویل بگیریم و کتابدار دیگرکه من را میبیند که قانع نشدهام توضیح میدهد: خانم میدانید چقدر شلف هر کدام از این پایان نامهها زمان میگیرد. اهل شوخی نیستند این را میدانم ولی به سرعت جواب میدهم بله میدانم حدود یک دقیقه . و اضافه میکنم دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد کتابداریام. لبخندی میزند بهتر شد پس به مقررات کتابخانهها آشنایی دارید. بله دارم! خسته نباشیدی میگویم لبخند همیشگیام را تحویل میدهم و از پله های بالا میروم …
سوار سرویس کتابخانه ملی که میشوم، به ساعت طلایی دوست داشتنیام نگاه میکنم ساعت ۱۸:۴۸ دقیقه و تالار زیبای غیر کتابی کتابخانه ملی تا ساعت ۱۹ سرویس میدهد.
۱۹ دی ۱۳۹۱
چه با لبخند برخورد کردید
من از کتابخونه ملی کلی گله دارم…
میتونستن همراه با این توضیحاتشون تذکر بدن که باید راس هفت پایان نامه رو تحویل بدید و سالن رو ترک کنید.قوانین هم انعطاف پذیر هستند و تبصره دارند. گاهی میشه برای مراجعه کننده ای که از راه دور اومده یا کار واجبی داره استثناء قائل شد.
قانون چهارم رانگاناتان: در وقت خواننده صرفه جویی کنید!