وقتی دکتر عباس حری استادم بود

پیش درآمد

سال ۱۳۹۰ و قبل از وفات مرحوم دکتر حری، آقای حافظیان مصاحبه مفصلی با ایشان کرده بودند و از چند نفری هم خواستند که مطالبی در مورد دکتر بنویسند تا کتابی متفاوت در باب زندگی ایشان تهیه و منتشر شود. قرار شد بنده هم چیزی قلمی کنم. از همان وقت، بخشی از شخصیت دکتر حری که به نظرم بارزتر می‌آمد، یعنی معلمی و تدریس استاد حری را دستمایه این نوشته کردم. به همین خاطر در شهریور ۱۳۹۰و در قطاری که به سمت مشهد می‌رفتم مطلبی نوشتم با عنوان “وقتی دکتر عباس حری استادم بود”. متاسفانه آن کتاب نه در حیات ایشان و نه بعد از آن منتشر نشد و این مطلب هم همان‌طور ماند. حالا که آقای سردبیر موضوع ویژگی‌های یک استاد خوب را پیشنهاد کردند، دوباره آن را مرور کردم و دیدم بهترین راه برای رسیدن به ویژگی های یک استاد خوب، این است که یک نمونه عینی آن را توصیف کنیم. یعنی به جای اینکه سیاهه وارسی و معیار و شاخص بدهیم، بهتر این است که از یک استاد شایسته، نمونه‌های واقعی ارائه کنیم تا خود عیاری باشد برای سنجش استادان از نااستادان.

 

*********

اینکه اولین بار کجا و چرا اسم دکتر عباس حری را شنیدم خاطرم نیست. اما آنچه می‌دانم، این است که از زمان ورودم به دنیای کتابداری و اطلاع‌رسانی، این اسم همیشه همراهم بوده است. همراه خیلی از دانشجویان این رشته بوده. به خصوص آن قدیم‌ترها که تنها ۵ دکتر کتابداری در کشور داشتیم و سر‌آمد همه آنها دکتر عباس حری بود و همیشه این آرزو را داشتم که روزی شاگرد او باشم و از نزدیک و در کلاس درس، عمق شخصیت او را دریابم. خوشبختانه این فرصت در دوره دکتری کتابداری و اطلاع‌رسانی در دانشگاه شهید چمران اهواز مهیا شد. البته مهیایش کردیم. قضیه از این قرار بود که ما یک درسی با عنوان “سیبرنتیک” داشتیم و از آنجا که اولین بار بود در دوره دکتری دانشگاه شهید چمران اهواز این درس ارائه می‌شد و همگی اشتیاق شاگردی دکتر حری را داشتیم، یک جفت کفش آهنی به پا کرده و به هر زحمتی بود دانشگاه را مجاب کردیم که برای این درس، آقای دکتر حری را دعوت نمایند. الحق که اساتید گروه کتابداری هم حمایت تام کردند و بالاخره این آرزوی دیرینه ما به حقیقت پیوست. روزهای پنجشنبه‌ی ترم دوم دوره دکتری در سال‌های ۸۵-۸۴ شد روز درس دکتر حری. روزی که با اشتیاق تمام می‌آمدیم، از صبح تا ۵ بعد از ظهر. و تمام لحظه به لحظه آن را قدر می‌دانستیم.

 

کلاس درس

معمولا عادت کرده بودیم که اساتیدمان با کیف و چمدانی پر از کتاب و جزوه و نوشته به کلاس بیایند. خودمان هم که دستی در تدریس داشتیم، با کلی فایل و نوشته و جزوه برای تدریس می‌رفتیم. یعنی سوادمان در کیفمان بود.

اما وجه مشخصه استاد این بود که بدون هیچ یادداشت و پاورپوینت و نوشته‌ای می‌آمدند. و ما حیران بودیم که چطور می‌خواهند درس به این پرطمطراقی را بدون هیچ فایلی تدریس کنند. و دل‌نگران بودیم که نکند سرکلاس استاد، خوابمان ببرد و چرتمان بگیرد. اما واقعا تعجب‌آور بود. چون نه تنها لحظه‌ای احساس خستگی و خواب نمی‌کردیم که در انتهای درس، اشتیاق و حس و حال بهتری داشتیم و دوست داشتیم این لحظات به این سرعت سپری نشود. روش ایشان اینگونه بود که موضوع درس را طرح می‌کردند و نظر می‌خواستند. هر کجا که از مسیر موضوع خارج می‌شدیم، با ظرافت خاصی ما را به موضوع اصلی هدایت می‌کردند و ما ضمن اظهار نظر در هر زمینه، فقط به موضوع می‌پرداختیم. بعد از اینکه همه اظهار ‌نظر می‌کردند، استاد با تحلیلی جامع، ضمن نقد حرف‌های ما و رد یا قبول مستدل برخی قسمت‌ها، مطلب را جمع‌بندی می‌کردند. البته در لابلای تمامی این صحبت‌ها هم، به فراخور موقعیت، طنزهای شیرین، حکایات جالب و خاطرات نغزی بیان می‌کردند که روح و روان ما را تازه می‌کرد و مشتاق و آماده می‌شدیم برای ادامه درس.

 

تحلیل دکتر حری

از مشخصات بارز دکتر حری قدرت تحلیل و پردازش مطالب توسط ایشان بود. چه در طول درس و چه در زمان انجام پژوهش‌های بعدی، هرگاه به گره‌ای در کار برخورد می‌کردیم، کافی بود موضوع را برای ایشان توضیح دهیم. ایشان مانند یک ابررایانه پردازش‌گر، که از یک سو داده‌های خام را می‌گیرد و از سوی دیگر اطلاعات پردازش‌شده‌ای در اختیار قرار می‌دهد، موضوع را به شکل مناسبی تحلیل و جمع‌بندی می‌کردند و در هر جمله گرهی از گره‌های کار را می‌گشودند. جالب بود که پس از صحبت با ایشان، با خودمان می‌گفتیم موضوع  چه ساده بود و ما آن را پیچیده می‌کردیم. همین تجربه ساده‌سازی و تفکیک حوزه‌ها و مفاهیم از یکدیگر، باعث نوعی تحلیل خردمندانه در کار استاد شده بود. این مشخصه را در نوشته‌های ایشان هم می‌بینیم.

 

جذبه استاد

شخصیت گیرای دکتر به گونه‌ای است که هر کجا باشند، حلقه‌ای دور ایشان شکل می‌گیرد. حلقه‌ای که در آن خبری از ناراحتی و عبوسیت و حرف منفی نیست. سراسر حرف‌های نغز و شیرین و شوخی‌های دلپذیر است. حکایات و خاطرات فراوان دکتر و گیرایی نقل آنها به گونه‌ای  است که هر شنونده‌ای را مشتاق حضور و وجود دکتر حری می‌نماید. از خصوصیات دوران دانشجویی، اختلاف سلیقه‌ها و تفاوت رویکردهای دانشجویان است که گاه باعث بگومگوهایی هم می‌شود. اخلاق دانشجویی هم مقطع و زمان نمی‌شناسد و شیطنت‌ها یا خلقیات پشت میز‌نشینی اغلب فراگیر هستند. ما هم که دانشجو بودیم و از اولین قاعده مستثنی نبودیم. اما زمان‌هایی که دکتر حضور داشتند، انگار انرژی مثبتِ تراویده از وجود ایشان بر هر کج‌رفتاری غلبه می‌کرد و اجازه رفتارهای منفی نمیداد. در خیلی جمع‌های دیگر هم این را دیده‌ام که جذبه، سعه صدر و منش ایشان مانع هر گونه رفتار بغض‌آلود و ناراحت‌کننده می‌شود.

 

نظم و برنامه‌ریزی

استاد، کارها و مشغله‎‌های متنوعی دارند، اما آنچه خیلی جالب است، نظم و برنامه‌ریزی در کارهای ایشان است. در اغلب جلساتی که دعوت دارند قبل از شروع یا به موقع می‌رسند. اگر قرار باشد مطلبی بنویسند یا کاری را تکمیل کنند، قبل از زمان اعلام شده یا سروقت تعیین شده آن کار را انجام می‌دهند. خاطرم هست در یک همایش دانشجویی که قرار بود برنامه از ساعت ۹ شروع شود و برف شدیدی هم آمده بود، دکتر حری حدود ساعت ۸ صبح در محل حضور یافته و چکیده مقالات و برنامه همایش را خواستند و شروع به مطالعه نمودند و این کار ایشان تا زمان شروع همایش ادامه داشت. به همین خاطر، وقتی به عنوان سخنران ویژه و اول همایش صحبت می‌کردند، از همایش، برنامه‌ها و سوژه‌های آن اطلاع نسبتا جامع و مناسبی داشتند.

 

طنز

روحیه طنز‌پردازی استاد باعث شده است که محضر ایشان همیشه گرم و دلنشین باشد. در هر موقعیت و شرایطی، ایشان نکته‌های نغز و حکایات طنز‌آلودی بیان می‌نمایند که نشاط جمعی خاصی ایجاد می‌کند. همین روحیه باعث شده است که سخت‌ترین شرایط و پیچیده‌ترین مسائل نیز، که اغلب روحیه افراد را تحلیل می‌برد، در حضور ایشان به راحتی حل شوند. علاوه براین، کلاس‌های درس ایشان هم تحت تاثیر این روحیه، حالت خاصی دارد. از آن کلاس‌هایی است که دانشجویان با رغبت می‌آیند و با اینکه حضور و غیابی در کار نیست، همیشه کلاس‌ها پر است. چون در خلال بحث‌های جدی درسی، با شوخی‌های شیرین و به جا فضا را عوض کرده و دانشجویان را برای ادامه درس آماده می‌نمایند.

 

مسائل روز از نظر استاد

آقای دکتر حری، با آنکه در جرگه اساتید قدیمی و پیشکسوت رشته جای دارند، اما نسبت به مسائل جدید نیز بی‌تفاوت نیستند. اغلب مشاهده می‌شود که اساتید قدیمی، مظاهر فناوری و به خصوص رایانه را به سادگی نمی‌پذیرند و در مواردی حتی آنها را رد می‌کنند و ترجیح می‌دهند  با همان ابزار و روش‌های قدیمی خود کار کنند. اما استاد، نه تنها فناوری‌های نوین را رد نمی‌کنند بلکه تلاش می‌نمایند به گونه‌ای از آنها استفاده کرده و آنها را به کار بگیرند. این روحیه در ارتباط ایشان با دانشجویان نسل جدید و موضوعاتی که برای گذراندن پایان‌نامه‌های خود انتخاب می‌کنند کاملا مشهود است. چنین رویکردی سبب شده است که ایشان همواره استادی به روز و مطلع از پیشرفت‌های حوزه تخصصی خود باشند. البته ناگفته نماند که در رویارویی با فناوری اطلاعات، رایانه و وب، نباید انتظار داشته باشیم همه افراد به یک شکل و به صورت حرفه‌ای از آنها استفاده نمایند، زیرا این مظاهر جدیدِ تمدنی به سرعت رشد کرده و تغییر می‌کنند؛ همچنین خیلی هم گسترده هستند و یک فرد هر چقدر هم تلاش کند نمی‌تواند تمامی آنها را فرا گرفته یا همپای آنها پیش برود. از سوی دیگر این فناوری‌ها، بسیار وقت‌گیر هستند و در بسیاری از موارد، یاد‌گیری آنها، ما را از فعالیت‌های علمی و حرفه‌ای باز می‌دارند و اثرات چندان ماندگاری هم ندارند. اما به هر حال، استاد واجد روحیه‌ای هستند که این‌گونه فناوری‌ها را رد نکرده و آن را برای کسانی که در سن و موقعیت استفاده از آنها هستند مفید می‌شمارند.

 

حضور در مجامع علمی و حرفه‌ای (شخصیت اجتماعی)

بیشتر اهالی یک حرفه، به خصوص جوانترها، علاقه زیادی دارند که اساتید و پیشکسوتان خود را در جمع‌های حرفه‌ای و علمی ببینند. این وضعیت باعث می‌شود از نظر روانی، خود را  به جمعی قوی و معقول وابسته بدانند و از سوی دیگر از تجربیات و دانش پیش‌قراولان علمی حوزه خود بهره‌مند شوند. استاد حری، از جمله کسانی هستند که حضور در مجامع علمی و حرفه‌ای را جزء وظایف حرفه‌ای خود بر می‌شمارند و تا حد ممکن تلاش می‌کنند در اینگونه فعالیت‌های اجتماعی حضور داشته باشند. علاوه بر این، همکاری با نهادهای علمی، به خصوص جمع‌های مردم‌نهاد و داوطلب را نیز فراموش نکرده و همواره با نهادهایی مانند “شورای کتاب کودک”، “انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران” و…. همکاری داشته‌اند و از هیچ کمکی فروگذار نکرده‌اند.

 

روش پژوهش

برای افراد دانشگاهی و کسانی که دائما در‌گیر امور پژوهشی هستند، عدم قطعیتِ اجزا و فرایندهای پژوهش، معمولا چالشی به شمار می‌آید. به خصوص وقتی پای دانشجویان تازه‌کار هم در میان باشد، که عموما به دنبال احکام قطعی و نتایج صددرصدی هستند. معمولا این عدم قطعیت در روش‌شناسی، اجزا و نتایج پژوهش، به ویژه در حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی، معمولا برای پژوهشگران دل‌نگرانی ایجاد کرده و این افراد دنبال کسانی می‌گردند که بتوانند پاسخی یا توجیهی برای اشکالات موجود در پژوهش خود پیدا کنند. این عدم قطعیت‌ها مختص دانشجویان و افراد تازه کار نبوده و حتی بسیاری از اساتید نیز نمی‌توانند پاسخ‌های مناسبی برای چنین شبهه‌هایی ارائه کرده یا در رفع آنها موثر باشند. دلیل این امر هم عدم تسلط آنها به مسائل پژوهشی و کم تجربگی در برخورد با موقعیت‌های واقعی پژوهش است. اما، از خصوصیات برجسته دکتر حری، تسلط ایشان به پژوهش و امور مربوط به آن است. همین ویژگی باعث شده است که در بسیاری از مواردی که اختلاف نظرهایی در مورد پژوهش و روش‌ها و اجزای آن وجود داشته، استاد با فراست خود، موقعیت را تحلیل کرده و به صورتی مستدل و قابل اطمینان پیشنهاد یا راه‌حلی مناسب برای برون‌رفت از این موقعیت ارائه نمایند.

 

کتاب آئین نگارش علمی

اولین نوشته‌ای که از دکتر حری به طور جدی خواندم، کتاب “آئین گزارش‌نویسی[۲]” برای درس گزارش‌نویسی با تدریس مرحوم دکتر اسدالله آزاد در دانشگاه فردوسی مشهد بود. این کتاب با زبانی ساده و منسجم نوشته شده است و برای ما که در سال سوم دوره کارشناسی این کتاب را می‌خواندیم، کتابی شیرین به شمار می‌آمد. به خصوص برای آنهایی که ته مایه علاقه‌ای به نوشتن داشتند، این کتاب، اثری انگیزه‌بخش بود. یکی از ویژ‌گی‌های کتاب، علاوه بر متن ساده و روان آن، حالت خود‌آموزی و دستنامه‌ای آن است. به طوری که هر فرد تازه‌کاری در زمینه نگارش، می‌تواند بر اساس مطالب این کتاب صورت‌بندی و بخش‌بندی مناسبی برای پژوهش و نگارش خود به دست آورد. ما دانشجویان درس گزارش‌نویسی موظف بودیم که یک موضوع انتخاب کرده و در مورد آن مطالعه و بررسی نموده و در انتها گزارشی از مطالعاتمان را بر اساس اسلوب مناسب گزارش‌نویسی، ارائه نمائیم. مبنای کارمان هم همین کتاب بود که به عنوان راهنمایی عملی بسیار راهگشا بود. رویکرد عمل‌گرایانه کتاب، حکایت از تسلط و تجربیات گسترده‌ی عملی مولف آن دارد، به گونه‌ای که برای ما دانشجویان با دانش و مهارت کم نگارش و پژوهش، به عنوان دستنامه‌ای عملی قابل استفاده و مفید بود.

بعدها که دامنه مطالعه و پژوهش‌های ما بیشتر شد، آثار زیادی را از ایشان خواندیم و انسجام ذهنی و تسلط بر حوزه‌های مطالعاتی ایشان که در آثارشان منعکس می‌شد، حقیقتا اثرگذار و دلچسب بود.

 

و در پایان، شعری از دکتر حری

عمری بشد در این سه ره دویدن           نسخیدن و چاپیدن و وبیدن

 

۱۶/۶/۱۳۹۰

قطار تهران – مشهد

 

[۱] . استادیار دانشگاه شهید بهشتی، گروه علم اطلاعات و دانش‌شناسی. تلفن: ۰۹۱۲۴۴۴۰۳۲۱؛ رایانامه: zabedini@gmai.com

[۲] . ح‍ری‌، ع‍ب‍اس‌ (۱۳۷۴). “آی‍ی‍ن‌ گ‍زارش‌ن‍وی‍س‍ی”‌. ت‍ه‍ران‌: دبیرخانه هیات امنای کتابخانه‌های عمومی کشور.

 

About محسن حاجي زين العابديني

View all posts by محسن حاجي زين العابديني →

11 Comments on “وقتی دکتر عباس حری استادم بود”

  1. سلام
    امیدورام این انرژی مثبتِ تراویده از وجود ایشان که بر هر کج‌رفتاری غلبه می‌کرد و اجازه رفتارهای منفی نمیداد، در استادان امروزی هم پر رنگ تر شود.

  2. درود بر شما
    همیشه می گم استاد حری در درجه اول یک معلم واقعی بود و همین خصیصه بود که باعث شد ایشون یک استاد تمام عیار بشوند. الحق که استادی شایسته نام ایشون بود. روحشان شاد!
    البته در نسل جوان مدرسان دانشگاهی نیز داریم دوستانی که در منش و اخلاق بیست هستند و انشالله استاد حری دیگری خواهند شد.

  3. ممنون بسیار ملموس نوشته اید و اما درس سیبرنتیک…
    متاسفانه این فرصت در دوره دکتری کتابداری و اطلاع‌رسانی در دانشگاه… برای ما قرار بود مهیا شود، تلاش هم کردیم که مهیاشدنش را به واقعیت نزدیک کنیم، اما نشد که نشد!
    هنوز حسرتش را بر دل داریم.

  4. با سلام،ممنون از نوشته تان. خدا رحمتشان کند. ایشان در ایجاد انگیزه و علاقه به تحصیل در رشته کتابداری به ویژه به دانشجویان در بدو ورود به دانشگاه نقش کلیدی داشتند. من هم شاگرد ایشان بوده ام. شخصیت محکم و دانش ایشان به من انگیزه مضاعف می داد.

  5. درود بر شما و نوشته شما که یاد استاد را دوباره زنده کردید
    دانشجو در صحبت و همنشینی با استاد، دغدغه نداشت و ناآرام نبودو این برای دانشجو دنیاها دنیاها ارزش داشت. روحشان شاد و قرین آرامش

  6. شاید دکتر حری دیگر تکرار نشود. ایشان صاحب نظر بودند. من به شخصه شاید پای صحبت اکثر استادان مطرح نشسته ام ولی دکتر حری هم خطیب بود هم صاحب نظر. بعد از گوش دادن به بیانات ایشان حتما یک اتفاقی در فهم شما می افتاد و لذت فهمیدن را می چشیدید. ایشان نورافکنی بر افقهای ناشناخته رشته کتابداری می افکندند و به مستمعانش خود به خود این فکر تلقی می شد که ما در این رشته هنوز اندر خم یک کوچه ایم و هنوز چقدر مطلب باید بیاموزیم. استاد به تمام معنا بودند مخصوصا در شاگرد پروری. خدایش بیامرزد.

  7. سلام و درود
    نوشتۀ خوبتان بسیار تأثیر برانگیز است. بطوری که خواننده را ترغیب می کند که در سیر و سلوک اخلاقی، شخصیت و رفتار علمی مرحوم دکتر حری بیشتر جستجو کند. و بتواند ایشان را به عنوان الگو قرار داده و ادامه راه شان باشد.
    روح و روانشان شاد و در آرامش باد.

  8. سلام و درود
    نوشتۀ خوبتان بسیار تأثیر برانگیز است. بطوری که خواننده را ترغیب می کند که در سیر و سلوک اخلاقی، شخصیتی و رفتار علمی مرحوم دکتر حری بیشتر جستجو کند. و بتواند ایشان را به عنوان الگو قرار داده و ادامه راه شان باشد.
    روح و روانشان شاد… و درآرامش باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *