گفتگو از جلال حیدری نژاد
برای شروع:
چندین سال پیش تر هنگامی که رحمت الله فتاحی در دانشگاه فردوسی مشهد به رتبه “استاد تمام” دست پیدا کرد یادم نمی آید که کجا خواندم و یا شنیدم که ایشان این رتبه وشان و منزلت را نه تنها پایان کار ندانستند بلکه ابتدای کار و از همه مهم تر سنگین شدن مسولیت ها تلقی کردند.گرچه هیچگاه وارد جزییات نشدیم که این مسولیت ها در کدام حوزه ها ست و اگر آن مسولیت ها به درستی انجام نشود آیا کسوت وصفت استادی نیز پس گرفته میشود؟ به هر حال آن جمله در صورت بررسی و وارسی ما را به نکات ریز اما حائز اهمیتی می رساند.اما هم اینک که عطف به سبک شدن، تهی شدن و یا انحراف از معنای درست واژه استاد پرداخته است گفتگویی گوتاه با ایشان داشته ام که در زیرمی آید.عطف مانند همیشه از ایشان و دیگر دلسوزانی که سعی در روشن شدن اذهان دارند قدردان و سپاسگزار است.
عطف: برای شروع میخواستم بدانم که شخص شما به هنگامی که دانشجو بودید یا حتی قبل تر از آن چه معنا و مفهومی از واژه “استاد” در ذهنتان جای میگرفت؟ چه تصویری در ذهن شما ترسیم میشد؟
* ابتدا بد نیست اشاره ای داشته باشم به کاربرد تاریخی این واژه در ایران. در جامعه ایرانف به آنانی که مهارت و دانش تخصصی بالایی در یک زمینه خاص داشتند استاد گفته می شد هرچند که آن فرد یک بنای ساختمان و یا یک تعمیرکار می بود. این واژه هنوز در میان قشرهای مختلف حرفه مندان به کار می رود. حتی در برخی موارد و در عرصه بازار، به افراد سادهای می توان سر آنها کلاه گذاشت، استاد گفته می شود!اما در پاسخ به پرسش نخست شما، در آن هنگام (سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۳) که دوره کارشناسی را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد می گذرانم، ذهنیت روشنی از واژه استاد نداشتم. دلیل این امر گوناگون است. اصولا در شرایطی به سر می بردیم که زیاد به کیفیت آموزش و در نتیجه به شخصیت و اثرگذاری اعضای هیئت علمی توجه نداشتیم. به طور کلی، دانشجویان یک ارزیابی کلی از استادان داشتند و آنها را به سه گروه استادان باسواد، استادان معمولی اما با اخلاق، و استادان بدخلق دسته بندی می کردیم. برای ما، استاد معلمی بود که در سطح بالاتری نسبت به دبیرستان تدریس می کرد و در ذهینت خود، استادان را افرادی می پنداشتیم که باید بسیار باسواد و بااخلاق باشند.
عطف: تصویر که شما از واژه استاد در ذهنتان تصویر میشد ایا در تمام مدت تحصیل چه در داخل و چه در خارج از ایران ایا هیچگاه خدشه دار شد؟ به چه علت؟ یا ان تصویر به دلیل اشنایی با افراد خاص و برجسته تکمیل تر شد؟
*این امر رخ نداد زیرا در آن روزگار، استادان در پی منافع شخصی و کسب درآمد بیشتر و رقابت ناسالم نبودند. حتی در آن زمان، چیزی به اسم اضافه تدریس و مانند آن وجود نداشت و استادان تمام وقت خود را در دانشکده می گذرانیدند زیرا انواع بیشماری از دانشگاههای غیردولتی و مراکز آموزش عالی که امروزه به صورت قارچی رشد کرده و به کیان آموزش عالی ضربه زده اند وجود نداشت.در مراحل بعدی تحصیل در مقاطع ارشد (دانشگاه تهران) ودکترا (دانشگاه نیوساوت ولز استرالیا) نیز با رخدادهایی که موجب خدشه دار شدن تصویر ذهنی من از استاد نشد. اصولا یک نوع ثبات در فضای آموزشی آن روزگار وجود داشت که مانع بروز بداخلاقی و بدرفتاری اعضای هیئت علمی می شد. در مقطع ارشد، استادان نازنینی بودند که بر ذهنیت و رفتار ما تاثیر نیکو داشتند.
عطف: اینجا در ایران به هر فردی که وارد کلاس دانشگاه میشود “استاد” میگویند. چه کسی که روز اولش باشد و چه کسی که ۵۰ سال تدریس کرده باشد. البته نمیخواهم کمیت دخیل بدانم. صرفا برای ذکذ تفاوت عرض کردم. ایا در دانشگاهی که شما در استرالیا تحصیل کردید نیز اینگونه است؟ اصولا انجا شیوه خطاب کردن به کسانی که تدریس میکنند چگونه است؟
* این یک ذهنیت فرهنگی سابقه دار است که دانشجویان ایران به همه اعضای هیئت علمی استاد می گویند و برایشان سابقه و مرتبه علمی تفاوت نمی کند (البته ناگفته نماند که برخی از اعضای هیئت علمی جوان هم از استاد خطاب شدن لذت می برند). همانگونه که اشاره کردم، در ایران به هر کسی که چیزی به دیگران یاد بدهد استاد می گویند. در دانشگاههای کشورهای دیگر، بویژه غرب، از چنین واژه ای استفاده نمی شود بلکه اعضای هیئت علمی را با نام کوچک آنها خطاب می کنند و هیچ مشکلی به وجود نمی آید و شخصیتی خدشه دار نمی شود. شاید دلیل این امر، تمرکز بر شخصیت گرایی و فردگرایی در غرب باشد که نام کوچک در مقایسه بانام خانوادگی (که می تواند بر نام پدر یا برادران و حتی خواهران یک فرد هم اطلاق شود) از اهمیت بیشتری برخوردار است. استاد هم دانشجویان و همکاران خود را با نام کوچک صدا می زند.
عطف: آقای دکتر به نظر شما ایا به واژه” استاد” در این سالها ظلم نشده است؟ ایا این واژه به نوعی از معنا و مفهوم عمیقی که داشت خالی نشده است؟
- مسلم است که مانند برخی مفاهیم دیگر، مفهوم واقعی این واژه در دانشگاهها دگرگون شده و رو به افول گذارده است. با توجه به گسترش کمی و بی رویه مراکز آموزش عالی غیر دولتی و غیر انتفاعی در سراسر کشور حتی در شهرهای بسیار کوچک و نیز توسعه گروه های کمی گروه های آموزشی (از جمله در حرفه ما)، تعداد زیادی از افراد به منزله مدرس مدعو و یا عضو هیئت علمی به استخدام این مراکز درآمده اند. دانشجویان بنا بر سنت دیرینه، به همه آنها استاد می گویند. اما وقتی خوب به برخی از ویژگیهای شخصیتی آن مدرسان بیندیشیم در می یابیم که بسیار یاز انها تفاوتی با دبیران دبیرستان نمی کنند، افراد آکادمیک و اندیشمند نیستند، کار تدریس و آموزش را بدرستی نمیدانند، رفتار آنها در ارتباط با دانشجو و نظام آموزشی عالی علمی و آکادمیک نیست، هدف برخی از آنها تنها کسب درآمد است و تعداد واحدهای زیادی را تدریس می کنند که در برخی از آن درسها هیچ دانشی و پیشینه ای ندارند. من به دلیل عضویت در هیئت نظارت وارزیابی آموزش عالی استان خراسان رضوی این نکات را می گویم و اینها تجربه شخصی من است.
عطف: چه دلایل و عللی موجب سبک شدن واژه استاد شده است ؟ خالی از معنا شدن و حتی گاهی به تمسخر این واژه را بیان کردن چه تبعات اجتمای و فرهنگی میتواند داشته باشد؟
- به برخی از دلایل در بالا اشاره کرده ام. این مفهوم هم مانند بسیاری از مفاهیم دیگر در ایران از اصل خود دور شده و رنگ باخته است. این امر هم خود تابع برخی عوامل دیگر در جامعه ایران است. به باور من هم نظام آموزش عالی (یعنی وزارت علوم و سیاستهایش در گسترش کمی وزارت علوم و ساده انگاشتن استخدام اعضای هیئت علمی) و هم بخشهایی از جامعه که همواره تمایل به سوء استفاده از موقعیتها دارد. به بیان دیگر، خود ما، چه در نقش مدیران نظام آموزش عالی و چه در نقش اعضای هیئت علمی و چه در جایگاه دانشجو، به برخی اصول بی اعتنا هستیم و برخی چیزها را ساده می گیریم.
عطف: آیا فکر میکنید جوان تر ها همچنان باید ان واژه را برای هرکسی که در کلاس تدریس میکند به کار ببرند و ا اگر میبرند حواسشان باشد که استاد واقعی به که میگویند؟ شما چگونه به این مساله نگاه میکنید؟
* باید توجه کنیم که تلاش برای اصلاح این فرهنگ بسادگی و در کوتاه مدت امکان پذیر نیست. ابتدا باید واژه جایگزین را هنگام خطاب اعضای هیئت علمی بیابیم. دانشجو معلم خود را چه خطاب کند؟ اگر دانشجو هنگام طرح پرسش خود در کلاس، به من “استاد” نگوید، آیا ناراحت و دل آزرده نمی شوم؟ شاید استفاده از آقای دکتر یا خانم دکتر بتواند جایگزین باشد اما نیاز به زمان دارد.
عطف: با تجربه و نگاهی که حالا دارید واژه استاد چه تصویری به ذهن شما می اورد و یا اینکه شخص جنابعالی چه کسانی را استاد خطاب میکنید؟
* مقام استادی یک جایگاه بلندمرتبه است که تاثیر ویژه ای بر ذهنیت و رفتار جامعه داشجویان و دانشورزان دارد. استاد فردی است که، افزون بر دانش و تجربه بسیار زیاد، باید از وارستگی و عمق شخصیت برخوردار باشد. او فردی است که جامعه دانشگاهی را راهبری می کند و وظیفه اش تنها تدریس و راهنمایی پایان نامه نیست. استاد فردی است که پس از فقدان او، تاثیرگذاری اش بر حرفه ادامه می یابد. بینش و منش استاد، حتی پس از مرگ او می تواند بر ذهن دیگران در راستای بهتر اندیشیدن، ژرف اندیشیدن، سودمند اندیشیدن، فراسوی زمان اندیشیدن، فراسوی منافع شخصی اندیشیدن تاثیر گذارد. در نهایت، هر آنکه نتواند این ویژگی ها را کسب کند و یا از آنها دور شود، استاد نیست، بلکه یک کارمند است.
عطف: اگر تمایل دارید نام افرادی که شما را تحت تاثیر قرار داده اند و به هر حال شما انها را استاد میدانید ذکر کنید.
*اجازه می خواهم نام استادان واقعی را در دل خود نگاه دارم…
عطف: از اینکه وقت خودتان را به ما دادید سپاسگزاریم.
واژه استاد واقعا از معنی خودش دور شده است، هر استاد علاه بر تاکید بر علم، تاکید بر معنویت هم باید داشته باشد
ان شاالله که درست خطاب کردن افراد و به خصوص اعضای بزرگوار هیات علمی ذانشگاه ها هر چه زودتر اصلاح شود. ما دانشجویان باید زمینه های این فرهنگ سازی را مهیا کنیم.
درود بر شما
استاد حری در کتاب زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد نوش آفرین انصاری که چند وقت پیش موفق شدم بخونمش، در مورد ایشون فرمودند:
من او را “استاد” مینامم؛ عنوانی که هرگز به راحتی خرجش نکردم.
بهتره همه هم در استفاده از این واژه مراقب باشیم آن را برای چه کسی استفاده می کنیم.
خطاب به استادم:
استاد، خود من پس از سالها فارغ التحصیلی از دانشگاه فردوسی هنوز هم نمیتونم شما را آقای دکتر خطاب کنم و فقط و فقط میگم استاد. چون این واژه هنوز برام مفهوم واقعی استاد را دارد.
سپاسگزاریم استاد که همیشه و همه جا حتی در مصاحبه ها هم همچنان درس معرفت و انسانیت می دهید و بر بیداری اذهان و حفظ ارزشها و فضایل اخلاقی تاکید می ورزید . تواضع علمی همراه با دلسوزی و اخلاق انسانی و وسعت اندیشه هر انسان آگاه و با دانشی است که سازنده و تربیت کننده و اثرگذار است . آنچه ازشما آموختیم . شما استاد استادان……
شما همیشه برای من نیز استاد هستید. شاد و سلامت باشید.