آینده نگری

روزهای پایانی سال ۹۳ دو بزرگداشت خوب در کتابخانه ملی برای دو پیشکسوت عرصه کتابداری برگزار شد: پوری سلطانی و نوش آفرین انصاری. تقدیر برآن بود که در بزرگداشت اولی به عنوان یک همکار صحبت کنم. هر چند که قطعا اگر دکتر خسروی بود ،  بنای صحبت نداشتم ولی ایشان در مسافرت بود و قرعه به نام بنده افتاد. در مراسم بعدی هم به عنوان شاگرد خانم انصاری در اواسط دهه هفتاد چند کلمه ای گفتم و دو خاطره از کلاس ایشان.

قصد دارم خاطره دیگری را از این کلاس بگویم و آن را با خاطره دیگری پیوند بزنم.

 

پرده اول:

در سال ۷۵ شاگرد درس اصول مرجع خانم انصاری بودم در دانشگاه تهران با همکلاسی های خوبم؛ آقایان: عسکر نوروزی، احمد یوسفی، جلال سیاهپوش، محمود مرادی و خانم ها : عبداللهی، ستاری ، انصافی، طباطبایی و دو سه نفر دیگر که الآن حضور ذهن ندارم.

به واسطه مسئولیتی که در کتابخانه های شهرداری داشتم، شدیدا درگیر فرایند فهرستنویسی منابع بودم . فکر و ذکرم فهرست نویسی کتابها و رده بندی بود و در کنار آنها، پرینتر، برگه های فهرستنویسی نسبتا جدید (پرفراژ دار) و بالطبع برگه دان و قس علیهذا.

در این حال و هوا، یک روز در کلاس درس خانم انصاری، ایشان اشاره ای کرد به مسافرتش به مالزی و ذکر این خاطره که در کتابخانه ای (احتمالا کتابخانه ملی) در کنار انبوه میزهای رایانه، فقط یک قفسه برگه دان بود و بالای آن نوشته شده بود : ” برگی از تاریخ”. یعنی این که برگه دان دیگر به تاریخ پیوست.

 

پرده دوم:

هشت سال بعد در جلسه ای با یکی از تولیدکنندگان تجهیزات کتابخانه در کشور عزیزمان مشغول بحث بودم. پرسیدم : احتمالا دیگر برای ساخت برگه دان سفارش ندارید؟ با خنده ای همراه با تعجب گفت: بیا لیست سفارشات امسال را ببین. کلی سفارشهای جدید فقط برای برگه دان داریم. از سازمانها، نهادها و شهرهای مختلف.

واقعا نمی دانم برگه دان هایی که در آن سال و احیانا سالهای بعد سفارش داده شد و به کتابخانه ها راه یافت، اکنون چه سرنوشتی دارد؟

نتیجه گیری از این دو پرده را به خوانندگان محترم عطف واگذار می کنم. ولی مباحث روزهای اخیر در مورد فیپا واقعا مرا به فکر فرو برد که چرا در بین بسیاری از افراد و از جمله ما کتابداران، تا این حد در برابر تحولات، مقاومت وجود دارد. از یاد نبریم که ورود رایانه به کتابخانه با چه مخالفت هایی مواجه شد. به بهانه های متعدد : اگر برق برود چکار کنیم. برگه دان به برق نیاز ندارد. یا این که : خیلی ها کار با رایانه را نمی دانند.  و یا : از رایانه همزمان فقط یک نفر می تواند استفاده کند و لی از برگه دان چند نفر و استدلال هایی از این دست.

خوب است این اصل مدیریتی را در کلام امام علی (ع) نظاره گر باشیم:

المؤمنون هم الذین عرفوا ما امامهم[۱]

مؤمنان کسانی هستند که آینده را می شناسند.

[۱] –  میزان الحکمه، ج ۲، ص ۵۵۱ .

 

About غلامرضا امیرخانی

View all posts by غلامرضا امیرخانی →

One Comment on “آینده نگری”

  1. درود بر شما
    جالبه خاطره ای مشابه این را یکی از دوستان تعریف می کرد. ایشون دو سال پیش دانشجوی دکترای کتابداری دانشگاه مالای مالزی بودند. در یکی از همایشها شنیدند سخنران در میان سخنرانی اش اشاره کرد “برگه دانها را یادتون میاد؟”
    واقعا “برگی از تاریخ” بوده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *