چه شد که کتابدار شدیم؟

مقدمه

شاید این جمله از شکسپیر برای شما هم جالب باشد:
“آنچه که دوست میداری بدست آور وگرنه مجبوری آنچه را که بدست می آوری دوست داشته باشی”
البته همه می دانیم که شکسپیر این جمله را خاص کتابداران نگفته است! ولی همیشه وقتی بحث دوست داشتن مطرح می شود، علاقه نیز به دنبال آن می آید و در وادی کتابداران نیز علاقه به رشته بحثی ا ست داغ و به گمانم سرد نشدنی!
علاقمند شدن به رشته ای که از دیدگاه دکتر حری مثل مرگ است! باید حکایتهای جالبی داشته باشد. دکتر میگوید: “کتابداری مثل مرگ است، وقتی وارد آن نشدی نمیدانی چیست و وقتی که به آن وارد شدی نمیتوانی بگویی چیست.”
البته از زاویه دیگر میخوانیم که علاقه بدون شناخت نمیتواند واقعی باشد و در برخی حتی ممکن است ایجاد انگیزه کاذب کند که خود عواقبی نه چندان مساعد برای فرد به دنبال خواهد داشت. البته موضوع و هدف  بحث ما رشته کتابداری و ایجاد انگیزه کاذب در کتابداران نیست! ولی آنچه بیشتر از بحث علاقه به حرفه در اولویت است و شاید عاملی میشود برای دوست داشتن و علاقه مند شدن، بحث ماندن باشد و اینکه چرا کسانی که علاقمند نبودند، ماندند و موفق شدند. البته موفق بودن هم به گمانم فلسفه خاص خود را داشته باشد!
بحث چگونه علاقمند شدن و ماندن در رشته به ما این اجازه را میدهد که با چند تن از کتابداران علاقمند به حرفه، مصاحبه ای داشته باشیم و نظرات و تجربه هایشان را درباره موضوع مورد نظر جویا شویم، امید که مورد توجه قرار گیرد.


دکتر محمد کاظم حمزه پور: صرف علاقه به یک رشته دلیلی بر موفقیت در آن رشته نیست.”
دکتر محمد کاظم حمزه پور اهل استان مازندران و هم اکنون ساکن شهر بابل است. دارای مدرک کارشناسی باستانشناسی و تاریخ هنر از دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی از دانشگاه علوم  پزشکی ایران، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی و دکترای کتابداری و اطلاع رسانی از دانشگاه میسور هند میباشند. دکتر هم اکنون عضو هیئت مدیره انجمن کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی و مدرس دانشگاههای پیام نور، جامع علمی- کاربردی ساری و تهران هستند.
دکتر حمزه پور قبل از ورود به دانشگاه به رشته  باستانشناسی  و تاریخ هنر علاقه داشتند  تا آنجا که  برای قبولی در این رشته دو بار در کنکور شرکت نمودند تا به آنچه که میخواهند برسند. علاقه دکتر به رشته باستانشناسی بعد از ورود به  دانشگاه کم نمیشود ولی دست حادثه اینگونه رقم میخورد و او کتابدار میشود. از او میپرسم چرا کتابداری؟ میگوید به دو دلیل:” اول اینکه با توجه به شرکت دانشجویان رشته های متفرقه به ویژه زبان انگلیسی قبولی در مقطع کارشناسی ارشد رشته باستانشناسی بسیار مشکل بود. ثانیا دست حادثه اینگونه رقم زد چون بعد انقلاب این رشته مهجور ماند و از اهمیتش کاسته شد”
عضو هیئت مدیره انجمن کتابداری پزشکی در ارتباط با این مسئله که علاقه به رشته تا چه اندازه در موفقیت یک فرد در رشته تحصیلی و آینده اش نقش دارد، میگوید:” به نظر من علاقه یک مرحله است و موفقیت در آینده روی دیگر. بنابراین صرف علاقه به یک رشته دلیلی بر موفقیت در آن رشته نیست. بلکه باید زمینه فعالیتهای آن رشته نیز در جامعه فراهم باشد تا بتوان موفق شد.” از او درباره سد کنکور و اینکه ممکن است مانع رسیدن دانشجو به آرزوهایش شود میپرسم، و دکتر اینگونه پاسخ میدهد: “متاسفانه در کشور ما تعداد معدودی با توجه به علاقه و توانایی رسیدن به آنچه که مورد علاقه شان است، انتخاب رشته می کنند. بقیه افراد به صورت تصادفی قبول می شوند و یا اصولا نسبت به رشته ای که در آن پذیرفته شده¬اند شناخت و آگاهی لازم را ندارند.”
دکتر حمزه پور در پایان ضمن اشاره به این نکته که با ادامه در رشته کتابداری و اطلاع رسانی حتی ذره ای از علاقه اش به  رشته باستانشناسی کم نشده است یادآور میشود:” از اینکه به عنوان عضوی از جامعه کتابداران به فعالیتهای علمی مشغول هستم بسیار خوشحالم و از ادامه فعالیت در این رشته خشنودم.”

دکتر مرتضی کوکبی: “رشته کتابداری بر خلاف نام بی مسمّایش، با اطّلاعات سر و کار دارد.”
دکتر مرتضی کوکبی در سال ۱۳۳۰ در تهران متولّد میشود. در سال ۱۳۴۸ دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان دکتر کریم فاطمی اهواز، در سال ۱۳۵۲ کارشناسی خود را در رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه جندی شاپور، در سال ۱۳۵۷ کارشناسی ارشد خود را در رشتۀ کتابداری از دانشگاه تهران، و دکترای خود را در سال ۱۳۷۴ از دانشکدۀ مطالعات اطّلاعات، کتابخانه و آرشیو در دانشگاه نیوساوث ویلز استرالیا دریافت مینماید.
وی اکنون با سمت استاد تمام در گروه کتابداری دانشگاه شهید چمران اهواز به تدریس مشغول است.دکتر چهار کتاب ترجمه و نزدیک به نود مقاله نوشته که حدود سی تای آنها به زبان انگلیسی است. نزدیک به سی و پنج رسالۀ کارشناسی ارشد و دکترا را راهنمایی نموده و عضو هیأت تحریریۀ ۵ نشریۀ کتابداری ست. تاکنون در کشورهای اتریش، اسپانیا، انگلستان، ایتالیا، بلژیک، بلغارستان و سوئد در کنفرانسهایی سخنرانی داشته یا پوستر ارائه کرده است.
دکتر مرتضی کوکبی از آنجایی که دارای دیپلم ریاضی بوده اند، قبل از ورود به دانشگاه به رشته های مهندسی، خلبانی و دیگر رشته های ریاضی فکر می کردند. دکتر کوکبی درباره انتظارش از دانشگاه در دوران دبیرستان میگوید: “انتظاری که از دانشگاه  داشتم انتظار چندان منطقی نبود. بر این باور بودم که دانشگاه، میتواند معلومات مرا بیشتر و مرا در یک رشتۀ تخصّصی، به یک متخصّص تبدیل کند. هیچگاه فکر نمیکردم که دانشگاه باید روش آموختن علم و تولید علم را به من بیاموزد. امّا قبل از ورود به دانشگاه در هر حال به رشتۀ کتابداری فکر نمیکردم.” دکتر به طور تصادفی و بدون کمک والدین و مشاور، رشته کارشناسی خود را که زبان و ادبیات انگلیسی بود انتخاب میکند. بعد از اتمام مقطع کارشناسی، بدون اینکه از ماهیت رشته کتابداری (که در آن زمان تازه تاسیس بود)، مطلع باشد وارد این حرفه میشود. دکتر در راستای این بحث میگوید: “در آن زمان دیگران را به یاد دارم که با شنیدن نام رشته، بنده را سرزنش میکردند که چرا در این رشته میخواهم ادامۀ تحصیل بدهم! حتّی کسانی بودند که میگفتند اگر کارشناسی ارشد کتابداری بگیریم توی سر کارشناسی ما میخورد! امّا آن چه که پس از اتمام تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد کتابداری برایم یک ذهنیت شده بود این بود که من اکنون یک تکنوکرات (فن¬سالار) کتابداری هستم که به فنون این رشته وارد شده ام.” دکتر در ادامه با اشاره به این نکته که “تصوّری از این که این رشته میتواند یک علم با زیربنای فلسفی و نظری باشد نداشته است.” افزود: این باور نادرست حتّی تا زمانی که در دورۀ دکترا مشغول تحصیل شدم در بنده وجود داشت، شاید بیشتر به این خاطر که بنده بیشتر یک فهرستنویس بودم و به فنون کار بیشتر از مبانی نظری آن میپرداختم.” دکتر در ارتباط با علاقه اش به رشته می گوید: من افتخار میکنم که یک کتابدار هستم امّا افتخار نمیکنم که کتابدار نامیده شوم. دکتر در ادامه با بیان این نکته که از مخالفان نام “کتابداری و اطلاع رسانی ست اذعان داشت: خود بنده هرگاه به این رشته اشاره میکنم یا آن را صرفاً “کتابداری” مینامم یا “کتابداری و علم اطّلاعات” و طبق توافقی که با برخی از دانشجویان کتابداری دانشگاه شهید چمران داشته ام به تدریج، رشتۀ خود را “مدیریت اطّلاعات” معرّفی می کنم و امیدوارم این حرکت از پایین به بالا سرانجام به تغییر نام رشته منجر شود. عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز معتقد است و در ادامه اطلاعات را زیر بنای هستی مینامد و میگوید: “ای کاش کسانی که در این رشته تحصیل میکنند به این نکتۀ مهم توجّه کنند که با چه ماهیّت گرانبهایی سر و کار دارند.” دکتر نقش علاقه را در موفقیت تحصیلی و آینده دانشجو بسیار زیاد ارزیابی کردند و در ادامه در ارتباط با سد کنکور و تاثیر آن بر آینده جوانان افزود: “در نظام بیمار آموزش عالی ما که روز به روز بیمارتر هم میشود نمیتوان انتظار داشت که دانشجو به آن چه که میخواهد برسد. این امکان تنها برای کسانی فراهم میشود که نمرات بالایی در آزمون سراسری بیآورند.” دکتر کوکبی در پایان به عنوان یک معلم، دانشجویان را خطاب قرار داده و میگوید: “اگر این رشته را بشناسند آن را بسیار دوست خواهند داشت. آنان نباید از فضای مسمومی که عالماً وعامداً پیرامون این رشته در جامعه به وجود آمده است دلسرد شوند و بدانند که آینده از آن کسانی است که با اطّلاعات سر و کار دارند، به شرطی که آنان برای این آینده آماده باشند. این آینده، نزدیک است.”

مریم اسدی: “کتابداری هم رشته است؟!!!”

مریم اسدی رئیس گروه خدمات کتابداری در کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف است. دارای دیپلم تجربی بوده و مقطع لیسانس کتابداری پزشکی را در سال ۱۳۷۸ از دانشگاه علوم پزشکی ایران می گیرد. در سال۱۳۸۲ با کسب رتبه اول از مقطع فوق لیسانس دانشگاه تهران فارغ التحصیل می شود و جایزه وزیر علوم وقت را در آن سال دریافت می کند. در آزمون دوره دکتری سال ۱۳۸۸ نیز موفق به کسب رتبه اول می شود و اکنون دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات  تهران است.

مریم اسدی در دوران مدرسه فکری برای دانشگاه نداشته است ولی دوران دبیرستان به درس زیست شناسی علاقمند شده و قبولی در این رشته یکی از آرزوهایش می¬شود. مریم اسدی درباره تصورش از دانشگاه در دوران دبیرستان میگوید: “خوب تصور من از دانشگاه این بود که در آن افراد بزرگ و نخبه وجود دارند و هر کسی لیاقت ورود به آن را ندارد”
رئیس گروه کتابداری کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف با ذکر خاطره ای جالب عدم آگاهیش را از رشته کتابداری عنوان میکند. مریم اسدی میگوید: سالهای آخر دبیرستان بود که روزی در مراسم صبحگاه یک کتابدار دعوت میشود تا از خودش و رشته کتابداری بگوید و کتابخانه را به ما معرفی کند. همانجا بود که با سری پر غرور گفتم: کتابداری هم رشته است؟ بعد از اینکه کنکور شرکت کردم در موقع انتخاب، رشته کتابداری را هم  برگزیدم و در دل گفتم: کی حالا قبول می شه!”  البته بدون توجه، رشته کتابداری را در اولویت های اول قرار دادم و …
دانشجوی دوره دکتری کتابداری و اطلاع رسانی نقش والدین را به دلیل فراهم نمودن امکانات و شرایط مناسب برای تحصیلات و ادامه آن پررنگ میداند و در ارتباط با نقش مشاور در موفقیت افراد میگوید: راستش را بخواهید مشاوری که به من کمک کند وجود نداشت و خودم به تدریج و با مطالعاتی که داشتم و الگو قرار دادن اساتید راه خود را کم کم هموار مینمودم.” مریم اسدی در ارتباط با دلایل علاقمند شدنش به کتابداری میگوید: سالم و پاک بودن محیط کاری، ارتباط و تعامل با افراد فرهیخته در من انگیزه زیادی برای علاقمند شدن و ادامه دادن حرفه ایجاد کرد. دانشجوی دوره دکتری دانشگاه آزاد علوم تحقیقات تهران درباره دلیل ادامه تحصیلش در مقاطع بالاتر این رشته میگوید: بعد از فارغ التحصیلی از مقطع کارشناسی جذب محیط کاری مطابق با رشته خود شدم و همچنین برای ارتقا و مفید بودن بیشتر در محیط کاری ام ترجیح می دادم در مقاطع تحصیلی بالاتر هم همین رشته را ادامه دهم. مریم اسدی درباره نقش علاقه در موفقیت افراد در آینده شغلی و تحصیلیشان میگوید: “تاثیر بسیار زیادی دارد ولی نمی تواند صددرصد باشد. مثلا خود من بدون آگاهی و علاقه وارد این رشته شدم و به تدریج علاقمند شدم.”
مریم اسدی درباره سد کنکور و اینکه تا چه اندازه بر زندگی جوانان تاثیر دارد میگوید: کنکور را نمی توان یک سد در نظر گرفت بلکه یک مرحله از زندگی است که هر کسی که مایل است زندگی خود را در ادامه تحصیلات رقم بزند باید بر آن فائق آید. من فرد زیاد باهوشی نبودم ولی نکته مثبت، جدیت، پشتکار و اراده قوی بود که داشتم. در پایان توصیه مریم اسدی به دانشجویان: “کاری را که شروع کردید را حتی اگر به آن علاقه ندارید ادامه دهید. سعی کنید در رشته خود قوی و باسواد باشید، مطالعه را فراموش نکنید، مهارتهای فناوری خود را افزایش دهید و همیشه سعی کنید یک قدم جلوتر از دانشجویان سایر رشته ها باشید. مسلما شما مسلح به چیز قدرتمندی هستید که دیگران فاقد آن و یا از حداقل آن برخوردارند و آن سواد اطلاعاتی و راهبری پژوهش است.

فرشید دانش: “گاهی اوقات فکر میکنم من یک کتابدار به دنیا آمدم.”
فرشید دانش متولد ۱۳۶۰ اهل ارومیه و ساکن مشهد است. دارای دیپلم ریاضی- فیزیک، مدرک کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی را از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ نموده کارشناسی ارشد را از دانشگاه شهید چمران اهواز دریافت نموده است. او هم اکنون  در حال گذراندن دوره دکتری در دانشگاه فردوسی مشهد میباشد. از سال ۱۳۸۹ به عنوان عضو هیات علمی در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام به فعالیت پرداخته و از سال ۸۴ تا۸۸ نیز در گروه کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی اصفهان به عنوان عضو هیات علمی مشغول بوده است.
فرشید دانش در ارتباط با این سوال که قبل از کنکور به چه رشته ای علاقه داشته و تصورش از دانشگاه چه بوده، میگوید: قبل از ورود به دانشگاه به رشته زبان انگلیسی علاقمند بودم اما در سالهای پایانی دبیرستان، به جهت آمد و شدی که به کتابخانه مرکزی دانشگاه ارومیه داشتم با رشته کتابداری آشنا شدم و با اینکه رشته ام ریاضی و فیزیک بود ولی در گروه زبانهای خارجی و کتابداری کنکور دادم.” او از اینکه توانسته بود در دانشگاه خوبی قبول شود از انتخابش راضی بود.
علاقه “فرشید دانش” به کتابداری به حدی بود که  فعالیتهایش از همان دوران کارشناسی آغاز میشود و در مقاطع بالاتر نیز ادامه می یابد: عضویت و فعالیت در انجمن های علمی کتابداری ایران، راه اندازی کانون کتابداری، وبلاگ گروهی کتابداری و برگزاری همایشهای دانشجویی کتابداری پزشکی به کمک دانشجویان کتابداری پزشکی در اصفهان و…
او درباره میزان علاقه اش به کتابداری می گوید: گاهی اوقات فکر می کنم من یک کتابدار به دنیا آمدم. فرشید دانش مهمترین دلیل ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر را خدمت به میهن، جوانان و دانشجویان عنوان میکند. مسائل و چالشهای حرفه را جزء دغدغه های زندگی خویش می داند و دراین راستا می گوید: کار در این رشته یکی از مهمترین بخش های زندگی من و جزئی از چالشهای روزمره ام است. و در ادامه علاقه شخصی اش به ادامه تحصیل و پژوهش را عنوان می کند. او همچنین درباره تاثیر علاقه در موفقیت فرد در زندگی تحصیلی و شغلیش می گوید: علاقه نقش بسیارتعیین کننده ای دارد. علاقه و تعلق فکری شخص برای یک حرفه می تواند موجب شود که آن شخص کارهای خارق العاده ای در آن زمینه انجام دهد. وی درباره سد کنکور می گوید: کنکور همیشه یک کابوس برای تمامی افرادی است که می خواهند وارد دانشگاه شوند. با محدود کردن جوانان به یک امتحان چهار جوابی و پراسترس نمی توان تمامی استعدادها، مهارتها و توانایی های آنها را سنجید.
فرشید دانش در پایان با بیان جمله ای از “گراهامبل” مصاحبه را تمام می کند:”هرگز در مسیر پیموده شده گام برندارید، زیرا این راه تنها به همان جایی می رسد که دیگران رسیده اند.”
احسان محمدی: “کتابداری و اطلاع¬رسانی یک رشته بسیار جذاب است آن را بهتر بشناسیم.”
احسان محمدی متولد ۱۳۵۹ در استان کهگیلویه و بویر احمد و ساکن تهران است. دارای دیپلم تجربی، مدرک کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی از دانشگاه اصفهان و کارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد. او اکنون به عنوان مدیر فروش پایگاههای علمی در شرکت مهندسی رز سیستم مشغول به کار است.
احسان محمدی در کلاس اول دبستان به خاطر تناقض بین کلاس درس و بازیهای کودکانه مدرسه را دوست نداشت. در راهنمایی به تئاتر گرایش پیدا می کند و ثبت نام در هنرستان صدا و سیما از آرزوهایش می شود. متاسفانه خانواده مخالفت می کنند و رشته تجربی را به اجبار انتخاب می کند. در دوران دبیرستان به انگلیسی علاقه مند میشود و در کنکور ۷۸ چون رتبه منحصرا زبانش خوب میشود … سرنوشت او این گونه رقم می خورد و او وارد دنیای کتابداری می شود.احسان محمدی درباره این سوال که  نقش والدین و مشاور در انتخاب رشته و موفقیتش چقدر بوده است، می گوید: به نظر بنده والدین می توانند نقش کلی در هدایت تحصیلی فرزند خود داشته باشند ولی به نظر شما همه والدین چقدر می توانند نسبت به رشته های مختلف شناخت دقیق داشته باشند؟” و در ادامه نقش گروههای آموزشی را در معرفی درست از رشته های دانشگاهی به افرادی که در مرحله تصمیم گیری برای انتخاب رشته هستند را پررنگتر دانست.دانش آموخته دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران درباره سد کنکور و تاثیرات آن بر آینده جوانان می گوید: “به نظر بنده سد کنکور و باورهای غلط اجتماعی از رشته های دانشگاهی دو عامل مهم در منحرف کردن افراد از علایق و در نهایت عدم موفقیت آنها در تحصیل است.”احسان محمدی درباره میزان شناخت قبلی نسبت به رشته کتابداری قبل از دانشگاه می گوید: ” واقعا تا انتهای سال اول دوره کارشناسی در زمینه شناخت رشته در حالت کما بودم، چون کسی نبود که بتواند دید وسیعی از چیستی و چرایی کتابداری و اطلاع رسانی به من تازه وارد بدهد.”احسان محمدی درباره نقش علاقه در موفقیت می¬گوید: “مسئله اصلی اینجاست که بیشتر بی علاقگی دانشجویان کتابداری و اطلاع رسانی در مقاطع مختلف ناشی از عدم درک صحیح نسبت به رشته است. و اگر فرد با آگاهی در یک حوزه از علم گام بگذارد هیچ مانعی نمی تواند او را از رسیدن به موفقیت باز دارد” از چگونه علاقمند شدنش به کتابداری می پرسم، می گوید: “سعی می کردم از اسم کتابداری شاکی نباشم و در مقابل شناختم را نسبت به آن افزایش دهم”. احسان محمدی در دوره کارشناسی با بررسی وب سایتهای گروههای کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاههای خارج و بررسی واحدهای درسی آنها جواب بسیاری از چراهای خود را در مورد حد و مرز کتابداری و اطلاع رسانی می گیرد. سال ۷۸ و ۷۹ به صورت کاملا اتفاقی در نمایشگاه اطلاع رسانی و فرهنگ که در هفته کتاب برگزار شده بود شرکت می کند و متوجه می شود که ایده پردازان کارگاهها و سخنرانیهای نمایشگاه، کتابداران مرکز اطلاع رسانی جهاد کشاورزی هستند و همین آشنایی نقطه عطفی می شود در زمینه علاقمندی بیشتر او به رشته. در ادامه  شرکت در جلسات و سخنرانیهای انجمن کتابداری و اطلاع رسانی، بحث با اساتید و دوستان و مطالعه مقالات علمی مجلات معتبر بین المللی افق جدیدی از حرفه به رویش می گشاید و به همین خاطر با آگاهی و علاقه کامل وارد دوره کارشناسی ارشد می شود. احسان محمدی با اشاره به این نکته که “ظهور و تاثیر همه جانبه فناوریهای اطلاعاتی ماهیت رشته را دگرگون کرده و موجب شده علاوه بر ظهور حوزه¬های مطالعاتی و شغلی جدید زمینه های قدیمی نیز رنگی نو به خود بگیرند، پویایی بیشتر این رشته نسبت به گذشته تحصیل در آن را برای دانشجویان جذاب تر کرده است”. در پایان افزود: “کتابداری یک رشته بسیار جذاب است آن را بهتر بشناسیم.”

امید علی پور: ” در ابتدا که این رشته را قبول شدم اصلا نمی دانستم چیست و همین حالا هم دقیقا نمی دانم که چیست”!!!.
امید علی پور متولد ۱۳۵۹ و اهل و ساکن رشت می باشد. نامبرده مدرک کارشناسی خود را از موسسه آموزش عالی نبی اکرم(ص) تبریز در سال ۱۳۸۲ و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آزاد اسلامی همدان درسال ۱۳۸۸ دریافت نمود. وی  کتابدار دانشگاه گیلان می باشد.
امید علیپور قبل از ورود به دانشگاه به رشته های علوم انسانی علاقمند بوده ولی به اجبار والدین و علیرغم رغم میل باطنی اش دیپلم ریاضی می گیرد. او در ارتباط با نقش مشاور و والدین در انتخاب رشته می گوید: “مشاور دبیرستان ما سعی خودش را کرد که راه درست را نشان مان بدهد ولی خوب نشد. مطمئنم که اگر حرفهای ایشان را عملی می ساختم و تحت تاثیر حرفهای والدین قرار نمی گرفتم حداقل همین کارشناسی کتابداری را در یکی از دانشگاههای سراسری روزانه می خواندم. کتابدار دانشگاه گیلان پس از قبولی در رشته کتابداری مدام در پی کسب اطلاعات از دیگران درباره این رشته بوده است که نهایتا اطلاعات زیادی دستگیرش نمی شود.  او در این رابطه می گوید: ” در ابتدا که این رشته را قبول شدم اصلا نمی دانستم چیست و همین حالا هم دقیقا نمی دانم که چیست”!!!. او چندین بار تصمیم به تغییر رشته گرفت ولی از ترس قبول نشدن و یک سال عقب ماندن، خواندن را بر انصراف ترجیح داد و ماند.  او در ادامه در ارتباط با علاقه اش به کتابداری می گوید: “اولش حالت خنثی داشتم ولی بعد کم کم علاقه ای در من بوجود آمد” . علیپور از کمبود کتاب ها و مجلات تخصصی این رشته و فراگیر نبودن اینترنت در طول دوران تحصیلش به عنوان عوامل تشدید کننده بی علاقگی به رشته  در آن سال ها نام برد.کتابدار دانشگاه گیلان  در ارتباط با انتظارش از دانشگاه این چنین میگوید: “انتظارم از دانشگاه محیطی بود علمی. چه از نظر اساتید و چه از نظر دانشجویان. چیزی که متاسفانه در هر دو زمینه و بخصوص دانشجویان کمتر شاهد آن بودم. “علیپور در این رابطه می افزاید: “دانشگاه ما (موسسه آموزش عالی نبی اکرم(ص) تبریز) در آن سالها تازه تاسیس بود و بیشتر به یک دبیرستان کوچک شباهت داشت تا دانشگاه. و در ادامه به حضور دو عضو هیات علمی و چند استاد مدعو، با مدرک کارشناسی ارشد در گروه کتابداریشان اشاره نمود.علیپور معتقد است انتخاب رشته باید ملغمه ای باشد از علاقه و شرایط جامعه.اگر فقط مبتنی بر علاقه باشد ممکن است بنا به شرایط کاری بد آن رشته ، فرد سرخورده شود و اگر فقط بنا بر شرایط جامعه باشد ، ادامه ی تحصیل برای شخص بسیار عذاب آور و بیهوده می نماید.علیپور در ارتباط با این مسئله که “سد کنکور مانع رسیدن هر کس به آنچه می خواهد می شود” می گوید: بله، کنکور برای من سد بود ولی افرادی هم هستند که رتبه های خیلی خوبی(تک رقمی) می آورند و رشته ای کم طرفدار و کمتر شناخته شده و به اصطلاح رشته ای که کمتر در بورس هست را انتخاب می کنند.امید علیپور در پایان با بیان و تایید جمله ای از استاد خویش (دکتر سعید غفاری) با این مضمون که:”هر رشته ای گنجایش خاص خود را دارد و نمی توان بیش از توانایی اش از آن انتظار داشت.”  افزود: مسلما کتابداری حرفه ای  است ارزشمند و دارای کارکردهای خدمت رسانی و آگاهی رسانی به جامعه ولی بعید می دانم که هیچ وقت چنین رشته ای منزلت و مقبولیت رشته ها و حرفه هایی مانند : پزشکی و حقوق را بیابد. واقعیت را باید قبول کرد و در عین حال برای اعتلا و شناخت بیشتر این رشته و حرفه به عموم مردم کوشید.

آزادی: کتابداران پزشکی بازروی توانمند جراحان هستند.
تانیا آزادی متولد سال ۱۳۶۶، اهل و ساکن تهران است. دارای دیپلم تجربی و مدرک کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. هم اکنون مقطع کارشناسی ارشد رشته خود را در دانشگاه تهران می گذراند. او کتابدار کتابخانه پردیس بین الملل دانشگاه علوم پزشکی تهران در کیش می باشد.
“کتابدار کتابخانه پردیس بین الملل کیش” با توجه به اینکه رشته اش تجربی بوده  به رشته های مرتبط با موضوعات پزشکی و علوم وابسته علاقه داشته است و در پاسخ به این سوال که آیا کنکور مانع رسیدن دانشجویان به آنچه می خواهند می شود، می گوید: ” مسئله کنکور قضیه پیچیده و مهمی است که کارشناسان این حیطه بهتر می توانند نظر تخصصی ارائه دهند؛ اما به نظر من کنکور به واقع توانایی ارزیابی دقیق افراد برای ورود به رشته مورد علاقه و در حد توانایی شان را ندارد و از طرفی چون در سطح وسیع برگزار می¬شود همه دانشگاه ها هم توانایی حمایت از همه رشته ها در همه شهرها و مطابق با میل داوطلبان را ندارند.”با این وجود، تانیا آزادی رشته اش را با آگاهی انتخاب کرده است و رشته کتابداری پزشکی سی و چهارمین انتخاب وی در برگه انتخاب رشته بوده که دلایل زیر بهانه ای می شوند برای او تا وارد دنیای کتابداری شود:۱.کسب آگاهی نسبی از واحدهای این رشته توسط خواهرش (طناز آزادی) که در آن زمان ترم اول را در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می گذراند ۲. استفاده از سی دی سامان رشته و تعریف ارائه شده در آن. آزادی دراین رابطه می گوید: “سی دی سامان رشته” تعریف جالبی از رشته ارائه داده بود (که البته در ایران آنچنان که باید اعمال نمی شود!) در معرفی رشته کتابداری پزشکی آمده بود: کتابداران پزشکی بازوی توانمند جراحان هستند چرا که با ارائه اطلاعات روزآمد و معتبر پزشکی، پزشکان و جراحان را درانتخاب موثرتر شیوه های درمانی یاری می کنند.”و نهایتا عامل سوم در انتخاب رشته، پدر بود و تشویق هایش. پدر کار در محیط کتابخانه و ارتباط با جامعه مخاطب را بسیار ارزشمند می دانست و آزادی را درانتخاب رشته مصمم تر کرد. دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، به طور کلی از دانشگاه و رشته تحصیلیش راضی ست. ولی عقیده دارد که “در دوره کارشناسی بسیار بسیار بهتر از آنچه که در دانشگاه ها کار می شود می توان کار کرد و از نیرو و پتانسیل افراد علاقه مند استفاده نمود.” این دانشجوی کارشناسی ارشد  در ارتباط با موثر بودن علاقه در موفقیت فرد در آینده تحصیلی و شغلیش می گوید: “اگر علاقه ای نباشد یا فرد اصلا به دنبال کار در آن حوزه نمی رود و یا اگر بالاجبار به کار پرداخت تبدیل به نیروی انسانی و کاری منفعل خواهد شد که نه به نفع خودش است ، نه به نفع سیستمی که در آن کار می کند و نه به نفع رشته.” از او درباره دلیل ادامه تحصیلش در رشته کتابداری پزشکی می پرسم  و او دراین رابطه یادگیری بیشتر و آشنایی با مباحث گسترده تر را مطرح می کند.کتابدار کتابخانه پردیس در پایان با بیان این مسئله که “سیستم آموزشی رشته در بسیاری از دانشگاه ها، شاید مطابق با بسیاری از استاندارهای آموزشی نباشد که خود می تواند دلایل موجهی داشته باشد” افزود: هم اساتید و هم دانشجویان می توانند با بکار گیری خلاقیت در ارائه محتوای آموزشی تحول زیادی را به نفع رشته ایجاد کنند. روزآمدی سرفصل دروس، دانشجو محور بودن آموزش، عدم اتکا به جزوه، حمایت از طرح پرسش های جدید و پژوهش و … می تواند زمینه ساز بسیاری از نوآوری ها و پیشرفت های موثر باشد.

داریوش مطلبی: “برای ارتقا رشته کتابداری و اطلاع‏رسانی، صرفا تغییر در برخی از دروس رشته و سازگاری بیشتر آن با فناوری اطلاعات و ارتباطات، کمک زیادی نخواهد کرد”

داریوش مطلبی متولد ۱۳۵۱ عضو هیئت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهر ری می­باشد. در حال حاضر سردبیر مجله کتاب ماه «کلیات: اطلاعات، ارتباطات و دانش­شناسی» و مدیر کتابداری و اطلاع­رسانی و بانک‏های اطلاعاتی موسسه خانه کتاب از سال ۸۶ تاکنون بوده و مدیریت سرای اهل قلم کارنامه نشر در نمایشگاه بین­المللی کتاب تهران را از سال ۸۶ تاکنون بر عهده داشته است. دارای مدرک کارشناسی کتابداری و اطلاع‏‏رسانی از دانشگاه علامه طباطبائی، کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران- شمال بوده و اکنون در حال گذراندن دوره دکترای کتابداری و اطلاع رسانی از  دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات می­باشد.از فعالیتهای حرفه ای داریوش مطلبی می­توان به: مدیریت نظام شابک در ایران، همکاری در طراحی و تولید بانک­ اطلاعاتی کتاب، تهیه طرح جامع کتابخانه دیجیتال، شرکت در نمایشگاه کتاب فرانکفورت و مدیریت غرفه خانه کتاب، طراحی و راه­اندازی نظام شابک در کشور تاجیکستان و … نام برد.

داریوش مطلبی قبل از ورود به دانشگاه باتوجه به اینکه دیپلم انسانی داشته، به رشته اقتصاد و علوم اجتماعی علاقه­مند بوده است و تصورش مانند هر جوان دیگری از محیط دانشگاه این بوده که می‏تواند از او آدم مطلع و آگاهی بسازد و آزادی فکری و قدرت تصمیم‏گیری درست را در او ایجاد کند. سردبیر مجله کتاب ماه نیز مانند بسیاری از کتابداران وقتی حرفه کتابداری را به عنوان رشته تحصیلیش انتخاب می­کند هیچ علاقه­ای به حرفه نداشته ولی توسط یکی از دوستان برادرش با دنیای کتابداری آشنا می­شود. او دراین­باره می­گوید: “در آن دوران همه دانشجویان رشته‏های محض، نگران آینده شغلی خویش بودند و چون رشته کتابداری در آن موقع (سال‏های آخر دهه ۸۰) از نظر جذب و استخدام، وضعیت بهتری نسبت به سایر رشته‏ها داشت، برادر بزرگترم به عنوان راهنمای بنده، پس از چند رشته مثل رشته‏های حسابداری، مدیریت و اقتصادِ دانشگاه‏های تهران و تبریز، رشته کتابداری را برای من انتخاب کرد و من چون در این دانشگاه‏ها قبول نشدم، به ‏ناچار وارد کارشناسی رشته کتابداری دانشگاه علامه طباطبایی شدم.” در سال اول دانشگاه، توقعات دکتر از رشته برآورده نمی­شود و حتی تصمیم به تغییر رشته نیز می­گیرد. او همزمان با کتابداری در رشته علوم اجتماعی و اقتصاد دانشگاه‏هایی مثل اصفهان و شیراز، روانشناسی دانشگاه تبریز و مدیریت برخی از شهرستا‏ن‏ها قبول می­شود ولی… ظاهرا تقدیر این بود که در رشته کتابداری ادامه تحصیل دهد. از او درباره دلیل برآورده نشدن توقعاتش در سال اول از رشته کتابداری می­پرسم و او اینگونه پاسخ می­دهد: “مباحث مطرح شده در دروس رشته، به‏خصوص در مقطع کارشناسی بیشتر بر ارائه خدمات به دیگران تاکید دارد و به یک سری مهارت‏های خاص محدود می‏شود و برای خود شخص دانشجو و ارضای نیازهای روحی و روانی او (و در واقع زندگی شخصی او) چیزی ندارد. تمام مباحث مثل روانشناسی، اقتصاد، آمار و … نیز که در مقطع کارشناسی در کنار سایر مباحث مطرح می‏شوند، در عمل به نظر می‏رسد بیشتر رفع تکلیف است و هیچ ارتباطی بین آنها و کاربردهایشان در رشته کتابداری ایجاد نمی‏شود.”  از چگونه علاقه­مند شدنش به رشته کتابداری و دلیل ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر می­پرسم و  در این راستا می­گوید: “در سال‏های پایان تحصیل مقطع کارشناسی، به‏صورت ساعتی در خانه کتاب مشغول به کار شدم ولی با این وجود باز دوست داشتم بعد از فراغت از تحصیل در کاری غیر از آنچه تحصیل کرده‏ام مشغول شوم و هیچ علاقه­ای به ادامه تحصیل نداشتم.اما علاقه پدر بزرگوارم_روحش شاد_ به ادامه تحصیل من، باعث شد وارد مقطع کارشناسی ارشد رشته کتابداری شوم” و در ادامه به  پویایی فعالیت­های “خانه کتاب” و نقش اساتید بر علاقه­مند شدنش به حرفه اشاره می­کند و با اشاره به این نکته که “متاسفانه مشکلات سرفصل‏های پیش‏بینی شده برای رشته کتابداری و نیز فرآیندهای تدریس در دانشگاه‏ها تاثیر زیادی بر موفقیت دانش‏آموختگان ندارد و کسانی که موفقیتی کسب می‏کنند بیشتر به تلاش‏های آنها و نیز کسب دانش در حوزه مرتبط مثل مدیریت، ارتباطات، روانشناسی، و … برمی‏گردد.”؛ میزان تاثیر علاقه بر آینده شغلی و تحصیلی دانشجویان را برشمرد. دکتر در ادامه با اشاره به این مسئله که در ایران انتخاب رشته و ورود به یک رشته، خیلی با خواسته‏ها و علائق فرد سازگاری ندارد، سد کنکور را یکی از مهم‏ترین مشکلات تحصیل در ایران دانست و در پایان افزود: برای ارتقا رشته کتابداری و اطلاع‏رسانی، صرفا تغییر در برخی از دروس رشته و سازگاری بیشتر آن با فناوری اطلاعات و ارتباطات، کمک زیادی نخواهد کرد و بهتر است روی فلسفه رشته، و ارتباطش با رشته‏های دیگر (مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، ارتباطات و…) کار بیشتری صورت گیرد و دانشجویان نیز برای موفقیت لازم است تلاش بیشتری برای فراگیری این علوم در کنار مباحث علم کتابداری و اطلاع‏رسانی داشته باشند.

نتیجه گیری:
آنچه مسلم است آزمون کنکور با تنش و اضطرابی که برای جوانان به همراه دارد، ممکن است باعث شود بسیاری از جوانان متاسفانه به آنچه می خواهند، نرسند و گاه حتی ناخودآگاه،  گام در مسیری بگذارند که نه شناختی از آن دارند و نه علاقه ای به حرکت در آن و همه می دانیم که بی علاقه  شروع کردن، چندان وجه مناسبی ندارد.
البته توانایی علاقمند شدن برای ماندن کیفی و بالنده بودن، جدا از داشتن پشتکار و اراده قوی، روحیات و شرایط خاصی می طلبد که شاید بتوان از آن به “کسب توانایی دوست داشتن” یاد کرد و دیده ایم نمونه های بسیاری از کتابداران که علاقمند شدن به رشته کتابداری، عامل موفقیتشان بوده است و بنابراین شاید “توانایی دوست داشتن” از یک زاویه خاص، بهترین تعریف برای واژه موفقیت باشد!

14 Comments on “چه شد که کتابدار شدیم؟”

  1. با سلام
    مطالب جالبی بود. همانطور که دیدیم هیچ فردی از روی علاقه این رشته را انتخاب نکرده و نمی کند. بنده به شخصه به همه اقوام و آشنایان توصیه کردم که هرگز سراغ این رشته نروند چون ماهیت این رشته واقعا معلوم نیست!!! واقعا نمیدانم ما می خواهیم از کامپیوتر سر در بیاریم یا مدیریت یا روانشناسی یا علوم اجتماعی و …؟؟؟!!! چرا ما باید دایما به این رشته و آن رشته سرک بکشیم تا موضوعی بدست بیاریم برای تحقیق و تفحص؟؟!! metadata مگر برای علوم کامپیوتر نیست؟؟ فرهنگ سازمانی به کتابداری چه ربطی دارد؟؟!! میزان رضایت را چه به کتابداری؟؟ (اینها فقط مثالهایی از بینهایت مثال بودند)ما فقط عادت کرده ایم به تقلید و تقلید و تقلید!! به نظر بنده آموزش کتابداری در ایران مشکلات بسیاری دارد. اساتید (بعضی) فقط به دنبال منافع هستند و به دانشجو اهمیتی نمیدهند و در قبال سوالات دانشجویان چیزی برای گفتن ندارند. من اطمینان دارم کسانی که مثل بنده در ارشد یا در دکتری هستند فقط برای پیدا کردن شغل و بیکار نبودن ادامه تحصیل میدهند وگرنه هیچ کس (جز تعدادی معدود که صاحب جاه و مقامی در این رشته هستند و یا کسانی که معنای واقعی رشته را فهمیده اند)هیچ علاقه ای به ماندن در این رشته ندارد. خود من بارها تصمیم گرفتم رشته ام را عوض کنم و دوباره برای فوق در رشته ای دیگر تحصیل کنم ولی با توجه به سنی که ازم گذشته نتوانستم. امیدوارم یک روز ماهیت رشته واقعا مشخص بشود و بدانیم که واقعا چه می خواهیم.
    قصد من جسارت به هیچ شخصی نبود. فقط درد دلی بود برای گوشی ناشنوا !!
    با تشکر.

    1. سلام بنده با علاقه کامل این رشته را انتخاب کردم. هرچند خانواده ام اصلا با من موافق نبودند و ترجیح میدادند یکی از رشته های زیر نظر وزارت بهداشت را بخوانم. تنها از اینکه کتابداری در جامعه ایران اینقدر ناشناخته و مهجور مانده و مثل کشورهای غربی به این رشته و شغل بها نمیدهند و اوضاع اشتغال فارغ التحصیلان ان رشته اصلا خوب نیست متأسفم. کتابداری رشته ایست که یاد میدهد چطور باید آموخت و چگونه آموزش داد و در هر حوزه ای حرفی برای گفتن داشت.

    2. روز اول استادا میان انقد الکی امید میدن روز اخر ک میخای از دانشگاه بری خود استاد هم تحویلت نمیگیره ایقد سرد و بی انگیزه حرف میزنه تازه میفهمی چ اشتباهی کردی

  2. حرف حق تلخه ولی این گزارش خوندنی بود و خیلی درست بود.امیدوارم بازم از این گزارش ها تهیه بشه.ما بیشترمون با ردودربایستی در این رشته موندیم.البته ما که فراغ التحصیل شدیم ولی اونایی که وسط تحصیل هستن فکری بکنند برای خودشون.در ضمن از دست اندکارارن نشریه عطف هم ممنون که خیلی خوب میدونن سراغ چه موضوعاتی برن. ولی آقای حیدری نژاد به کتابخونه های عمومی بیشتر بپردازین.مگه نمیگین عطف برا همه کتابداری ایرانه؟

  3. نمی دانم چه کار کنم تا میام خودم را راضی کنم که این رشته خوب است چیزی را میخوانم که حالم را میگرد به نظر من رشته کتابداری اصلا بد نیست اما اساتید که در این رشته قرار دارند از نظر سواد در سطح پایینی قرار دارند حالا شما بگوید ما که در حال ادامه تحصیل در این رشته هستیم چکار کنیم مگه بقیه رشته ها چکار میکنند ما نباید جایگاه حقیقی خود را پیدا کنیم من منتظر پاسخ می مانم با تشکر

  4. من دانشجوی ترم ۳ کتابداری پزشکی دانشگاه اصفهان هستم و تا الان هیج علاقه ای به این رشته پیدا نکرده ام و تصمیم گرفته ام که دو ترم دیگر بخوانم و انصراف بدهم چون این رشته نمی تواند مرا به خود علافه مند کند از همه چیز ناامید هستم نه فقط من بلکه کل هم کلاسیهایم. خواهشمندم مرا در انتخاب یک تصمیم درست راهنمایی فرمایید

  5. صرف داشتن علاقه دلیل بر موفقیت در یک رشته نیست… خیلی ها علاقه نداشتن ولی موندن و موفق شدن… نمونه کم نیست… ولی اگه فکر میکنید که نمیتونید بمونید مطابق علاقتون میتونید تغییر رشته بدید و رشته ای که دوست دارید رو بخونید تصمیم رو شما باید بگیرید. برای دوباره شروع کردن هیچ وقت دیر نیست.. ولی یکی از راههای علاقه مند شدن به رشته عضو شدن تو انجمن کتابداریه، البته اگر عضو شدید باید جدی فعالیت کنید. براش وقت بذارید خیلی بیشتر از محیط دانشگاه یادمیگیرید ارتباط با آدمایی که زندگیشون کتاب و کتابداریه خیلی انرژی مثبت بهتون میده … از من گفتن بودن… ولی مهم تصمیم خودتونه. مهم اینه که هر جاه هستی و تو هر موقعیتی از زندگیت لذت ببری. شاد باشید

  6. من خودم تواصفهان دانشجو بودم و لیسانس کتابداری چزشکی رو دارم
    کاملا درک می کنم تو چه وضعیتی هستی
    با استادا تعارف نکن بخصوص آقای اشرفی / خیلی خوب و رک و راست حقیقت بهت میگه
    تنها وقتی این رشته رو ول کن که مطمئن باشی جای بهتری راه پیدا می کنی و حتمااونجا می تونی ادامه تحصیل بدی یعنی موقعیت و وقت شو داری

  7. دقیقا منم این مشکل رو دارم هرچی میکشیم از استادامونه چون تو جواب دادن به اکثر سوالا میمونن……ما نیاز به دکتر حری هایی داریم که دانشجوهارو با گرمی اعمال وحرفاشون از این سرمای زمستونی نجات بدن…اصلا چرا باید ؟؟؟؟؟؟ولش کن داغ دلم زیاده

  8. با سلام به نظرمن همشم تقصیررشته کتابداری نیست تقصیرکتابدارا هم هست که متشکل نیستند مثلا از مهر ۸۸ تا الان دوساله که پست کتابدارو از آموزش وپرورش حذف کردند فقط چند تا نامه ومقاله اعتراضی نوشته شدوتمام
    درحالیکه می دانیداگراین پست درآموزش وپرورش احیا بشه چقدرشغل برای کتابدارا درست می شه وتازه چه تحولی توی سیستم آموزشی کشور شکل میگیره اگر به قول دکترحری: “مدارس کتابخانه مدار” داشته باشیم.
    مانبایدبگذاریم به همین مفتی این تصمیمات غیرکارشناسی روبرای رشتمون بگیرندوموقعیت های شغلیمون روازبین ببرند.

  9. دانشجوی ارشد کتابداری عزیز، شما میگید چکار کنیم؟ تظاهرات کنیم؟
    واقعا چرا همه ی ما انقدر ساکت شدیم.

  10. با سلام و خسته نباشید این رشته خوبه یا نه نمی دانم ولی میدانم به طرف بستگی ندارد بلکه به اداره که استخدام می شوید بستگی دارد آیا یک نفر سیکل دارد مدیر تو باشد یا دیپلم به گفته بعضی ها کتابدار چی نی یعنی کتابدار چیزی نیست راستی خودم معرفی نکردم من تو یک اداره به عنوان کتابدار استخدام شدم و کتابدار نمونه آن اداره ام شدم یک لوح تقدیر دادن و یک فلش ۸گیگ که دوبار به کامپیوتر زدم سوخت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *