سالها پیش حسب اتفاق همراه دو تن از دوستان، کارشناسان تاریخ یکی از کتابخانه های بزرگ کشور شدیم تا در کتابهای تاریخی آن کتابخانه جستجو کنیم، کتابهای مناسب پژوهش و تصحیح را شناسایی کنیم، اگر کتابی پیشتر منتشر شده اما خوب تصحیح نشده شناسایی کنیم، اگر کتابی را مناسب تصحیح و انتشار یافتیم پژوهشگر مناسب تصحیح آن را شناسایی کنیم، اگر کتابی آماده چاپ شد درباره آن داوری کنیم یا داور معرفی نماییم، و خلاصه مشاور انتخاب، تصحیح، و انتشار کتب نفیس تاریخی آن کتابخانه باشیم. البته خودمان هم میتوانستیم این نقش ها را بازی کنیم. من به دوره مغولان و تیموریان آگاهی داشتم و یکی از دوستان به دوره صفویه دل داشت و دیگری به دوره قاجار ارج مینهاد. فهرستهای کتابخانه را از جلد یک بررسی کردیم نسخه ای ارزشمند یافتیم. گفتیم نسخه چاپی آن را آوردند. اگر خوب منتشر شده بود که هیچ وگرنه پیشنهاد تصحیح و انتشار آن را در برگه ای ثبت میکردیم. نسخه ای از دوره صفوی آمد و مناسب تصحیح تشخیص داده شد. حال زنگوله را بگردن که بیاندازیم؟ یکی گفت چه کسی از شما بهتر و دو نفر دیگر تائید کردند. یکی شد مصحح و دو نفر دیگر پیشنهاد کننده و امضا کننده صورت جلسه. نسخه ای از دوره قاجاریه آمد و مناسب تصحیح تشخیص داده شد. یکی گفت چه کسی از شما بهتر و دو نفر دیگر تائید کردند. یکی شد مصحح و دو نفر دیگر پیشنهاد کننده کننده و امضا کننده صورت جلسه. نسخه ای دیگر صفوی و نسخه ای قاجاری. شکر خدا کتاب خوب دوره مغولی و تیموری هم که پیدا نمی شد. بالآخره دوست قاجار شناس ما گفت: داستان ما شده مثل آن بازرگان که سعدی در کیش دیده بود که:
” فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین. گاه گفتی: خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است. باز گفتی: نه، که دریای مغرب مشوش است؛ سعدیا، سفری دیگر در پیش است، اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم: آن کدام سفرست؟ گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم ارم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم.”
ما نیز که در خانه خود به اندازه چند دهه کتاب و کپی و عکس و فایل برای تصحیح و ترجمه و تألیف داریم و اگر از امروز کاری بدست نگیریم همچنان گرفتار قراردادهای پیشین هستیم، هنوز به کارها و تعهدات جدید دست میزنیم.