اول صبح روز پانزدهم اسفند ۱۳۹۲ است. در محل کارم روبروی کامپیوتر نشسته ام. گشت و گذاری می کنم در محیط وب و نگاهی سریع بر خبرها و درنگی هم بر نشریه الکترونیکی عطف . درحال مرورعناوین پیشین آن بودم که نوشته آقای حیدری نژاد در باره استاد ایرج افشار توجهم را جلب کرد (فرهنگ معاصر ایران”عطف” به ایرج افشار است) و … با مهر آمد در اسفند رفت……. نوشتاری بسیار خواندنی و پرکشش که از ایرج افشار پژوهشگر٬ ایران شناس، کتابشناس و مورخ ارزشمند و اثربخشی ایشان می گفت.
گرچه مرگ در علم زیست شناسی پایان زندگی موجودات زنده است اما آنقدر از این استاد بزرگوار و توانا مطلب نوشته و چاپ شده است که برای لحظه ای به تمامی معنا و مفهوم گفته سهراب را با تمام ابعادش حس کردم: مرگ، پایان کبوتر نیست . حیدری نژاد در پایان نوشتار خود می نویسد: آنچه ما امروز در میان دوستداران ایرج افشار میبینیم و دیده ایم، بیشتر شور عاشقانه است، اما شعور عاقلانه میوه ایست که آیندگان نصیبش را خواهند برد ودرخواهند یافت که پیرمرد٬ جهان را با کدام وسعت نظر درک کرده بود که خوراک نسل های بعد از خود را نیز تدارک دیده بود!
خواهم این بار آنچنان رفتن / که ندانم کسی کجایم من/ همه گردند در طلب عاجز / ندهد کس نشان زمن هرگز
استاد ایرج افشار یزدی٬ پژوهشگر٬ ایران شناس، کتابشناس و مورخ ارزشمندی بود که در سال ۱۳۰۴شمسی قدم به زندگی نهاد و در هیجدهم اسفندماه ۱۳۸۹ با زندگی دنیوی وداع کرد. او به مفهوم واقعی با عشق به فرهنگ و تمدن ایران زمین زیست.
تورج دریایی در شماره ۸۱ از سال چهاردهم مجله بخارا در سال ۱۳۹۰ در نوشتاری با عنوان آنچه از ایرج افشار آموختم٬ بیان می کند که …..به جرات می توان گفت که با رفتن او یکی از بزرگ ترین ایران شناسان قرن بیستم از میان ما رفته است.. او به این معنی ایران پرست بود چون عاشق بیابان ها و دشت های ایران زمین بود. دین او ایرانش بود٬ عشق او فرهنگ ایران بود و دلیل زندگی افشار شناخت و شناساندن ایرانش بود. با جیپ ساخت ایرانش٬ با آب خوردنی از گچسر و نان و پنیر محلی زندگانی خود را به سر می برد.
و در جایی دیگر از نوشته خود به آموزه های خود از ایشان اشاره می کند نظیر: آنچه از ایرج افشار آموختم در هیچ دانشگاه و هیچ یک از استادان نیاموختم. اولین درس او به من این بود که برای یک ایرانی مستفرنگ بازی شایسته نیست. هرچقدر در فرنگ بوده و درس خوانده باشیم آخرش ایرانی هستیم و برای اظهار فضل نیز لازم نیست ادای فرنگیان را دربیاوریم.
چند وجهی بودن و تنوع زمینه های پژوهشی مورد علاقه و اهتمام اش٬ از تاریخ و فرهنگ و جغرافیا گرفته تا کتابداری و کتابشناسی و نسخه شناسی و گستردگی حجم آثار و فرآورده های علمی وی بی نظیر است. در هرآنچه مربوط به ایران و تاریخ و کتاب و فرهنگ می شود٬ ردپایی هم از ایرج افشار هست.
کافیست بخش تازه ها و پاره های ایرانشناسی منتشرشده در مجلات (کلک) و (بخارا) را به خاطربیاوریم تا میزان دانش به همراه جدیت و مداومت خستگیناپذیرش را درک کنیم. همیشه از طرفداران پروپاقرص خواندن این تازه ها و پاره ها بودم و هستم.
مجموعه خاطرات و سفرنامه هایش به اقصی نقاط ایران/ تدوین مجموعه های کتابشناسی ارزنده٬ تصحیح و مقابله متون و نسخ خطی معرف دانش و مهارت بی نظیر او در پژوهش های کتابخانه ای و میدانی است. کشف آثار ادبی /جغرافیایی/ فرهنگی و قومی و نیزشناسایی چهره های علمی و فرهنگی و اثرگذار و معرفی و تقدیر این افراد هم از فعالیت های پیوسته ایشان بوده است. کامران فانی از ایشان به عنوان پل و پیوند میان کتابداری نوین و کتابداری سنتی یاد کرده و اعتراف می کند که هیچ جانشینی برای استاد افشار نمی بینم. در طی این ۵۰ سال شاید بیش از ۵۰۰ نفر از اهالی فرهنگ در داخل و خارج که راجع به ایران تحقیق می کردند، راجع به آنها نوشت و یادشان را گرامی داشت. مجموعه اینها در کتاب “نادره کاران” در بیش از هزار صفحه چاپ شده است. نمی دانم حالا که او نیست، چه کسی به حق راجع به ایشان خواهد نوشت.
به نقل از وب سایت دکتر ایرج افشار ایشان کتابخانه شخصی اش را، که مجموعه ای غنی و تخصصی به ویژه در زمینه کتابشناسی و ایران شناسی است ، به مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی اهدا کرده است. این مجموعه حدودأ بالغ بر ۳۰۰۰۰ فقره خطی و چاپی است. از این تعداد، جز کتابها و مجلدات و نشریات، حدود ۶۰۰۰ فقره شامل جزوه، رساله، برگرفته، جدانشرها از مجموعه ها و نشریات است که شمار بسیاری از آنها حاوی اطلاعات باارزش و گاه کم نظیر است. بیش از ده هزار قطعه عکس از شخصیتها، بناها، آثار تاریخی، مناظر و جز آن که ایرج افشار شخصأ برداشته و شماری از آنها در نوع خود تصویرهایی منحصر به فرد است، و حدود ۱۰۰۰۰۰نامه هم از رجال معاصر، از ایرانشناسان خارجی، شخصیتهای فرهنگی ایرانی از صنوف مختلف، که بخشی از آنها ارزشهای تاریخی و ادبی دارد، جزو همین مجموعه است. در ضمن چند مجموعه که صاحبان اصلی آنها در اختیار ایرج افشار قرار داده و او را درباره مجموعه مخیر شناخته بودند، مانند مجموعه متعلق به سید حسن تقی زاده و الهیار صالح، حاوی بسیاری مطالب باارزش تاریخی و پژوهشی، جزو مجموعه اهدا شده به مرکز دائرۃالمعارف بزرگ اسلامی است.
ایرج افشار شاید بیشتر از هر کسی در ایران سفر کرد٬سفر به مکان هایی دور از دسترس؛ حتی آژانس های مسافرتی!
دلت باز می شود زمانی که از گشادگی و وسعت کویر به مانند یک نقاش توصیف می کند: … طبیعت در کویر از شمال رنگینتر است. شمال فقط سبز است. گاهی هم آدم یک رنگ آبی، اگر که دریا توفانی نباشد، آنجا میبیند. اما کویر برخلاف جنگل که همش سبز است تپههایش رنگهای متعدد دارد. آنجا بتهای میبینید که ساقش قرمز است، و باز بته دیگری که قهوهای است، سفید است، خاکستری است، همه رنگ.
از غار کرفتو در اطراف تکاب می گوید: …. این غار هم از نظر تاریخی هم از نظر طبیعی پر اهمیت است. ما فقط چسبیدهایم به غار علیصدر نزدیک همدان، که اسمش هم ساختگی به نظر میرسد. مثل اینکه غار دیگری در ایران وجود ندارد. یا در راه کرمان، از یزد که رد میشوید جایی هست به نام «چادریا» که از دورۀ صفوی به همین نام نوشته شده. آنجا چاهی هست که از آن صدای جریان آب میآید و …. یا در جایی دیگر از راه تربت حیدریه به طرف مرز افغانستان و رسیدن به یک آبادی به نام سلامه می گوید که اسمش در «حدودالعالم» آمده و یک کاخ مغولی که از زیر تپهای درآوردهاند که واقعاً یکی از عجایب مملکت است. تعجب میکند از اینکه چرا سازمان ایرانگردی و جهانگردی برای آنجا تور نمیگذارد. همش تور مشهد است و نیشابور که جاده صاف و هموار است.)
یا به حوالی سد لتیان در همین نزدیک تهران اشاره می کند که تپه سبزی است و لابهلای خاکهای آن که به رنگ سبز مسی است٬ گلولههای کوچک و بزرگی از همان ماده به صورت سنگ و درست به شکل توپ فوتبال درمیآید و این تپه از نظر زمینشناسی یکی از عجایب دیدنی است. (وب سایت دکتر ایرج افشار)
به راستی در این زمانه پرشتاب و پرقیل و قال و هیاهو٬ آیا چنین پاسداری عاشقانه ای از فرهنگ و تاریخ ادب این سرزمیندیده اید؟ برای اطلاع از زندگی نامه ایشان کافیست نام او را در ابزارهای جستجو نظیر گوگل تایپ کنید تا دریایی از مطالب و نوشتارها را مشاهده کرده و بخوانید. نمی دانم چند ساعت طول می کشد تا در این همه جا سرک بکشی و بخوانی و بکاوی و …..
راز این ماندگاری چیست؟ ویلیام فالکنر شعری دارد با این مضمون به ترجمه: حسن شهباز
این فقط خفتن است
زیرا مرگ کجا تواند بود
وقتی من در این کوهساران کبودفام،
خوابآلودهی گرداگرد خویش
چون آن تک درختی هستم که در خاک ریشه دواندهام
هر چند مردهام اما
این خاکی که مرا در آغوش گرفته
حس میکند که من نفس میکشم.
فهرست منابع
افشار٬ ایرج. دانشنامه جزیره. http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=19.622.1040.fa
امام٬ عباس. استاد ایرج افشار٬ ابر پژوهشگر ایران و ایران شناسی. بخارا. سال چهاردهم٬ ش ۸۱ ٬ (خرداد و تیر) ۱۳۹۰: ۲۷۳-۲۸۰
وب سایت ایرج افشار: محقق٬ مورخ٬ کتابشناس. http://www.irajafshar.ir
دریایی٬ تورج . آنچه از ایرج افشار آموختم.
http://www.tourajdaryaee.com/wp-content/uploads/what-i-learned-from-iradj.pdf
علینژاد٬ سیروس. گفتگو با ایرج افشار درباره سفرهایش. http://www.irajafshar.ir/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=63&Itemid=88
وبلاگ انجمن کتابداری و اطلاع رسانی استان یزد. زندگی نامه دکتر ایرج افشار
http://www.ilisayazd.blogfa.com/post-110.aspx
روحشان قرین آرامش
سلام
تشکر
استاد افشار نه دکتر بود و نه بر سایتش چنین آمده
خود او هم این مطلب را با شجاعت انکار میکرد
هرچندش حدش بالاتر از آن مدرک بود